محمدهادي يوسفي غروي ارزشمندترين و کهنترين اثري که در تاريخ قيام امام حسين (ع) گردآوري و ثبت و ضبط شده و هم اينک متن تقريبا" کاملي از آن در دست است (کتاب مقتل الحسين) از ابومخنف لوط بن يحيب بن سعيد سالم آزدي غامدي کوفي ( متوفي به سال 157 ه) است . ابومختف در نيمه دوم قرن اول هجري در شهر کوفه به دنيا آمد و در اوائل قرن دوم همزمان با شروع دعوت عباسيان به خونخواهي سيدالشهداء (ع) به فکر گردآوري و ثبت و ضبط اخبار آن پديده خونبار افتاد و با جستجوي گسترده به ديدار حاضران و ناظران و معاصران آن رفته، و با کساني که به هر گونه از آن اطلاعي داشتهاند شتافته، و اطلاعات معتمد و گزارشهاي مستند و حتيالامکان دست اول آن روز را گرد آورده و گزارش نموده است، و لذا او سرآمد مقتل نويسان بعدي است بحدّي که کتاب او مصدر آثار تاريخي بعد درباره آن واقعه گرديد، که هر کس هر گزارشي درباره آن حادثّه عظيم نگاشته معمولا" از او گرفته است و بسياري متن آن را روايت و حکايت و نقل نمودهاند. او معاصر چهار امام معصوم – از امام زينالعابدين، تا ده سال از امامت امام کاظم (ع) – بوده، و اخباري را از سه تن اول (بجز امام کاظم(ع) روايت نموده است. اما از امام صادق (ع) مستقيم و بلاواسطه و از دو امام پيشين با واسطه. از ابومخنف جز (مقتلالحسين) چهل کتاب ديگر در تاريخ صدر اسلام از جمله درباره جنگ جمل و صفّين و خوارج نهروان، در کتب رجال و تراجم نامبرده شده است که متأسفانه امروزه از ديگر آثار او جز همان نامها خبري در دست نيست، و جز پارهاي از اخبار اميرالمؤمنين (ع) در جنگ جمل و صفّين ضمن کتاب «وقعه صفّين» از نصرين مزاحم منقري تميمي ( متوفي 212 هـ) و کتاب «الغارات» ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني( متوفي 283 هـ) و «کتاب الجمل» شيخ مفيد ( متوفي 413 هـ) و ساير مصادر تاريخي. دو مورخ بزرگ و معروف ديگر از معاصران همگنان نصر منقري: عليبن محمد مدائني يا مديني، (متوفي 211هـ) و هشام بن محمد نسّابه کلبي (متوفي 206 يا 204 هـ) کتاب مقتلالحسين او را با روايت مستقيم و بلاواسطه دريافت و با اضافه اختباري از ساير راويان نقل و روايت نمودهاند که به اعتبار آن اخبار اضافي جزء آثار خود آنان نيز شمرده شده است. ابومخنف هر کدام از اخبار مقتل را با نام راويان (سند) نقل نموده، و همچنان اين دو راوي از او: کلبي و مدائني، مرحوم شيخ مفيد گويا به مقتل ابومخنف دست نيافته، و لذا اين اخبار را در کتاب «الارشاد» خود از دو مقتل اين دو راوي از او (کلبي و مدائني) و متأسفانه با حذف اسناد و بدون نام ابومخنف، محمّد بنجرير طبري (متوفي 310 هـ) نيز اين اخبار را در تاريخ خود از مقتل کلبي و با تعبير: حدّثني هشامبنمحمد و با ذکر اسناد نقل نموده است. نام ابومخنف با مقتل او شناخته شده است ، و چون خود مقتل در ميان مردم نبوده است مجموعهاي به نام مقتل او با تصرفات و افزودههائي به طوري که با اصل کتاب مؤلف «الکامل