بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آينه پژوهش ـ شماره52 ،مهر آبان 1377 معرفيهاي اجمالي
حاوي الا قول في معرفه الرجال
ناصرالدين انصاري قمي حاوي الاقوال في معرفة الرجال. شيخ عبدالنبي جزائري. تحقيق: موسسه الهدايه لاحياء التراث. قم، رياض حبيب الناصري، 1418 ق وزيري، 4 ج، 2250 ص. اين کتاب از جمله آثار ارجمند ومهم دانش رجال است. مولف آن فقيه، محدث شيخ عبدالنبي جزائري از عالمان بزرگ و مورد توجه روزگار خويش است. وي با آگاهيهاي گستردهي حديثي و رجالياش دست به تأليف اين کتاب زد و به خوبي از عهده برآمد به گونهاي که از زمان تأليف تاکنون مورد توجه علما و محققين پس از خويش قرارگرفت (ر. ک : روضات الجنات ج 4، ص 269،منتهي المقال، ج 1، ص 227 زاد المجتهدين، ج 2،ص 196) مولف بزرگوار کتاب خود را بر چهار بخش تقسيم کرده است: صحاح، حسان، موثقين و ضعاف نخستين بار است که عالمي رجال کتابش را بر چهار قسم منقسم کرده زيرا کتابهاي پيشينيان يا بر دو قسم بود (حسان و ضعاف ) و يا اصلاً تقسيم نشده بود، مؤلف دراين کتاب، عنايت فراوان به سخنان ابوالعباس نجاشي وشيخ الطائفه طوسي وعلامه حلي داشته است. وي ابتدا سخن نجاشي را ـ بدون تغيير در عبارات وبا حذف طرق واسانيد ـ وسپس قول علامه را در «خلاصه الاقوال» ذکر مي کند، و پس از آن عبارات شهيد ثاني ـ اگر در مورد راوي مشخص يافت شود ـ و سخنان مرحوم شيخ طوسي را در دو کتاب رجال و فهرست ميآورد و با اين کار خويش نشان ميدهد که از کدام راوي در اصول پنجگانه رجالي ياد شده و از کدام راوي، تنها در يکي از اين کتابها ذکري به ميان آمده است. جالب آنکه مؤلف بزرگوار تصريح ميکند که: بسياري از رجال و روات، در کتابهاي نجاشي و شيخ طوسي و علامه حلي در غير باب خودشان مذکورند و او با جستجوي بسيار بر نام آنها آگاهي يافته و از آنها در باب مختص خودشان: صحاح، حسان و موثقين ياد کرده است. اما بحث درباره ضعاف را او با استفاده از کتابهاي رجال نجاشي و خلاصه علامه دنبال کرده و نام کساني را هم که در اين دو کتاب نيامده ـ ولي در کتابهاي شيخ طوسي مذکور است ـ در فصلي جداگانه فهرست کرده است. نيز وي بر کتاب رجال حسن بن علي ابن داود ـ با وجود حسن ترتيب به علت کثرت اغلاط و قلت ضبط اعتماد نکرده و از آن ـ جز در برخي موارد به عنوان شاهد ـ استفاده نکرده است. مؤلف در پايان هر اسم، با «قلت» به ترجيح ورد مطالب ميپردازد و با نقادي تمام به تحقيق مطلب ميپردازد و حال شخص را به خوبي روشن ميسازد. او خود مينويسد: «اگر در کتابم نظر افکني، خواهي ديد که در اين کتاب فوايد گوناگون گرد آمده ـ که در هيچ کتابي از آنها ذکري نشده و لبّ مطالب پيشينيان که به دست آوردنشان از کتابهاي ديگر سخت است ـ همه يک جا فراهم آمده است» (ج 1،ص98). مؤلف در مقدمه به ذکر مطالبي ارزنده ميپردازد، که عبارتند از: 1- تعريف و بيان موضوع علم رجال. 2 – الفاظ جرح و تعديل (و بحث دقيق درباره هر يک از الفاظ) 3 – وجه تقديم جرح بر تعديل (اگر درباره کسي هم جرح و هم تعديل آمده باشد). 