تاءثير ايمان در خوشبختى بشر از نظر قرآن - اتحاد و دوستی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اتحاد و دوستی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولى با اين وصف در آن كتاب اصول اخلاق ، گزارش هاى جامع و اصولى يافت نمى شود كه

بـشـر بـتـوانـد پـاسـخ مـسـائل مشكل خويش را به روشنى و وضوح از آن پيدا كند و كسى كه

براى حل مشكلات دنيوى خود بخواهد از اين كتب دستورات و قوانينى پيدا كند بدون شك كوشش

عبثى كرده و موفقيتى حاصل نخواهد نمود!!

در اين گنجينه هاى دانش قوانينى براى روشن شدن نحوه رفتار بشرى وجود ندارد.

اگـر از تـعـاليـم و دسـتـورات كـليـه پـيـغـمبران (كه در كتاب مقدس مطلبى گفته اند) دائرة

المـعـارفـى تـدويـن گردد باز مردم نخواهند توانست بطور قطع و وضوح دستوراتى براى

وضـع قـوانـيـن حـكـومـت بـر كـشـور و تـربـيـت فـرزنـدان خـود پـيـدا كـنـنـد بـهمين ترتيب در

حـل مـشكلاتى كه براى يك كشيش در اطاق اعتراف پيش مى آيد، يامسائلى كه پزشك در معالجه

بـيـمـارش بـاآن مـواجـه مـى شـود، يـا اشـكـالاتـى كـه يـك

وكـيـل در روابـط خـود بـا مـوكـلش پـيـدا مى كند، يا مسائلى كه يك قاضى با طرفهاى دعوى

بـرايـش پـيـش مى آيد و بالاخره گرفتاريهائى كه براى يك تاجر بروز مى كند، اين دائرة

المعارف نمى تواند كمكى بنمايد.

آنچه كه از گفته هاى حضرت مسيح و حواريون مانده است نمى تواند مجموعه جامع قوانين و يا

دسـتـوراتى باشد كه بتواند در زندگى مادى بشر راهنما باشد در حقيقت چنين بنظر مى رسد

كـه حواريين اصلا متوجه اين موضوع و مساءله نبوده اند كه گفته هاى حضرت مسيح را بعنوان

حقيقت و اصل جمع آورى نمايند".

ايـن بود خلاصه گفتار "والتر ليپمن " درباره قوانين مسيحيت و البته بعقيده من اگر اين مرد

در كـتـب و قـوانـيـن اسـلام مطالعاتى مى داشت نمى گفت همه پيامبران و دستورات آسمانى آنان

براى حل مشكلات دنيوى كافى نيست بلكه تنها اين سخن را درباره آئين مسيحيت پس از تحريف

قائل مى شد.

مـن گفتم :

استفاده نموديم از قضاوت منصفانه شما ممنونيم . سپس من بانها گفتم :

يقين بدانيد

كـه اسـلام تـنـهـا آئين دستوراتى است كه بشر را مى تواند بسعادت رهبرى كند و تنها ايمان

بـخـدا كـه از تـعـليـمـات آن مـكـتـب اسـتـفـاده مى شود كافى است كه مردم جهان را از نگرانى و

تـشويش خاطر، از بيم و ترس ، از حقد و حسد، از كينه و عداوت مانع شود و آنان را باتحاد و

يگانگى و بدوستى و مودت ، و بعدل و دادگسترى دعوت كند.

افراديكه اهل مطالعه كتب اسلامى مى باشند اين معنى را بخوبى از آن كتب درك كرده اند كه در

قـرآن يـا كـتـب روايـات كـه پـيشوايان دين - عليهم السلام - سخن از ايمان و تاءثير و اهميت و

رمـوز آن در زندگانى بشر گفته اند از هيچ موضوعى تا آن حد گفتگو ننموده اند چون اسلام

مـى دانـسـت كـه اگـر مردم معتقد بخدا گردند و داراى ايمان بشوند ديگر با اتكاء بان قدرت

بـى مـنـتـهـا آسـوده زنـدگـى خـواهـنـد كـرد و خـود بـخـود در پـى

اعـمـال رافـت و اتحاد با يكديگر حركت مى كنند و اگر ايمان داشته باشند دستورات آسمانى

اسلام را بدون اصرار و شكنجه بكارمى بندند.

