اين مال را بمن ارزانى داشته است و در ضمن هم دستور داده كه آنرا در مصارف معينى خرج كنم و
يك روز هم حساب آن را از من مى خواهد.با اين وصف آيا من مى توانم بگويم كه آن مال را بيهوده صرف كردم و در عوض دستگيرى از
مستمندان براى مختصر راحتى خودم خرج كردم .دوسـتـان ، مـن وقتى اين سخنان را از او شنيدم و سابقه آن دستگيريها را هم از او داشتم فهميدم
كـه او يـك مـرد سـخـى الطـبـعـى اسـت و اسـراف هم در زندگى ندارد و مسلم روز بروز ترقى
بـيـشـتـرى خـواهـد كـرد هـمـيـنـطـور هـم شـد پـس از مـدتـى از او ثـروتـمـنـدان درجـه
اول محسوب مى شد.خـوانـنـده مـحـتـرم ، باز هم بايد اين نكته را متوجه بود كه اگر تمام دستورات اخلاقى و كتب
روانى كه از دانشمندان اروپا در دسترس است مطالعه كنيد برنامه اى با اين وسعت در سخاوت
نـخواهيد ديد فقط اسلام است كه توانسته بجميع رموز و دقائق اين مساءله اشاره كند و يگانه
رمز دوستى و سرّ موفقيت و اتحاد را بمردم معرفى نمايد.بگفته دانشمند معروف (جيبون ) انگليسى "آئين محمد - صلى الله عليه وآله - داراى هيچ ابهام و
اشكال و پيچيدگى نيست و يك دين صاف و هموار و بى آلايشى است ".واقـعـا هـم ايـن ديـن مقدس بقدرى كامل و پاك و عارى از نقص است كه كوچكترين اشكالى مردمان
عاقل جهان نمى توانند بان وارد كنند.
18. ديد بازديد، مثبت محبت است
الزيارة تنبت المودة پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله -روزى يـكـى از عـلمـاء بـزرگ در مـشهد بديدن من آمد و بمن با آنكه هنوز خيلى جوان بودم زياد
احترام گذاشت .طـبـعـا مـحـبـت آن عـالم بـزرگ بـخـاطـر ديـدنـيـكـه از مـن كـرده بـود بـيـشـتـر در
دل مـن جـاى گـرفـت آنـروز مـتـوجـه شـدم كـه ديـد و بـازديـد يـكـى از
وسائل محبوبيت است .و شايد اين عمل يكى از بزرگترين نشانه هاى علاقه واقعى باشد.آنـروز دانـسـتم مرديكه نمى تواند از مفارقت دوستان و برادران خود صبر كند و هر چه زودتر
مـايـل اسـت خود را بملاقات آنان موفق سازد حقيقتا قلبى مملو از علاقه و يگانگى دارد و قطعا
اين چنين كسى را مردم دوست مى دارند او را يك مرد وظيفه شناس و مؤ دب مى شناسند.پـيـشـوايـان اسـلام مـسـلمـانـان را بـحـدى بـاين عمل پرارزش ترغيب كرده اند كه ناگزير هر
مـسـلمـانـى اگـر بخواهد بافضيلت گردد و پروردگار از او خشنود شود و هم مردم او را كاملا
دوست بدارند بايد باين دستور عمل كند.مرد تنبلى كه حوصله نكند تا بديدن دوستان و رفقاى خود برود رشته دوستى را قطع كرد و
بهمان اندازه اتحاد و يگانگى اسلامى را از هم گسيخته است .على - عليه السلام - فرمود:ترك التعهد للصديق داعية القطيعة .ترك مراوده و تعهدات دوستى با رفيق و صديق باعث علاقه و دستى خواهد شد.و نـيـز پـيـشـواى عـظيم الشاءن اسلام - صلى الله عليه وآله - در اهميت ديد و بازديد فرموده
كسى كه دوست خود را براى خدا ديدن كند مثل اينست كه خدا را زيارت كرده و او بپاداش بزرگ
