انوار وحي بر لبان كوثر - انوار وحی بر لبان کوثر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انوار وحی بر لبان کوثر - نسخه متنی

سید علیرضا جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




انوار وحي بر لبان كوثر

نويسنده: سيد عليرضا جعفري

براي گسترش فرهنگ قرآني در ميان نسل جوان نشان دادن الگو در زمينه بهره‏برداري از آيات قرآن در لابلاي صحبتها و سخنان، بسيار مؤثر و كارگشاست. در اين راستا نويسنده مقاله، خطبه حضرت زهرا عليها‏السلام را انتخاب كرده‏اند.

اين خطبه در برگيرنده فنون و صنايع گوناگون ادبي و آرايه‏هاي لفظي و معنوي است كه جا دارد محققين از زواياي مختلف بدين خطبه بنگرند و نكات فراوان آن را استخراج نموده و در معرض مطالعه علاقمندان قرار دهند.

نويسنده، جملات اين سخنراني را به 4 دسته تقسيم مي‏كند: اول:استدلالها به آيات قرآن. دوم: اقتباسها از آيات. سوم: جملات ناظربه آيات. چهارم: كلمات حكيمانه. كه به بررسي 3 دسته اول مي‏پردازد:

پيوند قرآن و عترت بر اساس حديث متواتر ثقلَيْن، پيوندي عميق و جاودانه است، كه صد البته ادراك مقامات بلند غيبي، معنوي و عرفاني آنها اگر ممتنع نباشد براي فهم ما، فوق طاقت و بسيار مشكل مي‏باشد؛(1) در حقيقت، آنان درياي ژرف‏اند كه به عمق ناپيدايشان راهي نيست. در اين ميان، عصمت كبرا، حضرت زهرا عليها‏السلام ويژگيهاي بخصوصي دارد:




  • قطره را قدرت نباشد وصف از دريا كند
    فضل زهرا را بشر كي مي‏توان احصا كند



  • فضل زهرا را بشر كي مي‏توان احصا كند
    فضل زهرا را بشر كي مي‏توان احصا كند



روح متعالي و بلند او كه «از ادراك آن حيران شود عقول» جبرئيل عليه‏السلام را تنزل داد و پايين آورد،(2) و در آن ايام سخت و دشوار، جبرئيل عليه‏السلام ، مسائل و حوادث پيشِ رو تا بر پايي قيامت را به اطلاع آن دُردانه‏پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم رساند و اميرمؤمنان عليه‏السلام ، آنها را نگاشت و بدين ترتيب صحيفه فاطمه عليها‏السلام شكل گرفت:




  • علم كل انبيا پيدا در اوست
    جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست



  • جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست
    جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست



كه از امامي به امام بعدي سپرده مي‏شد:




  • بعد زهرا نيست كس غير از امام
    وارث آن مصحف عالي مقام



  • وارث آن مصحف عالي مقام
    وارث آن مصحف عالي مقام



و اينك نيز در دست مبارك حجت بر حق الهي، آن صدف درياي رحمت رحماني «عليه السلام و عجل‏اللّه‏ تعالي فرجه» قرار يافته است. آري، سابقه نداشته است كه جبرئيل عليه‏السلام جز با طبقه اول از انبياي عظام عليهم‏السلام اين چنين آمد و شدهاي مكرر با كسي داشته باشد، و اين همان فضيلت بزرگي است كه عارف بزرگ قرن ما خميني كبير قدس‏سره آن را بالاترين فضيلت براي حضرت فاطمه زهرا عليها‏السلام مي‏دانستند.(3)

آن بانوي مقدس و مطهر در زمينه‏هاي مختلف، جملات ژرف و زيبايي به كام تشنگان حكمت و حقيقت جاري ساخته‏اند كه محور برخي از سخنان آن وجود نازنين را مي‏توان در اين بخشها خلاصه كرد: عرفاني، تربيتي و مسائل خانواده (تلاش و كار در منزل، همراهي با همسر در تحمل مشكلات و سختيهاي زندگي، ساده زيستي و پرهيز از تجملات و...)، حقوقي (حق زن، حق همسايه، حق كارگر، حق ميهمان و... )، اجتماعي (عفاف و حجاب براي بانوان و... )، اقتصادي، دفاع از ولايت و سياستهاي پدر و شوهر خويش (اعتراض به اقدامات خليفه اول و دوم، طرح قضيه فدك و اعتراض شديد نسبت به غصب آن از طرف حكومت به عنوان بهانه‏اي براي ريشه‏كن كردن انحراف عظيمي كه
در خلافت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پيش آمده بود، بيان فضائل و مناقب عليّ مرتضي عليه‏السلام و نكوهش مخالفان وي، نقل احاديثي از پدر كه در شأن ولايت شوي وي فرموده بود؛ مانند: حديث غدير و منزلت، وصايا و سفارشات در آخرين لحظات عمر خويش مبني بر دفن شبانه و تحريم شركت خلفاي اول و دوم در مراسم نماز بر وي و دفن ايشان و... )، فقهي (برخي از احكام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و... )

