17. جود و سخاوت يا راز ايجاد محبوبيت - اتحاد و دوستی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اتحاد و دوستی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسـلام بـخـصـوص ، بـيشتر بدبختى اجتماع بشر را منوط باشاعه اين موضوع مى داند و لذا

مـسـلمـانـان را بـا تـذكـر بـتـاءثـيـر زشـت آن ، شـديـدا از ايـن

عمل نهى فرموده و رشوه خوارى را مانند كفر و عدم اعتقاد بخداى بزرگ دانسته است .

ولى هـديـه را وظـيـفـه اخلاقى هر فرد مسلمانى مى داند كه براى اظهار دوستى و يگانگى مى

خواهد آنرا بكار بندد، هديه از نظر اسلام فقط بچهار نحوه صورت مى پذيرد.

اول :

هـديـه ايـكـه از طرف مرد حكيم و دانشمندى ارسال مى شود كه آن همان جمله پند و اندرزى

است كه براى سعادت و خوشبختى بشر نافع است .

پيغمبر اسلام فرمود:

ما اهدى المسلم لاخيه هدية افضل من كلمة حكمة يزيده اللّ ه تعالى هدى او يرده عن ردى ((228))

مـسـلمـان بـهـتـريـن هـديـه ايـكه براى برادر مسلمان خود مى فرستد يك جمله حكمت آميز و پند و

انـدرزيـسـت كـه نـفـعـش براى او اين باشد كه او را بهتر راهنمائى كند و يا او را از مهلكه اى

نجات بخشد.

و امـام صـادق - عـليـه السـلام - فـرمـود:

هـديـه بـسـه وجـه تـقـسيم مى گردد كه با يك قسم

اول چهار نحوه خواهد بود.

يك :

هديه ايكه در مقابل تحفه ديگرى داده مى شود.

دوم :

تـحـفـه ايكه براى جلب قلوب ديگران مى دهند كه آنان در عوض براى شما عملى انجام

دهند.

سه :

هديه ايكه هيچ غرضى جز رضا و امر پروردگار در كار نيست .((229))

دوسـتـان ، شـمـا توجه كنيد كه ممالك اروپا تا كجا دچار اشتباه شده اند كه برنامه زندگى

خـود را از ديـن مـقـدس اسـلام بـا آنـهـمـه رمـوز و اسـراريـكـه دارد تـنـظـيـم نـمـى كـنـنـد و

قـابـل تـوجـه آنكه متفكرين و دانشمندان عالم هم جز عده كمى باين موضوع توجهى نكرده و در

علم روان شناسى فقط بافكار خود اتكاء نموده و شديدا خود را دچار زحمت كرده اند.

(فرويد) با آنكه مى توان گفت استاد روانشناسان جهان است باز مى بينيم بدين آبائى خود،

يهوديت باقى است .

(آنـشـتـيـن ) كـه بـزرگـتـريـن مـتـفـكـريـن عـالم اسـت بـاز يـهـودى اسـت بـا آنـكـه روى

دلائل عـلمى ، امروز ثابت شده كه دين يهوديت ابدا لياقت رهبرى اجتماع را ندارد و اين موضوع

بعقيده من در اثر غرورى است كه آنها را احاطه كرده است و نام دين را هم روى عادت بخود نسبت

مى دهند.

ولى در عـيـن حـال نـبـايد فراموش كرد كه بعضى از بزرگان و فلاسفه هم بدين اسلام عطف

توجه نموده و درباره عظمت آن سخن هائى گفته اند.

"برنارد شاو" نويسنده و فيلسوف بزرگ انگليسى (ايرلندى ) درباره عظمت دين مقدس اسلام

مى نويسد:

"مـن همواره براى دين محمد (صلى الله عليه وآله ) بزرگترين جايگاه را قائلم زيرا زندگى

حيرت انگيز اين مرد تاءثير عجيبى در من كرده است .

بـنـابـرايـن مـعتقدم دين او يگانه دينى است كه با تمام ادوار زندگى بشر مناسب مى باشد و

قـابـليـت آنرا دارد كه هر نسلى را بخود جلب كند اما من پيش بينى مى كنم كه اروپا در آينده ،

ديـن مـحـمـّد - صـلى الله عـليـه وآله - را قـبـول خـواهـد كرد و آثار آن از حالا نمايان است زيرا

اروپائيان باو اقبال كرده اند".

