ضيا ء الدين محمودى از عصر ائمه معصومين(ع) نوشتن جوامع حديثى بين اصحاب رواج يافت. آنان احاديثى كه به يك باب مربوط مىشد در يك كتاب تدوين مىكردند. اين امر گسترش پيدا كرد تا به صورت جوامع كبير حديثى، در ابواب و موضوعات مختلف با نظمى خاص تجلّى نمود؛ مثلاً كتب اربعه، جوامع كبير حديثى بود كه بيشتر جنبه فقهى و فتوايى داشت و احاديث مختلف و متنوع در آنها جمعآورى شده بود.شيخ طوسى(ره) در تهذيب، سعى در استقصاى احاديث فقهى داشت؛ به طورى كه همه آنها را از كتاب هاى ديگر استخراج كند و چيزى را وانگذارد، و در اين راه بسيار موفق بود. امروزه حركت علمى شيعه در حديث پس از هزار سال هنوز به حركت علمى شيخ طوسى(ره) نرسيده، در دوره صفويه تلاشهاى علمى خوبى شد، اما به دليل عقبماندگى فراوان علمى در حديث باز هم نتوانست فى المجموع گامى جلوتر از حركت علمى شيخ بردارد. گرچه علوم اسلامى از لحاظ صورى پيشرفتهاى فراوانى داشته اما پيشرفتهاى اساسى و زيربنايى نداشته و اگر داشت نظريه انسداد باب علم بين علما ايجاد نمىشد.براى ايجاد يك حركت جديد علمى در علوم دينى بايد حركت تحقيق و مطالعه و تأليف در علم حديث را در جامعه زنده نمود كه زيربنا و اساس كار علوم دينى است.تحقيق و مطالعه در علم حديث تنها وظيفه گذشتگان نبوده، و اين چنين نيست كه شيخ طوسى تمام برداشتها و تحقيقات علم حديث را انجام داده باشد، بلكه ايشان به فراخور عصر و توان خود در زمينههاى خاصى كه براى وى قابل تحقيق بود تلاش نمود، ولى در عصرهاى بعد از شيخ به فراخور نيازهاى جديد و كمبودهايى كه احساس مىشد مىبايست يك حركتهاى جديدى صورت مىگرفت كه تأمين كننده اين نيازها باشد، اما به خاطر اين كه افراد توانمندى كه تشنه و عاشق علم بودند در حوزهها كم شدند و بعضى كوتاهىها و اوضاع سياسى و معيشتىِ نامناسب و عدم وجود امكانات، اين كار صورت نگرفت، به طورى كه هر چه ما از آن عصر فاصله گرفتيم دورى و بىخبرى ما از علم حديث بيشتر شد، و باعث يك سرى انحرافات علمى و به تبع آن اعتراضات و ابحاث علمى تندى در حوزههاى علوم دينى شد. بىخبرى نسبت به احوال و اخبار، و آثار وارده از اهلبيت(ع) آن چنان بود كه بزرگانى امثال وحيد بهبهانى(ره) با آن اطلاعات فراوان و عظمت علمى با وجود مخالفت شديد اخباريين قائل به نظريه انسداد باب علم مىشود. گرچه اين نظريه از سوى جمهور متأخرين رد شد، اما فى الواقع نسبت به حال كثيرى از دانشپژوهان حوزوى اين نظريه صادق بود و تشخيص اين مجتهد بزرگ صحيح بود و فعليت داشت، كه حكايت از فاجعه عميقى مىكند. عمده علماى متأخرين گرچه در اين مسئله همصدا با اخباريون شدند و مفهوما حكم به عدم انسداد باب علم دادند، اما به لحاظ مصداق همان سخن استاد وحيد بهبهانى در حق عمده آنها صادق است؛ يعنى به خاطر دورى و عدم انس آنها اخبار و مسائل آن، باب علم در بعضى از مسائل بر آنها بسته است.