انوار وحي بر لبان كوثر
نويسنده: سيد عليرضا جعفري براي گسترش فرهنگ قرآني در ميان نسل جوان نشان دادن الگو در زمينه بهرهبرداري از آيات قرآن در لابلاي صحبتها و سخنان، بسيار مؤثر و كارگشاست. در اين راستا نويسنده مقاله، خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام را انتخاب كردهاند.اين خطبه در برگيرنده فنون و صنايع گوناگون ادبي و آرايههاي لفظي و معنوي است كه جا دارد محققين از زواياي مختلف بدين خطبه بنگرند و نكات فراوان آن را استخراج نموده و در معرض مطالعه علاقمندان قرار دهند.نويسنده، جملات اين سخنراني را به 4 دسته تقسيم ميكند: اول:استدلالها به آيات قرآن. دوم: اقتباسها از آيات. سوم: جملات ناظربه آيات. چهارم: كلمات حكيمانه. كه به بررسي 3 دسته اول ميپردازد:پيوند قرآن و عترت بر اساس حديث متواتر ثقلَيْن، پيوندي عميق و جاودانه است، كه صد البته ادراك مقامات بلند غيبي، معنوي و عرفاني آنها اگر ممتنع نباشد براي فهم ما، فوق طاقت و بسيار مشكل ميباشد؛(1) در حقيقت، آنان درياي ژرفاند كه به عمق ناپيدايشان راهي نيست. در اين ميان، عصمت كبرا، حضرت زهرا عليهاالسلام ويژگيهاي بخصوصي دارد:
قطره را قدرت نباشد وصف از دريا كند
فضل زهرا را بشر كي ميتوان احصا كند
فضل زهرا را بشر كي ميتوان احصا كند
فضل زهرا را بشر كي ميتوان احصا كند
علم كل انبيا پيدا در اوست
جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست
جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست
جمله اسرارِ «ما اوحي» در اوست
بعد زهرا نيست كس غير از امام
وارث آن مصحف عالي مقام
وارث آن مصحف عالي مقام
وارث آن مصحف عالي مقام
در خلافت رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم پيش آمده بود، بيان فضائل و مناقب عليّ مرتضي عليهالسلام و نكوهش مخالفان وي، نقل احاديثي از پدر كه در شأن ولايت شوي وي فرموده بود؛ مانند: حديث غدير و منزلت، وصايا و سفارشات در آخرين لحظات عمر خويش مبني بر دفن شبانه و تحريم شركت خلفاي اول و دوم در مراسم نماز بر وي و دفن ايشان و... )، فقهي (برخي از احكام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و... )آن پرورده صبر و رضا با بيانات فصيح و بليغ نسيمي جانفزا در پيكر فسردگان راه، وزان كرده است و گاه نيز براي بيان افكار بلند خويش از شعر استفاده نمودهاند. اشعاري كه به ايشان منسوب است به بيش از 70 بيت ميرسد كه عمدتا در موضوعاتي نظير: فضائل عليبن ابيطالب عليهماالسلام و اطاعت از وي، غم جانكاه و جگرسوز شهادت پدر صلياللهعليهوآلهوسلم ، خبر از شهادت و آرزوي مرگ، تنهايي اميرالمؤمنين عليهالسلام ميباشند.(4)مادر اين مقاله در پي آنيم تا با نيمنگاهي به يكي از خطبههاي آن جگرگوشه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم ميزان استفاده وي از آيات قرآن را نظاره كنيم، تا سرمشقي براي دلدادگان آن بانوي دو سرا باشد كه در گفتار و كردار خويش هر چه بيشتر با قرآن عزيز اُنس گيرند، و شاهد انوار وحي از لبان كوثر باشند.خطبه مورد نظر در اين مقال همان خطبه فدكيه است كه آن جوهر صدق و صفا در ميان جمعي از زنان بنيهاشمدر مسجد پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم از پشت پرده در حضور مردم ايراد كرد. اين سخنراني شيوا و خطبه غرّا، در كتب معتبر ثبت گشته است.(5) و شيعيان مخلص از ديرباز آن خطبه با ارزش را نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خويش تعليم ميدادند، اميد آنكه مسؤولين برنامهريزي در امور فرهنگيِ ما نيز با تدوين برنامههاي اصولي و حساب شده در مقاطع مختلف تحصيلي و علمي به اين امر مهم عنايت بيشتري مبذول دارند.به هر ترتيب ما كلام كوثر در اين سخنراني پرشور را به 4 دسته تقسيم كردهايم:ـ دسته اوّل: استدلالها به آيات قرآن.ـ دسته دوّم: اقتباسها از آيات.(6)ـ دسته سوّم: جملات ناظر به آيات.ـ دسته چهارم: كلمات حكيمانه.