يادگار امام نگاهي به زندگي حضرت حجة‏الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خميني(قدس سره) - یادگار امام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادگار امام - نسخه متنی

عبدالله امینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




يادگار امام نگاهي به زندگي حضرت حجة‏الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خميني(قدس سره)

نويسنده: عبدالله اميني

يادگار امام در روز بيست و چهارم اسفند 1324 هجري شمسي در شهر مقدس قم و در بيت امام خميني ديده به جهان گشود. نامش را احمد نهادند.

احمد، انقلابي تربيت مي‏شد، زيرا دوران طفوليت خود را در خانواده‏اي روحاني مي‏گذراند كه صاحبان و بنيانگزاران انقلاب بودند.

پدر او، دو سال پيش از تولد اين فرزند، انديشه‏هاي سياسي خود را در كتابي با نام «كشف‏الاسرار» بروز داده و به روشني از تشكيل حكومت اسلامي سخن گفته بود و مبارزه خود را بدين گونه با سلطنت پهلوي تدوام مي‏بخشيد.

«احمد» در مجلس درس پدر با دانش و معرفت آشنا مي‏شد. پدر؛ فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق را به فرزند خود مي‏آموخت و او را در دامان پر مهر خود پرورش مي‏داد.

يادگار امام در دوراني سخت رشد مي‏كرد و بلوغ مي‏يافت؛ پدر از وجوهات شرعي ـ براي گذران زندگي ـ استفاده نمي‏كرد. تنها راه معيشت خانواده، اندك ملك موروثي در زادگاه پدر بود و اين سان او زهد و ساده‏زيستي مي‏آموخت.

دوران تحصيلات

احمد پر جوش و خروش، آموزش ابتدايي و دبيرستان و نيز فراگيري علوم حوزوي همراه با مبارزه گذراند. هنوز مردماني از قم در خاطر دارند روزي كه پيكر مجروح و نيمه‏جان او در «كوچه باغ» قم بر زمين افتاده بود. برگهاي كتاب و دفترش در كوچه پراكنده بود و رهگذران و همسايگان به ياري او شتافتند ولي او با استواري و مردانگي ـ به هر صورت بود ـ خود را به مدرسه رساند.

برگي ديگر از زندگي

يادگار امام در آستانه دهه دوم عمر خود بود كه قيام پانزده خرداد 42 آغازيدن گرفت.

اينك او شاهد به زندان رفتن پدر بود و ديري نپاييد كه در سحرگاه سيزده آبان 43 تبعيد پدر و اندكي پس از آن، تبعيد برادر (حاج سيد مصطفي خميني) را نظاره‏گر شد.

نخستين ديدار او با پدر و برادر در تبعيدگاه، در روزهاي پاياني سال 1344 است. در اين سال و سال بعد او به تكميل علوم ديني و يادگيري شيوه مبارزه با استبداد مي‏پردازد. سيد احمد به هنگام بازگشت به ايران، براي اولين بار دستگير مي‏شود ولي با زيركي مأموران سازمان اطلاعات و امنيت را فريب داده و آزاد مي‏شود.

پدر وظايف مهم او را در مبارزه يادآوري كرده و اكنون كه «سيد احمد» به وطن بازگشته است، به ديدار مبارزان دربند و خانواده‏هاي آنان و رساندن پيام امام به همگان مي‏پردازد.

در پايان سال 1345، يادگار امام براي دومين بار به ديدار پدر مي‏شتابد. در همين سفر است كه به صنف روحانيت مي‏پيوندد و معمّم مي‏شود. او به هنگام بازگشت ـ درهشتم تير 1346 ـ دستگير مي‏شود و به زندان قزل قلعه تهران منتقل مي‏گردد.

