10- اعلم‌رجال‌درايه (مصطلح الحديث)، فهرست کتب، مباحث اصولي - تحقیق درباره کتاب کافی (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیق درباره کتاب کافی (3) - نسخه متنی

محمد واعظ زاده خراسانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

10- اعلم‌رجال‌درايه (مصطلح الحديث)، فهرست کتب، مباحث اصولي

مقررات و احتياط کاريهاي ياد شده شالوده و اساس چند رشته علم را درباره حديث پي ريزي کرد:

علم رجال ـ نخستين علميکه بوجود آمد علم رجال بود اين علم در مکتب تشيع سابقه زيادي دارد و حتي مي توان گفت از عصر امام علي بن ابيطاب(ع) شروع شده است زيرا کتاب عبيد بن ابي رافع کاتب آنحضرت يا هشام بن محمد کلبي و محمد بن عمر واقدي و ديگران درباره اشخاصيکه در جنگ جمل و صفين و نهروان حاضر شده‌اند و بطور کلي کتب متراجم بيشتر باين منظور نوشته شده بود که تشيع و استقامت و درستي يا انحراف و دروغ گوئي افراد را ثابت کند و در نتيجه ارزش حديث آنان معلوم شود يا لااقل در ضمن ترجمه و تاريخچه زندگي اشخاص راستگوئي و حديث آنان نيز مورد بحث قرار ميگرفته و بهمين دليل علامه جليل حضرت آقاي شيخ آقا بزرگ طهراني ادام الله ايام افاذاته[47]در کتاب نفيس «مصفي المقال في مصنفي علم الرجال» ترجمه‌نويسان را نيز جزء علماء و نويسندگان علم رجال ياد نموده‌اند معظم له تا حد امکان علماء رجال را در اين کتاب نام برده‌اند.

مختصر کتاب نامبرده پيش از آن بنام «الاسناد المصفي لال المصطفي» در چند سال پيش طبع شده است براي اطلاع از وضعيت و تحول اين علم بايد بآن دو کتاب رجوع شود و بهمين جهت در اينجا از نامبردن علماء رجال خودداري ميکنيم، همين اندازه ميگوئيم عده کثيري از آنان معاصر امامان و از ياران مخصوص ايشان بوده‌اند و بيشتر نويسندگان جوامع حديثي چنانچه بعدا خواهيم گفت در اين علم خبره بوده و کتاب نوشته‌اند و ترجمه آن ضمن بحث درباره جوامع خواهد آمد علامه نامبرده در اول کتاب «مصفي المقال» شرحي باين مضمون مرقوم داشته‌اند: سيوطي عالم مطلع و متتبع اهل سنت(910) در کتاب بغيّه الوعاة صفحه(460) علماء شيعه را بقصور و تقصير در ضبط آثار و ترجمه رجال مذهب خود متهم نموده از طرفي عده اي از علماء اخباري آنان را بافراط و زياده روي در علم رجال نسبت داده و بحث درباره اشخاص را تا اين پايه و بلکه بطور کلي لازم ندانسته حتي جرح و قدح نسبت بگذشتگان را يک نوع غيبت و اهانت شمرده‌اند آنگاه نوشته‌اند: با تاليف اين کتاب (مصفي المقال) بطلان اين دو نظريه آشکار و کاملا مبرهن ميشود که علماء شيعه در اين باره نه افراط کرده‌اند و نه تفريط مخصوصاً با در نظر گرفتن اين معني که بيشتر محدثين و اخباريين متقدم مانند صدوق و مشايخ وي حتي ياران ائمه عليهم السلام در اين باره کتاب نوشته‌اند[48].

بعضي از متاخرين نيز علم رجال را زائد دانسته باين خيال که پس از اينکه در علم اصول ثابت گرديد که ملاک در حجيت خبر وثوق و اطمينان بصدور آنست ديگر بحث درباره راويان مورد نياز نيست باين افراد بايد گفت وثوق بصدور حديث را از کجا بايد تحمل کرد مجرد اينکه حديث در کتاب مشهور و مورد اعتماد واقع شده کافي نيست زيرا بسياري از احاديث کتب معتبره حتي کتابهاي چهارگانه ضعيف و قابل خدشه است در هر صورت بر محققين بحث درباره سند و متن احاديث لازم است بحث در سند از روي علم رجال و آشنائي باحوال راويان که جز با ممارست و تفتيش کامل امکان ندارد و تنها رجوع بيک يا دو کتاب رجالي کافي نيست و بحث در متن از روي تطبيق و سنجش کامل با قرآن و اخبار متواتره و مسلمه و مسلمات دين[49] که آنهم مستلزم انس زياد بقرآن و وقوف کامل بر اصول واژگان و قواعد اساسي دين و آشنائي با سنخ سخن پيغمبر و امام است و با رجوع بيک تفسير يا يک کتاب حديث تحقيق پذير نيست و شيوه مجتهدين بزرگ نيز همين است.

علم درايه يا بنا باصطلاح اهل سنت (علم مصطلح الحديث) از اقسام حديث از صحيح و سقيم و مسند و مرسل و غير آن و از آداب نقل و تحمل حديث و ناسخ و منسوخ و امثال اين امور بحث ميکند.

گر چه ضمن کتب حديث و رجال متقدمين شيعه مباحثي درباره اين علم بچشم مي خورد اما بطور جداگانه و مبسوط نخستين بار از طرف علماء اهل سنت از قبيل ابومحمد رامهرزي ومحمدبن‌عبدالله ‌ابوعبدالله ‌الحاکم‌النيشابوري (321-405) وابوبكر‌خطيب‌بغدادي ‌متوفي(440) و ابوالفضل‌عياض‌بن‌موسي‌السبتي معروف بقاضي‌عياض(476-544) و ديگران تدوين و سپس اصطلاح آنان با اندکي حک و اصلاح مورد قبول علماء اماميه واقع گرديد و در آن علم کتابهاي چندي پرداختند. ناتمام

/ 6