آن پرورده صبر و رضا با بيانات فصيح و بليغ نسيمي جان‏فزا در پيكر فسردگان راه، وزان كرده است و گاه نيز براي بيان افكار بلند خويش از شعر استفاده نموده‏اند. اشعاري كه به ايشان منسوب است به بيش از 70 بيت مي‏رسد كه عمدتا در موضوعاتي نظير: فضائل علي‏بن ابي‏طالب عليهما‏السلام و اطاعت از وي، غم جانكاه و جگرسوز شهادت پدر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، خبر از شهادت و آرزوي مرگ، تنهايي اميرالمؤمنين عليه‏السلام مي‏باشند.(4)

مادر اين مقاله در پي آنيم تا با نيم‏نگاهي به يكي از خطبه‏هاي آن جگرگوشه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ميزان استفاده وي از آيات قرآن را نظاره كنيم، تا سرمشقي براي دلدادگان آن بانوي دو سرا باشد كه در گفتار و كردار خويش هر چه بيشتر با قرآن عزيز اُنس گيرند، و شاهد انوار وحي از لبان كوثر باشند.

خطبه مورد نظر در اين مقال همان خطبه فدكيه است كه آن جوهر صدق و صفا در ميان جمعي از زنان بني‏هاشم

در مسجد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از پشت پرده در حضور مردم ايراد كرد. اين سخنراني شيوا و خطبه غرّا، در كتب معتبر ثبت گشته است.(5) و شيعيان مخلص از ديرباز آن خطبه با ارزش را نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خويش تعليم مي‏دادند، اميد آنكه مسؤولين برنامه‏ريزي در امور فرهنگيِ ما نيز با تدوين برنامه‏هاي اصولي و حساب شده در مقاطع مختلف تحصيلي و علمي به اين امر مهم عنايت بيشتري مبذول دارند.

به هر ترتيب ما كلام كوثر در اين سخنراني پرشور را به 4 دسته تقسيم كرده‏ايم:

ـ دسته اوّل: استدلالها به آيات قرآن.

ـ دسته دوّم: اقتباسها از آيات.(6)

ـ دسته سوّم: جملات ناظر به آيات.

ـ دسته چهارم: كلمات حكيمانه.

توضيح آنكه: در دسته اول آياتي كه حضرت عليها‏السلام براي اثبات ارث بردن خويش از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بدانها تمسك و استدلال نموده است را آورده‏ايم و در دسته دوم جملاتي كه اقتباس از آيه‏هاي قرآن مي‏باشد، آورده شده كه خود به دو گروه تقسيم شده‏اند:

الف ـ اقتباسهاي بدون تغيير.

ب ـ اقتباسهاي همراه با تغيير.

آري، سابقه نداشته است كه جبرئيل عليه‏السلام جز با طبقه اول از انبياي عظام عليهم‏السلام اين چنين آمد و شدهاي مكرر با كسي داشته باشد، و اين همان فضيلت بزرگي است كه عارف بزرگ قرن ما خميني كبير قدس‏سره آن را بالاترين فضيلت براي حضرت فاطمه زهرا عليها‏السلام مي‏دانستند.

و اما در دسته سوم نيز به جملاتي از خطبه نظر داريم كه ناظر به آيات قرآن مي‏باشند. به ديگر عبارت آنكه: مفاد اين دسته از جملات با توجه به قرائني مانند: همساني فعل يا يكي از متعلقاتش و يا... با همتاي خود در آيات، نظر به آيات مزبور دارد. و بالاخره در دسته چهارم نيز جملات حكيمانه آن آفتاب چرخ عصمت عليها‏السلام جاي دارد كه پرداختن
به آنها خارج از محور بحث ما در اين مقاله است.

در اين خطبه جذّاب بسياري از فنون مختلف و صنايع گوناگون ادبي و آرايه‏هاي لفظي و معنوي استفاده شده است. و البته براي آنان كه حتي مقدار اندكي معرفت نسبت به خاندان عصمت و طهارت عليهم‏السلام داشته باشند جاي هيچگونه تعجبي نخواهد بود، چرا كه آن خاندان همگي اهل حكمت و فصاحت بوده‏اند و اينها همه نمي است از يم بيكران آن انوار تابناك الهي. همان اشباح نوري كه قرنها پيش از خلقت دنيا در جوار عرش رحمان عزّوجلّ به تسبيح، تحميد، تقديس و تمجيد الهي مشغول بودند(7) و سجده بر آدم «علي نبيّنا و آله و عليه‏السلام» نيز به خاطر وجود اين انـوار پاك در صُلب وي بوده است.

اينك نوبت پرداختن به اصل بحث است كه چنانكه گذشت، ما جملات كريمانه اين خطبه با عظمت را به چند دسته تقسيم كرده‏ايم كه تفصيل آن چنين است:

دسته اول: استدلالها به آيات قرآن

در پي اثبات و احقاق حق خويش مبني بر ارث بردن از پدر خويش (به ديگر سخن اينكه: اصولاً فرزندان انبياء نيز از پدران خويش ارث مي‏برند.) به آيات ذيل استدلال كرده‏اند:

1 ـ صدر آيه 16 سوره نمل: «وَ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُدَ..» [= (حضرت) سليمان از (پدر خويش، حضرت) داود ارث برد.]