تاءثير ايمان در خوشبختى بشر از نظر قرآن

مـن بانها گفتم :

اسلام حاضر نيست كه مسلمانان بهمان ايمان فطرى كه با خلقت آنان بوجود

آمـده اكـتفا كنند و با تاءكيد فرموده كه بايد با ايمان قويترى در دنيا بزندگانى خود ادامه

دهند.

خداوند مى فرمايد:

ياايها الذين آمنوا امن باللّ ه ورسوله ((173))

اى مردمانيكه ايمان آورده ايد ايمانتان را قوى تر بخدا و پيامبرش بنمائيد.

و گـاهـى بـا نـويـد ثـواب و اشـاره بـرموز و اسرار ايمان و تاءثير آن در خوشبختى بشر،

مسلمانان را باين عمل پرارزش وادار كرده كه مى فرمايد:

والمـؤ مـنـون والمـؤ مـنات بعضهم اولياء بعض ياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويقيمون

الصـلوة ويـؤ تون الزكاة ويطيعون اللّ ه ورسوله اولئك سيرحمهم اللّ ه ان اللّ ه عزيز حكيم

((174))

مردان باايمان و زنان باايمان بعضيشان دوست و يار و مددكار بعض ديگرند آنان اگر نقصى

و يـا گـنـاهـى در بـرادر مـسـلمـان خود ديدند باو تذكر مى دهند و جدا در مقام رفع نقيصه آنان

حـركـت مـى كـنـنـد نـمـاز را بـپـاى مـى دارنـد زكـاة مـال خـود را مـى پـردازنـد و در

مقابل دستورات و قوانينيكه از جانب خدا براى آنها بوسيله پيغمبر اكرم - صلى الله عليه وآله

- آمده است سر تسليم فرود مى آورند و اطاعت مى كنند.

براين مردان ، خداى مهربان رحمت مى فرستد خدا عزيز و حكيم است .

و باز درباره اينكه دنيا براى بشر بى ايمان جز زيان و خسران چيز ديگرى نيست فرمود:

والعـصـر ان الانـسـان لفى خسر الا الذين آمنوا وعملوا الصالحات وتواصو بالحق وتواصوا

بالصبر((175))

قـسـم بزمان (پيدايش اسلام كه روزگار سراسر سعادت بشر بوده ) كه انسان در زيان است

مـگـر كـسـانيكه ايمان آورده و كارهاى شايسته (مقام انسانيت نموده ) و يكديگر را بحق و راستى

سفارش كرده و نيز ديگرانرا توصيه بصبر مى كنند.

و باز قرآن عزت و اهميت را پس از خدا و رسول مخصوص افراد باايمان دانسته و مى فرمايد:

وللّ ه العزة ولرسوله و للمؤ منين ولكن المنافقين لايعلمون ((176))

عزت و شخصيت خاص خدا و پيامبر او و مؤ منين است ولى منافقين آنرا درك نمى كنند.

و بـاز تـنـهـا اتكاء بخدا و اطمينان باو را در اين دنياى پرغوغا و بلا بافراد باايمانيكه در

نهايت كمالند نسبت مى دهد و مى فرمايد:

فمن آمن واصلح فلاخوف عليهم ولاهم يحزنون ((177))

كـسـانـيـكه ايمان آورده اند و خود را شايسته گردانيده اند ابدا (از غيرخدا) نمى ترسند و هيچ

گاه آنها محزون نمى گردند.

و بـاز تـنـهـا بـه مردان باايمانيكه اعمال شايسته در اثر ايمان انجام مى دهند مژده داده كه در

سعادت ابدى خواهند بود كه مى فرمايد:

ويبشر المؤ منين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا حسنا ماكثين فيها ابدا((178))

و مـژده داده مـى شـوند افراد باايمانيكه اعمال شايسته مى نمايند باينكه مخصوص آنان است

پاداش نيكو كه هميشه در آن مى مانند و از دست آنها گرفته نخواهند شد.

و نيز پس از جنگ احد وقتى مسلمانان در كمال ضعف و ناراحتى بودند بانان فرمود:

ولاتهنوا ولاتحزنوا وانتم الاعلون كنتم مؤ منين ((179))

ابـدا سـسـتـى و ضـعف بخود راه ندهيد و هيچ محزون و اندوهگين نگرديد شما از همه افراد بشر

برتريد اگر مردمان باايمانى باشيد.

