ج. ابراهيمى خانواده اولين و مهمترين نهاد در تاريخ فرهنگ و تمدن انسانى و اولين مدرسهاى است كه انسان در آن تعليم مىيابد و با اصول زندگى اجتماعى و روش تفاهم با ديگران آشنا مىشود. بنابراين تقويت اين مركز، متضمن اعتدال و اعتلاى جامعه است. اديان الهى، به ويژه دين مبين اسلام از نهاد خانواده به شدت حمايت كرده و براى حفظ و بهبود كاركردهاى آن اهميت زيادى قائل است. متأسفانه بنيان خانه و خانواده در كشورهاى صنعتى در حال فروپاشى است. و اگر خردمندان براى جلوگيرى از اين پيشامد تدابير لازم را اتخاذ نكنند بخش عظيمى از ارزشهاى والاى انسانى دستخوش اضمحلال خواهد شد. سست شدن اساس خانواده، افزايش خشونت، اضطراب، ناامنى و بحرانهاى اجتماعى به واقع ريشه در عدم توجه به اهميت و نقش خانواده دارد.
فلسفه و هدف از ازدواج
قرآن مجيد و روايات رسيده از پيشوايان دينى، با عبارتهاى مختلف اهميت زناشويى و تأثير آن را در شؤون مختلف زندگى انسان گوشزد كرده است. دقت در آنها نظر دقيق و واقعبينانه اسلام را در مسأله ازدواج و فوايد حاصل از آن براى جامعه انسانى به خوبى روشن مىكند. قرآن مجيد، خلقت همسران و ايجاد مودّت بين زن و مرد را از جمله نشانههاى شناخت خداوند برشمرده و از ميان فوايد فراوان زناشويى به آرامش روحى و جسمى و در نتيجه تنظيم امور جنسى و ايجاد مهر و محبّت ميان زن و مرد اشاره فرموده است: «وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فى ذلِكَ لاَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرَوُنْ»[1] «از جمله نشانههاى وجود خداوند آن كه برايتان از جنس خودتان همسرانى آفريد، تا بدانها آرام گيريد و ميان شما و همسرانتان دوستى و مهربانى قرار داد، قطعاً در اين دوستى و محبت براى كسانى كه تفكر مىكنند نشانههايى است.» به موجب اين آيه، زندگى زناشويى نه تنها نياز جسمى انسان را تأمين مىكند، بلكه موجب آرامش روح و فكر انسان نيز بوده و از طغيان قواى جنسى جلوگيرى مىكند، و زمينه رشد خوىهاى نيكو را در انسان فراهم مىآورد. انسان به مقتضاى خلقت و آفرينش خود به بقا و ادامه حيات خويش سخت علاقهمند است. بهترين وسيله، آسانترين و در عين حال لذت بخشترين طريقى كه بشر تاكنون توانسته در تأمين هدف خود از آن استفاده كند، بىگمان، طريق ازدواج و ايجاد و ادامه نسل است. انسان، وجود فرزندان را در حقيقت جزيى از وجود خود و دنباله حيات و امتداد رشته هستى خويش مىداند، و از اين رو يكى از هدفهاى زندگى زناشويى را داشتن فرزندان صالح و مفيد به حال اجتماع تشكيل مىدهد و رمز محبت و علاقه پدر و مادر را به فرزند، بيشتر در همين غريزه طبيعى بايد جست وجو كرد. پرواضح است كه بقاى نسل و داشتن فرزندان و در نتيجه امتداد حيات، كه هر انسانى به اقتضاى طبع اولى به آن مايل است، با پيمان زناشويى، تشكيل خانواده و تحمل مسؤوليتهاى خانوادگى آغاز مىگردد، و بدين ترتيب ميل به زناشويى به تقاضاى شديد فطرت انجام مىگيرد. خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد: «وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَزْواجِكُمْ بِنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنْ الطَّيِّبات»[2] «خداوند براى شما از جنس خودتان همسران قرار داد و براى شما از همسرانتان فرزندان و نوادگان پديد آورد و از چيزهاى پاكيزه روزىتان داد.»