اخباريان، قرآن را سراسر متشابه و غير قابل استفاده براي غير معصوم ميدانند. بر خلاف اين پندار اخباريان، با رجوع به روايات ميبينيم: يکي از ملاکهايي که روايات براي شناخت احاديث موضوعه و ساخته منحرفين و کذابين ارائه نمودهاند، موافقت يا مخالفت آن روايات با قرآن کريم ميباشد. اين اگر با متن حديث معروف «ثقلين» که دو ثقل «قرآن و عترت» را تا روز قيامت در کنار يکديگر قرار داده، نيز موافق است. و بدين جهت همانطور که گاه معناي آيات متشابه قرآن را از احاديث استفاده ميکنيم، در مواردي نيز معناي حديثي را بايد با استفاده از آيات قرآن به عنوان قرينه يا ملاک رد و قبول بدست آورد. چنانکه امام رضا (ع) در حديث دوم از باب ابطال الرويه کافي فرمود: «اذا کانت الروايات مخالفة للقرآن کذبتها...» اگر رواياتي با قرآن کريم مخالف بودند بايد آن را تکذيب کرد (آن را تکذيب ميکنم). شاهد اين اصل در کلام مرحوم شعراني در مبحث بعد خواهد آمد.
9- طرد روايات مخالف اجماع و ضرورت
علامه شعراني حجيت اجماع و اتفاق اماميه و علماي ايشان را در اصول دين و نيز در فروع از برخي روايات قابل استخراج دانسته است، لذا هر روايت که مخالف يکي از ضروريات دين يا اجماع علماي مسلمين يا علماي اماميه باشد را مطرود ميداند. مرحوم شعراني در ذيل همان قول امام رضا (ع) که فرمود: «اذا کانت الروايات مخالفة للقرآن کذبتها و ما اجمع المسلمون عليه انه لا يحيط به علما و لا تدرکه الابصار و ليس کمثله شيء...» (اگر روايتي مخالف قرآن باشد آن را تکذيب ميکنم و ميدانيم که آنچه مسلمين بر آن اجماع و اتفاق دارند اين است که خداوند مورد احاطه علميکسي واقع نميشود و ديدهها او را درنيابند و او بمانند چيزي نيست...). ايشان ميگويد: «فرموده اخير امام (ع) «و ما اجمع المسلمون عليه...» دليل است بر حجيت اجماع و ملاکي است که ميتوان خبر واحد را به جهت مخالفت با آن رد کرد. علي رغم اينکه اخباريان، هم در وجود اجماع مسلمين و هم در امکان علم به آن وهم در حجيتش - در هر سه مقام - تشکيک کردهاند، کلام امام (ع) دليلي بر رد هر سه شبهه ميباشد، اگر گفته شود در چنين مسأله مورد اختلافي (يعني رؤيت حق تعالي) چطور ميتوان به اجماع تمسک جست؟ جواب آن است که گاهي در اصل حکم اجمالاً اتفاق و اجماع وجود دارد اما در مصاديق و تطبيق آن حکم بر آنها اختلاف ميشود، پس اشکالي در تمسک به اجماع در اصل حکم کلي نيست، چنانچه در محل بحث (مسأله رويت)، اجماع مسلمين است که - به حسب قرآن کريم - «لاتدرکه الابصار» و حتي قائلين به رؤيت نيز که ظاهريان هستند، تأويل آيات دال بر يد الله و وجه الله و... را جايز ميدانند و لذا بايد به حکم آن گردن نهند». (ج 3 ص 220).