2 ـ ذيل آيه 5 و صدر آيه 6 سوره مريم: «فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّا يَرِثُني وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ..» [(حضرت زكريا به خدواند سبحان عرضه داشت:)

بارالها از جانب خود فرزندي به من عطا كن تا از من و از آل يعقوب ارث ببرد..]

3 ـ صدر آيه 11 سوره نساء: «يُوصيكُمُ اللّه‏ في اَولادِكُمْ لِلذَّكر مِثْلُ حَظِّ الاُنثَيينِ...» [= خداوند به شما در مورد فرزندانتان چنين سفارش و توصيه مي‏كند كه براي پسران دو برابر سهم دختران قائل شويد.]

4 ـ ذيل آيه 180 سوره بقره:«.. اِنْ تَرَكَ خَيْرا الْوصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقَّا عَلي الْمُتَّقينَ» [= (بر شما واجب گشته، هنگامي كه يكي از شما را مرگ در رسد،) اگر چنانچه چيز خوبي (اموال) از خود بجا گذارده، براي پدر و مادر و نزديكانش بطور شايسته وصيت كند، اين حقي است بر گردنِ پرهيزكاران (كه بايستي از عهده‏اش برآيند.)]

دو مورد اول تصريح داشت كه فرزندان انبيا از پدران خويش ارث مي‏برند و دو مورد اخير نيز بر اساس شمول و عموميت آنها نسبت به فرزندان انبياء در اثبات مطلب دلالتي واضح دارند.

دسته دوم: اقتباسها از آيات:

الف ـ گروه اول (اقتباس بدون تغيير آيه):

1 ـ پس از بيان حكمت برخي از احكام و مسائل دين اسلام در مورد اينكه انسان بايد تقوي پيشه كند و حق تقوي را ادا كند و واقعا خداترس گردد و تا دم مرگ و آخرين لحظه عمرش اسلامِ خود را حفظ نمايد قسمتي از آيه 101 سوره آل عمران را اقتباس كرده‏اند:

«(ف··)ـاتَّقُوا اللّه‏َ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ الاّ و أنْتُمْ مُسلِمُونَ.»

2 ـ خشيت عبارت است از خوفي كه همراه با درك عظمت حق «جلّ و علي» و صفات جلاليه او باشد و اين جز با ترك گناه حاصل نخواهد شد، پس گنهكار نمي‏تواند ادعا كند كه از خدا خشيت دارد و فقط آگاهانِ از مقام ربوبي داراي چنين صفتي مي‏باشند (كه مصداق كامل آن علي عليه‏السلام مي‏باشد)، «اِنَّما يَخْشَي اللّه‏َ مِنْ عِبادِهِ العُلَماءُ» قسمتي از آيه 28 سوره فاطر مي‏باشد كه حضرت آن را اقتباس فرموده‏اند.

3 ـ در مورد معرفي خويش مي‏فرمايد: من دختر همان پيامبري هستم كه از جنس خود شما بود و رنج و گرفتاري شما برايش سخت و نگران كننده بود و بر هدايت نمودن شما اصرار داشت و اميدوار بود و اصولاً نسبت به مؤمنين رأفت داشت و به آنها مهرباني مي‏كرد. كه اين فرمايش اقتباس است از آيه 128 سوره توبه: لَقَدْ جاءكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيرٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ».

4 ـ براي يادآوري وضعيت ناشايست اَعراب قبل از اسلام و اينكه همواره در پي جنگ و خونريزي‏هاي بي‏هدف و ناشي از هواهاي نفساني بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران را اقتباس كرده‏اند: «.. وَ كُنْتُمْ عَلي شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّار...»

5 ـ در ادامه توصيف مردم و ويژگيهاي آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنيت مي‏فرمايد: شما در آن دوران ترس اين را داشتيد كه مبادا شما را بربايند. كه اين فرمايش اقتباس از قسمتي از آيه 26 سوره انفال مي‏باشد: «تَخافُونَ اَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ...»

6 ـ در بيان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنين پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران را اقتباس كرده و مي‏فرمايند: «.. فَاَنْقَذَكُمْ...»

7 ـ در مورد اينكه پدر بزرگوارشان براي تبليغ اسلام هر رنجي را بر خود خريدند و همواره با فتنه‏انگيزي و آتش‏افروزي مخالفان روبرو مي‏گشتند ولي به مدد غيبي الهي آن فتنه‏ها سركوب مي‏شد و حضرت به راه خويش ادامه مي‏دادند، از قسمتي از آيه 64 سوره مائده اقتباس كرده‏اند: «.. كُلَّما اَوْقَدُوا نارا لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللّه‏ُ..»