فيالتاريخ»، از عليبن محمدشيباني مشهور به ابناثير جزري موصلي (متوفي 630 هـ) اسناد تاريخ طبري را حذف و اخبار را تلخيص کرده و احياناً اضافاتي دارد، و دنباله تاريخ طبري را تا زمان خود تکميل نموده، و لذا آن را «الکامل» نام نهاده است. بنابراين، اخبار طبري، کلبي و ابومخنف و احياناً ديگران را نيز در بردارد. «مقاتل الطالبين»، از عليبنالحسين اموي معروف به ابي فرج اصفهاني (متوفي 284 هـ) اين کتاب نيز مختصري از اخبار مقاتل بنيهاشم در کربلا را عمدتاً از ابومخنف دارا است . «انسابالاشراف»، از احمدبن يحيي بلاذري ( متوفي بين 280 تا 300 هـ) جلد سّوم اين کتاب به تحقيق محقق معروف شيخ محمدباقر محمودي دشتي منتشر شده است. از صفحه 142 تا 228 درباره زندگي و احاديث و مقتل امام حسين (ع) است، که بسياري از اخبارش از ابومخنف است. «الاخبار الطوال» از احمدبن داود دينوري ( متوفي 282 هـ) تاريخي است مختصر تا سال 277 هـ. مشتمل بر فصلي در مقتل امام حسين (ع) که باز بسياري از اخبارش از ابومخنف است. «روضة الواعظين»، از محمدبن حسن معروف به فتّال نيشابوري حلّي شهيد در نيشابور به أمر برادرزاده نظامالملک جوييني به سال 508 هـ . فصلي از کتاب، مختصري از «مقتل امام حسين (ع) را در بردارد. دکتر مهدوي دامغاني اين کتاب را به فارسي ترجمه و منابع اخبار را معرفي نموده است. « مقتل الحسين خوارزمي»، موفق بن احمد حنفي خوارزمي مکي( متوفي 568 هـ). کتاب دو جلد است، جلد اول « مناقب خوارزمي» و جلد دوم مقتل است و اخبار متعددي از ابومخنف را در بردارد. اما کتاب چندان معتبر و معتمد نيست. «کتاب اللهوف علي قتل الطفوف» از سيدعلي بن موسي حسنــــــي، معروف به سيدبن طاووس حلّي ( متوفي 665 هـ). در اوائل جوانيش کتاب زيارتي به نام «مصباحالزائر» نوشته و براي ايام عاشورا فاصله بسياري يافته. شايع شده است که ساختگي بودن اين مقتل و نفي صحت نسبت آن به او را عدهاي از کتابشناسان خبره و علماي بزرگ تصريح نمودهاند: مرحوم حاج ميرزا حسين نوري (صاحب مستدرک الوسائل) در «لؤلؤ و مرجان: 156 , 157 » و شاگرد ايشان، مرحوم محدث قمي در «نفسالمهموم: 8» و «هديهالاحباب: 45 و مرحوم سيدعبدالحسين شرفالدين «مؤلفالشيعة: 42» و ديگران. مرحوم محدث قمي در «هديةالاحباب» ميگويد: «ابوجعفر طبري در تاريخ خود در باب مقتل امام حسين(ع) از مقتل«صحيح» ابومخنف بسيار نقل کرده است» و در مقدمه «نفسالمهموم» ميگويد: «هرکس به تاريخ طبري مراجعه کند مييابد که بيشتر آنچه در مقتل امام حسين (ع) نقل کرده از مقتل ابومخنف گرفته است» . و به سبب ارزش و اهميتي که اين کتاب داشته و لذا مورد توجه مورخان و محققان بوده، به نظرم رسيد که با استخراج و جمعآوري اين اخبار از تاريخ طبري ميتوان آن مقتل مفقود را بازيافت، و چنين نمودم، و سپس چون ديدم طبري – چنانکه گذشت – اين اخبار را توسط کلبي نقل نموده، و شيخ مفيد در «ارشاد» نيز از کلبي نقل کرده، لذا با «ارشاد» تطبيق کردم و