هنر موعظه گفتاري از شهيد آية‏اللّه‏ مرتضي مطهري - هنر موعظه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هنر موعظه - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




هنر موعظه گفتاري از شهيد آية‏اللّه‏ مرتضي مطهري

كتاب نهج البلاغه با آنكه يك شاهكار فوق العاده است و شاهكارها معمولاً يك بعدي هستند، معذلك شاهكاري چند بعدي است و در هر بُعدي نيز فوق شاهكار است. سخنان اميرالمؤمنين عليه‏السلام تنزل روح مقدس اوست. لذا در اين جهت بي‏مانند و بي‏نظير است. درباره آن حضرت گفته‏اند:




  • جُمعت في صفاتك الاضداد
    ولهذا عَزَّت لك الانداد



  • ولهذا عَزَّت لك الانداد
    ولهذا عَزَّت لك الانداد



در ميان صفات تو، اضداد كه در جاي ديگر با يكديگر جمع نمي‏شوند، در شخصيت تو جمع شده است.

سخنان آن حضرت نيز كه تجلي روح اوست. داراي اضداد است. عبادت و عرفان و تزكيه نفس، حماسه، پند و موعظه و حكمت.

يكي از جنبه‏هاي سخنان آن حضرت «مواعظ» است. سبك سخن موعظه است. موعظه با ساير سبك‏ها متفاوت است. در اين زمينه، چند بحث قابل توجه است كه به صورت گذرا مطرح مي‏كنيم:

ـ سبك موعظه و تفاوت آن با سبك‏هاي ديگر

ـ وضعيت موعظه در زبان فارسي و عربي

ـ موعظه در نهج البلاغه

حكمت و موعظه

موعظه در قرآن كريم در مقابل حكمت و جدال قرار داده شده است. مي‏فرمايد: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن.» از اينكه پيامبر بايد با حكمت و موعظه مردم را دعوت كند، معلوم مي‏شود كه حكمت با موعظه تفاوت دارد. تفاوت آنها اين است كه حكمت، تعليم است و موعظه، تذكر. بدين‏معنا كه گاهي انسان در صدد آموزش چيزي است كه طرف مقابل نمي‏داند. خاصيت علم اين است كه بايد همراه با دليل و برهان باشد. اگر معلم رياضي زواياي مثلث را، 180 درجه اعلام كند، دانشجو دليل مطالبه مي‏كند.

وقتي جاهل ياد گرفت هدف حاصل مي‏شود. اما موعظه، تذكر و يادآوري است. واعظ، مطلبي را كه شنونده مي‏داند، به او يادآوري مي‏كند. هدف از موعظه، توجيه احساسات شنونده است و واعظ با احساسات و عواطف و تذكرات و توجهات ذهني مخاطب سر و كار دارد نه با عقل و انديشه او.

واعظ به مردم مي‏گويد:«ايها الناس! همه ما خواهيم مرد، مرگ بدون خبر فرا مي‏رسد، چقدر جوانان مي‏ميرند، نمي‏توان توبه را به زمان پيري موكول كرد، هر ساعتي كه مي‏گذرد، قدمي است كه ما به سوي مرگ بر مي‏داريم.»

و همه اينها مسائلي است كه همه مي‏دانند ولي انبوهي از آرزوها، خيالات، اوهام، انديشه‏ها، دوستي‏ها، دشمني‏ها و تعصب‏ها انسان را دچار غفلت مي‏كند و اجازه نمي‏دهد تا درباره اين حقايق مسلم و قطعي بينديشد. كار يك واعظ قوي اين است كه اين حقايق قطعي را از عمق ذهن مخاطب بيرون مي‏كشد.

موعظه در قرآن

قرآن خود را هم كتاب تعليم مي‏داند و هم كتاب موعظه و تذكر، مي‏فرمايد: «قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا للّه‏ مثني وفرادي.»، در سوره قمر نيز جمله كوتاه «ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مذكر.» چهار مرتبه تكرار شده بدين معنا كه ما اين كتاب را به گونه‏اي نازل كرديم كه به آساني در دسترس شما باشد، براي تنبه و تذكر، آيا كسي هست متنبّه شود؟!