8 ـ در پي توبيخ مردم نادان كه دنبال هواها و آرزوهاي فاني خود رفتند و حق را رها نمودند و مسأله سقيفه و غصب خلافت را پيش آوردند و اينكه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اكنون جهنم آنها را احاطه كرده و در قيامت هم اين احاطه تجلي خواهد يافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، قسمتي از آيه 49 سوره توبه را اقتباس كرده‏اند:

«.. اَلا فِي الفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينْ»

9 ـ در ادامه توبيخ ستمكاران كه بجاي پيروي از احكام قرآن بدنبال هوسهاي فاني دنيوي خويش شتافتند و جايگزين بدي به جاي تبعيت از احكام قرآن برگزيدند، ذيل آيه 50 سوره كهف را اقتباس كرده‏اند: «.. بِئْسَ لِلظّالِمينَ بَدَلاً»

10 ـ در ادامه سرزنش آنان كه از دين فاصله گرفتند مي‏فرمايد: آن كسي كه غير از اسلام (و تسليم محض در برابر خداوند) ديني ديگر براي خويش انتخاب كند از او پذيرفته نگردد و در آخرت نيز از زيان‏كاران خواهد بود، اين فرمايش اقتباسي است از آيه 85 سوره آل عمران: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسلامِ دينا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرينَ»

11 ـ پس از ردّ اعتقاد حاكمان غاصب مبني بر عدم ارث بردن فرزندان انبياء از پدران خود، مي‏فرمايد: آيا (با وجود احكام نوراني اسلام) باز هم سراغ احكام جاهليت مي‏رويد. و اصولاً كدام حكم از حكم خدا براي آنان كه اهل يقين مي‏باشند بهتر و نيكوتر است؟ اين فرمايش اقتباس است از آيه 50 سوره مائده: «أَفَحُكْمَ الجاهِليَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّه‏ِ حُكْما لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ»

12 ـ در مورد تهديد ظالمين و اينكه براي وعيدهاي الهي زماني مشخص وجود دارد و ستمكاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، مي‏فرمايند: هر خبر و وعيدي كه پيامبران از جانب خدا داده‏اند وقت معيني دارد. كه اين فرمايش اقتباس است از صدر آيه 67 سوره انعام:

«لِكُلِّ نَبَأ مُسْتَقَرٌّ..»

13 ـ در ادامه تهديد به عذابهاي الهي مي‏فرمايند: بزودي خواهيد دانست كه كدام يك از ما يا شما دچار عذاب ذلت‏بار شده و عذاب هميشگي و جاودان دامنگيرش خواهد گشت. اين فرمايش اقتباسي است از آيه 39 سوره هود:

«فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتيهِ عَذابٌ يُخْزيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقيمٌ»(8)

14 ـ در مورد اينكه مرگ براي پدر گراميشان همچون انبياي سابق قضاي حتمي بـوده است مـي‏فرمايد:

«محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم جز پيامبري (از جانب خدا) نيست كه پيش از او نيز پيامبراني بوده‏اند (كه از اين جهان خاكي رخت بربسته‏اند) اگر او نيز بميرد يا به شهادت برسد، آيا دوباره به دين و مرام جاهليت باز خواهيد گشت؟ هر كس كه عقبگرد كند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خـداوند، آنها را كه در دين ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پيش نگرفتند نيز پاداش شكرگزاريشان را خواهد داد.»

اين جملات اقتباسي است از آيه 144 سوره آل عمران: «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلبْتُمْ عَلي اَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلي عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللّه‏َ شَيْئا وَ سَيَجْزي اللّه‏ُ الشّاكِرينَ.»

15 ـ پس از خطاب به مردم و طلب كمك و ياري از آنان براي احقاق حق، آنان را تشويق مي‏كند و مي‏خواهد با برانگيختن غيرت آنها ترس از جوّ حاكم را از وجودشان بشويد لذا از آيه 13 سوره توبه اقتباس كرده و مي‏فرمايند:

«اَلا تُقاتِلُونَ قَوْما نَكَثُوا اَيْمانَهُمْ وَ هَمَّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ اَوَّل مَرَّة اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّه‏ُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ» [= آيا با آنان كه عهدشكني كرده و بر اخراج پيامبر (از مكه) اهتمام ورزيدند، پيكار

نمي‏كنيد؟ و حال آنكه آنها بودند كه نخستين بار (دشمني و پيكار با شما را) آغاز كردند، آيا از آنان مي‏ترسيد؟ با آنكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن مي‏باشيد.]

16 ـ پس از اظهار يأس و نااميدي از ياري مردم، مي‏فرمايد: اگر شما و تمام آنانكه روي زمين زندگي مي‏كنند همگي كافر شويد (به خدا زيان نمي‏رسانيد) كه خدا از همگان بي‏نياز است و ستوده. اين فرمايش اقتباس است از قسمتي از آيه 8 سوره ابراهيم:

«.. اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الاَرضِ جَميعـا فَاِنَّ اللّه‏َ لَغَنِيٌّ حَميد»

17 ـ در توصيف آتش قهر الهي كه در انتظار غاصبين خلافت مي‏باشد مي‏فرمايد: آتش برافروخته الهي است كه (درون انسـان را پيش از جسـم و ظاهر وي شعله‏ور مي‏سازد و) از دلها سر مـي‏زند. ايـن فرمايش اقتباسي است از آيه 6 و 7 سوره هُمَـزه: نـارُاللّه‏ِ الْمُـوقَدَة‏ الَّـتي تَطَّلِـعُ عَلَـي الاَفْئِـدَة‏

18 ـ در ادامه تهديد مجرمان زمان خويش ذيل آيه 227 سوره شعراء را اقتباس كرده‏اند: «وَسَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» [= آنان كه ظلم و ستم روا داشتند بزودي خواهند دانست كه به چه كيفر گاهي (در دوزخ) بازگشت مي‏كنند.]

