طب و تربيت تشويق
سودابه بيوس بخش دهم تشويق يعني چه؟
تشويق در لغت به معناي شوق افكندن و ترغيب كردن به كار ميرود. از نظر روان شناسي ارائه محرك مطلوب پس از انجام رفتار مطلوب به منظور افزايش، تكرار، تثبيت آن عمل و رفتار معنا ميشود.(1) گفته شد، در انسانها نوعي نياز به محبت وجود دارد، انسانها مايلند كه مورد محبت، تحسين و تمجيد قرارگيرند. ما به چيزهايي كه خوشايندمان باشد، پاسخ ميدهيم و از پاسخهايي كه برميگزينيم آن كه با رضايت خاطر و پاداش همراه باشد، تقويت ميگردد و شخص به اين پاسخ پايبند ميگردد. تشويق به نحوي ارضا كننده نيازهاي انسان است. موجب اعتقاد و اعتماد بيشتر شخص به نتيجه عمل فرد ميشود و شوق بيشتري براي انجام عمل در وي فراهم مي آيد. گفتيم تنبيه به تنهايي كارساز نيست. براي متوقف كردن رفتار خطا، عاملي بازدارنده است. بنابراين، هنگام استفاده از آن بايد در صدد باشيم به محض بروز رفتار درست، عامل تشويق را جايگزين آن كرده و به كمك آن رفتار جديد را تثبيت كنيم. تشويق براي چه كساني بايد صورت گيرد؟
اين امر مختص كودكان نيست و ميتوان آن را در تمام سطوح افراد جامعه پياده كرد. در اين راستا سخنان حضرت علي عليهالسلام را به مالك اشتر ميبينيم كه ميفرمايند: «و اوصل في حسن الثناء عليهم و تعديد ما اُبلي ذو والبلاء منهم فانّ كثرة الذكر لحُسن افعالهم تهزُالشجاعَ و تُحرض والناكل ان شاءاللّه تعالي.»(2) با تحسين وحقشناسي، خويشتن را با مأمورين درستكار خود مرتبط كن، خدمات صادقانه آنان را به زبان بياور و صريحاً قدرداني نما، زيرا تحسين و حقشناسي، مردان شجاع را در راه نيكوكاري تهييج ميكند، و مسامحه كاران را، به خواست خداوند، به جنبش و حركت وا ميدارد. به طور قطع، تشويق در كودكان مؤثرتر بوده و زودتر به نتيجه مطلوب ميرسد. حتي بيش ازتنبيه در پيشرفت رفتاري و درسي كودك مؤثر است. تنبيه بيش از حد دردرازمدت مانع پيشرفت خود به خودي كودك ميشود، ولي ميتوان با تشويقهاي مادي و حسّي، به خصوص در مقاطع سني پايينتر، سريعتر به نتيجه دلخواه رسيد. راههاي تشويق
الف ـ تشويق كلامي
در تشويقهاي گفتاري و كلامي، با سخن خويش رفتار كودك مورد تأييد قرار گرفته و عمل مثبت انجام شده، توسط كودك را تشويق ميكنيم. مثل: پسرم، دخترم، عزيزم، چقدر زحمت كشيدي! آفرين! من به تو افتخار ميكنم. با ارج نهادن به شخصيت كودك ميتوان فرصت بروز استعدادهاي ذاتي را به او فراهم كرد. وقتي كودك مورد نوازش قرار ميگيرد، احساس ميكند كه صميميت بيشتري به او نشان داده ميشود و ميفهمد كه مورد حمايت قرار گرفته است. شايد يك نوازش ساده داراي چنان قدرتي باشد كه با هيچ يك از ديگر راههاي تشويق قابل مقايسه نباشد. ب ـ تشويق عملي
1 ـ گردش بردن
بچهها علاقمند هستند كه غير از محيط خودشان جاهاي ديگري را هم ببينند، هرچند ممكن است شما بهترين شرايط را در كانون خانواده براي آنها فراهم كرده باشيد؛ ولي كنجكاوي كودك او را بر ميانگيزدكه همه چيز را تجربه كند. گردش و تفريحات ساده و سالم چه بسا، كودك را به انجام تكاليفش تشويق كند. 2 ـ دادن جايزه
يكي ديگر از راههاي مؤثر، جايزه دادن است. بهتر است جايزه طبق احساس و سليقه كودك دريافت كننده انتخاب شود. هرچه زودتر به وعدهاي كه داده شده، عمل شود؛ چون بچهها نميتوانند روزها و ماهها براي انجام وعده داده شده منتظر بمانند. ثنا و تمجيد ديگران، بيش از حد شايستگي و لياقت، تملق و چاپلوسي است و كمتر از آنچه سزاوارند يا ناشي از عجز تمجيد كننده است يا منشأ رواني آن بيماري حسد است. 3 ـ كارت تشويق
ميتوان با استفاده از خود كودك در تهيه كارتهاي زيبا كه حاوي امتيازات متفاوتي باشد، در مواقع مختلف بچهها را به امر خاصي تشويق كرد؛ براي مثال، كودك به سن تكليف نرسيده، ولي با تشويق والدين نماز را تقريباً مرتب ميخواند و گاهي در اين امر قصور ميكند. با قراردادي كه بين خودمان و او ميبنديم و به او ميگويم كه براي به موقع نماز خواندن، يك كارت سه امتيازي ميگيري و درازاي يك هفته كه نمازهايت را به وقت و مرتب ميخواني، 21 امتياز و در مقابل اين امتياز، هديه يك كتاب، بردن به پارك... را وعده ميدهيم و كودك را به صورت عملي در تشويق خودش مشاركت داده و به نتيجه دلخواه ميرسيم. شرايط تشويق