يكي از نكات قابل توجه در قرآن كريم مكررات آن بويژه در قصص است، درباره هدف پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نيز كه تعليم و تزكيه است در دو سوره آل عمران و جمعه تكرار شده سرّ اين تكرارها چيست؟

گذشته از اينكه در هر جايي به تناسب، نكاتي خاص وجود دارد، سر آن اين است كه قرآن كتاب تعليم نيست تا با يك مرتبه گفتن، مردم بياموزند، بلكه هدفش پند و عبرت‏آموزي از تاريخ است و لازمه موعظه كه از نوع تلقين است، تكرار است، هدف اين است كه روح مخاطب متوجه شود تا براي عمل قيام نمايد.

در تعليم، شخصيت گوينده كمترين اثري ندارد، معتقد باشد يا نباشد، خوب باشد يا بد، در بسياري از دبيرستان‏ها كه معلمين بايد درسي را تدريس كنند و مع الاسف چون معلم ديني كم داريم كسي كه چه بسا نه نماز مي‏خواند و نه روزه مي‏گيرد، نه اعتقادي دارد، فقط چون شغل فرهنگي دارد و درس شرعيات هم معلم ندارد، او را براي تدريس مي‏گمارند. اما موعظه، پيام روح گيرنده است، تا دلي آتش نگيرد، حرف جان‏سوزي نگويد. در سخن موعظه‏اي تنها بليغ بودن كافي نيست تا در مخاطب اثر كند، بلكه بايد مقرون به اعتقاد باشد و از جان برخيزد.

سخن كز دل برون آيد نشـينـد لاجـرم بـر دل

موعظه در قلمرو دين

موعظه با خطابه نيز تفاوت دارد، خطابه هم با احساسات سر و كار دارد با اين تفاوت كه خطابه، احساسات را تهييج مي‏كند ولي موعظه ترقيق مي‏كند، موعظه بيشتر جنبه دروني دارد و مخاطب متوجه درون خود مي‏شود، ولي در خطابه، مخاطب متوجه بيرون از خويش مي‏شود، البته خطابه حماسي حس سلحشوري مخاطب را تحريك مي‏كند، و گاهي حس ترحم او را تهييج مي‏كند تا به افراد نيازمند كمك كند مثل تحريك حس ترحم قاضي در مورد تخفيف مجازات مجرم.

اما موعظه، شخص را متوجه درون خويش مي‏كند لذا موعظه فقط در قلمرو دين است و بس در غير اديان موعظه واقعي نمي‏توان يافت.

سخنان موعظه‏اي پيشوايان غيرديني نيز متأثر از تعليم ديني بوده است. اگر سعدي موعظه مي‏كند، بخاطر آن است كه مسلمان است و تحت تأثير تعاليم اسلامي بوده است. اگر سعدي متأثر از تعاليم ديني نبود، يك كلمه هم نمي‏توانست موعظه كند.

هيچ فكر كرده‏ايد كه چرا در ميان شعراي درجه اول، دوم و سوم امروز قطعه‏اي در موعظه پيدا نمي‏كنيد؟ براي اينكه روح شعراي ما، روح موعظه نيست، نمي‏تواند يك كلمه در اين زمينه موعظه بگويد. واعظ بايد خودش داراي روح لطيف و رقيق باشد تا بتواند سخن موعظه‏اي بگويد و ديگران را تحت تأثير قرار دهد. و امروز چنين روحي نداريم. شعراي ما ممكن است در زمينه غزل شبيه اشعار سعدي و حافظ بسرايند، اما در زمينه موعظه چند درجه كمتر از موعظه سعدي هم نمي‏توانند بگويند.

