1ـانّ هذا الغضب جمرةمن الشيطان توقد فى قلب ابن آدم ... اصول كافى ج 2ـ باب الغضب ـ /305، جامع السعادات ج 1/288، وسائل ج 11/289، سفينة البحار ج2ـ غضب ـ /319 2ـ ان الرجل ليغضب فما يرضى ابدا حتى يدخل النار. اخلاق شبر ص 144، جامع السعادات ج 1/288، وسائل ج11، كتاب الجهاد، باب 53 ح 19/290 3ـ اىّ شئ اشد من الغضب؟ ان الرجل يغضب فيقتل التى حرم الله و يقذف المحصنة. جامع السعادات ج 1/288، الحقائق/70 4ـ ان الرجل ليغضب حتى ما يرضى ابدا و يدخل بذلك النار فايّما رجل غضب و هو قائم فليجلس فانّه سيذهب عنه رجز الشّيطان و ان كان جالسا فليقم و ايما رجل غضب على ذى رحم فيلقم اليه و ليدن منه فليمسه فانّ الرّحم اذا مسّت الرحم سكنت. وسائل ـ كتاب جهاد، باب وجوب تسكين غضب ـ ج 11/287، اصول كافى ج2/ـ باب الغضب ـ 302 (با اختلاف مختصر)، سفينة البحار ج 2، ـ غضب ـ 319، بحار ج 73/264 5ـ لمادعى نوح (ع): ربه عزوجل على قومه اتاه ابليس فقال يا نوح ان لك عندى يداً اريد ان اكافيك عليها فقال له نوح و الله انى لبغيض الى ان يكون لك عندى يد فما هى قال بلى دعوت الله علي قومك فاغرقهم فلم يبق احد اغويه فانا مستريح حتي ينشو قرن آخر فاغويهم، قال له فما الذي تريد ان تكافيني به قال اذكرنى فى ثلاث مواطن فانى اقرب ما اكون من العبد اذا كان في احديهن، اذكرنى عند غضبك و اذكرنى اذا حكمت بين اثنين و اذكرنى اذا كنت مع امرئة جالسا ليس معكما احد. اثنى عشرية فى المواعظ العددية ص 113 6ـ انّما المؤمن الذى ... اذا سخط لم يخرجه سخطه من قول الحق ... اصول كافى ج 2ـ باب المؤمن و علاماته و صفاته ـ ص 234 7ـ عن ابى جعفر(ع) قال: قال اميرالمؤمنين(ع) شيعتنا المتباذلون فى ولايتنا... الذين ان غضبوا لم يظلموا... اصول كافى ج 2ـ باب المؤمن و علاماته و صفاته ـ ص 237 مشكاة الانوار ص 61(با اختلافى مختصر) 8ـ قال(ع): مكتوب فى التوراة فيما ناجى الله به موسى(ع) يا موسى امسك غضبك عمن ملكتك عليه اكف عنك غضبى. وسائل ج 11ـ كتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس ـ باب 53، ح 10ـ 228، اصول كافى ج 2ـ باب الغضب، 303 فرو نشاندن خشم 1ـ من كظم غيظاً و هو يقدر على امضائه حشا الله قلبه امناً و ايماناً يوم القيامة. كافى ج2ـ باب كظم الغيظ ـ ص 110، اخلاق شبر ص146، بحارالانوار، ج 7/302 به نقل از تفسير على بن ابراهيم 2ـ من كفّ غضبه عن الناس كف الله عنه عذاب يوم القيامة. وسائل الشيعة ج11/289 ـ اصول كافى ج 2/305 3ـ لا قوة كرّد الغضب. بحار ج78/165 به نقل از ميزان الحكمة ح 14728 4ـ قال(ع): سئل النبى(ص) عن خيار العباد فقال: الذين اذا حسنوا اسبتشروا، واذا اساؤوا استغفروا و اذا اعطوا شكروا، و اذا ابتلوا صبروا و اذا غضبوا غفروا. اصول كافى ج 2ـ باب المؤمن و علاماته و صفاته ـ ص 240، وسائل الشيعة ج11/353، مشكاة الانوار ص 79 5ـ ... وان احدكم اذا غضب احمّرت عيناه و انتفخت أوداجه و دخل الشيطان فيه، فاذا خاف احدكم ذلك من نفسه فليلزم الارض فان رجز الشيطان ليذهب عنه عند ذلك. اصول كافى ج 2ـ باب الغضب ـ ص 305 6ـ ... ما من جرعة أحب الله من جرعتين: جرعة غيظ ردها مؤمن بحلم و جرعة مصيبة ردها مؤمن بصبر. معدن الجواهر ص 27 1ـ همانا اين غضب{که در وجود شماست}، جرقهاي است از شيطان که در قلب اولاد آدم برا فروخته ميگردد. 