اتحاد و دوستی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اتحاد و دوستی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چـنـدى قبل در سرمقاله يكى از روزنامه ها نوشته بود (اسلام تنفر را جائز نمى شمارد) سپس

داسـتـان سـخـنـرانـى دكـتـر حـب اللّه رئيـس مـركـز اسـلامـى واشـنـگـتـن را ايـن گـونـه

نـقـل نموده بود كه دكتر محمود حب اللّه رئيس مركز اسلامى واشنگتن ، در آخرين جلسه يازدهمين

انجمن سالانه فدراسيون مناسبات اسلامى را در ايالات متحده آمريكا و كانادا، خطاب بعده اى از

مـسـلمـانـان آمـريـكـائى و كـانـادائى خـاطـرنـشـان سـاخـت كـه اسلام محبت حقيقى همدردى و تفاهم

متقابل راتبليغ مى كند و تنفر به هر فردى از افراد اجتماعات بشرى را جايز نمى شمارد.

او اشاره كرد كه تشكيل انجمن فدراسيون در شهرى كه بنام (شهربرادرى و دوستى ) معروف

است از نظر مسلمانان واقعى حائز اهميت شايانى است .

او در سخنرانى خود به "مسلمانان سياه " آمريكا كه رويه هايشان تمايلى بر "تز" برترى

نژادى دارد و براى اعضاى فدراسيون ناراحت كننده است مستقيما اشاره اى نكرد ولى خاطرنشان

سـاخـت كـه فـدراسـيـون كـوشـش خـواهد كرد كه خود را از هر نوع عقيده برترى نژادى منتزع

سازد.

زيرا اين عقيده با معتقدات و تعليمات اسلامى كاملاً منافات دارد.

دكتر حب اللّه در طى سخنرانى خود گفت :

"دين مقدس اسلام هرگز تنفر را حتّى براى بدترين

دشـمـنـان خـود تبليغ نكرده است ممكن است نسبت بدشمنان خود احساس ترحم داشته باشيم ولى

هرگز به آنها ابزار تنفر نمى كنيم .

اسلام فقط از طريق محبت و همدردى و تفاهم متقابل در تمام دنيا تبليغ شده است . فقط بوسيله

مـذهـب و اخـلاق ، فـرد مـى تـوانـد در اجـتـمـاع آرامـش روحـى داشـتـه بـاشـد و اجـتـمـاع از امـنـيت

كامل برخوردار گردد.

در اين مورد منظور من اخلاقى نيست كه مخصوص يك فرد، يك ملت و يا يك كشور است ، منظور من

آن اخـلاق بـيـن المـللى اسـت كـه عـدالت هـمـگـانـى مـحـبـت و دوسـتـى و تـفـاهـم

متقابل و درك و احترام به شخصيت افراد در چارچوبه آن قرار مى گيرد و برقرارى اين اخلاق

در دنيا يكى از اصول مقدس اسلام است ".

دوسـت عـزيـز، اگـر چـه ظـاهـر سـخـنـان دكـتـر حـب اللّه

قابل خدشه است چون اينگونه نيست كه اسلام نسبت بهمه كس حتى بافراد فاسد اجتماع تنفر

را جـائز نداند (چنانچه ما در ضمن نكوهش دوستى و رفاقت با مردمان فاسد و نالايق اين مطلب

را بـحـث خواهيم نمود) ولى ممكن است اين دانشمند مسلمان (دكتر حب اللّه ) مى خواسته بگويد كه

اسـلام تـنـفـر را نسبت بهيچ يك از نژادهاى مختلف دنيا جائز نمى شمارد، امتياز نژادى در اسلام

وجـود نـدارد، روى اين اصل مى خواسته باين رمز دوست يابى و اتحاد اشاره كند و مردم مسلمان

واشنگتن را بحقايق اسلام دعوت نمايد و در ضمن بانان بگويد اسلام در هزار سيصد و هشتاد و

يـك سـال قبل بزرگترين مساءله مشكل روز (امتياز جنسى و نژادى ) را با آسانترين وجه بمردم

مسلمان تعليم داده و آنان را از اين فكر غلط نجات بخشيده است .

