گفت وگو با پديدآورندگان مطلع شديم دانشنامهاى در موضوع امامت با عنوان موسوعةالامامة فى نصوص اهل السنة در كتابخانه بزرگ آيتاللهالعظمى مرعشى (ره) در حال تدوين است. كار تأليف اين مجموعه، به بهانه بازسازى و عرضه تعليقات مرحوم آيتالله مرعشى بر احقاقالحق و اذهاق الباطل مرحوم قاضى نورالله شوشترى، در هندسهاى جديد آغاز شده وبه زودى سه جلد آن عرضه مىگردد . براى آشنايى بيشتر پژوهشگران با پيشينه ونحوه تدوين دانشنامه امامت،ميزگردى با حضور رياست محترم دانشنامه، آقاى دكتر سيدمحمود مرعشى و اعضاى محترم هيئت علمى آن ترتيب يافت. آنچه در پى مىخوانيد حاصل اين نشست است .
پژوهش و حوزه:
با تشكر از سروران ارجمند، براى شروع،از جناب آقاى مرعشى درخواست مىكنيم درباره پيشينه اين كار توضيح دهند . سيد محمود مرعشى نجفى: سابقه كتاب ملحقات احقاق الحق به حدود نيم قرن قبل بر مىگردد. در آن زمان مرحوم والد، آيتالله العظمى مرعشى نجفى ، غير از كارهاى تأليفى ديگرشان، دو كار عمده را مد نظر قرار دادند: يكى كتاب احقاق الحق مرحوم قاضى نورالله شوشترى بود كه يك چاپ سنگى از آن وجود داشت و بخشى از آن در قاهره چاپ شده و تعداد نسخههايش محدود بود. ايشان تصميم مىگيرند با نوشتن حواشى بر كتاب مزبور، آن را تجديد چاپ كنند و از آن زمان، فيشبردارى از كتاب ها را آغاز نمودند . كار ديگر ايشان، تهيه مفتاحى براى كل احاديث شيعه بود كه امكان دستيابى آسان به حديث مورد نظر را فراهم مىآورد. اين كار پس از انجام بخشى از آن، متوقف شد؛ اما احقاق الحق ادامه پيدا كرد. مرحوم آيتالله مرعشى در ابتدا در صدد جمعآورى منابع برآمدند و با توجه به روابط خوبى كه با علماى اهل سنت در كشورهاى مختلف داشتند، موفق شدند از برخى از آنان اجازه دريافت نمايند و شمارى از كتابهايى را كه در ايران نبود، تهيه كنند. همچنين بسيارى از كتابها را از شخصى به نام قاسم محمد رجب خريدارى كردند. او صاحب كتابفروشى مكتبة المثنى در بغداد بود و تصور نمىكنم در آن زمان در جهان اسلام كتابفروشىاى به بزرگى آن وجود داشت. كتابفروشى ايشان از صحن حرم حضرت معصومه (س) بزرگتر و آكنده از كتاب بود و از همه نقاط عالم با ايشان ارتباط داشتند و برايش كتاب مىفرستادند و از وى كتاب مىخريدند . قاسم محمد رجب، مريد مرحوم آيتالله مرعشى شده بود و يك بار هم در زمان تأسيس كتابخانه به اينجا آمد. وى كتابى كه به دست مىآورد و تصور مىكرد به كار مرحوم آيتالله مرعشى مىآيد، براى ايشان ارسال مىكرد . پس از گردآورى منابع، مرحوم آيتالله مرعشى تا پاسى از شب روى آنها كار مىكردند و پشت صفحات كتاب ها با قلم قرمز، يادداشتهاى خودشان را مىنوشتند. به تدريج ايشان به اين نتيجه رسيدند كه اين كارى نيست كه بتواند به تنهايى از عهده آن برآيد. از اين رو، ده تا پانزده نفر را به كار دعوت كردند؛ مانند مرحوم آيتالله تجليل، مرحوم حاج شيخ جواد قوام وشنوهاى و بنده كه در ابتدا استنساخ مىكردم . به هر حال، اين پژوهش با همكارى آقايان صبحها در حياط بيرونى شروع شد وجلدهاى اول تا سوم آماده چاپ گرديد. وقتى اين سه جلد چاپ شد، متوجه شدند كه حواشى