يكي از دوستان پيشنهادي كرد كه در برنامه حسينيه ارشاد، منابر موعظه‏اي بگنجانند چون منابر موعظه‏اي كم شده است، اين پيشنهاد خوب است و هيچگاه ما بي‏نياز از منابر موعظه‏اي نيستيم، اما علت اينكه منابر موعظه‏اي كم شده، اين است كه خطباي ما در ميدان ديگري مشغول فعاليتند. در عصر ما در اثر يك بحران مذهبي كه در برخي از طبقات مثل جوانان به وجود آمده، خطبا بدنبال رفع شبهات فكري اين طبقه‏اند. در سي، چهل سال گذشته كسي در زمينه اعتقاد تشكيك نمي‏كرد، درباره خدا و نبوت و معاد و احكام اجتماعي شبهه نمي‏كرد، قهرا سخنان خطبا و وعاظ جنبه موعظه و تذكر داشت. در عين حال هميشه منابر موعظه‏اي لازم است. كسي نمي‏تواند بگويد: من اين مطالب را مي‏دانم و احتياجي ندارم. زيرا موعظه براي دانستن نيست، حتي نوشته‏اند كه علي عليه‏السلام به بعضي از اصحاب خود مي‏فرمود: بلند شو و موعظه كن، جاحظ در «البيان والتبيين.» درباره او مي‏گويد: مرد خطيب فوق العاده‏اي بود و بهترين دليلش اينكه علي از او مي‏خواست كه خطابه بخواند، «اول من كل شئي استنطاق علي له.» به بعضي از اصحاب ديگر هم مي‏فرمود: برخيز و موعظه كن، و وقتي عرض مي‏كردند كه آقا اين جسارت است، مي‏فرمود: «در شنيدن اثري است كه در دانستن نيست.» بگذريم از اينكه آن حضرت احتياج به موعظه نداشت و اين فرمايش هم جنبه تعليمي دارد.

تقواي مردم، مرهون وعاظ باتقوا

در گذشته واعظهاي بسيار بسيار ارجمند و باتقوايي داشتيم و علت اينكه گفته مي‏شود: در گذشته مردم باتقواتر بودند، اين است كه در گذشته وعاظ بسيار بسيار خوبي داشتيم، مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتري اعلي اللّه‏ مقامه، مرحوم حاج شيخ عباس قمي كه بسياري از مردم عصر ما، او را درك كرده‏اند كه وقتي مردم از مجلس منبر او خارج مي‏شوند، احساس مي‏كردند كه تغيير حالتي پيدا كرده‏اند. همچنين مرحوم آقا سيدمهدي قوام كه داستاني هم در اين زمينه داريم:

روزي جواني مرا به اتومبيل خود سوار كرد و گفت: من زنده شده يكي از شماها هستم، بدين جهت به طبقه شما ارادت دارم. وقتي جريان را پرسيدم، گفت: من غرق در فساد بودم و با پدرم اختلاف شديدي داشتم به طوري كه تصميم گرفتم پدرم را به قتل برسانم و مال و ثروتش را در راه عياشي مصرف كنم. روزي در بازار نوروزخان به طرف چهار سوق مي‏رفتم،كه صدايي از بلندگو شنيدم، نمي‏دانم كه چه نيروي مرموزي مرا به آن طرف كشيد، چند دقيقه فرصت داشتم، چون نمي‏خواستم زياد بنشينم، سرپا نشستم، ولي كم كم علاقمند شدم و در جاي خود استقرار يافتم. درباره حقوق پدر و فرزند صحبت مي‏كرد. آنقدر مرا تحت تأثير قرار داد كه تصميم گرفتم به توصيه‏هاي او درباره پدرم عمل كنم. با اينكه تصميم به قتل پدرم گرفته بودم، از اين تصميم به شدت منصرف شده و به او محبت كردم، ميان ما چنان صميميتي برقرار شد كه خدا مي‏داند. نمازخوان شدم، روزه گرفتم، برخلاف گذشته كه شخص ولگردي بودم، امروز احساس آرامش مي‏كنم و فكر مي‏كنم دنيا و آخرت تأمين شده است. آن سيد را رها نكردم و در جلسات هفتگي‏اش شركت مي‏كردم، تا اينكه از دنيا رفت. سپس افزود: من مي‏ترسم كه امثال شماها بميرند (مي‏خواست تعارف كند، مرا هم داخل مي‏كرد) و كسي جانشين شما نباشد. گفتم: نترس! خداوند دست از ياري دين خود بر نمي‏دارد، در گذشته سيد قوام‏ها بودند و در آينده هم خواهند بود.