و بـالاخره قرآن بقدرى در صفات و علائم مؤ منين و اشاره برموز و تاءثير ايمان سخن گفته

كـه مـمـكـن نـيـسـت مـن بـتـوانـم در ايـن مـدتـى كـه در خـدمـتـتـان مـى بـاشـم تـمـام آنـهـا را

نقل كنم و يا شرح دهم لذا به همين چند آيه اكتفاء مى نمايم .

تاءثير ايمان در خوشبختى بشر از نظر روايات

و هـمـچـنـيـن پـيـشـوايـان دين اسلام با جملات بسيار كوتاه و پر مغز اشاره بتاءثير ايمان در

خـوشـبـخـتـى بـشـر نـمـوده و بـزرگـتـريـن راز مـوفـقـيـت را ايـمـان

كامل دانسته اند.

رهبر عاليقدر مسلمانان پيغمبر اكرم - صلى الله عليه وآله - فرمود:

الا انبئكم بالمُؤ من ، مَنْ ائتمنهُ المؤ منون على انفسهم واموالهم الاانبئكم بالمسلم من سلم المسلمون

من يده ولسانه ((180))

آيـا شـمـا خـبـر دهـم كـه چـرا مـؤ مـن را بـايـن اسـم مـى نـامـنـد بـراى آنـكـه جـان و

مـال مـردم از او در امـان اسـت و آيـا شـمـا را آگاه كنم كه مسلمان كيست ، مسلمان آنكسى استكه همه

افراد از دست زبان او راحت باشند.

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود:

ان اللّ ه عـز وجـل يـذود المـؤ مـن عـمـا يـكـره كـمـا يـذود

الرجل البعير الغريب ليس من ابله .

پـروردگـار متعال دور مى سازد از مرد باايمان آنچه را كه دوست ندارد (از بلاها و ناراحتيهاى

دنيا) آنچنان كه مرد شتردار شتر بيگانه اى را كه از جزء شتران او نيست از خود دور مى كند.

و پيشواى بزرگ مسلمان پيغمبر اكرم - صلى الله عليه وآله - فرمود:

من سائته سيئته وسرته حسنته فهو مؤ من

كسى كه گناه و اعمال زشت او، او را ناراحت كند و كارهاى خوب او را مسرور نمايد آن شخص مؤ

من است .

حضرت اميرالمؤ منين على - عليه السلام - فرمود:

المؤ من بشره فى وجهه وحزنه فى قلبه .((181))

خوشوقتى و شادمانى مرد باايمان از سيماى او ظاهر است اما حزن و اندوهى در ميان مرد در اثر

صبر و شكيبائى از خود اظهار نمى كند و در قلب خود آن را نگه مى دارد.

و پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله - فرمود:

لايعذب اللّ ه اهل قرية وفيها رجل واحد من المؤ منين

پـروردگـار بـراى خـاطـر وجـود يـك فـرد بـاايـمـان در قـريـه اى

اهل آن دهستان را در مقابل اعمال زشتشان بعذاب و بدبختى مبتلا نمى كند.

و نيز رهبر جهان انسانيت رسول اكرم - صلى الله عليه وآله - فرمود:

المؤ من كيس فطن حذر.((182))

مرد باايمان بسيار باهوش و زيرك و بااحتياط در دين است .

و باز مى فرمود:

المؤ من الف ماءلوف .((183))

مرد باايمان اهل الفت و دوستى با مردم است .

و مانند اين احاديث فراوان است .

دوسـتـان ، مـن در چـنـد شـب گـذشـتـه عـرض كـردم كـه از نـظـر اسـلام يـگـانـه نـشـانـه

كامل مرديكه داراى ايمان است اينست كه قابل براى دوستى است .

گرمى و نرمى او انسان را بخود جلب مى كند.

بقدرى خوشرفتار و مردم دار است كه ابدا ممكن نيست كسى از او رنجيده خاطر گردد.

زندگانى را بخوشى مى گذراند و هيچ گاه نگرانى و تشويش ندارد.

پـيـشـوايـان اسـلام فـرمـوده انـد:

مـرد بـاايـمـان مـانـنـد كـوه در

مقابل حوادث ، تكان نمى خورد و ابدا او را مصائب دنيا از پا در نمى آورد.((184))

بنابراين بايد گفت كه يگانه وسيله دفع نگرانى و ترس از حوادث ، ايمان است .

