«اصول اربعمأه» - اصول اربعمأه (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول اربعمأه (1) - نسخه متنی

محمدحسین حسینی جلالی؛ ترجمه: جویا جهانبخش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حوزه اصفهان، شماره 3، پاييز 79

«اصول اربعمأه»

نوشته: علاّمه محمّد حسين حسينى جلالى

ترجمه: جويا جهانبخش

درآمد ترجمان

قال الصادق - عليه السلام - : «اعْرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلى قَدْرِ رِواياتِهِمْ عَنّا»[1]

اگرچه «حديث»، مادر بسيارى از علوم اسلامى، يا همه آنهاست»،[2] مانند قرآن در مظلوميتى عظيم به سر مى‏برد؛ و شايد بيش از قرآن؛ زيرا سخن از مهجوريت و مظلوميت «كتاب خدا» بر سر زبان‏ها هست، ولى حتى حديث مظلوميت «حديث» كمتر به گوش مى‏رسد. اين ستمديدگى دو چندان تا خانه‏هاى پيشينه‏مند دانش دين، يعنى حوزه‏هاى علميّه، نيز دامن گسترده است.

چنان است كه پندارى نقل و نشر و تدوين و نقد و تقويم و شرح و ترجمه «حديث» براى دين پژوهان اشتغالى فرعى است! يا افق بيكران احاديث در محدوده «طهارت» تا «ديات» بسته شده!!...

... بارى، چون «حديث» در فرآيندى تاريخى و زمانمند، صدور و نقل و تدوين يافته، مواجهه ژرف امروزين با درياهاى تابناك احاديث شريف، همانا در گرو تحصيل معرفتى مبسوط از بدايت تا نهايت مسير تاريخى اين احاديث است.

و اگر كسى بخواهد دريافتى صحيح و پالوده از سير تدوين حديث در تشيّع فرا دست آرد، از همان آغاز با نام پرُ تداول و شكوهمند «اصول اربعمأة»/ «اصل‏هاى چهارصدگانه» رويارو مى‏گردد كه مع‏الأسف، چون دستاوردها و سايه روشن‏هاى بسيارى از ديگر ادوار فرهنگ اسلامى، ناپژوهيده مانده، و چند و چون نسبت آن با حديثنامه‏هاى موجود شيعه، آن گونه كه مى‏بايد، ايضاح نگرديده است.

پرسمان چيستى و چون و چند اين «اصل»ها، از مهم‏ترين پرسش‏ها و بنيادى‏ترين خشت‏هاى بناى شناخت و پژوهش پيشينه جوامع حديثى ما و آبشخورهاى آنهاست.

نه تنها از ديدگاه خاصّ محدّثان، بلكه از حيث تاريخ فرهنگى تشيّع، پرسمان «اصول اربعمأة» سخت كاويدنى مى‏نمايد، زيرا اين«اصل»ها نمودار بخشى از تكاپوهاى فرهنگى شيعه است و به ويژه با جهاد فرهنگى اهل بيت - عليهم السلام - پيوندى ناگسستنى دارد.

اوج نهضت فرهنگى و آموزشى معصومان - عليهم السلام - در روزگار امام باقر و امام صادق - صلوات اللَّه عليهما خودنمايى مى‏كند.

آن گونه كه گفته‏اند، تنها احاديثى كه از اين دو بزرگوار - عليهما السلام - مأثور گرديده، از مجموع احاديث روايت شده از پيامبر اكرم و ده امام ديگر - صلوات اللَّه عليه و عليهم أجمعين - بيشتر است؛[3] و تدوين «اصول» هم - چنان كه معروفست - با اين نهضت شگرف مرتبط و يكى از ثمرات بيشمار آن بشمار است.

با رويكرد به اهمّيّت فوق العاده «اصول»، كاوش در چيستى و كمّ و كيف آنها ضرور مى‏نمايد و از اين رو عنايت فراگير به جزئى‏ترين اطلاعات و آگاهى‏هاى اين حوزه هم برتافتنى است.

رساله الأصول الأربعمأة - كه ترجمه فارسى آن تقديم خوانندگان محترم مى‏گردد - از روشنگرترين نوشتارهاى معدودى است كه پژوهندگان عصر ما حول اين پرسمان شالوده‏سان پديد آورده‏اند. اگرچه هنوز اطلاعات ما از «اصول» بسيار قليل است و جاى بحث‏هاى فراوان، به ويژه درباره درونمايه «اصول»، باقى و خالى است، مى‏توان از طريق رساله مورد بحث، فى الجمله آگاهى مستندى در باب «اصول» حاصل كرد.[4]

ما متن رساله را از مجموعه مقالات نويسنده ارجمند آن، موسوم به مع الكتب،[5] برگرفته‏ايم و ترجمه خود را با چاپ ديگر رساله در دائرة المعارف الاسلاميّة الشيعيّة [6]سنجيده‏ايم. زين‏رو، اميدواريم كه حتّى المقدور، از اثرگذارى نادرستى‏هاى چاپى معمول، در متن مترجَم كاسته باشيم.

اگر نشر پارسى كرده رساله ممتع استاد جلالى - ايّده اللَّه تعالى - ولو در يك طالب علم - شوقى براى جستن و دانستن بيشتر در اين ابواب برانگيخته باشد، ترجمان، سعى خويش را مأجور مى‏داند - ونسأل اللَّه التّوفيق!

بنده خدا: جويا جهانبخش (عفى عنه)

[1] نگر: منية المريد، تحقيق رضا مختارى، ص 372.

[2] از پيام آية اللّه سيّد على خامنه‏اى - مدّ ظلّه - به مناسبت گشايش مؤسسه فرهنگى دار الحديث(مورّخ 22/8/1374 هـ ش. )

[3] نگر: شيعه در اسلام، علاّمه طباطبايى، ص 209.

[4] و مى‏توان از پاره‏اى پندارهاى بى اساس و مدّعاهاى خيالى و واهى (مانند آنچه مطرح شده در سيمرغ و سى مرغ، دكتر علينقى منزوى، چ 1، صص 15 و 16)شانه تهى كرد، و سبكبار آماده پژوهش در لايه‏هاى عميق‏تر موضوع شد.

[5] مع الكتب، محمد حسين الحسينى الجلالى، 1417/ 1996 ، .The open school,chicago

[6] دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، (السيّد) حسن الأمين، دارالتعارف، ط5، ج3، صص103 - 117.

/ 1