پس از شيخ طوسى نوشتن جوامع كبير و گسترده به دلايل مختلفى متوقف شد، تا در دوره صفويه به خاطر رونق علوم، از جمله علم حديث، و احترام به علم و علما مجددا آغاز شد، كه كتاب «وسائل الشيعه» و «بحارالأنوار» حاصل اين دوره است. اين دو كتاب با اين كه در عصر خود و تا امروز بىنظير بوده اما با همه اينها، پاسخگوى نيازهاى علمى و اجتماعى جامعه ما ـ على رغم انتظارات ـ نيستند.پس از آن دوره بعضى از بزرگان در صدد برآمدند كتاب وسائل را تكميل و برخى از كمبودهاى آن را جبران كنند كه كار آنها هم باارزش بود و نشانه عظمت تتبّع و نبوغ فكرى و علمى صاحبان آنها بود. اما كارشان براى نيازهاى علمى و اجتماعى ما مؤثر نبود و نتوانست تحولى در حركت علوم دينى ايجاد كند.عالمان واقعى كسانى هستند كه با آثار وارده از اهلبيت(ع) آشنا بوده و بىواسطه، قدرت و توانايى سير در علوم و آثار وارده از اهلبيت(ع) را به صورت محققانهاى داشته باشند. براى اين كه يك تحرّك جديد و تكامل علمى در عرصه علوم اسلامى ايجاد شود بايد دانشپژوهان علوم اسلامى در اخبار و احوال آن تحقيق و تأمّل همهجانبهاى داشته باشند و يك دوره مسائل علم حديث را مطالعه كنند كه بصيرت در علم حديث، شرط اوّل بصيرت و پيشرفت در علوم دينى است. بايد به اين حقيقت اذعان كرد كه استخراج و تنقيح مسائل اصول اخبار و احكام بر اساس استدلالهاى عقلى و منطقى به صورت يك قانون قطعى كه جامع و مانع باشد امرى مشكل بوده، خصوصا كه افراد، اطلاعات كامل از كل مسائل و جوانب موجود در آنها را ندارند، و نتوانستهاند تمام آنها را تأمّل كنند و يا به دست آنها نرسيده و يا اگر تأمّل كردهاند ممكن است خيلى از جهات بر آنها مخفى مانده باشد و با مرور گذرا متوجّه آنها نشوند چون مسائل نامحدود و قدرت توجّه و وقت انسان محدود است لذا در اين گونه مسائل اگر به صورت مصداقى برخورد شود خيلى بهتر واز اشتباه دورتر است، تا اين كه در پى تعيين و استخراج مفهوم باشيم.آن چه امروز مورد نياز شديد جامعه علمى ما است يك كتاب جامع در اخبار است كه نيازهاى علمى و دينى و اجتماعى جامعه را برآورده كند و جوابگوىِ آرا و نظريههاى فكرى باشد كه معمولاً به خاطر ضعف اطلاعاتِ عميق دينى، و آزادى افكار و ايجاد شبههها به وجود مىآيد.يكى از مشكلات اساسى كتابهاى حديث نداشتن ترتيب مناسب بر اساس معيارهاى علمى و فنى متناسب با اين علم است كه علامه مجلسى(ره) در مقدمه بحارالانوار به آن اشاره مىكند و آن را از عواملى كه باعث ترك مراجعه به كتب اخبار مىشود برشمرده است. حجم بسيار زياد كتب اخبار و اطلاعات بسيار فراوان و مختلف آنها و عدم دسترسى آسان به همه آنها و جداسازى اخبار فقهى از اخبار ديگر و تنظيم نسبتا مناسب اخبار فقهى در كتب اربعه همه از عواملى بودند كه علاقهمندان را از مراجعه به كتابهاى اخبار كه ترتيبى نداشتند و اخبار مختلف در آنها با يك ديگر ممزوج بودند بىنياز كرد.