به سه جلد اول مربوط مىشود. به همين علت، از جلد چهارم، تا جلد سىوچهارم، هيچ مطلبى از متن كتاب احقاقالحق آورده نشد، و از جلد پانزدهم به بعد، اسم آن هم از احقاق الحق به ملحقات احقاق الحق تغيير يافت . بايسته يادآورى است كه مرحوم آيتالله مرعشى در اين تحقيق، بيش از چند هزار كتاب را شخصاً ديدهاند و پشت آنها يادداشت كردهاند كه «من براى احقاق الحق به اين كتاب مراجعه كردم و مطالبى را از آن استخراج كردم و در مجموعه تحقيقات احقاق آنها را آوردهام». ايشان بيش از چهار دفتر با خط خودشان براى منابع و مآخذ اهل سنت فراهم كردهاند كه در تأليف اين كتاب از آنها استفاده شده است . تا جلد پانزدهم، با كمك يك بانى چاپ گرديد. اين امر، باعث شد برخى افراد كتاب را با ثلث قيمت بخرند و با اندكى سود آن را بفروشند. از جلد شانزدهم به بعد، به همت كتابخانه چاپ و رايگان توزيع گرديد و از آن بسياراستقبال شد. در بيروت نيز تا جلد بيستوچهارم چاپ و منتشر شد. مرحوم آيتالله مرعشى به اين كتاب عشق مىورزيد و سخت در پى به بار نشستن آن بود .
پژوهش و حوزه:
روى چه بخشهايى از كتاب هنوز كارى صورت نپذيرفته است؟ تا كنون، روى بخش مطاعن كتاب كار نشده است؛ ولى در حال برنامهريزى هستيم كه در آينده چه پژوهشهايى در اين باره مىتوان انجام داد .
پژوهش و حوزه:
مشكلات تدوين اين كتاب در زمان مرحوم آيتالله مرعشى چه بود؟ مهمترين مشكل كتاب اين بود كه در طول زمان، منابعى جديد به دست ايشان مىرسيد كه راضى نمى شدند از آنها در گذرند. بنابراين، در جلدهاى بعد، آنها را استدراك مىكردند. مثلاً درباره اميرالمؤمنين(ع)، در جلدهاى اول، ميانى و آخر، مطلب هست . استدراكات متعددى در جاهاى مختلف اين كتاب به چشم مىخورد و اين، ضعف بزرگ كتاب يادشده بود. به همين دليل، ايشان در فكر بودند كه كتاب را با دقت بازبينى كنند و هر كدام از مطالب را در جاى خود قرار دهند؛ به گونهاى كه مطالب هر يك از ائمه معصوم(ع) در يك يا چند جلد قرار گيرد و موسوعهاى عظيم عرضه شود. اكنون خواسته ايشان با همكارى دوستان صاحب فضل جامه عمل پوشيده است، و اميدواريم مجموعهاى درخور توجه فراهم آيد .
پژوهش و حوزه:
روش كار مرحوم آيتالله مرعشى چگونه بود؟ ايشان در ابتدا منابع را استخراج مىكرد و اگر ديگران اين كار را انجام مىدادند، ايشان بررسى مىكرد و سپس بنده آنها را روى فيشهاى مخصوص مىنوشتم و در اختيار آقايان قرار مىدادم تا چنانچه به توضيح يا شرح و تفسير نياز است، كتباً يادآورى كنند. سپس آيتالله مرعشى آنها را ملاحظه مىكرد و پس از تأييد نهايى به دست چاپ مىسپرد. البته در آن زمان، ويرايش به معناى امروزين آن وجود نداشت؛ لذا از دقت كار كاسته مىشد .
پژوهش و حوزه:
به نظر شما اين پژوهش چه زمانى پايان مىيابد؟ با برنامهريزىهاى انجامشده، ان شاء الله اين كار تا دو سه سال آينده به نتيجه نهايى مىرسد .
پژوهش و حوزه:
آيا موسوعه امامت به صورت لوح فشرده نيز عرضه مىشود تا قابليت جستوجوى رايانهاى را داشته باشد؟ اين اثر، پس از چاپ، بر روى لوح فشرده عرضه خواهد شد، تا پژوهشگران بتوانند بيشتر و آسانتر از آن سود جويند .