19ـ در ادامه تهديد داعيان خلافت مي‏فرمايد:

«شما منتظر جزاي اعمال (پَست) خود باشيد ما هم در انتظار نتيجه و پاداش اعمال خود مي‏باشيم.»

اين فرمايش اقتباسي است از آيه 122 سوره هود: «وَانْتَظِرُوا انَّا مُنْتَظِرونَ.»

20 ـ در مقابل طفره رفتن غاصبان حكومت و عدم پذيرش حق، ذيل آيه 18 سوره يوسف را اقتباس كرده‏اند: «.. بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ اَنْفُسُكُمْ اَمْرا فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللّه‏ُ المُستَعانُ عَلي ما تَصفُونَ» [= حضرت يعقوب در برابر دروغگويي برادران يوسف كه گفتند: «يوسف را گرگ دريد و اين پيراهن خون‏آلود اوست» فرمود: بلكه اين كار زشت را هوسهاي نفساني شما در نظرتان زيبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر اين حادثه) صبري جميل و زيبا پيشه مي‏سازم (و بردباري همراه با شكر در درگاه الهي از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نيز) در مقابل آنچه شما اظهار مي‏داريد، ياري مي‏طلبم.]

21 ـ در مورد قيامت و رسوايي ستمكاران و اهل باطل كه به حق اهل بيت عليهم‏السلام ظلم و ستم روا داشتند ذيل آيه 78 سوره غافر را اقتباس كرده‏اند: «.. وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ»

ب ـ گروه دوم (اقتباس همراه با تغيير آيه):

1 ـ در بيان اهتمام و كوششهاي طاقت فرساي پدر

عزيزش در راه تبليغ دين اسلام و انذار مردم از عذاب الهي قسمتي از آيه 94 سوره حجر: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ..» را اقتباس كرده و فرموده‏اند: «.. صادعا بِالنَّذارَةِ».

2 ـ در ادامه توصيف پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم صدر آيه 125 سوره نحل: «اُدْعُ اِلي سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ الْحَسَنَةِ» را اقتباس كرده و فرموده‏اند: «.. داعِيا اِلي سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظةِ الْحَسَنَةِ» [=.. مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در اين كار حكمت (و برهان) و موعظه نيكو بود.]

3 ـ در هم شكسته شدن هيمنه بت‏پرستان و از هم ـ گسيختگي آنان به دست تواناي پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را با استفاده از اقتباس آيه 45 سوره قمر: «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ» بيان كرده و فرموده‏اند: « (حَتّي) هَزَمَ (اِنْهَزَمَ) الْجَمْعُ وَ وَلَّوا الدُّبُرَ.»

4 ـ در توصيف حالت مردم تن‏پرور زمان خويش مي‏فرمايد: در حالي كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و علي عليه‏السلام در دوران سختي و فشارهاي همه جانبه از سوي دشمنان براي پيشبرد اهداف مقدس اسلام از خودگذشتگي مي‏نمودند و آسايش را از خود سلب كرده بودند، شما دنبال رفاه و عيش و نوش خويش بوديد و اين مطالب را با يك كلمه «فاكِهُونَ» افاده كرده‏اند كه اقتباسي است از آيه 27 سوره دخان: «(وَ نَعْمَةٍ كانوا فيها) فاكِهينَ»

5 ـ پس از بيان زحمات و رنجهاي اميرالمؤمنين عليه‏السلام در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفت بخاطر راحت‏طلبي و رفاه‏زدگي آنان به ياد ايشان مي‏آورد كه شما در آن دوران سخت و كمرشكن هماره منتظر آن بوديد كه حوادث دردناكي (مانند شهادت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ) براي ما پيش آيد تا شما به اهداف خود برسيد، «.. تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ..» اين فرمايش اقتباسي است از قسمتي از آيه 98 سوره توبه: «... وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائرَ...».

6 ـ پس از توبيخ و سرزنش ابوبكر كه مدعي بود: «چون زهرا عليها‏السلام فرزند پيامبر است لذا نمي‏تواند از پدرش ارث ببرد»، مي‏فرمايد: آيا در كتاب خدا آمده كه تو از پدرت ارث ببري امّا من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنين نسبتي به كتاب خدا بدهي: لَقَدْ جِئْتَ شَيئا فَرِيّا [= كار بسيار زشت و عجيبي مرتكب شده‏اي]. اين فرمايش اقتباسي است از ذيل آيه 27 سوره مريم: «لَقَدْ جِئْتِ شَيْئا فَرِيّا».