توضيح آنكه: در دسته اول آياتي كه حضرت عليهاالسلام براي اثبات ارث بردن خويش از رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم بدانها تمسك و استدلال نموده است را آوردهايم و در دسته دوم جملاتي كه اقتباس از آيههاي قرآن ميباشد، آورده شده كه خود به دو گروه تقسيم شدهاند:الف ـ اقتباسهاي بدون تغيير. ب ـ اقتباسهاي همراه با تغيير.آري، سابقه نداشته است كه جبرئيل عليهالسلام جز با طبقه اول از انبياي عظام عليهمالسلام اين چنين آمد و شدهاي مكرر با كسي داشته باشد، و اين همان فضيلت بزرگي است كه عارف بزرگ قرن ما خميني كبير قدسسره آن را بالاترين فضيلت براي حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ميدانستند.و اما در دسته سوم نيز به جملاتي از خطبه نظر داريم كه ناظر به آيات قرآن ميباشند. به ديگر عبارت آنكه: مفاد اين دسته از جملات با توجه به قرائني مانند: همساني فعل يا يكي از متعلقاتش و يا... با همتاي خود در آيات، نظر به آيات مزبور دارد. و بالاخره در دسته چهارم نيز جملات حكيمانه آن آفتاب چرخ عصمت عليهاالسلام جاي دارد كه پرداختن
به آنها خارج از محور بحث ما در اين مقاله است.در اين خطبه جذّاب بسياري از فنون مختلف و صنايع گوناگون ادبي و آرايههاي لفظي و معنوي استفاده شده است. و البته براي آنان كه حتي مقدار اندكي معرفت نسبت به خاندان عصمت و طهارت عليهمالسلام داشته باشند جاي هيچگونه تعجبي نخواهد بود، چرا كه آن خاندان همگي اهل حكمت و فصاحت بودهاند و اينها همه نمي است از يم بيكران آن انوار تابناك الهي. همان اشباح نوري كه قرنها پيش از خلقت دنيا در جوار عرش رحمان عزّوجلّ به تسبيح، تحميد، تقديس و تمجيد الهي مشغول بودند(7) و سجده بر آدم «علي نبيّنا و آله و عليهالسلام» نيز به خاطر وجود اين انـوار پاك در صُلب وي بوده است.اينك نوبت پرداختن به اصل بحث است كه چنانكه گذشت، ما جملات كريمانه اين خطبه با عظمت را به چند دسته تقسيم كردهايم كه تفصيل آن چنين است:
دسته اول: استدلالها به آيات قرآن
در پي اثبات و احقاق حق خويش مبني بر ارث بردن از پدر خويش (به ديگر سخن اينكه: اصولاً فرزندان انبياء نيز از پدران خويش ارث ميبرند.) به آيات ذيل استدلال كردهاند:1 ـ صدر آيه 16 سوره نمل: «وَ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُدَ..» [= (حضرت) سليمان از (پدر خويش، حضرت) داود ارث برد.]2 ـ ذيل آيه 5 و صدر آيه 6 سوره مريم: «فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّا يَرِثُني وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ..» [(حضرت زكريا به خدواند سبحان عرضه داشت:)بارالها از جانب خود فرزندي به من عطا كن تا از من و از آل يعقوب ارث ببرد..]3 ـ صدر آيه 11 سوره نساء: «يُوصيكُمُ اللّه في اَولادِكُمْ لِلذَّكر مِثْلُ حَظِّ الاُنثَيينِ...» [= خداوند به شما در مورد فرزندانتان چنين سفارش و توصيه ميكند كه براي پسران دو برابر سهم دختران قائل شويد.]4 ـ ذيل آيه 180 سوره بقره:«.. اِنْ تَرَكَ خَيْرا الْوصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقَّا عَلي الْمُتَّقينَ» [= (بر شما واجب گشته، هنگامي كه يكي از شما را مرگ در رسد،) اگر چنانچه چيز خوبي (اموال) از خود بجا گذارده، براي پدر و مادر و نزديكانش بطور شايسته وصيت كند، اين حقي است بر گردنِ پرهيزكاران (كه بايستي از عهدهاش برآيند.)]دو مورد اول تصريح داشت كه فرزندان انبيا از پدران خويش ارث ميبرند و دو مورد اخير نيز بر اساس شمول و عموميت آنها نسبت به فرزندان انبياء در اثبات مطلب دلالتي واضح دارند.دسته دوم: اقتباسها از آيات:
الف ـ گروه اول (اقتباس بدون تغيير آيه):
