سيد ابراهيم سيد علوي تقريباً از روزي که سيّد شريف محمّد بن الحسين الرضي (قدس سرّه) کتاب نهج البلاغه را به عنوان پارهاي از خطبهها و نامهها و سخنان کوتاه مولاي متقيان علي بن ابيطالب(ع) به عالم علم و ادب تقديم نموده است، همواره اين مجموعه نفيس و گرانقدر مورد توجه دوست و دشمن و موافق و مخالف قرار گرفته است. برخي به علّت حقد و نصب عداوت اهل بيت پيامبر(ص) کاملاً دچار انحراف شده و از درک حق و حقيقت کنار افتادند و از روي حدس و گمان و بدون ارائه دليل و برهان، نظري عليل و سخني بس سخيف اظهار کرده و چنين گفتند: «چون نهج البلاغه، مشتمل بر يک سلسله خُطَب فلسفي و کلامي است که در عصر علي(ع) معهود و شناخته شده نيست،پس آنها انشاء و نوشته و وضع خودِ شريف رضي است که به علي(ع) نسبت داده است» در صورتي که در نهج البلاغه برخي حقايق مربوط به دانشِ هيئت و نجوم و دانستنيهائي راجع به علوم طبيعي وجود دارد که در زمان خود شريف رضي هم ناشناخته بود همچون مسئله حرکت زمين و غيره.[1] ما در اين مقاله پيرامون موضوع فوق و پاسخ به آن اشکالات سخن نخواهيم گفت زيرا: اولاً: همچنان که ذوالفقارِ[2]مولي امير المؤمنين براي او دشمن آفريده، نهج البلاغه ذُوالفِقَر، آن بيانات شيوا و کلمات حکمت آميز او نيز به همان ميزان حاسدان و کينه توزان را برانگيخته است و آنان از روي هوي و نکراء و نه از روي انديشه و ذکاء اراجيفي بافتهاند.[3] و ثانياً: بدنبال تشکيکات مزبور، علماء و دانشمندان دست به کار شده و آثار تحقيقي ارزندهاي آفريده و حق مطلب را ادا کردهاند و شايد نيازي به کار و پژوهش جديد در اين مورد نباشد و بقول استاد دانشگاه دمشق، بايد از اين جماعت مشکّک سپاسگزار بود که ايراد گرفتند و سبب بروز و ظهور اين همه آثار علمي و فرهنگي شدند و در نتيجه راجع به اسناد و مصادر نهج البلاغه پژوهشهائي به عمل آمد و کتبي نوشته شد که برخي از آنها در سطح بالاي علمي و تحقيقي قرار دارد که فهرست وار عبارتند از: 1. اِسْتِنادُ نَهْجِ الْبَلاغَةِ از اميتاز على خان عرشى با ترجمه فارسى دكتر آيت الله زاده شيرازى؛ 2. بحثي کوتاه پيرامون مدارک نهج البلاغه از رضا استادي؛ 3. پژوهشي در اسناد و مدارک نهج البلاغه از محمد مهدي جعفري؛ 4. مَا هُوَ نَهْجُ الْبَلاغَةِ از سيد هبة الدين شهرستاني با ترجمه فارسي از ميرزاده اهري بنام«در پيرامون نهج البلاغه»؛ 5. مَدارِكُ نَهْجِ الْبَلاغَةِ و دَعْعُ الشُّبَهاتِ عَنْهُ از هادى كاشف الغطاء؛ 6. مَصادِرُ نَهْجِ البَلاغَةِ وَ أسانِيدُهُ از سيد عبدالزهراء حسينى؛ 7. نَظَراتُ و تَأمُّلاتٌ فِى تَشْكيكِ الأُستاذ خَليل مَرْدُمْ فِى نَهْجِ البَلاغَةِ از على كاشف الغطاء؛ 8. نهج البلاغه از كيست؟ از محمد حسن آل ياسين، ترجمه محمود عابدى؛ 9. نَهْجُ البَلاغَةِ تَوْثيقُهُ وَ نِسْبَتُهُ إلىَ الأمٰامِ عَلِىّ(ع) از دكتر حفنى داوود؛ و تحقيقات ابن ابي الحديد و دفاعيات او در شرح خويش، و کتب و مقالات و رسالههاي ارزشمند ديگر.[4] ما در اين نوشتار براساس فرق ميان تأليف و وضع و اينکه نهج البلاغه تأليف شريف رضي است نه وضع و انشاي او و يادگيري، بحث خود را در پي ميگيريم و نکتهاي تازه در اين مورد يادآور ميشويم و در اين کنکاش از نتيجه تحقيق استاد عبدالزهراءحسيني در کتاب بسيار ارزشمند مَصَادِرُ نَهْج الْبَلَاغَةِ وَ أسَانِيدُهُ الهام گرفته و از روايتهاي متفاوتي که او آورده به اين بحث هدايت شدهايم. همچنانکه استاد اسعد علي در مقدمه کتاب خويش بنام نَهْجُ البَلَاغَةِ ذُوالفِقَرِ و شَرْحُهُ الْعُصْرِىْ که در دست تأليف دارند به نظير اين بحث پرداختهاند.