17. جود و سخاوت يا راز ايجاد محبوبيت

السخى محبب فى السموا ت ومحب فى الارضين پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله -

فـقـيـرى بـود كه همه روزه وقتى من بمدرسه در ايام طفوليت مى رفتم سر راه مى نشست و مى

گفت :

سخاوت داشته باشيد تا همه شما را دوست بدارند، اين مطلب يادتان نره .

مـن در آنـزمـان فـكـر مـى كردم كه او اين جمله را بخاطر دريافت پولى از مردم مى گويد ولى

بـعـدهـا مـتـوجـه شـدم كـه او بـر فـرض هـر غـرضـى داشـتـه

اصل جمله حكيمانه است بايد آنرا با آب طلا نوشت و شعار زندگى خود قرارش داد.

دوستان ، كسى كه مى تواند خود را حاضر كند هديه براى دوستان خود بفرستد قطعا در اثر

طـبـع سخاوتمندانه او است و خود عملى است كه دوستان را دور يك ديگر جمع مى كند و محبوبيت

فوق العاده اى در قلوب مردم ايجاد مى نمايد.

صـفـت جـود از خـصـائص مـمـتاز انسان است كه هر چه در آن صفت بيشتر پيشرفت كند انسانيت او

كامل تر گرديده است .

انـبـيـاء عـظـام - عـليـهـم السـلام - و دانـشـمـنـدان بـزرگ و روانـشـنـاسان عالم و خلاصه جميع

مـلل مـعـتـقـدنـد كـه صـفـتـى بـهـتـر از سـخـى بـودن و عـمـلى بـهـتـر از

بذل مال و دستگيرى از مستمندان (بعد از يكى دو صفت ) وجود ندارد.

شـخـص بـخـيـل را هـمـه دشـمـن مـى دارنـد و مـورد طـعـن هـمـه

اهـل جـهـان اسـت ، ضـمـنـا عـمـلى زشـت تـر و گـنـاهـى بـزرگـتـر از

بخل در نظر اسلام يافت نمى شود.

حافظ، شاعر پارسى زبان مى گويد:

معنى جود چيست ، بخشيدن -----عادت برق چه ، درخشيدن

برق رخشان ، كند جهان روشن -----جود و احسان جهان و جان روشن

گـفـتـه انـد كـه بـهـرام گـور بـسـيـار مـرد سـخـى طـبـعـى بـود وزراء و

رجال مملكت باو نوشتند كه گنجهاى انباشته مملكت و ثروت خزانه را نبايد اينگونه پراكنده

كرد.

بهرام يك جمله در كنار همان نامه نوشت كه بسيار حكمت آميز بود و آن جمله اينست :

اگـر دام انـعـام را نـگسترم و دلهاى آزادگان را ببذل و بخشش صيد نكنم پس با كدام حيله مى

توانم قلوب مردم را مسخر نمايم ؟

نمونه اى از سخاوت پيشوايان اسلام

رهبران اسلام بحدى در اين صفت كامل بودند كه درباره هر يك تارخ دچار حيرت شده است .

پبغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله - آنچه داشت بمردم عرب مستمند بخشيد كه براى خود از

آن هـمـه امـوال فـراوان (كـه از مال خود و اموال حضرت خديجه سلام الله عليها جمع آورى شده

بود) چيزى باقى نگذاشت .((230))

حـضرت على - عليه السلام - وقتى در ميدان جنگ مشغول دفاع از جان خود و مسلمانان بود دشمن

سـرسـخـت او گـفـت :

يـا عـلى شـمـشـيـرت را بـمـن بـبـخـش آن حـضـرت بـدون

تاءمل شمشير خود را باو داد.

آن مـرد گـفـت :

مـن در تـعـجـبـم كـه در ايـن مـوقـع هم دست از جود و سخاوت خود برنمى دارى و

شمشيرت را بدشمن خود مى دهى .

فـرمـود:

تـو دسـت حـاجـت بـسـوى مـن دراز كـردى ، مـنـهـم نـمـى تـوان ردّ در خـواسـت و سـؤ

ال تو را بنمايم كه اين عمل از شيوه كرم دور است .

آن مـرد هـم وقتى اين سخاوت را از حضرت على - عليه السلام - ديد از اسب پياده شد، صدا زد

ايـن عـمـل ، سـيـره و روش مـردان بـاايـمان است پاى آن حضرت را بوسيد و بدين اسلام مشرف

گرديد.

روزى مـرد عـرب مـسـتـمـنـدى ، وارد مـديـنـه شـد، از اهـل آن شـهـر سـؤ

ال كرد كه سخاوتمندترين مردم مدينه كيست ؟

آنـهـا حـسـيـن بـن عـلى - عـليـه السـلام - را بـاو مـعـرفـى نـمـودنـد، آن حـضـرت در مـسـجـد

مشغول نماز بود.