7 ـ براي تهديد غاصبان خلافت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ذيل آيه 27 سوره جاثيه: «.. يَوْمَ تَقُومُ الساعةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ» را اقتباس كرده و فرموده‏اند: (وَعِنْدَ السّاعةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلونَ» [= هنگام قيامت اهل باطل به خسران و زيان خويش واقف مي‏شوند.].

8 ـ انذار پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نسبت به عذابهاي الهي را

يكي از اوصاف پدر خويش برشمرده و از ذيل آيه 46 سوره سَبَأ: (اِنْ هُوَ اِلاّ نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ» اقتباس كرده و فرموده‏اند: «اَنَا ابْنَةُ نَذيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذاب شَديدٍ» [= من دختر همان بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد الهي هستم (آن چنان عذابي كه گويي پيش روي شماست، چرا كه قيامت نزديك است)].

9 ـ در مورد عدم عمل به قرآن و پشت سرانداختن احكام آن توسط حكومت زمان خويش مي‏فرمايد: «وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ» كه اقتباسي است از قسمتي از آيه 187 سوره آل عمران: «... فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ..».

10 ـ پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهي آنان در راه احقاق حق اهل بيت عليهم‏السلام كه سبب آن عدم درك حقيقت قرآن و آن نيز معلول تيرگي قلب و دل آنان بواسطه جهل و نفاق بود مي‏فرمايند: «اَفَلا تَتَدَبَّرُون الْقُرآنَ اَمْ عَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها؟». كه اقتباسي است از آيه 24 سوره محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم : «اَفَلا يَتَدبَّرونَ القرآنَ اَم عَلي قُلُوب اَقفالها؟».

11 ـ در ادامه سرزنش مردمان تيره‏دل از آيه 14 سوره مُطفّفين: «كَلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ ما كانوا يَكسبُون» اقتباس كرده و فرموده‏اند: «كَلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِكُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ» [=.. چنين

نيست، بلكه ظلمت ظلم و تيرگي اعمال ناشايست شما موجب زنگار قلبهايتان گشته (و از اين روي است كه قرآن را نمي‏فهميد تا بدان عمل كنيد)].

12 ـ در پي توبيخ و بيان علت ارتكاب اَعمال مجرمينِ وقت از قسمتي از آيه 46 سوره انعام: «قُلْ أرَاَيْتُمْ اِنْ اَخَذَ اللّه‏ُ سَمْعَكُمْ وَ اَبْصارَكُمْ..» اقتباس نموده و فرموده‏اند: .. فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ» [= آن زنگار قلب شما باعث شده تا گوش و چشم‏هاي شما

كر و كور گردد (و از درك حقيقت باز مانيد)].

13 ـ به دنبال توبيخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلت‏زده از قسمتي از آيه 22 سوره ق: «... فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ.. » اقتباس كرده و فرموده‏اند: «.. اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ» [= هنگامي كه بميريد و پرده غفلت از جلوي چشمانتان كنار زده شود خواهيد دانست كه چه عذابهاي دردناكي در انتظار بوده است.]

14 ـ در توصيف عذاب شديد الهي در قيامت ذيل آيه 47 سوره زمر: «.. وَبَدا لَهُمْ مِنَ اللّه‏ِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» را اقتباس
كرده و فرموده‏اند: «وَ بَدا لَكمْ مِنْ رَبِّكُمْ مالَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ.» [= در قيامت از جانب خدا براي شما عذابهايي رو مي‏شود كه هرگز به ذهن و فكرتان هم خطور نكرده بود.]

دسته سوم: جملات ناظر به آيات

:

1 ـ در مورد حكمت تشريع و وجوب زكات مي‏فرمايد: «.. وَالزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِي الرِّزقِ» [= و (خداوند) زكات را بدان جهت واجب ساخت تا موجب تزكيه نفس (و پاكي روح از گناهان) گردد و علاوه بر آن باعث زياد شدن رزق و روزي شود]. قسمت اول اين فرمايش ناظر است به صدر آيه 103 سوره توبه: «خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها..» و قسمت دوم آن فرمايش ناظر است به ذيل آيه 39 سوره روم: «.. وَما آتَيْتُمْ مِنْ زَكوةٍ تُريدُونَ وَجْهَ اللّه‏ِ فَاُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ.»

2 ـ درباره حكمت وجوب اطاعت از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام و در باب امامتشان مي‏فرمايد: .. وَ طاعَتَنا نِظاما للملّة و اِمامَتَنا أمانا لِلْفرْ قَةِ. [=.. و (خداوند) وجوب اطاعت ما خاندان را وسيله‏اي جهت سامان دادن به ملت و امامت ما را مانع تفرقه و پراكندگي امت قرار داد. [اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه‏ِ جَميعا وَ لا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّه‏ِ عَلَيْكُمْ اِذْ كُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْوانا..»(9)