2ـ بدرستيکه مرد خشمگين ميشود، پس هيچگاه{در چنين حالي} راضي نميشود تا اينکه وارد آتش(جهنم) شود. 3ـ چه چيز از غضب شديدتر است؟ همانا مرد خشمگين ميشود و {در اين حال} قتلي را که خدا حرام کرده مرتکب ميشود و {يا} به زن شوهردار نسبت زنا ميدهد. 4ـ در هنگام غضب کار انسان به جائي ميرسد که به هيچ چيز راضي نميشود تا اينکه خود را به جهنم افکند، بنابراين هر کس خشمگين شد اگر ايستاده است بنشيند و اگر نشسته است برخيزد تا{با اين عمل} خوي پليد شيطاني از او دور شود و اگر به يکي از خويشان و ارحام خود خشم کرد برخاسته او را مس کرده،(و با او دست داده و مصافحه کند) زيرا اگر فردي با خويشاوند خود مس کند غضبش فروکش ميکند. 5ـ بعد از آنکه حضرت نوح(ع) به امّت خود(که گمراه شده بودند) نفرين کرد، شيطان به نزد نوح آمد و عرض کرد: تو، به من احسان نمودهاي و من ميخواهم پاداشش را به تو بدهم. نوح فرمود به خدا پناه ميبرم که من به تو خدمتي کرده باشم! چه احساني از من به تو سرزده؟ گفت تو نفرين کردي و خدا قومت را غرق نمود و اکنون ديگر کسي نيست که رنج گمراه کردنش را متحمل شوم و تا قرن بعدي در استراحت خواهم بود. نوح(ع) فرمود: حال چه پاداشي ميخواهي به من بدهي؟ او گفت: مرا در سه جا ياد کن که من از هروقت ديگر در اين سه مورد به انسان نزديکتر م: 1ـ به هنگام غضب 2ـ به هنگام حکم و قضاوت بين دو نفر(متخاصمين)، 3ـ به هنگامي که با زن نامحرمي نشستهاي و غير از شما فرد ديگري نيست. 6ـ همانا مؤمن کسي است که هر گاه خشم گيرد، خشمش او را از گفتار حق بدر نبرد. 7ـ امام باقر(ع) از اميرالمومنين(ع) نقل فرمود که ايشان فرمودند: شيعه ما آنهايند که براي دوستي و ولايت ما به يکديگر بخشش کنند و ...، آن کساني که در حالت خشم، ستم نکنند... 8ـ در کتاب تورات آمده که خداوند متعال به موسي(ع) چنين گفت: اي موسي خشم خود را از کساني که تو را برآنان مسلّط ساختهام نگهدار تا خشم خود را از تو باز گيرم. 1ـ کسي که خشم خويش را ـ با آنکه قدرت اعمال آن را داردـ فرونشاند خداوند روز قيامت قلب او را پر از امن و ايمان ميسازد. 2ـ فردي که خشمش را از مردم نگاهدارد، خداوند عذاب روز قيامت را از او باز گيرد. 3ـ هيچ قدرتي بالاتر از فروکش کردن غضب نيست. 4ـ امام پنجم(ع) ميفرمايد که از پيامبر(ص) پرسيده شد که بهترين بندگان کيانند؟ حضرت در جواب فرمود: آنانکه هرگاه نيکي کنند شادمان شوند و آنگاه که بدي نمايند آمرزش طلبند و اگر چيزي به آنان داده شود، شکر و سپاس گويند و اگر گرفتار شوند صبر پيشه کنند و هرگاه خشم گيرند در گذرند. 