آن مرد ايستاد پشت در مسجد و اين اشعار را خواند:




  • لم يخب الان من رجاك ومن
    انت جواد و انت معتمد
    بوك قد كان قاتل الكفرة ((231))



  • حرك من دون بابك الحلقة
    بوك قد كان قاتل الكفرة ((231))
    بوك قد كان قاتل الكفرة ((231))



آن حـضـرت نـمـاز را تـمـام كـرد بـقـنـبـر، خـدمـت گـذار خـود فـرمـود:

آيـا از

مـال حـجـاز چـيـزى بـاقـى مـانـده اسـت ؟ قـنـبـر جـواب داد آرى

پول زيادى باقى مانده و موجود است .

آنـحـضـرت دسـتـور داد كـه تـمـام آنـرا بـيـاورد، وقـتـى كـيـسـه

پـول را حـاضر كرد آن حضرت آنرا گرفت و در ميان دو برديكه داشت آنرا پيچيد و از شكاف

در، بـدست سائل داد كه مبادا سائل چشمش به صورت آن حضرت بيافتد و شرمنده گردد و با

اين شعار عذرخواهى نمود:




  • خذها فانى اليك معتذر
    لوكان فى سيرنا الغداة عسا
    لكن ريب الزمان ذو غير
    والكف منى قليلة النفقة ((232))



  • واعلم بانى اليك ذوشفقة
    امست سمانا عليك منه فقة
    والكف منى قليلة النفقة ((232))
    والكف منى قليلة النفقة ((232))



اعرابى پول را گرفت ولى شروع بگريه كردن نمود.

حسين بن على - عليه السلام - فرمود:

مگر آنچه بتو داده ام كم بوده است .

گـفـت ابـدا، گـريـه ام بـراى ايـنـسـت كـه چـگـونـه ايـن دسـت سـخـاوتـمـنـد شـما زير خاك مى

رود.((233))

دوسـتـان ، ايـن نـمونه اى از سخاوت پيشوايان دين مقدس اسلام بود كه در تاريخ ضبط شده

اسـت و اگـر بـخـواهـم بـراى هـر يـك از پـيـشـوايـان اسـلام نـمـونـه هـائى از ايـن

قـبـيـل نـقـل كـنـم ، سـخـن بـطـول مـى انـجـامـد فـقـط مـايـلم شما بدانيد كه اسلام تا كجا باين

عمل پرارزش اهميت داده است .

چند روايت در اهميت جود و سخاوت

پيغمبر اسلام فرمود:

ان اللّ ه جواد يحب الجود((234))

پروردگار جهان داراى صفت جود است و مرد سخى را دوست مى دارد.

و نيز فرموده :

ان السخاء من الايمان والايمان فى الجنة

سخاوت در اثر ايمان است و مرد باايمان هم در بهشت است .

و باز فرموده :

ان افضل المؤ منين ايمانا ابسطهم كفاً

بـا فـضـيـلت تـر از هـمـه مـؤ مـنـيـن از حـيـث ايـمـان آن كـسـى اسـت كـه دسـتـش در دادن

مال به مردم بازتر باشد.

حضرت موسى بن جعفر - عليه السلام - فرمود:

مـا بـعـث اللّه نـبـيـاً ولاوصـيـاً الا سـخـيـاً ولاكـان احـد مـن الصـالحـيـن الا سـخـيـاً ومـا

زال ابى يوصى بالسخاء حتى مضى .

پـروردگـار متعال هيچ يك از پيامبران و جانشينان آنان را مبعوث نفرمود مگر آنكه آنها را سخى

خـلق كـرد و نـيـز هـيچ يك از بندگان شايسته خدا نيست مگر آنكه سخاوتمند است و پدرم دائماً

به سخاوت توصيه مى فرمود تا از دنيا رفت .

دوسـتـان ، نـمـى دانـم تـجـربـه كـرده ايـد كـه انـسـان هـنـگـامـى كـه سـر سـفـره آدم

بخيل مى نشيند بقدرى ناراحت است كه نمى خواهد دست به غذاى او دراز كند.

ولى بـعـكـس ، اگـر شـخـص سـخـى چـيـزى بـه انـسـان بـدهـد هـر چـنـد

نـاقـابـل هـم بـاشـد بـاز بسيار گوارا خواهد بود اين موضوع از نظر روانى و جسمى هم بى

تاءثير نيست .