1 ـ پس از بيان حكمت برخي از احكام و مسائل دين اسلام در مورد اينكه انسان بايد تقوي پيشه كند و حق تقوي را ادا كند و واقعا خداترس گردد و تا دم مرگ و آخرين لحظه عمرش اسلامِ خود را حفظ نمايد قسمتي از آيه 101 سوره آل عمران را اقتباس كردهاند:«(ف··)ـاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ الاّ و أنْتُمْ مُسلِمُونَ.»2 ـ خشيت عبارت است از خوفي كه همراه با درك عظمت حق «جلّ و علي» و صفات جلاليه او باشد و اين جز با ترك گناه حاصل نخواهد شد، پس گنهكار نميتواند ادعا كند كه از خدا خشيت دارد و فقط آگاهانِ از مقام ربوبي داراي چنين صفتي ميباشند (كه مصداق كامل آن علي عليهالسلام ميباشد)، «اِنَّما يَخْشَي اللّهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماءُ» قسمتي از آيه 28 سوره فاطر ميباشد كه حضرت آن را اقتباس فرمودهاند.3 ـ در مورد معرفي خويش ميفرمايد: من دختر همان پيامبري هستم كه از جنس خود شما بود و رنج و گرفتاري شما برايش سخت و نگران كننده بود و بر هدايت نمودن شما اصرار داشت و اميدوار بود و اصولاً نسبت به مؤمنين رأفت داشت و به آنها مهرباني ميكرد. كه اين فرمايش اقتباس است از آيه 128 سوره توبه: لَقَدْ جاءكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيرٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ».4 ـ براي يادآوري وضعيت ناشايست اَعراب قبل از اسلام و اينكه همواره در پي جنگ و خونريزيهاي بيهدف و ناشي از هواهاي نفساني بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران را اقتباس كردهاند: «.. وَ كُنْتُمْ عَلي شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّار...»5 ـ در ادامه توصيف مردم و ويژگيهاي آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنيت ميفرمايد: شما در آن دوران ترس اين را داشتيد كه مبادا شما را بربايند. كه اين فرمايش اقتباس از قسمتي از آيه 26 سوره انفال ميباشد: «تَخافُونَ اَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ...»6 ـ در بيان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنين پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران را اقتباس كرده و ميفرمايند: «.. فَاَنْقَذَكُمْ...»7 ـ در مورد اينكه پدر بزرگوارشان براي تبليغ اسلام هر رنجي را بر خود خريدند و همواره با فتنهانگيزي و آتشافروزي مخالفان روبرو ميگشتند ولي به مدد غيبي الهي آن فتنهها سركوب ميشد و حضرت به راه خويش ادامه ميدادند، از قسمتي از آيه 64 سوره مائده اقتباس كردهاند: «.. كُلَّما اَوْقَدُوا نارا لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللّهُ..»8 ـ در پي توبيخ مردم نادان كه دنبال هواها و آرزوهاي فاني خود رفتند و حق را رها نمودند و مسأله سقيفه و غصب خلافت را پيش آوردند و اينكه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اكنون جهنم آنها را احاطه كرده و در قيامت هم اين احاطه تجلي خواهد يافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، قسمتي از آيه 49 سوره توبه را اقتباس كردهاند:«.. اَلا فِي الفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينْ»9 ـ در ادامه توبيخ ستمكاران كه بجاي پيروي از احكام قرآن بدنبال هوسهاي فاني دنيوي خويش شتافتند و جايگزين بدي به جاي تبعيت از احكام قرآن برگزيدند، ذيل آيه 50 سوره كهف را اقتباس كردهاند: «.. بِئْسَ لِلظّالِمينَ بَدَلاً»10 ـ در ادامه سرزنش آنان كه از دين فاصله گرفتند ميفرمايد: آن كسي كه غير از اسلام (و تسليم محض در برابر خداوند) ديني ديگر براي خويش انتخاب كند از او پذيرفته نگردد و در آخرت نيز از زيانكاران خواهد بود، اين فرمايش اقتباسي است از آيه 85 سوره آل عمران: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسلامِ دينا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرينَ»11 ـ پس از ردّ اعتقاد حاكمان غاصب مبني بر عدم ارث بردن فرزندان انبياء از پدران خود، ميفرمايد: آيا (با وجود احكام نوراني اسلام) باز هم سراغ احكام جاهليت ميرويد. و اصولاً كدام حكم از حكم خدا براي آنان كه اهل يقين ميباشند بهتر و نيكوتر است؟ اين فرمايش اقتباس است از آيه 50 سوره مائده: «أَفَحُكْمَ الجاهِليَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْما لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ»12 ـ در مورد تهديد ظالمين و اينكه براي وعيدهاي الهي زماني مشخص وجود دارد و ستمكاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، ميفرمايند: هر خبر و وعيدي كه پيامبران از جانب خدا دادهاند وقت معيني دارد. كه اين فرمايش اقتباس است از صدر آيه 67 سوره انعام:«لِكُلِّ نَبَأ مُسْتَقَرٌّ..»13 ـ در ادامه تهديد به عذابهاي الهي ميفرمايند: بزودي خواهيد دانست كه كدام يك از ما يا شما دچار عذاب ذلتبار شده و عذاب هميشگي و جاودان دامنگيرش خواهد گشت. اين فرمايش اقتباسي است از آيه 39 سوره هود:«فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتيهِ عَذابٌ يُخْزيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقيمٌ»(8)14 ـ در مورد اينكه مرگ براي پدر گراميشان همچون انبياي سابق قضاي حتمي بـوده است مـيفرمايد:«محمد صلياللهعليهوآلهوسلم جز پيامبري (از جانب خدا) نيست كه پيش از او نيز پيامبراني بودهاند (كه از اين جهان خاكي رخت بربستهاند) اگر او نيز بميرد يا به شهادت برسد، آيا دوباره به دين و مرام جاهليت باز خواهيد گشت؟ هر كس كه عقبگرد كند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خـداوند، آنها را كه در دين ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پيش نگرفتند نيز پاداش شكرگزاريشان را خواهد داد.»اين جملات اقتباسي است از آيه 144 سوره آل عمران: «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلبْتُمْ عَلي اَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلي عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللّهَ شَيْئا وَ سَيَجْزي اللّهُ الشّاكِرينَ.»15 ـ پس از خطاب به مردم و طلب كمك و ياري از آنان براي احقاق حق، آنان را تشويق ميكند و ميخواهد با برانگيختن غيرت آنها ترس از جوّ حاكم را از وجودشان بشويد لذا از آيه 13 سوره توبه اقتباس كرده و ميفرمايند:«اَلا تُقاتِلُونَ قَوْما نَكَثُوا اَيْمانَهُمْ وَ هَمَّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ اَوَّل مَرَّة اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ» [= آيا با آنان كه عهدشكني كرده و بر اخراج پيامبر (از مكه) اهتمام ورزيدند، پيكارنميكنيد؟ و حال آنكه آنها بودند كه نخستين بار (دشمني و پيكار با شما را) آغاز كردند، آيا از آنان ميترسيد؟ با آنكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن ميباشيد.]16 ـ پس از اظهار يأس و نااميدي از ياري مردم، ميفرمايد: اگر شما و تمام آنانكه روي زمين زندگي ميكنند همگي كافر شويد (به خدا زيان نميرسانيد) كه خدا از همگان بينياز است و ستوده. اين فرمايش اقتباس است از قسمتي از آيه 8 سوره ابراهيم:«.. اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الاَرضِ جَميعـا فَاِنَّ اللّهَ لَغَنِيٌّ حَميد»17 ـ در توصيف آتش قهر الهي كه در انتظار غاصبين خلافت ميباشد ميفرمايد: آتش برافروخته الهي است كه (درون انسـان را پيش از جسـم و ظاهر وي شعلهور ميسازد و) از دلها سر مـيزند. ايـن فرمايش اقتباسي است از آيه 6 و 7 سوره هُمَـزه: نـارُاللّهِ الْمُـوقَدَة الَّـتي تَطَّلِـعُ عَلَـي الاَفْئِـدَة18 ـ در ادامه تهديد مجرمان زمان خويش ذيل آيه 227 سوره شعراء را اقتباس كردهاند: «وَسَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» [= آنان كه ظلم و ستم روا داشتند بزودي خواهند دانست كه به چه كيفر گاهي (در دوزخ) بازگشت ميكنند.]19ـ در ادامه تهديد داعيان خلافت ميفرمايد:«شما منتظر جزاي اعمال (پَست) خود باشيد ما هم در انتظار نتيجه و پاداش اعمال خود ميباشيم.»اين فرمايش اقتباسي است از آيه 122 سوره هود: «وَانْتَظِرُوا انَّا مُنْتَظِرونَ.»20 ـ در مقابل طفره رفتن غاصبان حكومت و عدم پذيرش حق، ذيل آيه 18 سوره يوسف را اقتباس كردهاند: «.. بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ اَنْفُسُكُمْ اَمْرا فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللّهُ المُستَعانُ عَلي ما تَصفُونَ» [= حضرت يعقوب در برابر دروغگويي برادران يوسف كه گفتند: «يوسف را گرگ دريد و اين پيراهن خونآلود اوست» فرمود: بلكه اين كار زشت را هوسهاي نفساني شما در نظرتان زيبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر اين حادثه) صبري جميل و زيبا پيشه ميسازم (و بردباري همراه با شكر در درگاه الهي از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نيز) در مقابل آنچه شما اظهار ميداريد، ياري ميطلبم.]21 ـ در مورد قيامت و رسوايي ستمكاران و اهل باطل كه به حق اهل بيت عليهمالسلام ظلم و ستم روا داشتند ذيل آيه 78 سوره غافر را اقتباس كردهاند: «.. وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ»ب ـ گروه دوم (اقتباس همراه با تغيير آيه):