4 – لزوم شهادت عدلين در تزکيه راوي وعدم اکتفا به شاهد واحد. 5 – اگر کسي پس از استقامت حال، خلط نمايد، سخنان و روايات حال استقامتش پذيرفته مي شود. 6 – وجوه تشخيص راوي در صورت اشتراک اسمي (با استفاده از طبقات). 7 – مذاهب هفتگانه شيعه (زيديه، کيسانيه، فطحيه، ناووسيه،واقفه،اسماعيليه و اماميه). 8 – کنيههاي ائمه اطهار – عليهم السلام. 9 – فرق اصل و نوادر. 10 – ابن غضائري کيست؟ سپس مؤلف محترم به ذکر رجال صحاح، حسان، موثقين و ضعاف بر طبق حروف الفبا ميپردازد. او در بخش صحاح که به وثاقت ايشان تصريح شده است ـ از 763 نفر (پس از پايان پذيرفتن اين بخش به ذکر جماعتي که تنها در خلاصه علامه مذکورند و سپس به ذکر مشايخ و بزرگان شيعه پس از زمان شيخ طوسي پرداخته است. ر ک ج 2، ص 84 ـ 87 و در بخش حسان و ممدوحين ـ که تصريح به وثاقت آنان نشده ـ از هشتاد نفر (و در خاتمه اين فصل از گروهي از اوليا وخواص اميرالمومنين و اصحاب او از قبيله ربيعه و يمن ياد ميکند و در رجال موثق ـ که با فساد عقيدهشان، به توفيق آنان تصريح شده است ـ از 62 نفر و در بخش ضعفا اعم از مجهولالحال و ممدوح ـ از 1168 نفر ياد ميکند (که مجموع همه اين افراد، به 2358 نفر بالغ مي شود) مؤلف در خاتمه چند تنبيه ذکر ميکند: 1 – کنيهها ولقبهاي معروف افراد (ج 4 ص 410 – 440). 2 – ابو جعفر استاد سعد بن عبدالله کيست؟(ص 441). 3 – توضيح بعضي از اسناد (ص 441 -450). 4 – توضيح اشتراک در اسم (ص451). 5 – سند ابراهيم بن هشام بن حماد بن عيسي. 6 – سند کليني به محمد بن اسماعيل. 7 – عده کليني (ص 454 -456) 8 – مستثنيات روايات محمد بن احمد بن يحيي (456 -458). 9 –مذمومين از اصحاب ائمه (ع) (ص462 -472). 10 – صاحبان توقيعات. 11 – تاريخ ولادت و وفات ائمه ـ عليهم اسلام ـ (ص 462 – 472). 12 – طرق شيخ طوسي در تهذيب و استبصار (ص 473 -478) اساتيد شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه (ص 483 – 506). 13 – اصحاب اجماع (ص 506 -508). 14 – شناخت قبايل (508 - 525). محققين با کوشش بسيار و مراجعه به مصادر متعدد و فراوان کتاب را نسخهاي خوش خط و زيبا که از سوي مؤلف خوانده شده و صدها تعليقات و استدراکات بر آن افزوده و موارد اشتباه و غفلت ناسخ را جبران نموده، مقاتله کرده و به خوبي آن را تحقيق نموده و کتابي خواندني و قابل توجه پديدآوردهاند، سعيشان مشکور باد. جناب استاد حجه الاسلام و المسلمين آقاي رياض الناصري در مقدمه کتاب به گونه مفصل (90 ص) از مؤلف و کتاب و اولاد و احفاد و تأليفات وي و ديگر خانوادهها و بيوت علمي جزائر جنوب بصره، سخن گفته و به خوبي حق مطلب را ادا کرده است گفتني است که موسسه الهدايه، تاکنون علاوه بر حاوي الاقوال، عُدة الرجال سيد محسن اعرجي را نيز منتشر ساخته و اکنون در کار تحقيق و.انتشار رجال و سيط استرآبادي، خلاصة الاقوال علامه حلي، رجال ابن داود واتقان المقال شيخ محمد طه نجف است. ناصرالدين انصاري قمي