باز سخنى از شهيد مطهرى:
«مودت و مهربانىِ قلبىِ مرد آن قدر براى زن ارزش دارد كه ازدواج بدون آن براى زن قابل تحمل نيست. وجود زن بايد از وجود مرد عطوفت و احساسات بگيرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه فياض عواطف خود سيراب كند. مرد مانند كوهسار است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گُلها و گياهان. چشمه بايد باران كوهساران را دريافت و جذب كند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بيرون دهد و گلها و گياهان و سبزهها را شاداب و خرم نمايد. اگر باران به كوهساران نبارد، يا وضع كوهسار طورى باشد كه چيزى جذب زمين نشود، چشمه خشك و گُلها و گياهان، مىميرند. پس همان طورى كه رُكن حياتِ دشت و صحرا باران و بالاخص باران كوهستانى است، ركن حيات خانوادگى، احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از اين عواطف است كه هم زندگى زن و هم زندگى فرزندان صفا و جلا و خرمى مىگيرد.»[12] عشقها وعلاقهها دو نوع است: 1ـ عشقهاى هوسآلود و شهوانى، كه دربارهاش گفتهاند:
عشقهايى كز پىِ رنگى بود
عشق نَبْود عاقبت ننگى بُوَد
عشق نَبْود عاقبت ننگى بُوَد
عشق نَبْود عاقبت ننگى بُوَد