پژوهش و حوزه:
آيا از مرحوم آيتالله مرعشى در تأليف احقاقالحق خاطرهاى داريد؟ در آن روزها جلساتى براى بحث و بررسى در منابع احقاق تشكيل مىشد و مرحوم آيتالله مرعشى مى كوشيد در وقت جلسه، هيچ مراجعه كننده و برنامه ديگرى نداشته باشد؛ حتى شخصى را تعيين كرده بودند كه به مراجعات پاسخ گويد. در يكى از جلسات، يك سؤال فقهى مطرح شد كه با موضوع جلسه بىارتباط بود. مرحوم آيتالله مرعشى گفتند : «اين سؤال را به بعد از جلسه موكول كنيد، چون كار فعلى ما مهمتر از اين سؤال فقهى است». سؤال كننده ناراحت شد و به حالت قهر از جلسه بيرون رفت. مرحوم آيتالله مرعشى تا درِ خانه به دنبال ايشان رفت و او را به اتاق ديگرى برد و به طور خصوصى ادله زيادى برشمرد كه اگر براى اين كار از هر لحظه استفاده نكنيم، جداً متضرر خواهيم شد و فرصتى مهم را از دست خواهيم داد. آن شخص، تازه به عمق توجه و عنايت ايشان به اين كار پى برد. در وصيتنامه آيتالله مرعشى نيز بر اهميت اين كار و به سامان رسيدن آن تأكيد شده است . ايشان از برخى كتابهاى قطور كپىهاى كوچكى تهيه و صحافى مىكرد و آنها را داخل جيبش مى گذاشت و اگر به حرم يا جايى ديگر مىرفت كه آن كتاب ها در دسترس نبود، از اين كتاب ها براى مطالعه و تحقيق و يادداشتبردارى بهره مىبرد . اكنون شمارى از همين كتابها در كتابخانه ايشان موجود است . محمد اسفنديارى : دانشنامه امامت به گزارش اهل سنت، موضوع خطير امامت را، نه بر اساس روايات و نصوص شيعه، بلكه بر پايه احاديث و متون اهل سنت، تبيين مىكند . در جهان اسلام، درباره هيچ موضوعى به اندازه «امامت» اختلاف نشده است. شهرستانى در كتاب ملل و نحل مىگويد: «درباره هيچ موضوعى ، به اندازه موضوع امامت، شمشير از نيام بيرون كشيده نشده است». از ديرباز، دانشوران شيعه آثار گوناگونى در اثبات امامت و نصوص آن فراهم آوردهاند. آخرين كتاب ها در اين باره از ميرحامد حسين هندى و علامه امينى ، با عناوين عبقات الأنوار و الغدير، منتشر گرديدهاند. موسوعة الإمامة پژوهشى است در ادامه اين پژوهشها؛ اما با گفتمانى جديد. ما در اين كتاب، با گفتمان اهل سنت با آنان احتجاج مىكنيم و به اعترافات ايشان در موضوع امامت استناد مىجوييم. اين گفتمان، كاملاً منطقى و مرضىالطرفين است و اهل سنت نمى توانند از پذيرفتن آن خوددارى كنند. البته مىدانيم كه همه مسائل امامت از طريق روايات اهل سنت اثبات نمى شود؛ ولى همان اندازه كه اثبات شود، حجتى براى اهل سنت و پشتوانهاى براى شيعه است . آنچه از كتاب موسوعة الامامة چشمگير و ابتكارى است، همين است كه در آن فقط به گزارشهاى اهل سنت اتكا و اكتفا شده است؛ يعنى اعقتادات شيعه فقط از منابع غير شيعه استخراج گرديده و باب گفتمانى جديد گشوده شده است . به مصداقِ «خوشتر آن باشد كه سرّ دلبران / گفته آيد در حديث ديگران». در اين كتاب، امامت اهلبيت(ع) از طريق حديث ديگران تبيين مىشود، نه شيعه . ناگفته نماند كه مواد و ملاط اين كار سترگ، كتاب ملحقات احقاق الحق است كه حاصل سالها كوشش مرحوم حضرت آيتالله مرعشى نجفى و دستياران ايشان است. اصل اين كار در حدود سى مجلد