آن جوان دانشجو گفت :

البته معلوم كه اسلام و دانشمندان مسلمان متوجه اهميت برقرارى دوستى

و اتحاد در بين مردم بوده اند و من امروز از يك جمله پيغمبر اسلام - صلّى اللّ ه عليه وآله - كه

شما نقل فرموديد "طوبى للمتحابين فى اللّه " نكته اى جلب توجه مرا نمود كه گمان نمى

كـنـم دانـشـمـنـدان اسلامى و علماى علوم اجتماعى هم باين مطلب توجهى داشته باشند و آن نكته

ايـنـسـت كـه بـايـد اين علاقه و دوستى براى خدا باشد، چون اگر سرچشمه دوستى و رفاقت

مقاصد خدائى نبود محبت ادامه نخواهد داشت و با كوچكترين پيش آمد و يا از بين رفتن آنچه علت

دوستى شده آشنائى و رفاقت ترك مى شود، ولى اگر دوستى براى خدا بود با هر ناراحتى

صبر خواهد كرد و براى رضاى خدا باز رفيقش را دوست مى دارد.

من گفتم :

بله ، هزار نكته باريكتر ز مو اينجا است ، واقعا شما بنكته دقيقى توجه يافته ايد

ولى خـوشـبـخـتـانـه دانـشـمـنـدان مـسـلمـان و تـعـليـمـات پـيـشـواى عـظيم الشاءن اسلام از روز

اول كـامـلا بـايـن نـكـتـه تـوجـه داشـتـه و مـردم را شـديـدا از عـلاقه هاى نفسانى و دوروئى و

چاپلوسى منع مى كردند.

حضرت امام صادق - عليه السّلام - فرمود:

الا كلّ خلة كانت فى الدنيا فى غير اللّه فانها تصير عداوة يوم القيمة .((31))

(مـسـلمانان بدانند) هر علاقه ايكه در دنيا براى غير خدا باشد در روز قيامت بعداوت و دشمنى

تبديل مى شود.

اسـلام بـا ايـن جـمـله مـسلمين را بعواقب وخيم علاقه هاى نفسانى متوجه مى سازد و برمز بقاء و

ثبات دوستى تا دامنه قيامت اشاره مى كند و به يگانه وسيله دوستى و محبتى كه براى هميشه

باقى است مردم را آگهى مى دهد.

پيغمبراسلام - صلّى اللّ ه عليه وآله - فرمود:

ودّ المـؤ مـن للمؤ من من اعظم شعب الايمان الا ومن احب فى اللّه وابغض فى اللّه واعطى فى اللّه

ومنع فى الله فهو من اصفياء اللّه .((32))

دوستى يك فرد با ايمان نسبت بمسلمانى از بزرگترين شعب ايمان است مسلمانان مطلع باشند

هـر فـرديـكـه بـا ديـگـرى دوسـتـى كـنـد در راه خـدا و دشـمـنـى كـنـد بـواسـطـه امـر خـدا و

بذل و بخشش نمايد و همچنين حفظ مالش را كند فقط براى خدا آنكس از برگزيدگان خدا است

.

شـمـا اگـر قـوانين همه اديان و ملل عالم را دقيقا تحت مطالعه و بررسى قرار دهيد خواهيد ديد

كه تنها دين مقدس اسلام است كه بر همه مذاهب زنده جهان امتياز دارد وقتى گفتار دانشمندان روز

و فـشـرده افـكـار آنان را با قوانين پر مغز اسلام مقايسه مى كنيم باين نكته جالب متوجه مى

شويم كه فقط دين اسلام لياقت آن را دارد كه برنامه سعادت و خوشبختى بشر گردد.

اسـلام اگـر بمسلمين دستور مى فرمايد كه بيكديگر اظهار علاقه كنند در همان دستور آنان را

متذكر مى سازد كه بايد اين دوستى صادقانه باشد و وجهه خدائى بخود بگيرد.

پـيـغـمـبـر اسـلام - صـلّى اللّ ه عـليـه وآله - مـكـرر بـا جـمـلات كـوتـاه و

دل نـشـيـن خـود بـشـر را از تـملق گوئى و دوروئى و چاپلوسى منع كرده و او را بمفاسد اين

عمل متوجه فرموده است من جمله مى فرمايد:

من شر الناس عند اللّه يوم القيمة ذوالوجهين .((33))

پـليدترين افراد بشر را اگر به چند دسته تقسيم كنيم در روز قيامت (آن روزيكه همه افراد

مجتمع گرديده اند) يك دسته آنان همان افرادى هستند كه با مردم دوروئى مى كنند.

حضرت امام باقر - عليه السلام - فرمود:

ليس من اخلاق المؤ من الملق ((34))

مرد با ايمان داراى اخلاق دوروئى و تملق گوئى نيست .