3 ـ پيرامون حكمت وفاي به نذر مي‏فرمايد: «.. وَ الوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضا لِلْمَغْفِرَةِ» [= وفاي به نذر موجب آن مي‏شود كه انسان در معرض مغفرت و آمرزش الهي قرار گيرد (و به پاداشهاي بزرگ نائل آيد.)] اين جمله ناظر است به آياتي كه در باب وفاي به نذر در قرآن بدانها اشاره شده، از جمله آيه 7 به بعد از سوره «هل اَتي» كه در شأن خودِ حضرت زهرا عليها‏السلام و شوهر و فرزندان عزيزشان (امام حسن عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام ) نازل شده است: «يُوفُون بِالنَّذْرِ.. فَوَقاهُمُ اللّه‏ُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرةً وَ سُرُورا » [=آنها به نذر خود وفا كردند.. بدين جهت است كه خدا نيز آنان را (مورد لطف و عنايت خاص خويش قرار داده) و از شر (و سختي) آن روز (قيامت) محفوظ مي‏دارد و آنها را در حالي كه غرق شادي و سرورند پذيرا مي‏گردد.]

4 ـ در مورد فلسفه و حكمت نهي از كم‏فروشي مي‏فرمايد: «.. وَتَوْفيَةَ الْمكائيلِ وَ الْمَوازينَ تَغْييرا لِلْبَخْسِ» [= فروشنده و مشتري هنگام معامله خود نبايد در جنس و بهاي آن كم گذارند (كه اين ظلم است) بلكه بايستي تماما به بكديگر تحويل دهند كه در غير اين صورت مبتلا به نقص خواهند گشت (يا در اموال خود در همين دنيا دچار كمبود مي‏گردند يا در فرداي قيامت نامه اعمال خود را در حالي كه كمبود خيرات دارد مشاهده مي‏كنند و يا هر دو كه هم در دنيا و هم در آخرت با كمبود مواجه مي‏شوند.)] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 85 سوره اعراف: «.. فَاَوْفُوا الْكَيْلَ و الْميزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ اَشْياءَهُمْ.. »

5 ـ در بيان حكمت نهي از شرابخواري مي‏فرمايد: .. وَ النَّهْيَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيها عَنِ الرِّجْسِ [= شرابخواري بدان جهت تحريم گشته كه موجب تنزيه و پاكسازي روح از پليدي‏ها و گناهان است[. اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 90 سوره مائده: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اِنَّمَا الْخَمْرُ.. رِجْسٌ.. فَاجْتَنِبُوهُ..».

6 ـ حكمت نهي از تهمت به زنان پارسا را مبتلا نشدن به لعنت دانسته و مي‏فرمايد: «.. وَ قَذْفَ الْمُحْصَناتِ اجْتِنابا لِلَّعْنَةِ.» اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 23 سوره نور: «إنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ.. لُعِنُوا..»

7 ـ در ضمن شمارش اوصاف و ويژگيهاي پدر بزرگوارشان مي‏فرمايد: يَجُذُّ الاَصْنامَ» [=.. بتها (اين معبودهاي چندين هزار ساله جاهلان) را در هم شكست.] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 57 و 58 سوره انبياء كه درباره بت‏شكني حضرت ابراهيم «علي نبينا و آله و عليه السلام» مي‏باشد: «وَ تَاللّه‏ِ لاَكيدَنَّ اَصْنامَكُمْ.. فَجَعَلَهُمْ جُذاذا.. »

8 ـ پيرامون گمراه شدن مردم و تبعيت آنها از شيطان مي‏فرمايد: «.. فَاَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجيبينَ» [= (شيطان) شما را در حالي يافت كه لبيك گوي ندايش بوديد] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 22 سوره ابراهيم: «وَ قالَ الشَيْطانُ.. وَ ما كان لي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ.. إلاّ أَنْ دَعَوتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي..»

9 ـ در توصيف و بيان شدت حادثه غمبار و جانسوز ارتحال پدر خويش مي‏فرمايد: «.. وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ» [= و كوهها هم خاشع گشتند.] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 21 سوره حشر كه در مورد عظمت قرآن است: «لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَاَيْتَه خاشِعا..»

در پايان، بار ديگر تذكر اين نكته بايسته است كه موارد ذكر شده در قالب دسته‏بندي‏هاي فوق، تنها مربوط به يك سخنراني حضرت فاطمه زهرا عليها‏السلام مي‏باشد وگرنه با توجه به مقدمه اين مقاله، انوار وحي از زلال زندگي كوثر قابل تفكيك نمي‏باشد و به ديگر عبارت قرآن با زهرا عليها‏السلام عجين گشته است.ُ

منابع:

صحيفه نور,امام خميني,انتشارات سازمان مدارك,جلد =19,صفحه =278

صحيفه نور,امام خميني,جلد =19,صفحه =279

مناقب ابن شهر آشوب,mahal=قم,جلد =1,صفحه =242

احقاق الحق,جلد =10,صفحه =433

احقاق الحق,جلد =19,صفحه =159

بحارالانوار,محمد باقر مجلسي,المكتبة الاسلامية,mahal=تهران,جلد =43,صفحه =176

بلاغات النساء,احمد بن ابي طاهر,صفحه =23

علل الشرائع,شيخ صدوق,انتشارات داوري,mahal=قم,صفحه =248

الشافي,سيد مرتضي,مؤسسة الامام الصادق عليه‏السلام,mahal=تهران,جلد =4,صفحه =68

الاحتجاج,طبرسي,مطبعة مرتضويه,mahal=نجف,صفحه =61

شرح ابن ابي‏الحديد,منشورات مكتبة آية‏اللّه‏ المرعشي,جلد =16,صفحه =211

كشف الغمة اربلي,مكتبة بني هاشمي - تبريز,جلد =2,صفحه =106

بحارالانوار,علامه مجلسي,دارالرضا,mahal=بيروت,جلد =29,صفحه =215

علل الشرائع,داوري قم,صفحه =208

(1) و (2) برگرفته از بيانات حضرت امام خمينى قدس‏سره ، صحيفه نور ج 19: ص 278، انتشارات سازمان مدارك.