است، و اكنون ده محقق، عهدهدار پيرايش، افزايش، تصحيح و تكميل آن هستند . ترتيب موسوعة الامامة چنين است كه در آغاز آن، به موضوعات كلى امامت پرداخته مىشود و سپس يك يا چند جلد به يكى از اهل بيت (ع) اختصاص مىيابد . جلد اول و دوم اين موسوعه، درباره آيات نازل شده در شأن اهلبيت(ع) است. جلد سوم تا پنجم، بر نصوص كلى امامت مشتمل است. جلد ششم تا پانزدهم به اميرالمؤمنين على (ع) اختصاص دارد و شامل چهار بخش كلى است: 1. حيات و احوال اميرالمؤمنين؛ 2. نصوص امامت آن حضرت؛ 3. فضايل و مناقب؛ 4. خلافت و امارت . اين مجلدات در دست تحقيق است و پس از آن، به حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) خواهيم رسيد . «مسك» اين موسوعه، به مصداقِ «ختامه مسك»، ولىعصر(عج)است و مجلدات ويژه آن حضرت نيز بسيار پر برگ و بار خواهد بود . محمد مرادى: مرحوم آيتالله مرعشى در احياى احقاق الحق، هنگامى كه به مباحث كلامىِ امامت مىرسيد و آنها را گفتنىهاى ارزشمندى مىدانست كه بايد به اين كتاب ضميمه شوند، گروهى را تشكيل دادند تا منابع چاپى ، كهن، خطى و متأخر را شناسايى و آنچه در لابهلاى آن كتاب ها از خبر و حديث و منابع كلامى ، درباره اهلبيت(ع) يافتند، گرد آورند. بدين ترتيب، قبل از اينكه كار به پايان برسد، با اتمام كار هر جلد، آن را چاپ مىكردند و در واقع، كتاب جديد ضميمهاى مىشد بر ضميمهها، يا مستدركى بر مستدركات و بالغ بر سى جلد فراهم شد كه انبوهى از اطلاعات را در بر مىگيرد. حتى از كتابهاى لغت نيز در اين مجموعه استفاده شده است. اين گستردگى و طول زمان تحقيقات و ضميمهبودنِ اين كتاب به كتابى ديگر، موجب گرديد اين اثر، سامان و ساختار مناسب نداشته باشد . بنابراين، مقرر شد كه اين اثر بازسازى شود و چنانچه در تحقيقات اوليه منابع و مداركى از قلم افتاده باشد، آورده شود و اگر خطاهايى به آن راه يافته، اصلاح گردد . در اين مجموعه، مطالب تكرارى به چشم نخواهد خورد . هر پژوهشگرى كه ملحقات احقاق الحق را ملاحظه كند، به خوبى درمىيابد كه تمام اطلاعات موجود در كتابها، اعم از تكرارى و غيرتكرارى، در آن آورده شده است. شايد منظور تدوينكنندگان اين بوده كه همه مباحث و احاديث درباره اهلبيت(ع)، به ويژه مطالب مربوط به امامت، از ميان منابع كهن و متأخر اهل سنت گردآورى شود. كتاب يادشده چنين القا مىكند كه اين مطالب جديد نيست و از عصر نزول وحى آغاز شده و پيغمبراكرم(ص) خود، بر آن بوده كه امامت بايد در نسل او ادامه يابد. گردآورندگان ملحقات احقاق الحق كوشيدهاند تمام منابعى را كه مطلبى درباره ائمه(ع) در آنها هست، گردآورى كنند. از اين رو، به كتاب هاى غيرحديثى ، غيرتفسيرى و غيركلامى نيز مراجعه كردهاند . اين نوع پژوهش پيشينهاى طولانى دارد. حتى در ميان نويسندگان و پژوهشگران اهل سنت مطالب فراوانى درباره اهلبيت(ع) نوشته شده است؛ اما با اين گستردگى كه در مجموعه حاضر كار مىشود، سابقه ندارد. پيشبينى مىشود اين مجموعه به سى جلد برسد، در حالى كه كارهاى ديگران بيشتر در قالب دو يا سه يا حدّ اكثر پنج جلد بوده است. همچنينديگر پژوهشگران شيعه، مانند