امـا دانـشمندان اروپا وقتى كه با زحمات زياد و رنج فراوان و دقت نظر مى خواهند جملاتى را

بـراى اصـلاح اخلاق اجتماع بزبان جارى كنند و يا از نيش قلم مى گذرانند صدها مفاسد هم از

همان جملات در مردم ايجاد مى كنند.

"سـامـوئل اسمايلز انگليسى " در كتاب اخلاق (ص 156) مى گويد:

"بر انسان فرض و واجب

اسـت كـه تـخـم مـهـربانى و احساس را در اطراف خود بيافشاند تا شايد برخى از آن در زمين

مساعد و حاصلخيز افتاده و ثمره خوشبختى و سعادت ببار آورد".

شما انصاف دهيد آيا مردم از اين جمله گمان نمى كنند كه بايد با تملق و چاپلوسى و يا بهر

وسيله ايكه ممكن است ديگران را بدام انداخت و بانان اظهار دوستى نمود؟

و اگر ديل كارنگى در كتابهاى (آئين دوست يابى ) و يا (آئين زندگى ) و يا كتاب ديگرى مى

نويسد و بمردم اروپا درس دوستى و اتحاد مى دهد، نبايد فراموش كرد كه در ضمن هم بانان

دروغ گوئى و تملق و چاپلوسى را مى آموزد.((35))

مـتـرجـم مـحـتـرم ايـن كـتاب چون مسلمان است و متوجه عواقب وخيم چاپلوسى و دوروئى بوده حتى

المقدور مى خواسته ديل كارنگى را از بدترين صفات و مهلكترين آفات "تملق و چاپلوسى "

تـبـرئه نـمـايـد و سه صفحه اين كتاب را هم براى منظور خود معرفى كرده كه مراجعه شود.

ولى بـايـد فـقـط از "عـيـن الرضـا" و ديـده خـوش بين ايشان آن صفحات را مطالعه نمود و الا

مطالب آن سه صفحه ارتباطى بموضوع مورد بحث ندارد.

آن جـوان دانـشـجـو گفت :

پس روى اين حساب افرادى كه كم علاقه وبى مهرند و ذاتا اجتماعى

نـيستند از نظر اسلام موظف باداب معاشرت و مردم دارى و اظهار دوستى و يگانگى نمى باشند

چون اگر بخواهند خود را با محبت و علاقه وانمود كنند چاپلوسى و دوروئى نموده اند.

من گفتم :

بله ، روى حساب عادى مطلب همين است كه فرموديد ولى اسلام همان نحوه كه مسلمين را

فرمان داده كه با يكديگر دوستى كنند راه ايجاد علاقه و محبت را هم بيان فرموده است .

حضرت امام سجاد - عليه السّلام - به محمد بن مسلم زهرى فرمود:

هيچگاه گمان مبر كه تو بر

افـراد ديـگـر اجـتـمـاع فضيلت و برترى دارى ، همه مردم را بمنزله خويشاوندان خود فرض

نـمـا، پـيـرمردان و پيرزنان را بجاى پدر و مادر، و خردسالان رابجاى فرزندان و افراديكه

سـنـّا بـا تـو مـساوى مى باشند بمنزله برادران خود بحساب آور، و همه آنان را بهمان اندازه

دوسـت بـدار كـه آن سـه دسته را دوست مى دارى و اگر شيطان اعمالت را در نظرت جلوه داد و

بـتو گفت كه تو بر مسلمانان ديگر فضيلتى دارى با خود بگو اما آنكه از من بزرگتر است

در ايـمـان بـخـدا و اعـمـال نـيك بر من پيشى گرفته است و من حتما بايد او را مانند پدر دوست

بـدارم چـون او از من بافضيلت تر است ، و اما آنكه از من كوچكتر بنظر مى آيد مسلما من در اثر

زندگانى بيشترى در دنيا زيادتر از او دست بجنايت و گناه زده ام پس او از من بهتر است و من

بـايـد شـديـدا بـاو عـلاقـه مند باشم ، و اما كسى كه در سن با من مساوى است درباره او بايد

مـعـتـقـد شـوم كـه او بـر مـن شـرف و مزيت دارد چون يقين بگناه و نواقص خود دارم ولى درباره

بـرادر مـسـلمان خود اين موضوع راترديد دارم و كجا مى توان گناهكار واقعى را بر كسى كه

معصيت او قطعى نيست فضيلت داد پس بايد همه افراد اجتماع را سخت دوست بدارم .