در روز قيامت خواهد رسيد((246))و حضرت امام باقر - عليه السلام - بخثيمه فرمود:ابلغ من ترى من موالينا السلام واوصهم بتقوى اللّ ه وان يعود غنيهم على فقيرهم وقويهم على
ضـعـيـفـهـم وان يشهد حيهم جنازة ميتهم وان يتلاقوا افى بيوتهم فان لقيا بعضهم بعضا حيوة
لامرنا رحم اللّ ه عبدا احيا امرنا.هـر يـك از دوستان ما را كه ديدى سلام ما را باو برسان و توصيه كن آنان رابپرهيزگارى و
ايـنـكـه ديـدن كـنـد و يـارى نـمايد غنيشان فقيرشان را و قدرتمندان آنان ضعيفشان را و اينكه
حاضر شوند زندگانشان در تشييع جنازه مردگانشان و بديد و بازديد بخانه هاى يكديگر
بروند كه اگر اين عمل را انجام دادند و بديد و بازديد يكديگر رفتند اسلام حقيقى را زنده و
جاويد خواهند نمود و دستورات ما را عملى خواهند كرد خدا بيامرزد مسلمانى را كه زنده كند اسلام
و دستورات ما را.خوانندگان محترم ، اگر مسلمانان فقط همين دستور مقدس اسلام را بكار مى بستند و روى محبت و
عـلاقـه از يـك ديـگـر ديـدن مـى كردند و ثروتمندان دستگيرى از مستمندان مى نمودند و قدرت
مـنـدان زيـر بـال بـيـچـارگـان را مـى گـرفـتـنـد و دانـشـمـنـدان ، گـمـراهـان و
جهال را در آغوش مهر و محبت مى كشيدند و آنان را هدايت مى كردند ديگر دست اجانب نمى توانست
بر سر مسلمانان دراز باشد.آيـا بـا ديـد و بـازديـد، روح يـگـانگى و اتحاد را نمى توان در جمعيتى ايجاد كرد؟ كسى كه
بـديـدن دوسـتـان نـمـى رود و در نـتيجه اتحاد و استقامت را از دست مى دهد، رفته رفته آنها را
فراموش خواهد كرد و محبت آنان از دل او مى رود.يكى از بزرگان مى گفت كه تا بافنده ، نخها را بملاقات يكديگر نفرستد و آنها پشت به
پشت هم ندهند محال است كه بتوانند در برابر فشارها استقامت كنند.انـسان هم اگر ديد و بازديد را ترك كند و جلسه عهد و پيمان دوستى و يگانگى را فراموش
نمايد محال است بتواند در مقابل شدائد و سختيها استقامت كند.
19. ضيافت يا واضح ترين وسيله محبوبيت
السخى ياكل من طعام الناس لياكلوا من طعامه (امام هشتم عليه السلام )روزى ميهمانى به منزل ما آمده بود و فكر مى كرد كه نبايد بيشتر از سه روز در آنجا بماند
و لذا روز سوم ، با آنكه هنوز لازم بود در مشهد باشد چمدانش را برداشت و قصد رفتن داشت و
سـخـنش اين بود كه :مدت ميهمانى سه روز است و من بيشتر نمى خواهم مزاحمت ايجاد كنم شاعر
مى گويد:
ميهمان عزت جان است ولى همچو نفس
خفه مى سازد اگر آيد و بيرون نرود
خفه مى سازد اگر آيد و بيرون نرود
خفه مى سازد اگر آيد و بيرون نرود
رفـتـار كـنـم كـه او فـكـر نـكند كه ميهمان است بلكه خود را عضو همان خانه بداند و اسلام هم
مـنـظورش از اينكه فرموده ميهمانى سه روز است ممكن است اين باشد كه بعد از سه روز ديگر
نـبـايـد آن تـشـريـفـاتـى كـه بـراى مـيـهـمـان بـايـد قـائل شـد بـراى ايـن شـخـص
قـائل بـاشـيـم بـلكـه او عـضو خانواده مى شود بايد خودش در پذيرائى خودش كمك كند و يا
تـوقـع پـذيـرائى زيـادى نداشته باشد و ضمنا اينرا بدانيد كه اسلام سور دادن و ضيافت
نـمـودن را يـكـى از بـزرگـتـريـن وسـائل مـحـبـوبـيـت مـى دانـد مـردمـى را كـه بـايـن
