محمدتقى ديارى بيدگلى «شيعه» كه در اصل لغت به معناى «پيرو» است[1]، در اصطلاح به كسانى گفته مىشود كه جانشينى پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم را حق اختصاصى خانواده رسالت مىدانند و در معارف اسلام، پيرو مكتب اهل بيت هستند. هم اكنون چهارده قرن از آغاز پيدايش شيعه مىگذرد. علامه طباطبايى(ره) در اين باره مىفرمايد: «آغاز پيدايش شيعه را، كه براى اولين بار به شيعه على عليهالسلام معروف شدند، همان زمان پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله و سلم بايد دانست و جريان ظهور و پيشرفت دعوت اسلامى، در 23 سال زمان بعثت، موجبات زيادى در برداشت كه طبعا پيدايش چنين جمعيتى را در ميان ياران پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ايجاب مىكرد.» واژه شيعه، در اين معنا، نخستين بار در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به كار برده شد و سلمان، ابوذر، مقداد، و عمار با اين اسم مشهور شدند. گذشته از همه اينها نام «شيعه على» و «شيعه اهلبيت» در سخنان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم (روايات مرتبط به فضايل اميرمؤمنان عليهالسلام ) بسيار ديده مىشد. از جمله روايات بيانگر اين مطلب، اين دو روايت است: 1. جابر مىگويد: نزد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بودم كه على عليهالسلام از دور نمايان شد. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: سوگند به كسى كه جانم در دست او است، اين شخص و شيعيانش در قيامت رستگار خواهند بود. 2. ابن عباس مىگويد: وقتى آيه «ان الذين آمنو و عملوا الصالحات، اولئك خيرالبرية» نازل شد، پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم به على عليهالسلام فرمود: مصداق اين آيه، تو و شيعيانت هستيد كه در قيامت خشنود خواهيد بود و خدا هم از شما راضى خواهد بود. اين دو حديث، به همراه چند حديث ديگر، در كتاب الدرالمنثور (ج 1، ص379) و غاية المرام (ص 326) آمده است.[2] از ديرباز تاكنون، درباره اعتقادات، مبانى و اصول فكرى و دينى شيعه، مطالعات و تحقيقات فراوانى صورت گرفته است. دانشمندان و محققان اسلامى، و به ويژه شيعى، پژوهشهاى ارزشمندى درباره صفات و ويژگىهاى فكرى و اعتقادى، مبانى اخلاقى و امتيازات شيعه، تاريخ پر فراز و نشيب آن، شخصيتهاى برجسته شيعى، پيشوايان دينى شيعه، وقايع و حوادث تلخ وشيرينى كه در طول تاريخ براى شيعيان رخ داده است، آثار و تأليفات، فرق و مذاهب گوناگون، و ديدگاههاى فقهى، تفسيرى، حديثى، قرآنى، عرفانى و فلسفىِ آنان انجام دادهاند كه در كتابخانهها و مراكز فرهنگى و حوزههاى علمى و دانشگاهى سرتاسر جهان به يادگار بر جاى مانده است. محقق و نويسنده ارجمند، جناب آقاى رضا حكيمى در مقالهاى با عنوان چهارصد كتاب در شناخت شيعه، كتابها و رسايلى را كه دانشمندان و بزرگان شيعه تأليف كردهاند، گرد آورده است. وى غير از معرفى منابع و مآخذ شيعى، 150 كتاب و رساله را كه دانشمندان بزرگ اهل سنت و نويسندگان ديگر مذاهب، درباره مناقب و مسائل مربوط به اهلبيت، و به ويژه امام على عليهالسلام و امام مهدى(عج)، نوشتهاند، برشمرده است.[3] از سوى ديگر، آثار فراوانى در رد ديدگاهها و آراى شيعه نگاشته شده است. استاد علامه مرتضى عسكرى از قول يكى از دوستانش، كه از علماى هند است، نقل كرده است كه «دويست كتاب به زبانهاى مختلف، فقط در هند عليه نظريه شيعه و تحريف قرآن چاپ كردهاند».