يادگار امام در خاطرات خود از وقايع اين ايّام چنين بازگو مي‏كند:

«وقتي كه در بازگشت دوم مخفيانه‏ام از عراق، دستگير و زنداني شدم، از آنجا كه ساواك در مراحل بازجويي، از اهداف بعدي‏ام چيزي دستگيرش نشد، بر آن شد تا پس از آزادي، از طريق كنترل و تعقيبهاي غير علني، اطلاعاتي از چگونگي ارتباط امام با ايران و نحوه جمع‏آوري و ارسال وجوهات شرعيه مقلدان امام و چگونگي پرداخت شهريه را به دست آورند. لذا مدتي از تردد مردم و زائران و روحانيون به منزل امام در قم ممانعت نمي‏كردند، به اميد آن كه عوامل نفوذي و مخفي آنها اطلاعات بيشتري به دست آورند. ما نيز با رعايت اصول مخفي‏كاري و شناختي كه از شيوه‏هاي ساواك داشتيم، از اين فرصت كمال استفاده را برديم. بعد از چندي ساواك متوجه شد كه روش آنها نه تنها كارساز نبوده بلكه گردانندگان امور بيت امام موفق شده‏اند ارتباطهاي گسترده‏اي از طريق همين منزل برقرار نمايند. علاوه بر آن، مجالس روضه‏خواني و وعظ و خطابه در مناسبتهاي مختلف در آنجا باعث تجمع گسترده علاقه‏مندان به امام و افزايش شور و احساسات انقلابي مردم مي‏شد.

ساواك رويه‏اش را عوض كرد. بازداشتها و احضارها و اخطارها و مزاحمتهاي مكرر شروع شد. تبعيد وكلاي شرعي امام، در قم و ديگر مناطق و تبعيد آيت‏الله پسنديده ـ در چندين مرحله ـ در دستور كار ساواك قرار گرفت. مدتي طولاني مأموران شهرباني و امنيتي از ساعت 7 صبح تا 8 شب و براي مدتي تا 11 شب به طور رسمي از تردد روحانيون و مراجعان به منزل امام جلوگيري مي‏شد. در اين ايام ما صبر مي‏كرديم ساعتي بعد از تمام شدن كشيك مأموران از طرق مختلف و منازل مجاور، ياران امام در آنجا گرد هم مي‏آمدند و مسائلمان را دنبال مي‏كرديم و قبل از طلوع آفتاب متفرق مي‏شديم. بسته شدن منزل و جلوگيري از تردد مقلّدان و علاقه‏مندان امام و تبعيد نمايندگان امام و ايجاد تضييقات براي منسوبين و ياران و نقل آن از زبان مراجعيني كه از مناطق مختلف به قم مي‏آمدند، خودش عاملي در جهت ترويج نام امام و بحث از نهضت و اهداف امام شده بود. بهره‏برداي از اين موضوع از سوي مبارزين خارج از كشور و طرح آن در اعلاميه‏هاي آنان نيز تبليغات رژيم را كه مي‏كوشيد قيام پانزده خرداد را كم‏بها و آثار آن را فراموش شده جلوه دهد، خنثي مي‏كرد. دوباره ساواك به روشهاي قبلي خود بازمي‏گشت و اين سردرگمي در تصميمها و اقدامات ساواك تا پيروزي انقلاب ادامه داشت. در تمام اين مدت منزل امام مركز اتصال انقلابيون و ياران امام بود.»1

يادگار از دست رفته امام در سال 1352 براي سومين بار كشور را ترك مي‏كند. او در اين سفر به مكه، عراق و لبنان عزيمت مي‏كند. پس از زيارت خانه خدا به عراق مي‏رود و از محضر امام خميني(قدس سره) كسب فيض مي‏كند.

او تنها به بازگو كردن انقلاب بسنده نمي‏كند بلكه با حوزه علميه نجف در ارتباط است و بر آموخته‏هاي حوزوي خود مي‏افزايد. حجة‏الاسلام حاج سيد احمد خميني براي دستيابي به تجارب انقلابي افزونتر به لبنان نيز عزيمت مي‏كند. او ضمن ديدار با امام موسي صدر به يادگيري فنون نظامي در پايگاه شهيد مصطفي چمران همت مي‏گمارد و سرانجام در اواخر سال 1352 به ايران برمي‏گردد. يادگار امام در اين ايام با حضرت آيت‏الله خامنه‏اي، حجة‏الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني و ديگر مبارزان از جمله شهيدان آيت‏الله سعيدي، آيت‏الله غفاري، سيد علي اندرزگو و شهيد محمد منتظري در ارتباط و همكاري است. حجة‏الاسلام سيد احمد خميني گذشته از حضور در تصميم‏گيريهاي مهم انقلاب و نظارت و رهبري آن، به خدمات شايان ديگري نيز اهتمام دارد، از جمله: برقراري ارتباط ميان مبارزان با امام خميني(قدس سره)، انتشار پيامها و كتابهاي امام، تشكيل گروههاي مبارز و حمايتهاي معنوي و مادي از آنان و فعاليتهاي شبانه‏روزي در گردهمايي و هم‏انديشي گروههاي انقلابي و ساماندهي فعاليتهاي مبارزاتي.