عمل پرارزش اهميت نمى دهند و گوشه اى را گرفته ، نه كسى را بخانه خود دعوت مى كنند و
نـه سـر سفره ديگران مى نشينند از امتيازات دوستى و برادرى محروم مى داند و آنان را بسيار
مورد مذمت خود قرار داده است .دوستان ، شايد تجربه كرده باشيد كه اگر مدتى سرگرم پديرائى ميهمان عزيزى شويد
آن ايـام بـر شـما زود مى گذارد و از روز فراق آن ميهمان سخت ناراحتيد بعضى از مردم كوته
فكر بخيال آنكه ورود ميهمان موجب فقر و تنگدستى آنان مى گردد از صداى پاى ميهمان فرار
مـى كـنـنـد ولى اسـلام بـراى جـلوگـيـرى از ايـن گـمـان
باطل فرموده :"مردم باايمان و معتقد بخدا بدانند كه ميهمان در خانه شما روزى خود را كه از جانب خدا مقدر او
شده است مى خورد ولى بلا و گناه را از شما و اهل و عيالتان دفع مى كنند"
شـعـراى مـسـلمـان هـم بـيـانـات پـيـشوايان دين را در اين باره خلاصه كرده اند چنانچه صائب
تبريزى مى گويد:
رزق ما آيد بپاى ميهمان از خوان غيب
ميزبان ما است هر كس مى شود مهمان ما
ميزبان ما است هر كس مى شود مهمان ما
ميزبان ما است هر كس مى شود مهمان ما
بـنـده اى اسـت كـه در راه خـدا بـاشـد بـا آنـكـه آزاد كـردن بنده ثواب بى حدى دارد و بقدرى
روايـات در تـرغـيـب مـردم بـايـن عـمـل پـرارزش فـراوان اسـت كـه وقـت مـا اقـتـضـاء
نـقـل آنـهـا را نـدارد ولى چون فراگرفتن آداب ضيافت از لوازم زندگى اجتماعى است مختصرا
بان اشاره مى نمائيم .اول :مـسـلمـانـان نـمـى تـوانند بدون دعوت براى صرف غذا بخانه ديگرى بروند مگر آنكه
صـاحب منزل ، پدر و يا مادر، برادر يا خواهر، عمو و يا عمه زن و يا شوهر، دائى و يا خاله و
يـا رفقا و دوستانى كه با آنان آنگونه طرح يگانگى را نموده اند كه هيچ گاه از آنها چيزى
را دريـغ نـمى كنند باشد حتى نبايد در اين صورت انسان منتظر دعوت هم بوده كه گاهى اين
انتظار خود موجب دورى و تفرقه بين اقوام و دوستان صميمى مى گردد.دوم :اگـر مـسـلمـانـى از آنـان براى وليمه و سور دعوت كرد حتما بايد اجابت كنند و الا نسبت
بان مرد مسلمان جفا كرده و حرمت او را نگاه نداشته اند چه بسا مدتى با زحمات فراوان بيچاره
غذائى تهيه نموده تا امروز توانسته باين عمل اقدام كند.پـيغمبر اسلام - صلى اللّ ه عليه وآله - را هر كس بهر مجلس سور و ضيافتى دعوت مى نمود
فـورا اجـابـت مـى كـرد (مـگـر در مـجـالسـيـكـه اسـلام از حـضـور در آن
محافل نهى كرده است ) و مكرر مى فرمود:لو دعيت الى ذراع شاة لاجبت
اگر مرا بخوردن پاچه گوسفندى دعوت كنند اجابت خواهم كرد.و حـضـرت امـام صـادق - عليه السلام - فرمود يكى از حقهاى واجبى كه مسلمانان بر يك ديگر
دارند اينست كه اجابت دعوت همديگر را بنمايند((247))پيغمبر اسلام - صلى اللّ ه عليه وآله - فرمود:من اعجز العجز رجل دعاه اخوه الى طعام فتركه
از هـر نـاتـوانـى نـاتـوان تـر كـسى است كه او را برادر مسلمانش سرسفره خود بخواند و او
اجابت نكند.يـكى از وصيتهاى پيغمبر اسلام - صلى اللّ ه وآله - بمسلمانان اين بود كه دعوت بضيافت را