[4] محققان و نويسندگان اسلامشناس و خاورشناس اروپايى و غربى نيز تلاشهاى بسيارى براى شناخت اسلام و شيعه انجام دادهاند و آثارى درباره انديشهها و اعتقادات شيعه نگاشتهاند. اما بيشتر اين مطالعات و تأليفات، از سويى، با انگيزههاى غيرعلمى و احياناً سياسى و همراه با تعصب و غرضورزى نگاشته شدهاند و در نتيجه، تشيع را فرقهاى فرعى و علت پيدايش آن را نزاعى صرفاً سياسى و اجتماعى دانستهاند و از سوى ديگر، بيشترين منابع و مآخذ تحقيق آنان را در زمينه فرهنگ شيعى و اسلامى، مصادر اهل سنت و ديدگاههاى خاص آنان تشكيل مىدهد[5]. در اين جا سخنان دو تن از شخصيتهاى علمى اهل سنت و شيعه را در اين باره نقل مىكنيم: شيخ محمود شلتوت، مفتى اعظم و رئيس سابق جامعالازهر، ضمن بيان كاستىهاى موجود در زمينه مطالعات و تأليفات درباره فرق و مذاهب اسلامى، علاقهمندان به تحقيق و شناخت درست مذاهب اسلامى را از مراجعه به منابع غيراصيل برحذر داشته، مىگويد: «بيشتر كسانى كه درباره فرق و مذاهب اسلامى كتاب نوشتهاند، تحت تأثير روح پليد تعصب بودهاند. از اينرو تأليفاتشان همواره آتش دشمنى و كينه را در ميان فرزندان يك امت دامن زده است. هر يك از اين ملل و نحلنويسان، تنها و تنها از يك زاويه ديد، به مخالفان خويش مىنگريستهاند: رأى مذهب مخالف را سخيف شمردن و عقيده طرف مقابل را به سفاهت منسوب داشتن؛ آن هم با اسلوبى كه شر و زيانش بيشتر است تا خير و سودش. از اين جهت است كه هر كس كه اهل انصاف باشد، نبايد از روى اين كتابها، درباره مذاهب اسلامى اظهار نظر كند، بلكه بايد درباره هر فرقهاى به كتابها و مآخذ مخصوص آن فرقه رجوع كند تا بدين وسيله به حق نزديك شود واز خطا دور ماند.[6] دكتر سيد حسين نصر، در مقدمه خود بر كتاب شيعه در اسلام، ضمن معرفى اين كتاب، روش تحقيق و مطالعه غربيان را مورد انتقاد قرار داده، مىنويسد: «اين كتاب، جزئى از طرحى است كه جهت معرفى تشيع به مغرب زمين، در شرف انجام است و هر چند در طى قرون گذشته، دانشمندان مغربزمين مطالعات زيادى را درباره جوانب گوناگون اسلام و تمدن اسلامى به سامان رسانيدهاند، اما اكثريت اين آثار، با نهايت تعصب و غرضورزى صورت گرفته و كوشش براى تحريف اسلام در آنها هويدا است. وانگهى تقريباً تمام منابع اروپاييان، در تحقيقاتى كه درباره اسلام انجام مىگيرد، از منابع اهل تسنن است و هرگاه از قرآن، حديث، سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، فقه و كلام سخن مىگويند، معمولاً مقصود همان نظر اهل سنت است؛ حتى اگر اين نظر نيز تحريفشده و مغرضانه مطرح شده باشد». وى در ادامه مىافزايد: «در آثار موجود به زبانهاى اروپايى، تشيع را به صورت يك فرقه فرعى معرفى كرده و تمام ديد و علت وجودى آن را به يك نزاع صرفاً سياسى و اجتماعى تقليل داده و كمتر به علل دينى، كه باعث پيدايش شيعه گرديده، توجه نمودهاند.»[7] ما در اين نوشتار، برآنيم كه برخى از آثار و تأليفات و تحقيقاتى را كه در زمينه شيعهشناسى نگاشته شده است، در دسترس علاقهمندان به مطالعه و پژوهش در اين زمينه معرفى كنيم. گفتنى است كه اين كتابشناسى، صرفاً به معرفى موضوعاتى كه دربردارنده عناوين «شيعه» و «تشيع» است، بسنده كرده است و براى رعايت اختصار، از ذكر آثارى با عناوين ديگر، همچون «اهلبيت» عليهالسلام ، «الفرقة الناجية»[8]، «اماميه»،«فريقين» و «روافض» [9] كه بيشتر از سوى دانشمندان اهلسنت و مخالفان، به شيعيان اطلاق مىشود، خوددارى گرديده است. غير از آثار و كتابهاى نگارشيافته تلاش كردهايم تا پژوهشهايى را نيز كه در سالهاى اخير و بيشتر، پس از انقلابِ شكوهمند اسلامى، به قلم دانشجويان و دانشپژوهان مراكز علمى و دانشگاهى ايران، به عنوان پاياننامه تحصيلى، تدوين يافته، به اجمال معرفى كنيم. براى تهيه و تنظيم اين مجموعه آثار، از مراكز علمى و اطلاعاتى و منابع متعددى استفاده شده است كه بدين وسيله، از مساعدت همه همكاران و مسؤولان آن مراكز و نيز نويسندگان گرامى آثار قدردانى و تشكر مىشود.