1 ـ در بيان اهتمام و كوششهاي طاقت فرساي پدر عزيزش در راه تبليغ دين اسلام و انذار مردم از عذاب الهي قسمتي از آيه 94 سوره حجر: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ..» را اقتباس كرده و فرمودهاند: «.. صادعا بِالنَّذارَةِ».2 ـ در ادامه توصيف پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم صدر آيه 125 سوره نحل: «اُدْعُ اِلي سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ الْحَسَنَةِ» را اقتباس كرده و فرمودهاند: «.. داعِيا اِلي سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظةِ الْحَسَنَةِ» [=.. مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در اين كار حكمت (و برهان) و موعظه نيكو بود.]3 ـ در هم شكسته شدن هيمنه بتپرستان و از هم ـ گسيختگي آنان به دست تواناي پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم را با استفاده از اقتباس آيه 45 سوره قمر: «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ» بيان كرده و فرمودهاند: « (حَتّي) هَزَمَ (اِنْهَزَمَ) الْجَمْعُ وَ وَلَّوا الدُّبُرَ.»4 ـ در توصيف حالت مردم تنپرور زمان خويش ميفرمايد: در حالي كه پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و علي عليهالسلام در دوران سختي و فشارهاي همه جانبه از سوي دشمنان براي پيشبرد اهداف مقدس اسلام از خودگذشتگي مينمودند و آسايش را از خود سلب كرده بودند، شما دنبال رفاه و عيش و نوش خويش بوديد و اين مطالب را با يك كلمه «فاكِهُونَ» افاده كردهاند كه اقتباسي است از آيه 27 سوره دخان: «(وَ نَعْمَةٍ كانوا فيها) فاكِهينَ»5 ـ پس از بيان زحمات و رنجهاي اميرالمؤمنين عليهالسلام در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفت بخاطر راحتطلبي و رفاهزدگي آنان به ياد ايشان ميآورد كه شما در آن دوران سخت و كمرشكن هماره منتظر آن بوديد كه حوادث دردناكي (مانند شهادت پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم ) براي ما پيش آيد تا شما به اهداف خود برسيد، «.. تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ..» اين فرمايش اقتباسي است از قسمتي از آيه 98 سوره توبه: «... وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائرَ...».6 ـ پس از توبيخ و سرزنش ابوبكر كه مدعي بود: «چون زهرا عليهاالسلام فرزند پيامبر است لذا نميتواند از پدرش ارث ببرد»، ميفرمايد: آيا در كتاب خدا آمده كه تو از پدرت ارث ببري امّا من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنين نسبتي به كتاب خدا بدهي: لَقَدْ جِئْتَ شَيئا فَرِيّا [= كار بسيار زشت و عجيبي مرتكب شدهاي]. اين فرمايش اقتباسي است از ذيل آيه 27 سوره مريم: «لَقَدْ جِئْتِ شَيْئا فَرِيّا».7 ـ براي تهديد غاصبان خلافت رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم ذيل آيه 27 سوره جاثيه: «.. يَوْمَ تَقُومُ الساعةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ» را اقتباس كرده و فرمودهاند: (وَعِنْدَ السّاعةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلونَ» [= هنگام قيامت اهل باطل به خسران و زيان خويش واقف ميشوند.].8 ـ انذار پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم نسبت به عذابهاي الهي را يكي از اوصاف پدر خويش برشمرده و از ذيل آيه 46 سوره سَبَأ: (اِنْ هُوَ اِلاّ نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ» اقتباس كرده و فرمودهاند: «اَنَا ابْنَةُ نَذيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذاب شَديدٍ» [= من دختر همان بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد الهي هستم (آن چنان عذابي كه گويي پيش روي