طراوت عبادت در سیره امام خمینی (ره) (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طراوت عبادت در سیره امام خمینی (ره) (2) - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


بانو فاطمه طباطبايي گفته است: در سال 1349 شمسي با حاج احمدآقا ازدواج كردم و در سال 1352 شمسي با همسر و فرزند نه ماهه‏ام به عراق رفتم. نيمه شب بود كه به منزل امام (پدر همسرايشان) رسيديم، خودشان آمدند، در را باز كردند، چند دقيقه‏اي به احوال پرسي گذشت و بعد نماز شب را شروع كردند، اين براي من خيلي شگفت آور بود، زيرا نماز شب واجب نبود و مي‏توانستند قدري ديرتر بخوانند اما با وجود اين كه علاقه زيادي به پسرشان، حاج احمد آقا، داشتند و چند سالي بود كه از ايشان دور بودند مشغول نماز شدند بعدها پي بردم اين رفتار به دليل علاقه وافرشان به نماز بوده است.4

حضرت امام در نخستين شب اقامتشان در پاريس در آپارتمان كوچكي اقامت كردند، هنگام خواب به اتاق خود رفتند، ساعت دو بعد از نيمه شب كه به وقت نجف چهار و به وقت تهران چهار و نيم بعد از نيمه شب بود از اتاق خود بيرون آمدند، وضو گرفتند و برگشتند، هنوز چهار ساعت به اذان صبح مانده بود، يكي از اطرافيان مي‏گويد: تعجب كرديم كه چرا ايشان زود از خواب برخاسته‏اند، صبح معما حل شد، زيرا امام فرمودند: اين جا چه‏طور است؟ ديشب هر چه نشستم كه صبح شود نماز بخوانم هوا روشن نشد، مشخص گرديد كه ايشان به عادت هر شب مطابق با افق نجف اشرف دو ساعت به اذان صبح مانده براي نماز شب بلند شده‏اند، خدمتشان عرض كرديم، افق اين جا با عراق دو ساعت اختلاف دارد فرمودند: بياييد ساعت مرا درست كنيد.5

حتي در شب پرواز سرنوشت ساز دوازدهم بهمن سال 1357 شمسي اين برنامه عبادي امام ترك نشد. يكي از اصحابشان كه در

هواپيما بوده نقل مي‏كند: به احترام آقا طبقه بالاي هواپيما را اختصاص به امام دادند تا در آن جا استراحت كند و كسي مزاحمشان نباشد، من جسارت كردم و گفتم بروم ببينم امام در چه حالي است، وقتي به طبقه بالا رفتم ديدم امام مشغول نمازند ودر حال ريختن اشك هستند.6

يك روز در قم حضرت امام بيمار شدند به دستور پزشكان مي‏بايست به تهران انتقال يابند، هوا بسيار سرد بود و برف مي‏باريد. يخ بندان عجيبي در جاده‏ها وجود داشت. حضرت امام با اين كه چندين ساعت در آمبولانس بودند به محض آن كه به بيمارستان قلب تهران منتقل شدند باز هم نماز شب را به جاي آوردند.7

بعد از عمل جراحي هر لحظه كه امام مشكل خاصي نداشتند چشمان خود را روي هم مي‏نهادند و مي‏خوابيدند حتي پزشكان به اين شك مي‏افتادند كه نكند اثر داروهاي بيهوشي است كه ايشان را به اين صورت در مي‏آورد. اما زماني كه وقت نماز شب فرامي‏رسيد خودشان بيدار مي‏شدند و مي‏فرمودند وقت نماز است8 و اين در حالي بود كه براي به خواب رفتنشان به امام دارو مي‏دادند اما به همان حالت عادي رأس ساعت دو بعد از نيمه شب نماز شب را اقامه مي‏كردند و حتي شور و حال افزون‏تري داشتند. يكي از نزديكان امام نقل مي‏كرد وقتي وارد اتاق بيمارستان شدم ايشان را در حالت عجيبي يافتم. آن قدر گريسته بودند كه تمامي چهره منوّرشان خيس شده بود، هنوز هم اشك‏هاي مباركشان چون باراني جاري بود و چنان با خداي خود راز ونياز مي‏كردند كه من تحت تأثير قرار گرفتم، وقتي متوجه من شدند با حوله‏اي كه بر شانه داشتند صورت خود را خشك كردند.9

/ 6