(3) صحيفه نور ج 19: ص 279.

(4) براى نمونه ر.ك. مناقب ابن شهر آشوب 1: 242، انتشارات علامه ـ قم؛ احقاق الحق (كه از كتب اهل‏سنت نقل كرده است) 10:433 و 19:159، انتشارات كتابخانه آية‏اللّه‏ مرعشى قم؛ بحارالانوار 43: 176، المكتبة الاسلامية ـ تهران.

(5) از جمله: بلاغات النساء، تأليف احمدبن ابى‏طاهر (از علماى اهل‏سنت در قرن سوم) ص 23؛ علل الشرائع (به 3 سند) تأليف شيخ صدوق، متوفى: 381، ص 248، انتشارات داورى ـ قم؛ الشافى تأليف سيد مرتضى، متوفى: 436، ج 4: ص 68، مؤسسة الامام الصادق عليه‏السلام طهران؛ الاحتجاج تأليف طبرسى، متوفى: 548، ص61، مطبعه مرتضويه ـ نجف؛ شرح ابن ابى‏الحديد (از علماى اهل سنت در قرن هفتم): ج16 ص211، منشورات مكتبة آية‏اللّه‏ المرعشى؛ كشف الغمة اربلى، متوفى 693 (به نقل از كتاب «السقيفة» تأليف ابى‏بكر احمدبن عبدالعزيز الجوهرى)، ج2 ص106، مكتبة بنى‏هاشمى ـ تبريز؛ بحارالانوار تأليف علامه مجلسى، متوفى 1111، ج29 ص215، دارالرضا عليه‏السلام ـ بيروت.

(6) طبق نقل اهل لغت، علماى علم بديع اقتباس را آن مى‏دانند كه اندكى از قرآن يا حديث رادر عبارت خود (چه به صورت نظم و شعر باشد و چه به صورت نثر) بياوريم و اشاره نكنيم كه از قرآن يا حديث مى‏باشد و هم ايشان تصريح كرده‏اند كه تغيير در آن مقدار از قرآن يا حديث كه در عبارت خود آورده‏ايم اگر چنانچه تغيير مختصرى باشد، اشكال ندارد و جائز مى‏باشد. و اين بيت از خاقانى را مثال زده‏اند:





  • نقد عمر زاهدان در توبه از مِى شد تلف
    قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ



  • قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ
    قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ





كه شاعر در اين مصراع اخير «قُلْ للذين كفروا» را به« قُلْ لَهُم» تغيير داده است (آيه 38 سوره انفال)، مطالب گفته شده در ادبيات فارسى و عربى يكسان است. [... أمَا الاقتباس فهو أن يضمَن الكلام ـ نظما كان أو نثرا ـ شيئا من القرآن أو الحديث لا على أنّه منه... و لابأس بتغيير يسير فى اللفظ المقتبس...(مختصر المعانى، تأليف سعدالدين تفتازانى، متوفى: 791، ص221، انتشارات مصطفوى)] البته در مورد اينكه فرق بين اقتباس و تضمين چه مى‏باشد، مشهور بديعيّين معتقدند كه اقتباس اختصاص به نظم و نثر ندارد ولى تضمين فقط در شعر واقع مى‏شود، امّا مخفى نماند كه نظريه برخى ديگر از دانشمندان بديع آن است كه صنعت تضمين نيز اختصاص به شعر ندارد، به تحرير التحبير تأليف ابن ابى‏الاصبح متوفى 654ه ص140، چاپ مجلس اعلاى مصر و همچنين به الفوائد المشوّق إلى علوم القرآن و علم البيان تأليف ابن جوزى متوفى 751 ه ص195 مراجعه شود.

(7) اشاره به روايتى در «علل الشرائع: 208، انتشارات داورى - قم».

(8) اين آيه در دو جا عينا آمده است: 1 ـ 39/ هود 2 ـ 39 و 40/ زمر.

(9) براساس احاديث و روايات، مقصود از حبل‏اللّه‏، خاندان پيامبر و ائمه معصومين عليهم‏السلام مى‏باشد (به تفسير مجمع‏البيان و تفسير عياشى، ذيل آيه مذكور مراجعه شود) البته در برخى ديگر از روايات و احاديث نيز، مراد از حبل‏اللّه‏ را «قرآن» دانسته كه بعيد نيست منظور هر دوى آنها باشد.



/ 1