شماست، چرا كه قيامت نزديك است)].9 ـ در مورد عدم عمل به قرآن و پشت سرانداختن احكام آن توسط حكومت زمان خويش ميفرمايد: «وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ» كه اقتباسي است از قسمتي از آيه 187 سوره آل عمران: «... فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ..».10 ـ پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهي آنان در راه احقاق حق اهل بيت عليهمالسلام كه سبب آن عدم درك حقيقت قرآن و آن نيز معلول تيرگي قلب و دل آنان بواسطه جهل و نفاق بود ميفرمايند: «اَفَلا تَتَدَبَّرُون الْقُرآنَ اَمْ عَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها؟». كه اقتباسي است از آيه 24 سوره محمد صلياللهعليهوآلهوسلم : «اَفَلا يَتَدبَّرونَ القرآنَ اَم عَلي قُلُوب اَقفالها؟».11 ـ در ادامه سرزنش مردمان تيرهدل از آيه 14 سوره مُطفّفين: «كَلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ ما كانوا يَكسبُون» اقتباس كرده و فرمودهاند: «كَلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِكُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ» [=.. چنين نيست، بلكه ظلمت ظلم و تيرگي اعمال ناشايست شما موجب زنگار قلبهايتان گشته (و از اين روي است كه قرآن را نميفهميد تا بدان عمل كنيد)].12 ـ در پي توبيخ و بيان علت ارتكاب اَعمال مجرمينِ وقت از قسمتي از آيه 46 سوره انعام: «قُلْ أرَاَيْتُمْ اِنْ اَخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَ اَبْصارَكُمْ..» اقتباس نموده و فرمودهاند: .. فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ» [= آن زنگار قلب شما باعث شده تا گوش و چشمهاي شما كر و كور گردد (و از درك حقيقت باز مانيد)].13 ـ به دنبال توبيخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلتزده از قسمتي از آيه 22 سوره ق: «... فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ.. » اقتباس كرده و فرمودهاند: «.. اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ» [= هنگامي كه بميريد و پرده غفلت از جلوي چشمانتان كنار زده شود خواهيد دانست كه چه عذابهاي دردناكي در انتظار بوده است.]14 ـ در توصيف عذاب شديد الهي در قيامت ذيل آيه 47 سوره زمر: «.. وَبَدا لَهُمْ مِنَ اللّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» را اقتباسكرده و فرمودهاند: «وَ بَدا لَكمْ مِنْ رَبِّكُمْ مالَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ.» [= در قيامت از جانب خدا براي شما عذابهايي رو ميشود كه هرگز به ذهن و فكرتان هم خطور نكرده بود.]
دسته سوم: جملات ناظر به آيات
:1 ـ در مورد حكمت تشريع و وجوب زكات ميفرمايد: «.. وَالزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِي الرِّزقِ» [= و (خداوند) زكات را بدان جهت واجب ساخت تا موجب تزكيه نفس (و پاكي روح از گناهان) گردد و علاوه بر آن باعث زياد شدن رزق و روزي شود]. قسمت اول اين فرمايش ناظر است به صدر آيه 103 سوره توبه: «خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها..» و قسمت دوم آن فرمايش ناظر است به ذيل آيه 39 سوره روم: «.. وَما آتَيْتُمْ مِنْ زَكوةٍ تُريدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَاُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ.»2 ـ درباره حكمت وجوب اطاعت از اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام و در باب امامتشان ميفرمايد: .. وَ طاعَتَنا نِظاما للملّة و اِمامَتَنا أمانا لِلْفرْ قَةِ. [=.. و (خداوند) وجوب اطاعت ما خاندان را وسيلهاي جهت سامان دادن به ملت و امامت ما را مانع تفرقه و پراكندگي امت قرار داد. [اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 103 سوره آل عمران: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعا وَ لا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ اِذْ كُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْوانا..»