امام علي، قهرمان ميدان موعظه

بنابراين موعظه جزء ضروريات اجتماع است و جز در مجامع ديني پيدا نمي‏شود. در عرب جاهليت، موعظه به اين معنا يافت نمي‏شود. ولي در جهان اسلام مواعظ فراواني به چشم مي‏خورد. مي‏توانم به جرأت ادعا كنم كه در خطابه از نوع موعظه نثر، شخصي مثل علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام نيامده است و موعظه‏اي مؤثرتر از مواعظ علي وجود ندارد. هنوز پس از چهارده قرن مواعظ او زنده و جاندار است. مكرر در منابر ديده‏ام كه خطيب، مواعظ آن حضرت را مي‏خواند و مخاطبين اشك مي‏ريزند. البته بحث از كلمات قصار علي عليه‏السلام بحث عليحده‏اي است، اگر كسي زبان عربي را فقط بخاطر استفاده از نهج البلاغه ياد بگيرد، به خدا قسم ارزش دارد. درباره تأثير مواعظ آن حضرت در زمان خودش نيز، داستانها نقل شده است كه يكي از آنها ماجراي هَمّام بن شريح است كه با شنيدن صفات متقين چهره‏اش برافروخته‏تر شد تا آنكه فرياد زد و جان به جان آفرين تسليم نمود. آنگاه حضرت فرمود: «اهكذا تصنع المواعظ البالغة باهلها» آيا موعظه اگر بليغ باشد، اينگونه بر افراد اثر مي‏كند؟

مواعظ شعري

ما در زبان فارسي و عربي، در نظم موعظه داريم ولي در نثر بسيار مشكل است. سعدي در گلستان و بوستان و در قصايد فارسي و عربي مواعظ خوبي دارد:




  • اي كه پنجاه رفت و در خوابي
    عمر برف است و آفتاب تموز
    هر كه آمد عمارتي نو ساخت
    رفت و منزل به ديگري پرداخت ...



  • مگر اين پنج روزه دريابي
    اندكي مانده است خواجه غرّه هنوز
    رفت و منزل به ديگري پرداخت ...
    رفت و منزل به ديگري پرداخت ...



قصيده‏اي هم دارد كه با اين مصراع آغاز مي‏شود: ايها الناس جهان جاي تن آسايي نيست

در زبان عربي نيز قصايد موعظه‏اي بليغي داريم مثل قصيده معروف ابوالفتح:




  • زيادة المرء في دنياه نقصان
    وربحه غير معدالخير خسران



  • وربحه غير معدالخير خسران
    وربحه غير معدالخير خسران



و قصيده ابوالحسن تهامي در مرثيه فرزندش كه داراي مواعظ عالي است.




  • حكم الملية في البريه جار
    ماهذه الدنيا بدار قرار



  • ماهذه الدنيا بدار قرار
    ماهذه الدنيا بدار قرار



و قصيده بوسيري مصري در مدح رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم كه جزء شاهكارهاي جهان است.

بنابراين در فارسي و عربي به صورت نظم مواعظ بسيار عالي داريم، ولي به صورت نثر نداريم. سعدي با آن عظمت، «مجالس»اش و مولوي با آن عظمتش «فيه ما فيه»اش ارزش ندارد.

بنظر من، يگانه مرد اين ميدان علي بن ابي طالب عليه‏السلام است و البته خطبي كه از رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه عليهم‏السلام نيز نقل شده، از همين قبيل است. متأسفانه ما از اين گنج‏ها استفاده نمي‏كنيم با اينكه جامعه به خطابه‏هاي موعظه‏اي به شدت نيازمند است.

/ 1