5ـ ... هنگامي که يکي از شما غضب نمايد، چشمانش قرمز گردد و رگهاي گردنش باد کند و شيطان در وجود او نفوذ نمايد و چون فردي از شما از اين حالت بيم برخودش داشته باشد به زمين نشيند، چون پليدي شيطان در اين زمان از او پاک گردد. 6ـ دو جرعه است که در پيش خداوند متعال از گوارا ترين جرعههاست: يک ـ جرعه خشمي که مؤمني آن را بوسيله حلم و بردباري فرو ببرد. دو ـ جرعه مصيبتي که آن را با صبر و شکيبائي بنوشد. 2ـ الجنة الباقية 3ـ ضياءالصالحين 460ـ مجموعه: 1ـ وقف نامه سليمانى از محمد ابراهيم قمى در تاريخ 1089. 2ـ وقفنامه و نكاح نامه و غيره. 461ـ كتاب دعا. 462ـ تذكرة الاحزان، مقتل فارسى، تحرير 1104. 463ـ ترشيح الاقلام، مرحوم شيخ محمد على سنقرى، جلد دوم، نسخه ديگر آن بيشتر به شماره 273 ياد شد. 464ـ استبصار شيخ طوسي، طهارت. 465ـ کتاب دعا و زيارت. 466ـ شرح لمعه شهيد ثاني، دوره، تحرير 1244. 467ـ نخبة الواعظين، جلد دوم، جلد چهارم آن قبلاً به شماره 454 ياد شد. 468 ـ رياض الشهادة، فارسي، جلد سوم. 469ـ ترجمه مصباح کفعمي، ناقص، رحلي. 470ـ کتاب الحج حدائق، شيخ يوسف بحراني. 471ـ مجموعه: 1ـ مجمع الشطوط از علاء الدين حسين بن اسدالله غروي بهبهاني، فقه ، طهارت و متفرقات فارسي و عربي. 2ـ تمثيل المذاهب و تعديل المناسب در اصول عقايد از همو. 3ـ ديوان شعر از همو. 4ـ شرح حال خاندان او. 472ـ کفايه سبزواري، با اين يادداشت بر پشت جلدش: من تلاميذه المشهور بالفضل و العلم: آقا حسين و مير اسماعيل خاتون آبادي و مولانا سراب تنکابني و ملامحمد سعيد رودسري الجيلاني و من تلاميذ آقا حسين ولده آقا جمال و آقا رضي رحمهما الله تعالي و ميرزا علي رضا تجلي و مولانا ميرزا شيرواني و جمع کثير من الفضلاء کشيخ جعفر و ميرصالح خاتون و ميرزا مسيح فسائي و ملاحسن و ملا محمد شفيع و ملا محمد رفيع الجيلانيون و غيرهم. ومن تلامذة آقاجمال جمع كثير من الفضلاء كآقا خليل. و من تلامذة مولانا محمد سراب ملامحمد شفيع الداماد و ملامحسن الدامادو غيرهما من العلماء و الفضلاء رحمهم الله و انارآية اكثرهم. حرره خادم العلوم الدينية و المعارف اليقينية محمد صالح الخلخالى الخوصينى(شايد کلمه اخير جور ديگر قرائت شود). 473ـ مراح الارواح صرف. 474ـ احسن السنن, فارسي. منتخب از وسائل الشيعه، از سيد حسن يزدي. 475ـ مفاتيح الشرايع فيض کاشاني 476ـ تقريرات بحث اصول فقه، از اول تا اجتماع امر ونهي آخوند ملا شريف عبدالله. 477ـ مجموعه: 1ـ روضة الصالحين 2ـ اختيارات علامه مجلسى 478ـ غرة الغروية، شرح لمعه است، جلد اول، طهارت، نسخه اصل، تحرير 1302، جلد دوم آن به بيشتر شماره 395 ياد شده و در«ذريعه» جلد 16 معرفى شده است. 479ـ شوارق لاهيجى، جلد اول، تحرير 1233. 480ـ مختار التجويد از محمد على بن عبدالعظيم تبريزى. 481ـ بياض شعر. 482ـ كتاب دعا و زيارت.