كسانيكه اين صفات را براي زن منتخب برميشمارند، يا وجود آنها را حتمي و لازم ميدانند و يا بهتر و شايستهتر،و در هيچيك از اين دو صورت با دستورات اسلامي تطابق ندارد. زيرا اگر تناسب در امور اجتماعي و اقتصادي و آموزشي را بين زن و مرد لازم بدانيم و يا به سفيدي و سيهچردگي پابند باشيم، نود درصد ازدواجها كاسته ميشود، و جوانان را در انتظار همسر متناسب بكمر خميدگي و سرازيري در گور ميكشانيم. علاوه بر آنكه بچه دليل بايد در عقائد و آزادي مردم دخالت كنيم و نظري بيگانه را در امر خصوصي زن و شوهر تحميل نمائيم. پيداست است که ارزش و معيارها جهات اجتماعي و آموزشي و غيره در انظار مختلف است و تفاوت كسر و انكسارش شديدتر، چه آنکه ممکن است سن زياد همسر با معلومات زيادش در نظر برخي برابري كند و در نظري ديگر يكي از آنها رجحان يابد و همچنين است ضعف اقتصادي با رشد اخلاقي او. از نظر اسلام رعايت هيچيك از اين امور در صحت ازدواج مؤثر نيست و زوجين در انتخاب همسر خويش مختار و آزادند، و تنها رعايت «دين اسلام» بدليلي كه در سابق بيان شد لازم است. و اما هرگز از نظر ايشان صفات مزبور براي زن منتخب حتمي نبوده، بلكه بعنوان توصيه و پيشنهاد اصلح باشد، بايد بگوئيم: آيا رعايت عفت و نجابت زن ـ كه اسلام ميگويد ـ قابل توصيه است ، يا تعادل جنسي و سفيدي چهره؟!! آيا امانت و خلق نيک زن مهمتر است يا تناسب اجتماعي و کوتاه و بلندي اندام وي؟!! يگانه عاملي كه زناشوئي را استحكام و رونق ميبخشد، صميميت و يگانگي زن و شوهر است و آن جز در سايه عفت و نجابت و شايستگيهاي اخلاقي بدست نيايد. از اين رو اسلام نسبت بساير مكاتب درباره اين امور تأكيد و پافشاري بيشتري دارد.