يادگار امام، خود در اين باره مي‏گويد:

«در مدتي كه قم بودم مثل ساير طلاب در رساندن اعلاميه‏هاي امام و يا اعلاميه‏هايي عليه دولت و رژيم سابق به مردم تلاش مي‏كرديم، تا كم‏كم به اين فكر افتادم كه احتياج به وسايل تكثير داريم. آمدم و پيش آقاي هاشمي [رفسنجاني] در تهران. او توسط آقاي توكلي يك دستگاه فتوكپي برايمان تهيه كرد و من قبلاً اتاقي را در منزل يكي از آشنايانمان اجاره كردم و آنجا مشغول كار شديم... كم‏كم كارمان وسعت پيدا كرد و جايمان تنگ شد. منزلي در نزديكي منزل امام در قم با نام آقاي واحدي خريديم ... اين منزل دست و بالمان را باز كرد. آقاي موسوي خوئيني كه خود با گروههاي ديگري هم ارتباط داشت، يك دستگاه ماشين تكثير براي ما تهيه كرد. قبلاً از ماشينهاي ساده‏تر استفاده مي‏كرديم. آقاي موسوي خوئيني‏ها دستگير شد. توسط خانمشان به من خبر داد كه ايران را ترك كنم. مدت پانزده روز رفتم پاكستان ... اين دو هفته‏اي كه پاكستان بودم تجربه‏هاي خوبي كسب كردم. در مراجعت، آقاي واحدي را از كم و كيف قضيه مطلع كردم و در ضمن شخصي به ما معرفي شد تا در ايران به وسيله او با گروهي ديگر همكاري نماييم. اتفاقا ما مشغول چاپ كتاب «خدمت و خيانت روشنفكران» جلال [آل احمد[ بوديم.

در ضمن براي اينكه مطمئن شويم از نظر اعتقادي كارمان صددرصد درست باشد با [آية‏الله [آقاي خامنه‏اي در مشهد تماس گرفتيم كه مأمور تماس، من شدم و بارها پيش ايشان رفتم و ايشان را هم تا اندازه‏اي در جريان كارهايمان قرار داده‏ام، البته در اين موقع آقاي هاشمي [رفسنجاني[ زندان بود و الا قبلاً با ايشان مشورت مي‏كرديم...».2

يادگار امام و چهارمين سفر

سال 1356 آغاز وقايعي مهم است كه زمينه‏ساز انقلاب اسلامي و فرجام مبارك آن، پيروزي 22 بهمن است.

يادگار امام، چهارده سال است كه در جبهه مبارزه تلاش مي‏كند، او در سال 56 به نجف مي‏رود. اينك مبارزه با رژيم مستبد پهلوي به اوج خود رسيده است. قيام نوزده‏دي قم و پس از آن، قيام تبريز رخ داده است.

در آبان همين سال، داغ جگرسوز فقدان آية‏الله حاج سيد مصطفي خميني به روند انقلاب، سرعت بيشتري داده است. و سرانجام هجرت سرنوشت‏ساز امام به پاريس، فصل ديگري از زندگي پربار يادگار فقيد امام است.

مهر 1357 نوفل‏لوشاتو، پذيراي امام و فرزند برومند اوست. فرزندي كه اكنون بازوي پرتوان امام و مشاوري آگاه و مبين براي بنيانگزار انقلاب اسلامي و مؤسس جمهوري اسلامي است.

مقام معظم رهبري آية‏الله خامنه‏اي در اين باره مي‏فرمايد:

«بي شك سلامت و توان جسمي و قدرت كاري آن قائد عظيم‏الشأن در دوران پرمخاطره ده ساله با وجود كهولت سنّي و بيماري قلبي، در ميان عوامل و اسباب عادي، از همه بيشتر به ابتكار و مراقبت و پيگيري دلسوزانه اين فرزند مهربان وابسته بود. ملت ايران از اين بابت بسي مديون اين عزيز فقيد است. تاريخچه خدمات ارزنده آن مرحوم به دوران پس از پيروزي منحصر نمي‏شود. نقش ايشان در دوران مبارزات ملت ايران نيز برجسته و فراموش نشدني است و هر چه زمان به مقطع پيروزي انقلاب اسلامي نزديكتر مي‏شود، اين نقش و سهم صاحب آن، بزرگتر و روشنتر مي‏گردد. و چون فاصله زماني ميان فقدان فاجعه‏آميز مرحوم آية‏الله حاج سيد مصطفي خميني فرزند بزرگ و نام‏آور امام و روزهاي بازگشت رهبر كبير انقلاب به كشور فرا مي‏رسد، نقش مرحوم حاج سيد احمد آقا در قضاياي انقلاب، وضعي استثنايي و منحصر به فرد مي‏يابد. بي‏شك در آخرين ماههاي دوران نهضت، هيچ كس در رابطه با امام بزرگوار نقشي تا بدين حد بزرگ و مؤثر از خود بروز نداده است. تلاش بي‏وقفه و پروانه‏وار ايشان در كنار مشعل فروزان وجود امام عزيز(رضوان‏الله عليه) بسي بركات را منشأ گشته و بسي دشوارها را آسان نموده است.»3

ورود به ايران

و سرانجام شاهد بوديم در روز 12 بهمن 57 امام و يادگار فقيدش پس از پنج ماه اقامت در فرانسه به وطن بازگشتند. حجة‏الاسلام حاج سيد احمد خميني در اين باره مي‏گويد:

«وقتي كه هواپيما در فرودگاه به زمين نشست، حضرت آية‏الله پسنديده (برادر بزرگ امام خميني) وارد هواپيما شد و پس از سالها دوري با امام خميني ديدار كرد و لحظاتي در كنار او به گفتگو نشست. لحظه رفتن كه فرا رسيد حضرت امام فرمودند آقا [= آية‏الله پسنديده] بايد جلو بروند و من پشت سر ايشان مي‏روم، عرض كردم: مردم چهارده سال است كه انتظار اين لحظه را مي‏كشند، خبرنگاران و عكاسان داخلي و خارجي منتظرند تا اين لحظه تاريخي را به تصوير بكشند. هر چه اصرار كردم فايده‏اي نداشت. سرانجام راهي به ذهنم رسيد به عموي بزرگوارم پيشنهاد دادم كه ايشان با جمعي از همراهان امام كه از پاريس آمده بودند از هواپيما پياده شوند و به جمعيت حاضر در سالن استقبال بپيوندند و بعد همين ترتيب عمل شد و بالاخره امام حاضر شد يكي از آداب معاشرت اسلامي را ناديده بگيرد و از برادر بزرگ خويش جلو بيفتند ولو آنكه در چنين شرايطي استثنايي كه ميليونها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشند.»4

يادگار امام در اين ايام، مشاور فرمانده انقلاب است. ارائه راهكردها براي انقلاب، رويارويي با توطئه دشمنان داخلي و خارجي، تهيه و تنظيم بيانيه‏هاي انقلاب، تأسيس نهادهاي انقلابي و حضور در جلسات مربوط به انقلاب، برقراري ارتباط ميان امت و امام و از همه مهمتر، حفظ جان امام .... همچنان كه در دوران چهارده ساله انقلاب در قم و فرانسه بود، به دست با كفايت او نقش تحسين برانگيز يادگار امام در «شوراي انقلاب» در همين روزها مورد اذعان همگان است.

ورود به قم، دهم اسفند 57

دوره يكساله اقامت امام در قم ـ از اسفند 57 تا بهمن 58 ـ اوج دشواريها و دگرگوني‏هاي اساسي در كشور است. انتخابات جمهوري اسلامي، خبرگان قانون اساسي و مجلس شوراي اسلامي در اين برهه از انقلاب است. يادگار امام ـ به عنوان مسؤول دفتر امام ـ در اين زمان حضور در رخدادهاي سترگ انقلاب، به امور مردمي همّت مي‏ورزد.

