«اصول اربعمأه»
نوشته: علاّمه محمّد حسين حسينى جلالى ترجمه: جويا جهانبخشدرآمد ترجمان
قال الصادق - عليه السلام - : «اعْرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلى قَدْرِ رِواياتِهِمْ عَنّا»[1] اگرچه «حديث»، مادر بسيارى از علوم اسلامى، يا همه آنهاست»،[2] مانند قرآن در مظلوميتى عظيم به سر مىبرد؛ و شايد بيش از قرآن؛ زيرا سخن از مهجوريت و مظلوميت «كتاب خدا» بر سر زبانها هست، ولى حتى حديث مظلوميت «حديث» كمتر به گوش مىرسد. اين ستمديدگى دو چندان تا خانههاى پيشينهمند دانش دين، يعنى حوزههاى علميّه، نيز دامن گسترده است. چنان است كه پندارى نقل و نشر و تدوين و نقد و تقويم و شرح و ترجمه «حديث» براى دين پژوهان اشتغالى فرعى است! يا افق بيكران احاديث در محدوده «طهارت» تا «ديات» بسته شده!!... ... بارى، چون «حديث» در فرآيندى تاريخى و زمانمند، صدور و نقل و تدوين يافته، مواجهه ژرف امروزين با درياهاى تابناك احاديث شريف، همانا در گرو تحصيل معرفتى مبسوط از بدايت تا نهايت مسير تاريخى اين احاديث است. و اگر كسى بخواهد دريافتى صحيح و پالوده از سير تدوين حديث در تشيّع فرا دست آرد، از همان آغاز با نام پرُ تداول و شكوهمند «اصول اربعمأة»/ «اصلهاى چهارصدگانه» رويارو مىگردد كه معالأسف، چون دستاوردها و سايه روشنهاى بسيارى از ديگر ادوار فرهنگ اسلامى، ناپژوهيده مانده، و چند و چون نسبت آن با حديثنامههاى موجود شيعه، آن گونه كه مىبايد، ايضاح نگرديده است. پرسمان چيستى و چون و چند اين «اصل»ها، از مهمترين پرسشها و بنيادىترين خشتهاى بناى شناخت و پژوهش پيشينه جوامع حديثى ما و آبشخورهاى آنهاست. نه تنها از ديدگاه خاصّ محدّثان، بلكه از حيث تاريخ فرهنگى تشيّع، پرسمان «اصول اربعمأة» سخت كاويدنى مىنمايد، زيرا اين«اصل»ها نمودار بخشى از تكاپوهاى فرهنگى شيعه است و به ويژه با جهاد فرهنگى اهل بيت - عليهم السلام - پيوندى ناگسستنى دارد. اوج نهضت فرهنگى و آموزشى معصومان - عليهم السلام - در روزگار امام باقر و امام صادق - صلوات اللَّه عليهما خودنمايى مىكند. آن گونه كه گفتهاند، تنها احاديثى كه از اين دو بزرگوار - عليهما السلام - مأثور گرديده، از مجموع احاديث روايت شده از پيامبر اكرم و ده امام ديگر - صلوات اللَّه عليه و عليهم أجمعين - بيشتر است؛[3] و تدوين «اصول» هم - چنان كه معروفست - با اين نهضت شگرف مرتبط و يكى از ثمرات بيشمار آن بشمار است. با رويكرد به اهمّيّت فوق العاده «اصول»، كاوش در چيستى و كمّ و كيف آنها ضرور مىنمايد و از اين رو عنايت فراگير به جزئىترين اطلاعات و آگاهىهاى اين حوزه هم برتافتنى است. رساله الأصول الأربعمأة - كه ترجمه فارسى آن تقديم خوانندگان محترم مىگردد - از روشنگرترين نوشتارهاى معدودى است كه پژوهندگان عصر ما حول اين پرسمان شالودهسان پديد آوردهاند. اگرچه هنوز اطلاعات ما از «اصول» بسيار قليل است و جاى بحثهاى فراوان، به ويژه درباره درونمايه «اصول»، باقى و خالى است، مىتوان از طريق رساله مورد بحث، فى الجمله آگاهى مستندى در باب «اصول» حاصل كرد.[4] ما متن رساله را از مجموعه مقالات نويسنده ارجمند آن، موسوم به مع الكتب،[5] برگرفتهايم و ترجمه خود را با چاپ ديگر رساله در دائرة المعارف الاسلاميّة الشيعيّة [6]سنجيدهايم. زينرو، اميدواريم كه حتّى المقدور، از اثرگذارى نادرستىهاى چاپى معمول، در متن مترجَم كاسته باشيم. اگر نشر پارسى كرده رساله ممتع استاد جلالى - ايّده اللَّه تعالى - ولو در يك طالب علم - شوقى براى جستن و دانستن بيشتر در اين ابواب برانگيخته باشد، ترجمان، سعى خويش را مأجور مىداند - ونسأل اللَّه التّوفيق! بنده خدا: جويا جهانبخش (عفى عنه)[1] نگر: منية المريد، تحقيق رضا مختارى، ص 372. [2] از پيام آية اللّه سيّد على خامنهاى - مدّ ظلّه - به مناسبت گشايش مؤسسه فرهنگى دار الحديث(مورّخ 22/8/1374 هـ ش. ) [3] نگر: شيعه در اسلام، علاّمه طباطبايى، ص 209. [4] و مىتوان از پارهاى پندارهاى بى اساس و مدّعاهاى خيالى و واهى (مانند آنچه مطرح شده در سيمرغ و سى مرغ، دكتر علينقى منزوى، چ 1، صص 15 و 16)شانه تهى كرد، و سبكبار آماده پژوهش در لايههاى عميقتر موضوع شد. [5] مع الكتب، محمد حسين الحسينى الجلالى، 1417/ 1996 ، .The open school,chicago [6] دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، (السيّد) حسن الأمين، دارالتعارف، ط5، ج3، صص103 - 117.