اجابت كنيد اگر چه از پنج فرسخ راه باشد.سـوم :آنكه ميهمان بايد بمجلسى كه در آن گناه مى شود نرود در شب نشينيهائيكه مشروبات
الكـلى اسـتـعـمال مى گردد كه در نتيجه صدها مفاسد خانمان سوز بوجود مى آورد شركت نكند
اگـر صـاحـب مـنـزل مـردى اسـت كـه آنـچـه جـمـع آورى نـمـوده از
امـوال بـيـچـارگـان و بـا ظلم و ستم بوده اجابت دعوت او را ننمايد در مجلسى كه فقراء از آن
محرومند ولى اغنياء و قدرت مندان حضور دارند قدم نگذارد.حـضـرت عـلى - عـليـه السلام - فرماندار بصره (عثمان بن حنيف ) را براى آنكه سر سفره اى
نشسته كه فقراء در آن مجلس حضور نداشته اند در نامه مفصلى توبيخ كرده است .((248))پيغمبر اسلام - صلى اللّ ه عليه وآله - فرمود:من لم يجب الدعوة فقد عصى اللّ ه ورسوله ويكرة اجابة من يشهد وليمته الاغنياء دون الفقرء.كـسـى كه اجابت دعوت ديگران را نمى كند نافرمانى خدا و پيامبر او را نموده و كراهت دارد كه
مسلمانى دعوت كسى را قبول كند كه در ضياقتش اغنياء حاضرند ولى مستمندان از آن محرومند.چهارم :هر كجا كه صاحب خانه مى گويد بايد بنشيند كه حضرت امام صادق - عليه السلام -
فرمود:اذا دخـل احـدكـم عـلى اخـيـه فـليـقـعـد حـيـث يـاءمـر صـاحـب
الرحل اعرف بعورة بيته من الدخل عليه .وقـتـى يـكـى از شـمـا مـردم مـسلمان در خانه برادر خود وارد شد هر كجا كه او مى گويد بايد
بـنـشيند چون صاحب خانه بهتر باسرار داخلى خانه خود وارد است تا كسى كه بر او وارد مى
شود.پـنـجـم :آنكه ميهمان بايد با رغبت كامل دست بسوى طعاميكه براى او حاضر كرده اند دراز كند
بـنـحـويـكـه مـيـزبـان احـتـمـال نـدهـد كـه آنـچـه بـراى او آورده اسـت بـان
مـيـل نـدارد كـه اين عمل نشانه علاقه باو است اين موضوع عملا و بتجربه ثابت است كسى كه
ديگرى را دوست مى دارد و هر چه مربوط باو است نيز علاقه مند است .حضرت امام صادق - صلوات اللّ ه عليه - فرمود:يعرف حب الرجل باكله من طعام اخيه .علاقه يك فرد ببرادر مسلمان خود در وقتى معلوم مى شود كه در نزد او از غذاى او بحد كافى
بخورد.شـشـم :آنـكـه مـيـهـمان از طعام و غذاى برادر مسلمان خود بحد كافى بخورد و گرسنه از سر
سـفـره او برنخيزد كه اين عمل هم نشانه كمال علاقه و حسن ظنى است كه به ميزبان خود دارد.حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود:يعرف حب الرجل اخاه بكثرة اكله عنده
علاقه يك فرد به برادر مسلمان خود در وقتى معلوم مى شود كه نزد او از غذاى او بحد كافى
بخورد.هـفـتـم :آنكه ميهمان در مجلس ضيافت برادر مسلمان خود ادب را رعايت كند كه ميزبان و ميهمانان
ديگر را منزجر ننمايد و بايد بقدرى مراعات حال ديگران را بكند كه نتواند كسى باو ايرادى
نمايد.فـرامـوش نمى كنم كه روزى در مجلس ضيافتى كه جمعى از دانشمندان حضور داشتند مرد بى
ادبـى سـرسـفـره غـذا نـشـسـته بود اولا بكلى مراعات رفقاى خود را نمى كرد و ثانيا بقدرى
اعمالش از دائره ادب خارج بود كه همه را ناراحت كرده بود.