علامه امينى در الغدير، بيشتر درباره فصلى از مراتب اهلبيت(ع) پژوهش كردهاند . گروههاى موسوعه بر حسب موضوعات پژوهش، تقسيم شدهاند. يك گروه وظيفه گردآورى و تنظيم و تبويب و تدوين نهايى احاديث نازل شده در شأن اهلبيت(ع) را بر عهده دارد. گروه اهلبيت و امامت درباره اخبار و رواياتى پژوهش مىكنند كه به اهلبيت و امامت به معناى كلامى آن ارتباط دارند . يك گروه درباره اميرالمؤمنين(ع) تحقيق مىكنند، كه خود چندين بخش دارد. در حال حاضر، بخشهاى زيستنامه، جنگها، فضايل و مناقب و خلافت و امامت اميرالمؤمنين(ع ) فعالاند . اين سه گروه، همزمان مشغول تحقيق هستند. پس از اتمام كار اين گروهها، تحقيقات جديد با استفاده از همين نيروها آغاز مىشود. بعد از سامان يافتن تحقيقات درباره اميرالمؤمنين(ع)، پژوهش درباره حضرت زهرا(س) وساير ائمه(ع) ادامه مىيابد . در اين پژوهش، هيچ گونه استفادهاى از منابع غيرعامه نخواهيم كرد. حتى از ديگر فرقههاى اسلامى و نيز سنىهاى متشيع در اين تحقيق بهره نمىگيريم؛ زيرا تعريف ما از منابع، آثار شناخته شده اهل سنت در ميان اهل سنت است . در اين تحقيق، ضوابط حديثنگارى رعايت شده است. البته اين كار در نگاه اوليه رنگ و بوى كلامى دارد؛ اما در واقع يك مجموعه حديثى با لحاظ تمام ويژگىهاى آن است. مثلاً پس از ذكر تمام سلسله سند، عين حديث آورده مىشود و قسمتى از حديث كه اين پژوهش به دنبال آن بوده است، نقل مىگردد و اگر خود ما نظرى درباره سند حديث داشتهايم، به هيچ وجه وارد متن آن نشدهايم و آن را در پاورقى آوردهايم. همچنين با اعرابگذارى و شرح و توضيح برخى واژهها و اَعلام و رواياتى كه شبههانگيز يا مغلق هستند، كوشيدهايم به خواننده كمك كنيم . تهيه فهرستهاى فنى متعدد، از جمله نمايه ريز موضوعات كه در پايان كتاب خواهد آمد، از ديگر كارهاى اين مجموعه است . محمدكاظم محمودى: در موسوعه، بيشتر تلاش شده مصادر اوليه حديث كشف و به آنها اكتفا شود. در واقع، مىتوان گفت بيشتر مصادر متقدمان، از قرن دوم تا پنجم، بررسى شده است. تكيه ما منابع قديمتر است، و از منابع متأخر، در صورت دارا بودن امتياز يا ويژگى، استفاده مىشود. شيوه كار، موضوعى مسندى است؛ يعنى احاديث به ترتيب موضوع تنظيم مىشوند، و در داخل هر موضوع، به ترتيب مسند. مثلاً حديث غدير، صرف نظر از عنوان آن، به ترتيب حروف الفباى روات تنظيم مىگردد. همچنين تمام روايات، از منابع مختلف، به صورت الفبايى آورده مىشوند؛ به طورى كه هر كس در جستوجوى حديث مزبور باشد، به آسانى آن را از اين مجموعه فرا چنگ مىآورد . گفتنى است، تمام كتاب هايى كه احتمال داده مىشد در آنها مطلبى وجود داشته باشد، بررسى شد و در حد توان از منابع متأخر بهره گرفتهايم . ما به دنبال تنظيم و تدوين موسوعهاى درباره امامت هستيم، و احقاق الحق يكى از منابعى است كه از آن استفاده مىشود. البته با توجه به اينكه اين كتاب از آثار متأخر است، به ندرت به آن مراجعه مى شود. همچنين منابعى كه احقاق الحق از آنها مطلب نقل كرده، در اختيار ما است. بنابراين، مستقيماً به آنها مراجعه مىكنيم. از سوى ديگر، بسيارى از كتاب هايى