در مورد كودكان بايد طوري عمل شود كه آنها به انگيزه و هدف تشويق آگاه شوند. تشويق بايد متعادل، به اندازه، به موقع، به جا و مناسب باشد. متناسب با ميزان فعاليت و انتظار كودك بوده. هم چنين با سن، نيازهاي كودك، شرايط وموقعيت مكاني، شخصيتي و رواني تناسب داشته باشد. كودك به انگيزه تشويق و هدف آن پيبرده، علت تشويق براي كودك مشخص گردد. در مورد بچهها تشويق در ميان همسالان و دوستان از تشويق در تنهايي مؤثرتر است. در هنگام تشويق كودكمان نبايد مقايسه رقابت تحقير كننده وتخريب كننده با ديگران صورت بگيرد، كه در اين زمان نتيجه معكوس است. حالت تكرار و عادت و يكنواختي پيدا نكند، گه گاه و بنابر اقتضائات خاص باشد. طبيعي، واقعي و به دور از فريب و رياكاري باشد. بلافاصله اعمال گردد. پيامدهاي تشويق
پاسخ به يك نياز طبيعي كودك است كه ميتواند آرامش فكري آن را به دنبال داشته باشد. تشويق تحريك دروني براي پيشرفت امور را ايجاد ميكند. تشويق، به نحوي جبران كننده كمبودها، حقارتهاي عاطفي و اجتماعي است. باعث به وجود آمدن حُسن اعتماد به نفس و تقويت عزت نفس در كودك ميشود. بدين وسيله ميتوان كمترين هدايت و تقويت رفتارهاي مورد نظر را داشته باشيم. تشويق ميتواند تغيير دهنده و جهت دهنده رفتار و سيرزندگي كودك باشد. آفات تشويق بيحد
وابستگي كودك به عوامل تحريكي، كند شدن محركهاي دروني، ايجاد توقعات و انتظارات تصنّعي براي كودك، مغرور شدن و احساس مهتري كاذب. حد تشويق
تشويقهاي مكرر و يكسان به مرور زمان تأثير خود را از دست ميدهد و براي فرد عادي جلوه ميكند؛ لذا مربي همواره بايد گروه كثيري ازتشويق كنندهها را در اختيار داشته باشد و از تشويقهاي متعدد استفاده كند. تشويق ارضا كننده نيازهاي آدمي است، طبيعتاً وقتي نيازي ارضا شد، ديگر حالت رواني و دروني لازم وجود ندارد، تشويقهاي مكرر و غير يكسان نيز حالت رشوه به خود ميگيرد و فرد عادت ميكند كه در ازاي هر رفتار و عملي به او پاداش داده شود و در غير اين صورت از انجام كار طفره ميرود. بنابراين، بهترين شيوه تشويق، تشويق گاه گاهي و غير يكسان است. علي عليهالسلام ميفرمايد: «الثناءُ باكثر من الاستحقاق ملقٌ و التقصيرُ عن الاستحقاق عَيٌ او حَسدٌ.»(3) ثنا و تمجيد ديگران، بيش از حد شايستگي و لياقت، تملق و چاپلوسي است و كمتر از آنچه سزاوارند يا ناشي از عجز تمجيد كننده است يا منشأ رواني آن بيماري حسد است. 1 ـ فاني لااري الموت الاسعاده و لاالحيوة مع الظالمين الاّ برماً. (بحارالانوار، ج 44، ص 381.) 2 ـ موت في عزّ خير من حيوة في ذلّ (همان، ج 1، ص 150.) 3 ـ سامضي و ما بالموت عار علي الفتي (حماسه حسين، ج 1، ص 152.) 4 ـ الموت اولي من ركوب العار و العار اولي من دخول النار (بحارالانوار، ج 45، ص 50.) 5 ـ واللّه لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد. (الارشاد، ج 2، ص 98.) 6 ـ الا و ان الدعيّ ابن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلمة و الذّلة و هيهات منّاالذّلّة يابي اللّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت. (بحارالانوار، ج 45، ص 9) 7 ـ ويحكم يا شيعة آل ابيسفيان! ان لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احراراً في دنياكم. (همان، ج 45، ص 51.) 8 ـ منتهي الآمال، ج 1، ص 711. 9 ـ نفس المهموم، ص 366؛ اللهوف، ص 55. 10 ـ موسوعة كلمات الامام الحسين(ع)، ص 495. 11 ـ همان، ص 506. 12 ـ «ليهلك من هلك عن بيّنه و يحيي من حيّ عن بيّنه و انّ اللّه لسميع عليم.» (الانفال، آيه 42) 13 ـ مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.