اى مـحـمـد بـن مـسـلم ! اگـر بـانـچـه گـفـتـم عـمـل نـمـودى ديـگـر بـا اسـتـراحـت

كامل زندگى خواهى كرد دوستانت زياد و دشمنانت بسيار كم مى گردند.

و بـاز فـرمـود:

مـحـمد بن مسلم ! بدان محترم ترين افراد نزد مردم آنكسى است كه نفعش بانان

برسد ولى اذيت و آزارش را بانها روا ندارد.((36))

يـكـى از دانـشـمـنـدان مـسـلمـان بـنـام سـيـد مـجـيـد خـاتـمـى بـرايـم

نـقـل كـرد كـه وقـتـى بـطـهـران "پـايـتـخـت ايـران " بـراى اقـامـت رفـتـم هـمـيـن

دسـتـورالعـمـل امام سجاد - عليه السّلام - را برنامه زندگانى خود قرار دادم در مدت كوتاهى

افـراديـكـه مـن بـا آنـهـا سـر و كـار داشتم سخت بمن علاقه مند شدند و منهم در اثر اظهار محبت

شـديـد آنـها در قلب خود احساس علاقه نسبت بانان نمودم و طبق دستور اسلام هر كسى را دوست

مـى داشـتـم صـريـحا باو مى گفتم و پس از آنكه مفصلا از تجريبات خود راجع باين موضوع

بـرايـم نـقـل كـرد گـفـت :

فـلانـى ايـنـرا بدان كه اگر مى خواهى هميشه در آغوش خوشبختى

زندگى كنى محبوبيتى از خود در قلب ديگران ايجاد نما و آنان را كاملاً مورد علاقه خود قرار

ده .

تـا ايـنـجـا دانـسـتـيـم كـه ديـن مـقـدس اسـلام بـمـردم مـسـلمـان دسـتـور فـرمـوده كـه بـايد آنان

اهل الفت و محبت باشند، با اجتماع زندگى كنند و از رهبانيت و انزوا بپرهيزند.

و نـيـز دانـسـتـيـم كه اگر مى خواهيم در دنيا با سعادت و خوشبختى بسر ببريم بايد تا مى

تـوانـيـم محبت ديگران را در قلب خود هر چه بيشتر ايجاد كنيم و مردم را صميمانه دوست داشته

باشيم .

و نـيـز دانـسـتـيـم كـه بـايـد وسـائل كـسـب محبوبيت و جلب قلوب مردم را ياد بگيريم و آنها را

عـمـل كـنـيـم تـا مـردم هـم مـا را صـمـيـمـانـه دوست بدارند و محبتها يكطرفه نباشد كه :

"يكسر

مهربانى دردسر بى " و ضمنا تا اينجا ما ادعاء كرديم كه دين مقدس اسلام آنچنانكه در سائر

قوانين سعادتبخش اجتماعى و عبادى كامل بوده و بهترين برنامه ها را ارائه داده است ، در مساءله

دوسـت يـابى و ايجاد محبت در قلوب ديگران كه يكى از آرزوهاى مهم افراد بشر است يعنى همه

دوسـت دارنـد كـه لااقل آشنايان و نزديكانشان قلوبشان مملو از محبت آنها باشد، باز دين مقدس

اسـلام بـهـتـريـن و جـامـعـتـرين برنامه ها را دستور فرموده و ما را محتاج به كتابهاى غربيها

ننموده است .

مـا بيارى خدا در اين كتاب اين ادعاء را با نقل دستورات اسلام در اين خصوص و مقايسه آنها با

آنـچـه ديگران گفته اند بخصوص در مثل كتاب آئين دوست يابى كه صاحبش مدعى است مطالب

آن را كـسـى تا بحال نگفته و تمامش ابتكارات فكرى او مى باشد، اثبات مى كنيم ابتدا آنچه

را كه او براى جلب محبت دستور داده نقل مى نمائيم و آنها را با دستورات اسلام مقايسه مى كنيم

و بـعـد آنـچـه را اسـلام در ايـن خـصـوص بـرنـامـه داده و اروپائيان هنوز بفكرشان نرسيده و

نـتـوانـسـتـه انـد آنـهـا را جـزء ابـتـكـارات فـكـرى خـود مـحـسـوب كـنـنـد

نـقـل مـى نـمـائيـم تـا هـمـگـان بـدانند كه باز هم تنها دين مقدس اسلام است كه در هر رشته اى

بهترين دستورات و قوانين سعادتبخش را دارا است .

/ 39