زوجيت بخاطر آميزش و الفت و توليد نسل و دوري از تنهائي و غربت است. توقع زوجين از يكديگر بايد در چهارچوب اين امور محدود و منحصر شود، نه آنكه شوهر مثلاً ترفيع مقام خود را از فاميل زن انتظار داشته باشد و يا زن كسب ثروت و شهرت را از ناحيه شوهر متوقع باشد، بنحويكه اگر خواسته آنها عملي نشد، دلسردي و كدورت ايجاد شود و صفا و مودت رخت بربندد، زن و شوهر نيكبخت بايد بدانند كه نتيجه توقع بيجا و انتظار ناروا ملالت خاطر و زوال آسايش است.
5- عيب پوشي:
دو همسريكه ميخواهند زندگي آنها قرين آسايش باشد، بايد پردهدار و عيبپوش يكديگر باشند.هر يك از آنها علاوه بر آنكه عيب همسر خود را نميگويد و افشا نميكند، اگر از ديگري هم شنيد مخالفت و توجيه ميكند و لكه از پيش بر آن پرده ميافكند.
6- آزادي مناسبات:
زوجين سعادتمند در امور زندگي از فطرت و احساس خود پيروي ميكنند و يا از مبدئي كه فطرت و احساس آنها را آفريده و ايشان را بدان سوي رهبر كرده است؛ نه از سليقههاي مختلف و مقررات متناقضي كه بيگانگان پيشنهاد كنند و آنها را بسر گرداني و گمراهي كشانند.
7- همكاري:
زن و شوهر ميبايست در امور زندگي با يكديگر تشريك مساعي كنند و مساعد و معاضد يكديگر باشند تا از طرفي اختلال و پريشاني پيش نيايد و از طرفي ديگر هم بستگي و الفت زوجين مستقر و پايدار ماند.
8- استقلال:
زوجين بايد در زندگي خانواده، نسبت بوظائف خويش، استقلال داشته باشند،نه آنكه يكي از آنها فرع و تابع ديگري باشد و بديده خادمه و نوكر باو نگرد بلكه هر يك از آنها با رعايت اصالت و استقلال، معاضد و مشاور ديگري ميشود.
9- تقرب:
هر يك از زن و شوهر ميبايست همسر خويش را نزدكترين مردم نسبت بخود داند، اسرار خود را باو گويد و در مشكلات زندگي باو پناه برد و هيچكس حتي پدر و مادر خويش را باندازه همسرش خصوصي و محرم اسرار خود نداند.