سند حديث
اكنون حديث را از نظر سند و سپس از لحاظ تطبيق آن با واقع و تاريخ، بررسى مى كنيم. سند اين حديث، به نظر بسيارى از علماى عامه صحيح است؛ چنانكه مرحوم سيد شرف الدين[20] و سيوطى[21] و برخى ديگر[22] به اين موضوع تصريح كرده اند؛ ولى خبرى كه تنها راوى اش ابوهريره است، چگونه مى توان آن را صحيح دانست؟ براى پى بردن به درستى يا نادرستى حديث مجدد، كافى است كه شخصيت ناقل حديث را بشناسيم. لذا ما در اينجا به معرفى شخصيت ابوهريره اكتفا مى كنيم و نيازى نمى بينيم كه وثاقت بقيه رجال حديث را بررسى كنيم؛ زيرا وجود او در سند براى بى اعتبار شدن حديث كافى است. سخن درباره ابوهريره[23] و احاديثش بسيار است. برخى از دانشمندان بزرگ دراين زمينه، جداگانه كتاب نوشته و به طور مبسوط به بررسى همه جانبه زندگى و روايات وى پرداخته اند.[24] در اين مقاله، ما به اشاره اى كوتاه و نظرى گذرا اكتفا مى كنيم. در نام و نسب ابوهريره، اختلاف است. «ابوهريره»[25] كنيه اوست. درباره علت شهرت وى به اين كنيه نوشته اند كه وى گربه كوچكى داشت كه معمولاً دنبالش بود. روزى پيامبر اكرم(ص) او را ديد كه گربه اش را در آستين جامه خود جاى داده است و به همراه دارد و بدين سبب به او فرمود: «يا ابا هريرة». وى، از آن پس، به ابوهريره شهرت يافت.[26] او در سال هفتم هجرت، پس از فتح خيبر، درحالى كه بيش از سى سال از عمرش مى گذشت، اسلام آورد و در سال 57 يا 58 يا 59 هجرى در حدود هشتاد سالگى درگذشت و در قبرستان بقيع مدينه دفن شد.[27] وى قدرت خواندن و نوشتن نداشت و تا آخر عمر بى سواد بود. از خود او نقل شده: من فقيرى بودم و براى پر كردن شكم و رهايى از فقر و گرسنگى مسلمان شدم.[28] بنابراين، او تنها سه سال، با حالت مسلمانى پيامبر را درك كرده و تازه در تمام اين مدت هم، مصاحب و همراه پيامبر اسلام(ص) نبوده است. مؤلف كتاب شيخ المضيرة اثبات كرده است كه ابوهريره بيش از يك سال و نه ماه، مصاحبت رسول خدا(ص) را درك نكرده است.[29] با اين همه، هيچ يك از صحابه به اندازه وى از پيغمبر اكرم(ص) حديث نقل نكرده اند! «كثرت روايات او بدان حد بود كه مردم را به شك مى انداخت و برخى اوقات از او مى پرسيدند: اى ابوهريره، اين جمله را هم از رسول خدا شنيدى؟ و وى مجبور مى شد حقيقت را اظهار كند و لذا مى گفت: نه، اين از كيسه ابو هريره است!».[30] همچنين از او نقل شده است: حفظت مِن رسول اللّه خمسة أجربة، فأخرجت منها جرابين و لو أخرجت الثالث لرجمتمونى بالحجارة؛ از پيامبر پنج انبان حديث حفظ كرده ام و دو تا از آنها را براى مردم گفته ام. اگر سومى را هم اظهار كنم، سنگبارانم خواهيد كرد! رُبَّ كيس عند أبي هريرة لم يفتحه؛[31] چه بسيار كيسه هاى حديث نزد ابوهريره است كه آنها را نگشوده است! از اين رو، برخى از دانشمندان عامه نيز احاديث او را نپذيرفته و مطرود دانسته اند و بعضى گفته اند: ابو هريرة مدخول عند شيوخنا غير مرضىّ الرواية.[32] حتى از ابو حنيفه نقل شده است: صحابه همه عادل اند، مگر چند نفر؛ از جمله ابوهريره و انس بن مالك.[33] ابو هريره كه به اعتراف خودش «براى پر كردن شكم اسلام آورد»، بعدها براى رسيدن به مال و رياست دنيا، يكى از اعضاى جعل حديث در دستگاه معاويه، بر ضد مولا اميرالمؤمنين على(ع)[34] گرديد و روايات دروغين فراوانى را از قول پيامبر(ص) در مذمت حضرت على(ع) جعل كرد. يكى از روايات مجعول وى را ابن ابى الحديد معتزلى چنين نقل كرده است: در سال صلح حضرت امام حسن(ع)، هنگامى كه ابوهريره همراه معاويه به عراق آمد، به مسجد كوفه وارد شد و وقتى كه مشاهده كرد افراد بسيارى به استقبال او آمده اند، دو زانو نشست و پس از آنكه چند مرتبه دستش را بر سر بى موى خود زد، گفت: اى مردم عراق، آيا مى پنداريد كه من بر خدا و رسول(ص) دروغ مى بندم و خود را به آتش دوزخ گرفتار مى كنم؟ سوگند به خدا! از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر پيامبرى را حرمى است و حرم من در مدينه، مابين كوه «عير» تا كوه «ثور» است. هر كس در حرمم حوادث خطرناك پديد آورد و آشوب به راه اندازد، لعنت خدا و ملائكه و مردم بر او باد! او افزود: خداى را گواه مى گيرم كه على در اين حرم فتنه درانداخت! هنگامى كه گزارش اين ماجرا به گوش معاويه رسيد، او را احترام و اكرام كرد و حكومت مدينه را بدو سپرد.[35] همين دانشمند بزرگ اهل تسنن، از حضرت على(ع) روايت مى كند كه فرمود: ألا انّ أكذب الناس ـ أو قال أكذب الأحياء ـ على رسول اللّه أبو هريرة الدّوسى.[36] البته وضّاعين حديث بسيارند و جعل روايت در ميان اهل تسنن، بازارى گرم داشته است. محقق توانمند، مرحوم علامه امينى(ره) در كتاب بسيار ارزشمند الغدير حدود هفتصد تن از آنان را نام برده است.[37]