مقام معظم رهبري حضرت آية‏الله خامنه‏اي در اين باره مي‏فرمايد:

«ايشان [يادگار امام] واقعا در كنار امام يك عنصر لازم و بي‏بديل بود. هيچ‏كس ديگري در كنار امام نمي‏توانست اين نقش را ايفا كند... براي رسيدن اخبار به امام كسي لازم بود كه به امام نزديك باشد و چنين شخصي فقط حاج احمد آقا بود. ايشان هم در انتقال خبرها به امام و هم در انتقال نظرات به بيرون ... نظرات امام را خوب منعكس مي‏كردند و هم در مشورت دادن به امام نقش داشتند. حاج احمد آقا در موارد متعددي به امام مشورت مي‏داد، امام كسي نبود كه تحت تأثير عواطف قرار بگيرد يا ارتباط پدر و فرزندي تأثير ناروايي در امام داشته باشد. امام از مشورت حاج احمد آقا بهينه مي‏كرد، يعني اينطور نبود كه هر چه حاج احمد آقا مي‏گفت امام بپذيرد... حاج احمد آقا در موارد متعددي نظرات پخته خوبي را به امام منعكس كرده بود و گاهي هم مطالبي مي‏گفت كه امام قبول نمي‏كرد ... نبايد تصور كرد كه ايشان چيزي را به امام تلقين مي‏كرد. امام تلقين‏پذير نبود ولي نظرات روشن و قوي‏اي را در موارد متعددي به امام منتقل مي‏كردند و امام هم از آن استفاده مي‏كردند. ايشان در چند جلسه شركت مي‏كرد، يكي شوراي مصلحت ... ديگري شوراي عالي دفاع كه گاهي شركت مي‏كردند و يكي هم جلسه رؤساي سه قوه بود كه ايشان بطور مرتب و به عنوان عضو شركت مي‏كرد... در آن جلسات حاج احمد آقا به عنوان يك عنصر خوشفكر و باهوش و با تجربه، انصافا خيلي بدرد ما مي‏خورد. در مسائل مختلف و بخصوص در مسايل جهاني ذهنش باز بود و نظر او يك نظر خوب و پخته‏اي در بين نظرها بود.»5

حضرت امام خميني(قدس سره) در باره يادگار خود چنين مي‏نويسد:

«... اينجانب در پيشگاه مقدس حق شهادت مي‏دهم كه [احمد] از اول انقلاب تا كنون و از پيش از انقلاب در زماني كه وارد اين نحو مسايل سياسي شده است از او رفتار يا گفتاري بر خلاف مسير انقلاب اسلامي ايران باشد، نديده‏ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتيباني نموده و در مرحله پيروزي شكوهمند انقلاب، معين و كمك‏كار من بوده و هست و كاري بر خلاف نظر من انجام نمي‏دهد و در امور مربوطه چه در اعلاميه‏ها يا ارشادها... بدون مراجعه به من تصرف و دخالتي نمي‏كند حتي در الفاظ اعلاميه‏ها بدون مراجعه دخالت نمي‏كند و اگر در امري نظري دارد، تذكر مي‏دهد كه تذكراتش نيز صادقانه [است] و بر خلاف مسير انقلاب و مصحلت نيست و من اگر تذكراتش را نپذيرفتم، تخلّف از قول من نمي‏كند و من نيز اگر حرفش را صحيح ديدم، قبول مي‏كنم و اميدوارم حرف صحيح را از همه كس قبول كنم... من خداي قاهر حاضر منتقم را شاهد مي‏گيرم كه احمد از آن روزي كه در كمك اينجانب در بيروني مشغول اداره امور من بوده تا الآن كه اين ورقه را مي‏نويسم قدمي يا قلمي بر خلاق گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجيب در كليه گفتارهاي من يا نوشته‏هاي من سعي نموده كه حتي يك كلمه بلكه گاهي يك حرف را كه به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نكند.»6

يادگار امام از زبان ياران امام

مقام معظم رهبري(مد ظله العالي): «اينجانب جنابعالي را فردي با اطمينان و اعتماد كامل به دانشو بصيرت و هوشمندي همراه با امانت، صداقت و كارآيي مي‏دانم.»7

آية‏الله رضواني: «امام رضوان الله تعالي عليه اعتماد كامل و وافري به فرزندشان حاج احمدآقا داشت. از بيانات امام در جلسات خصوصي مشخص بود كه حاج احمد آقا، مورد اطمينان و اعتماد كامل ايشان بودند. در دوراني كه مادر خدمت حاج‏آقا بوديم ايشان به نظر ما شخصي باهوش و با ذكاوت و با استعداد خيلي خوب بود. پشتكار هم داشت، علاقه هم نشان مي‏داد. مسائل را بسيار خوب دنبال مي‏كرد.8