(9)3 ـ پيرامون حكمت وفاي به نذر ميفرمايد: «.. وَ الوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضا لِلْمَغْفِرَةِ» [= وفاي به نذر موجب آن ميشود كه انسان در معرض مغفرت و آمرزش الهي قرار گيرد (و به پاداشهاي بزرگ نائل آيد.)] اين جمله ناظر است به آياتي كه در باب وفاي به نذر در قرآن بدانها اشاره شده، از جمله آيه 7 به بعد از سوره «هل اَتي» كه در شأن خودِ حضرت زهرا عليهاالسلام و شوهر و فرزندان عزيزشان (امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام ) نازل شده است: «يُوفُون بِالنَّذْرِ.. فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرةً وَ سُرُورا » [=آنها به نذر خود وفا كردند.. بدين جهت است كه خدا نيز آنان را (مورد لطف و عنايت خاص خويش قرار داده) و از شر (و سختي) آن روز (قيامت) محفوظ ميدارد و آنها را در حالي كه غرق شادي و سرورند پذيرا ميگردد.] 4 ـ در مورد فلسفه و حكمت نهي از كمفروشي ميفرمايد: «.. وَتَوْفيَةَ الْمكائيلِ وَ الْمَوازينَ تَغْييرا لِلْبَخْسِ» [= فروشنده و مشتري هنگام معامله خود نبايد در جنس و بهاي آن كم گذارند (كه اين ظلم است) بلكه بايستي تماما به بكديگر تحويل دهند كه در غير اين صورت مبتلا به نقص خواهند گشت (يا در اموال خود در همين دنيا دچار كمبود ميگردند يا در فرداي قيامت نامه اعمال خود را در حالي كه كمبود خيرات دارد مشاهده ميكنند و يا هر دو كه هم در دنيا و هم در آخرت با كمبود مواجه ميشوند.)] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 85 سوره اعراف: «.. فَاَوْفُوا الْكَيْلَ و الْميزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ اَشْياءَهُمْ.. »5 ـ در بيان حكمت نهي از شرابخواري ميفرمايد: .. وَ النَّهْيَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيها عَنِ الرِّجْسِ [= شرابخواري بدان جهت تحريم گشته كه موجب تنزيه و پاكسازي روح از پليديها و گناهان است[. اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 90 سوره مائده: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اِنَّمَا الْخَمْرُ.. رِجْسٌ.. فَاجْتَنِبُوهُ..».6 ـ حكمت نهي از تهمت به زنان پارسا را مبتلا نشدن به لعنت دانسته و ميفرمايد: «.. وَ قَذْفَ الْمُحْصَناتِ اجْتِنابا لِلَّعْنَةِ.» اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 23 سوره نور: «إنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ.. لُعِنُوا..»7 ـ در ضمن شمارش اوصاف و ويژگيهاي پدر بزرگوارشان ميفرمايد: يَجُذُّ الاَصْنامَ» [=.. بتها (اين معبودهاي چندين هزار ساله جاهلان) را در هم شكست.] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 57 و 58 سوره انبياء كه درباره بتشكني حضرت ابراهيم «علي نبينا و آله و عليه السلام» ميباشد: «وَ تَاللّهِ لاَكيدَنَّ اَصْنامَكُمْ.. فَجَعَلَهُمْ جُذاذا.. »8 ـ پيرامون گمراه شدن مردم و تبعيت آنها از شيطان ميفرمايد: «.. فَاَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجيبينَ» [= (شيطان) شما را در حالي يافت كه لبيك گوي ندايش بوديد] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 22 سوره ابراهيم: «وَ قالَ الشَيْطانُ.. وَ ما كان لي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ.. إلاّ أَنْ دَعَوتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي..»9 ـ در توصيف و بيان شدت حادثه غمبار و جانسوز ارتحال پدر خويش ميفرمايد: «.. وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ» [= و كوهها هم خاشع گشتند.] اين فرمايش ناظر است به قسمتي از آيه 21 سوره حشر كه در مورد عظمت قرآن است: «لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَاَيْتَه خاشِعا..»در پايان، بار ديگر تذكر اين نكته بايسته است كه موارد ذكر شده در قالب دستهبنديهاي فوق، تنها مربوط به يك سخنراني حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ميباشد وگرنه با توجه به مقدمه اين مقاله، انوار وحي از زلال زندگي كوثر قابل تفكيك نميباشد و به ديگر عبارت قرآن با زهرا عليهاالسلام عجين گشته است.ُمنابع:
صحيفه نور,امام خميني,انتشارات سازمان مدارك,جلد =19,صفحه =278صحيفه نور,امام خميني,جلد =19,صفحه =279مناقب ابن شهر آشوب,mahal=قم,جلد =1,صفحه =242احقاق الحق,جلد =10,صفحه =433احقاق الحق,جلد =19,صفحه =159بحارالانوار,محمد باقر مجلسي,المكتبة الاسلامية,mahal=تهران,جلد =43,صفحه =176بلاغات النساء,احمد بن ابي طاهر,صفحه =23علل الشرائع,شيخ صدوق,انتشارات داوري,mahal=قم,صفحه =248الشافي,سيد مرتضي,مؤسسة الامام الصادق عليهالسلام,mahal=تهران,جلد =4,صفحه =68الاحتجاج,طبرسي,مطبعة مرتضويه,mahal=نجف,صفحه =61شرح ابن ابيالحديد,منشورات مكتبة آيةاللّه المرعشي,جلد =16,صفحه =211كشف الغمة اربلي,مكتبة بني هاشمي - تبريز,جلد =2,صفحه =106بحارالانوار,علامه مجلسي,دارالرضا,mahal=بيروت,جلد =29,صفحه =215علل الشرائع,داوري قم,صفحه =208(1) و (2) برگرفته از بيانات حضرت امام خمينى قدسسره ، صحيفه نور ج 19: ص 278، انتشارات سازمان مدارك. (3) صحيفه نور ج 19: ص 279. (4) براى نمونه ر.ك. مناقب ابن شهر آشوب 1: 242، انتشارات علامه ـ قم؛ احقاق الحق (كه از كتب اهلسنت نقل كرده است) 10:433 و 19:159، انتشارات كتابخانه آيةاللّه مرعشى قم؛ بحارالانوار 43: 176، المكتبة الاسلامية ـ تهران. (5) از جمله: بلاغات النساء، تأليف احمدبن ابىطاهر (از علماى اهلسنت در قرن سوم) ص 23؛ علل الشرائع (به 3 سند) تأليف شيخ صدوق، متوفى: 381، ص 248، انتشارات داورى ـ قم؛ الشافى تأليف سيد مرتضى، متوفى: 436، ج 4: ص 68، مؤسسة الامام الصادق عليهالسلام طهران؛ الاحتجاج تأليف طبرسى، متوفى: 548، ص61، مطبعه مرتضويه ـ نجف؛ شرح ابن ابىالحديد (از علماى اهل سنت در قرن هفتم): ج16 ص211، منشورات مكتبة آيةاللّه المرعشى؛ كشف الغمة اربلى، متوفى 693 (به نقل از كتاب «السقيفة» تأليف ابىبكر احمدبن عبدالعزيز الجوهرى)، ج2 ص106، مكتبة بنىهاشمى ـ تبريز؛ بحارالانوار تأليف علامه مجلسى، متوفى 1111، ج29 ص215، دارالرضا عليهالسلام ـ بيروت. (6) طبق نقل اهل لغت، علماى علم بديع اقتباس را آن مىدانند كه اندكى از قرآن يا حديث رادر عبارت خود (چه به صورت نظم و شعر باشد و چه به صورت نثر) بياوريم و اشاره نكنيم كه از قرآن يا حديث مىباشد و هم ايشان تصريح كردهاند كه تغيير در آن مقدار از قرآن يا حديث كه در عبارت خود آوردهايم اگر چنانچه تغيير مختصرى باشد، اشكال ندارد و جائز مىباشد. و اين بيت از خاقانى را مثال زدهاند:
نقد عمر زاهدان در توبه از مِى شد تلف
قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ
قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ
قُلْ لَهُمْ اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفْ
كه شاعر در اين مصراع اخير «قُلْ للذين كفروا» را به« قُلْ لَهُم» تغيير داده است (آيه 38 سوره انفال)، مطالب گفته شده در ادبيات فارسى و عربى يكسان است. [... أمَا الاقتباس فهو أن يضمَن الكلام ـ نظما كان أو نثرا ـ شيئا من القرآن أو الحديث لا على أنّه منه... و لابأس بتغيير يسير فى اللفظ المقتبس...(مختصر المعانى، تأليف سعدالدين تفتازانى، متوفى: 791، ص221، انتشارات مصطفوى)] البته در مورد اينكه فرق بين اقتباس و تضمين چه مىباشد، مشهور بديعيّين معتقدند كه اقتباس اختصاص به نظم و نثر ندارد ولى تضمين فقط در شعر واقع مىشود، امّا مخفى نماند كه نظريه برخى ديگر از دانشمندان بديع آن است كه صنعت تضمين نيز اختصاص به شعر ندارد، به تحرير التحبير تأليف ابن ابىالاصبح متوفى 654ه ص140، چاپ مجلس اعلاى مصر و همچنين به الفوائد المشوّق إلى علوم القرآن و علم البيان تأليف ابن جوزى متوفى 751 ه ص195 مراجعه شود. (7) اشاره به روايتى در «علل الشرائع: 208، انتشارات داورى - قم». (8) اين آيه در دو جا عينا آمده است: 1 ـ 39/ هود 2 ـ 39 و 40/ زمر. (9) براساس احاديث و روايات، مقصود از حبلاللّه، خاندان پيامبر و ائمه معصومين عليهمالسلام مىباشد (به تفسير مجمعالبيان و تفسير عياشى، ذيل آيه مذكور مراجعه شود) البته در برخى ديگر از روايات و احاديث نيز، مراد از حبلاللّه را «قرآن» دانسته كه بعيد نيست منظور هر دوى آنها باشد.