معلوم شد که اين اخبار نيز ابومخنف است؛ گرچه شيخ مفيد نفرموده است و اين مؤيد مرويات طبري گرديد. سپس با مقدمهاي مفصل (66 صفحه) درباره طبري و کلبي و ابومخنف و راويان اخبارش و تطبيق آن با مقتل رايج شايع به نام او و پاورقيهاي تطبيقي – تحقيقي مفيد، ضمن منشورات دفتر انتشارات جامعه مدرسين با نام «وقعةالطف لابي مخنف»، چاپ و نشر شد. در ضمن اين معرّفي، مقتل تاريخ طبري و ارشاد شيخ مفيد نيز شناخته شد، مقتل مختصر بيسندي، به قصد تتمه آن کتاب زيارت نوشته است «لؤلؤ و مرجان؛ 150 – 152 »، لذا از اعتبار چنداني برخوردار نيست، بر منفردانش اعتماد نشايد. «بحارالانوار، ج 44، 45 ». مرحوم محدّث مجلسي (قده) در مقــدمه مقتل، منابع را ذکر نموده است. عمدتاً ارشاد شيخ مفيد با اضافه از مقاتل الطالبين و مروجالذهب از مسعودي و کتابالملهوف از سيدبن طاووس و مشيرالاحزان از ابنغايحلّي و مناقب آل ابي طالب از ابنشهرآشوب مازندراني و کشفالغمه اربلي و مقتل محمدبنابيطالب حسيني حائري و کتابي در مناقب و مقتل از مؤلفي مجهول – شايد زيدي – از صفحه 310 – 394، ج 44 و تا صفحه 100، از ج 45. برادر گرامي شيخ محسن محمدي اراکي از مقتل بحار انتخاب نموده و با نام «المختار من مقتل البحار در 150 صفحه» ضمن منشورات مجمع انديشه اسلامي منتشر شده است. «القمقام الزّخار و الصمصام البتار» از مرحوم حاج فرهاد ميرزا، فرزند عباس ميرزا، فرزند فتحعلي شاه قاجار( متوفي 1305 هـ) مشتمل بر زندگاني امام حسين(ع) تا شهادت، با قلم ملمّع (فارسي و بعضاً عربي) با استناد به بيش از صد و هفتاد کتاب تاريخي و غير تاريخي معتبر از شيعه و سنّي، در بيش از 600 صفحه . «نفسالمهموم في مصيبة سيدناالحسين المظلوم» از مرحوم محّدث حاج شيخ عباس قمي متوفي 1359 هـ.. در بيش از 600 صفحه از 20 کتاب تاريخي معتبر. استادش مرحوم حاج ميرزا حسين محّدث نوري در «لؤلؤ و مرجان» بر بسياري از نقليات منبريان معترض بوده و اظهار اميد نموده که اگر برسد کتاب مقتل معتبري بنويسد، و أجل مهلتش نداد، و اين اميد استاد را مرحوم محدث قمي در کتاب «نفس المهموم» محقق نمود. «نفس المهموم» با تحقيق محققّ معروف آقاي حاج شيخ رضا استادي منتشر شده است. و دوبار به فارسي ترجمه شده: ترجمه مرحوم علّامه شعراني به نام «الدمع السجوم» و ترجمه مرحوم حاج شيخ محمدباقر کمرهاي بنام «رموز الشهادة.» «مقتل الحسين او حديث کربلا» از مرحوم مورّخ محقق حاج سيد عبدالرزاق موسوي نجفي معروف به مقرم، متوفي 1319 هـ. در حدود 300 صفحه عمدتاً با استناد بر اختبار ابومخنف در طبري و ارشاد شيخ مفيد و نفسالمهموم محّدث قمي و ساير مصادر معتبر. اين کتاب نيز به فارسي ترجمه شده به نام : «چهره گلگون حسين» از آقاي حاج شيخ عزيزالله عطاردي نيشابوري. از اين مجموعه جامعترين مقتل معتبر، نفسالمهموم و قمقام زخّار، و معتبرترين مختصر تحقيقي: وقعهالطف، به نظر ميرسد، اما اين کتاب اخيراً هنوز به فارسي ترجمه نگرديده است.