دوسـتـان :

دنـيا مركز حوادث و ابتلائات است حتى به بزرگترين افراد بشر مانند رهبران دو

مذهب بزرگ دنيا، اسلام و مسيحيت هم خوش رفتارى ننموده ، فلاسفه بزرگ و قدرتمندان جهان

نتوانسته اند از دست حوادث آن خود را نجات دهند.

شـمـا قـطـعـا تـاريـخ پـيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله - و اذيت هائى را كه باو وارد آمده

شـنـيـده ايد، مى دانيد كه چگونه بعيسى مسيح - عليه السلام - جسارت كردند ولى گوشه اى

از تاريخ بعضى از فلاسفه و قدرتمندان جهان را هم بشنويد.

سقراط؛ بزرگترين فلاسفه جهان است عده اى از اهالى آتن در اثر حسد نسبتهائى باو دادند او

را بمحاكمه كشانيدند و سرانجام محكوم باعدامش نمودند.

هـنـگـامـيكه زندانبان كه هميشه نسبت باو مهربان بود جام شوكران ((185))

را بدستش داد به

آرامـى بـه او گـفـت سـعـى كـن كـه آنـچـه را عـلاج نـيـسـت بـا مـدارا

تحمل كنى سقراط هم بجز اين نكرد و مرگ را استقبال نمود.

شما همه گوشه و كنار سخنانى از (ابراهام لينكلن ) رئيس قدرتمند جمهورى آمريكا را شنيده

ايد اين مرد با آن قدرت و فراست پس از خاتمه جنگ در تماشاخانه هدف گلوله قرار گرفت و

...

پس دوستان ، اين چنين جهانى كه نه بمردان الهى رحم كرده و نه از قدرت فلاسفه و رؤ ساء

جـمـهـور بـاعـظـمـت تـرسـيـده ، مـسـلم بـدانـيـد بـمـن و شـمـا هـم رحـم نـخـواهـد كـرد، فـقـط يك

عمل مى توان نمود كه در سايه آن بخوشبختى ادامه داد و آن ايجاد ايمان در قلب و اتكاء انسان

بپروردگار است .

دوسـتـان ، افـراد خـام در مـقـابـل رنـجـهـا و مـصـائب دنـيـا هـر يـك بـوسـائلى كه مانند آنان رو

بـزوال اسـت از قـدرت و ثـروت و جـمـع آورى افـراد

مـتـوسـل مـى گردند ولى پس از آنكه دانستند كه آنها هم ممكن است روزى دستخوش حوادث واقع

گـردنـد و نـمـى تـوان بـان قـلب را آرام كـرد مـانـنـد كسى كه در ميان صدها گلوله ايستاده و

سـنـگـرگـاه را هم از دست داده باشد ناراحتند ولى افراد با ايمان تنها اتكاء بخدا دارند و از

هيچ مصيبتى ناراحت نمى شوند.

پروردگار متعال در قرآن مجيد درباره آنان فرمود:

الذين آمنوا وتطمئن قلوبهم بذكراللّ ه الا بذكر اللّ ه تطمئن القلوب ((186))

مردان باايمان در مقابل حوادث جهان اطمينان قلبى دارند و مى دانند كه خدا يار و مدكار آنهاست

مردم خام بدانند كه فقط با ايمان و اتكاء بخدا و ياد او قلب اطمينان پيدامى كند.

بـنـابـرايـن اگـر كسى توانست ايمان كاملى در قلب خود ايجاد كند قطعا از نگرانيها و حوادث

دنـيـا خـاطـرش آسـوده اسـت و هـر چـه بـلا بـر سـر او فـرود آيـد ابـدا نـاراحـتـى نـدارد و در

مقابل خواسته هاى پروردگار سرتسليم فرود مى آورد و خشنود است كه روى مصلحت نسبت باو

عملى انجام گرديده است .

مـرد خـردمـنـديـكـه مـبـتـلا بـمـرض سـرطـان اسـت از نـاراحـتـى

عـمـل بـراى نـجـات از مـرگ نـمـى تـرسـد ولى كـودك بـى

عقل براى ناراحت شدن از تلخى دارو ممكن است پدر مهربان خود را آزرده خاطر سازد.

/ 39