افـراد بـخـيل غالباً وقتى به ديگرى چيزى مى دهند چشمشان در پى او است و در كمون دلشان

رضـايـت كـامـل بـر اعـطـاء آن نـدارنـد شـايـد بـسـيـار مـايـل هـم بـاشـنـد كـه او نـتـوانـد آن را

تـنـاول كـنـد تـا بـاز بـه خـود آنـهـا بـرگـردد روى ايـن

اصل آن طعام و غذا بر ميهمان گوارا نمى شود.

لذا پيغمبر اسلام فرموده :

طعام الجواد دواء وطعام البخيل داء((235))

طـعـامـيـكـه فـرد سـخـى بـانـسـان مـى خـورانـد دوا اسـت ولى طـهـام افـراد

بخيل درد است .

دوسـتـان ، اسلام در مذهب بخل و نهى از اين عمل زشت آنقدر پافشارى فرموده كه آنرا بدترين

دردها دانسته است .

پيغمبر اسلام فرمود:

جاهل سخى احب اللّ ه من عابد بخيل وادوى الداء البخل .((236))

مـرديـكـه از عـلم و دانـش دور اسـت ذاتـا طـبـع سـخـاوتـمـنـدانه اى دارد محبوبتر است نزد خدا از

شـخـصـيـكـه اهـل عـبـادت و بـنـدگـى اسـت ولى بـخـيـل است "و مردم بدانند" كه بدترين دردها

بخل و گرفتگى است .

و باز فرمود:

لاينبغى للمؤ من ان يكون بخيلا ولا جبانا((237))

سزاوار نيست براى شخص باايمان ، اينكه بخيل و يا ترسو باشد.

على - عليه السلام - دولتى را كه لئيم باشد مايه ذلت بزرگان مى داند و مى فرمايد:

دولته اللئام مذالة الكرام ((238))

سلطنت مردمان پست فطرت مايه ذلت بزرگان و دانشمندان است .

شاعر در اين باره گفته :




  • سرورى شايسته نامرد نيست
    نكته اى شيوا و نغز و دلپذير
    دولت دونان سفله طبع نيست
    جز نشان ذلت آزادگان



  • تا زمردان در جهان باشد نشان
    گوش كن از خسرو شيرين زبان
    جز نشان ذلت آزادگان
    جز نشان ذلت آزادگان



(دكتر رسا)

و نيز فرمود:

الشح و الايمان لايجتمعان ((239))

بخل و ايمان با يكديگر در يك شخص جمع نمى شود.

و از ايـن قـبـيـل جـمـلات و سـخـنان پر مغز بقدرى از رهبران اسلام بما رسيده و در كتب اسلامى

فراوان است كه از حد خارج است .

لذا در اثـر ايـن تـربـيـت ، مـسـلمـانان باين صفت زياد اهميت مى دهند و از روز پيدايش اسلام تا

بحال اين برنامه را آنان عملى كرده تا توانسته اند با يكديگر متحد شوند.

دوستان ، پس اگر مى خواهيد پروردگار جهان شما را دوست بدارد.

مردم بشما علاقه مند باشند.

ايمانتان كاملتر و بهتر از هر كس مورد قبول خدا واقع گردد.

و از بندگان شايسته الهى شويد.

و آنچه بمردم مى دهيد گواراى آنان گردد،

سخاوت و جود را از مكتب اسلام بياموزيد.

اگـر هـمـه مـردم بـايـن بـرنـامـه عمل مى كردند مسلم دوستى و اتحاد، تعاون و احسان ، در ميان

اجـتـمـاع پيدا مى شد، ديگر احتياج ببرنامه كمونيستى نداشته و مردم خود بخود با يك عدالت

واقعى روى رضا و رغبت بيك ديگر كمك مى كردند.

ولى از روزيـكـه بـخـل و گـرفتگى در ميان اغنياء و كم صبرى و بى ايمانى در ميان مستمندان

زياد گرديده اين صداهاى گوشخراش از گوشه و كنار جهان بلند مى شود.

مـن يـك نـمـونـه از مـردمـيـكـه بـايـن بـرنـامـه مـقـدس عـمـل كـردنـد بـراى شـمـا

نقل مى كنم تا شما بدانيد كه اگر رؤ سا و زمامداران جهان بخواهند ريشه كمونيسم را از مملكت

خـود قـطـع كـنـنـد بـايـد اول دسـتورات اسلام را كاملا بكار بندند و سپس بفكر اعانت مستمندان

برخيزند.

چگونه مسلمانان بيكديگر كمك مى كردند

/ 39