كه منبع احقاق الحق و ملحقات آن بودهاند، در موسوعه منبع و مرجع نيستند؛ زيرا منابع اوليه آنها در دسترس ما است . ممكن است صد يا هزار نفر بعد از احمد حنبل از مسند او يا از او يك حديث را نقل كرده باشند؛ ولى با توجه به اينكه مسند احمد حنبل را در اختيار داريم، به سراغ كسانى نمىرويم كه بعدها از او روايتى را نقل كردهاند . در اين بخش، آياتى كه درباره اهلبيت(ع) است، يا آياتى كه در شأن نزول آنها است و يا به آنان تفسير شده، از منابع اهل سنت گردآورى شده است. اكنون شالوده كار تمام شده و مشغول مرتبسازى آن هستيم و نخستين بخش موسوعه در دو جلد چاپ خواهد شد. با اينكه كتاب شواهد التنزيل بهترين كتابى است كه در اين باره نوشته شده است، به نظر مىرسد كارى كه در حال تدوين است، از نظر دقت و شمار روايات قابل مقايسه با آن نباشد . ويژگى ديگر اين كار، علاوه بر پرهيز از تكرار، در نظر گرفتن ترتيب سندى و الفبايى براى سهلالوصول بودن مطالب است. همچنين فقط بر منابع اهل سنت تكيه شده است. از اين رو، موسوعه از همه كارهايى كه تا كنون انجام پذيرفته، ممتاز است . محمدجواد محمودى: كارهاى بخش كليات امامت، در دو قسمت ويژه اهلبيت(ع) و ويژه امامت انجام مىشود. مباحث مربوط به كليات امامت در خصوص اهلبيت(ع)، به نُه فصل تقسيم شده كه عبارتاند از: شناخت و معرفت اهلبيت(ع)، سفارشهاى پيامبر درباره اهلبيت(ع)، خلقت اهلبيت(ع)، ذريه پيامبر(ص)، فضايل و مناقب اهلبيت(ع). مطالب اين شش فصل آماده شده است. در فصل هفتم، مطالبى درباره حب ائمه معصوم(ع) مىآيد كه در روايات اهل سنت با سه تعبير : حب، شيعه و حزب اهلبيت(ع) مطرح شده است. فصل هشتم، به مطالبى درباره بغض و عداوت اهلبيت(ع) مىپردازد و به مسائلى از قبيل: سب، قتال و لعن اهل بيت(ع) اشاره دارد . فصل نهم، به حقوق اهلبيت(ع) اختصاص دارد و شامل حقوقى است كه در قرآن به صراحت به آنها اشاره شده، يا حقوقى كه پيغمبراكرم(ص) آنها را ذكر كردهاند؛ مثل مودت و صلوات بر پيامبر(ص) و آل پيامبر(ص). بيش از سيصد حديث صحيحالسند در اين باره وجود دارد. با اتمام كارهاى اين بخش، كليات ويژه امامت نيز آماده خواهد شد . حسين تقىزاده: «غلو»، از مباحث مهم مطرحشده در ذيل موضوع حب و بغض ائمه(ع) است، و با عنوان محب غال و مبغض غال در روايات به چشم مىخورد. ما هم در اين بخش به نصوص و روايات آن خواهيم پرداخت. در كليات امامت، از امامت به معناى رهبرى جامعه اسلامى بحث مىشود و احاديث بر اساس بينش امامت عامه و نياز جامعه اسلامى پس از پيامبراكرم(ص) به رهبر و امام، بررسى مىگردند. بعد از آن، نصوص و روايات مربوط به امامت خاصه بر اساس اعتقادات شيعه پژوهيده مىشوند. البته نص خاص درباره هر كدام از ائمه(ع)، در بخش ويژه آن امام آورده مىشود . محمدرضا جديدىنژاد:شيوه كار ما در دو محور خلاصه مىشود : 1- تخريج رواياتى كه در مصادر اهل سنت، در مذمت محاربين امام(ع) ذكر شده است، اعم از اينكه حديث (قول پيامبر) باشد يا آثار (اقوال صحابه و تابعين). نقل روايات مزبور، از آن رو اهميت دارد كه مثبِت حقانيت امام و اصابت رأى آن حضرت با واقع است . «تخريج» در اصطلاح عبارت است از استخراج و نقل حديث از مصادر اوليه. قيدِ «نقل» براى تمايز از معناى دوم تخريج است؛ زيرا در معناى دوم، بعد از استخراج حديث از مصادر اوليه، چنانچه پژوهشگر در مقام تحقيق نسخه خطى باشد، فقط با ذكر نشانى، خواننده را به مصادر مزبور رهنمون مىشود و اگر در مقام نگاشتن فهرست راهنما باشد، به نقل قسمتى از اولِ حديث اكتفا مىكند . قيدِ «مصادر اوليه» نيز براى خارج ساختن منابعى است كه حديث را از كتاب هاى نگاشته شده پيش از خود نقل كردهاند؛ فرق نمىكند كه اين منابع را قدماى اهل سنت نوشته باشند يا متأخران آنان. به عبارت ديگر، ملاك براى مصدرِ اول بودن، نقل حديث از طريق مشايخ مىباشد كه توأم با تكثير اسناد و در جاهاى زيادى با اختلاف تعبير در متن حديث همراه است. بعد از پيداكردن حديث از مصدر اولى ، نقل آن از منابع پسين، در صورت عدم اختلاف در تعبير، كارى عبث است . دانستن واسطههاى منبع پسين در نقل روايت از مصدر اول، در موسوعهنگارى فايدهاى ندارد. البته در صورتى كه منبع پسين از منابع مهم، مانند كتب سته (صحيح بخارى و مسلم، سنن أبىداود و نسائى و ترمذى و ابن ماجه) باشد، خوب است كه در پاورقى ، اخذ آنها از مصدر اولى با ذكر نشانى تذكر داده شود .2- دستهبندى موضوعى ، تاريخى و مسندى روايات تخريج شده. بدين معنا كه ابتدا روايات ذمّ اصحاب جمل، از روايات ذمّ معاويه و اصحاب وى جدا و مقدّم مىگردد . خود اين روايات نيز به حسب امورى متعدد همچون: تفكيك احاديث از آثار صحابه و تابعين، و تقديم و تأخر وقايع، دستهبندى مىشوند؛ يعنى رواياتِ گوناگونى كه از هر صحابى درباره آن موضوع نقل شده است، در ذيل نام خودش آورده مىشود و از روايات ديگر صحابه جدا مىگردد. در اين شيوه، اسامى صحابه بر اساس حروف معجم مرتب شده است . روايات نقل شده در ذيل نام هر صحابى ، چون از مصادر اوليه نقل شدهاند، در قسمتى از سند با يكديگر متفاوتاند. از اين رو، اسناد اين روايات نيز به حسب حروف معجم مرتب گرديدهاند؛ يعنى روايتى كه در سند آن نام تابعى ناقل از صحابى با حرف «ج» آغاز شده، مقدّم مىشود بر روايتى كه در سند آن نام تابعى با حرف «خ» آغاز شده است. درباره اتباع تابعين و ساير راويان در طبقات ديگر نيز به همين ترتيب عمل مىشود. دليل اتخاذ چنين شيوهاى، امكان اشاره مجدد به اسناد رواياتى است كه در يك طبقه آنها، دو يا سه راوى وجود دارد . رواياتى كه متن آنها همانند يكديگر است، يا اختلافى اندك دارند، بعد از نقل نخستين متن، متنهاى پسين حذف مىشوند و فقط سند آنها باقى مىماند. اين روش، تا پديدار شدن اختلاف تعبير ادامه مىيابد . رواياتى كه درباره وقايع تاريخى هر يك از جنگها است، به تفصيل نقل نمىشوند؛ زيرا مسائلى از قبيل اينكه فلان جنگ در چه سالى واقع شده و چه مدت ادامه داشته، به موضوع موسوعه (اثبات حقانيت اميرالمؤمنين) ربط ندارند. با اين حال، مختصرى از اين گونه روايات، با عنوانهاى مناسب و رعايت ترتيب وقايع تاريخى، در ابتداى هر جنگ آورده شده تا خوانندگان براى اطلاع از وقايع مزبور، مجبور نشوند مستقيماً به مصادر مراجعه كنند .