حجة‏الاسلام و المسلمين خوئيني‏ها: «وقتي در پاريس خدمت امام رسيدم، در آنجا حضرت امام بياني در مورد حاج احمد آقا كردند، براي من بسيار مهم بود با اين كه آن موقع ايشان در سن جواني بودند و با مرحوم شهيد مصطفي خميني فاصله سنّي زيادي داشتند. امام فرمودند: «همانطور كه قبلاً در باره مصطفي با شما صحبت كردم به همان صورت در مورد احمد نگاه كنيد. هر چه را خواستيد بدون كم و زياد به من برسد، به احمد برسانيد.»9

مهندس ميرحسين موسوي: «در طول هشت سال خدمت اينجانب يك ارتباط دائمي بين اينجانب و مرحوم حاج احمدآقا وجود داشت. او در اغلب ملاقاتهايي كه با حضرت امام داشتم، ايشان نيز حضور داشتند و كاملاً محسوس بود كه مورد اعتماد و وثوق حضرت امام قرار دارند. ايشان يك مشاور امين و وفادار براي حضرت امام بودند و فراتر از نكته مهم بالا، گوناگوني فراوان وظايف دفتر رهبري و جنبه‏هاي متنوع سياسي و فرهنگي اين وظايف، شرايط استثنايي كشور به هنگام اوايل انقلاب و نيز در طول جنگ، كاملاً نشان‏دهنده نقش استثنايي مرحوم حاج سيد احمد آقا در طول انقلاب است. ايشان مي‏بايست در كوران بحرانها و مشكلات و در ميان گرايشهاي مختلف سياسي بين گروهها و فراواني اطلاعاتي كه به سوي دفتر رهبر كبير انقلاب روان بود، شرايط مناسبي را براي تصميم‏گيريهاي رهبر به وجود آورد و اين همه ايجاب مي‏كرد كه فردي بسيار جسور، خلاق و مورد اعتماد در كنار حضرت امام حضور داشته باشد.»10

ارتحال

و سرانجام عمر پر بركت يادگار امام در شامگاه 25 اسفند 1373 به سرآمد و ايران در رثاي آن يار فقيد امام يكپارچه سياهپوش و عزادار شد. اكنون ما در سومين سالگشت ارتحال جانگذار اوييم.

داغ از دست دادن امام و يادگار او، سالهاست كه اندوهي جانكاه بر دلمان نهاده، اما چه توان كرد؟!




  • گر نادره معدوم شود هيچ عجب نيست
    كز كاخ جهان نادره كاران همه رفتند



  • كز كاخ جهان نادره كاران همه رفتند
    كز كاخ جهان نادره كاران همه رفتند



ياد و خاطره امام و يادگارش در هميشه تاريخ پابرجاست، چرا كه «العلماء و باقون ما بقي الدهر».




  • خيالك في عيني و اسمك في فمي
    فسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم مبعث حيّا
    خداوندا! حمد را نزد خود محمود فرما



  • و ذكرك في قلبي الي أين اكتب
    خداوندا! حمد را نزد خود محمود فرما
    خداوندا! حمد را نزد خود محمود فرما



با تشكر از حجة‏الاسلام و المسلمين بروجردي ـ سرپرست مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام در قم ـ كه منابعي را جهت تهيه و تنظيم اين گفتمان در اختيار نگارنده نهاد.


1 ـ مهاجر قبيله ايمان، حميد انصاري، ص 19.

2 ـ مهاجر قبيله ايمان، حميد انصاري، ص 66 ـ 68.

3 ـ روزنامه اطلاعات، 9/2/61 ، مصاحبه با حضرت حجة‏الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني.

4 ـ پيام حضرت آية‏الله خامنه‏اي به مناسبت ارتحال يادگار امام خميني، اسفند 1373.

5 ـ مهاجر قبيله ايمان، حميد انصاري، ص 128.

6 ـ گنجينه دل، مصاحبه با حضرت آية‏الله خامنه‏اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي.

7 ـ وعده ديدار، نامه‏هاي حضرت امام خميني به حجة‏الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خميني، انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، ص 100.

8 ـ فصلنامه حضور، ش 10، ص 42، انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(قدس سره).

9 ـ گنجينه دل.

10 ـ گنجينه دل، مصاحبه آية‏الله غلامرضا رضواني.

11 و 12 و 13 ـ گنجينه دل.

/ 1