لمعه در نُجعه - لمعه در نجعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لمعه در نجعه - نسخه متنی

سیدحسن فاطمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




لمعه در نُجعه

نويسنده: سيدحسن فاطمى

النجعة في شرح اللمعة

علامه محقق مرحوم شيخ محمد تقى شوشترى (م1374هـ.ش)

تحقيق: على اكبر غفارى

چاپ اول, تهران, مكتبة الصدوق

محقق بزرگوار علامه شيخ محمد تقى شوشترى ـ أعلى الله مقامه الشريف ـ از نوادر عصر حاضر است كه آثار ارزشمندى از خود به جاى گذارد.

ييكى از آثار ارزنده ايشان النجعه فى شرح اللمعه است كه با شيوه خاصّى به شرح اللمعة الدمشقية پرداخته است. علامه شوشترى انگيزه خود را از اين تأليف, چنين بيان مى كند:

شهيد ثانى در شرح خود بر لمعه مطالبى را نقل كرده است اما نگفته كه اين مطلب در كجا و در چه كتابى است و آيا درست است يا نه, اين ها هيچ معلوم نبود. از اين رو, با در نظر گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به مآخذ وسائل الشيعه تصميم گرفتم بر لمعه شرحى بنويسم و چون كتاب وافى فقط احاديث كتب اربعه را نقل كرده; اما وسائل به كتب اربعه اكتفا نكرده است ولى معين نمى كند كه مثلاً فلان حديث در چه بابى است. به همين دليل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم كه در آن خبر را از خود كتب اربعه و منابع حديثى نقل كردم. سپس شماره باب را و اين كه مثلاً اين حديث در باب طهارت است يا زكات و يا… و نيز در چه كتابى است و حديث چندم آن است و چه كسى آن را نقل كرده, همه اين مسائل را مشخص كردم به طورى كه تقريباً روش تازه اى را در فقه ارائه داده ام.1

به اختصار مى توان ويژگى هاى زير را براى نجعه بر شمرد:

1. روايات را ـ كه فقه شيعه بر آن ها استوار است ـ به طور صحيح و منقح بى واسطه از منابع متقدم و اصلى نقل مى كند. لذا لغزش هاى فراوانى را كه در جوامع روايى متأخر و به تبع آن ها در كتب فقهى متأخر رخ داده, تذكر داده و اين تحريفات را تصحيح و چه بسا به اين طريق تعارض روايات را حل كرده است و اين مهم ترين ويژگى نجعه است;

2. شرحى است روايى ـ فقهى و دقيق بر لمعه;

3. به بحث و استدلال هاى متعارف كتب فقهى نپرداخته است;

4. عموماً بر اقوال قدما تكيه دارد;

5. هميشه اقوال را بدون واسطه از صاحبان آن ها نقل مى كند;

6. تمسك به اصول عمليه در آن كم است;

7. در بسيارى از مسائلى كه متعرض شده روايات زيادى را درباره آن ها نقل كرده است;

8. توجه به اقوال و روايات اهل سنت دارد;

9. معمولاً از مسائلى كه در متن لمعه مطرح شده بحث مى كند; ولى در موارد اندك, متعرض فروعى شده كه شهيد اول و ثانى ذكر نكرده اند.2

اگر چه نجعه شرحى دقيق بر لمعه است; اما توجه مؤلف بزرگوار بيشتر به شرح معطوف بوده است تا به متن لمعه و ايشان در مقام تصحيح متن لمعه نبوده است. چنان كه در مقدمه اشاره اى نفرموده است كه متن لمعه از كدام نسخه گرفته شده. در عين حال كه شارح, بسيارى از لغزش ها در نسخه هاى موجود را برطرف كرده; ليكن كاستى هايى نيز در آن راه يافته است.

نارسايى عمده در اين متن لمعه, اضافات و افتادگى هاى زياد در آن است و منشأ آن اين است كه شرح لمعه شهيد ثانى, مزجى است و استنساخ كنندگان معمولاً دقت لازم در جدا كردن متن از شرح نكرده اند. لذا بعضى عبارات متن, جزء شرح شده و بعضى عبارات شرح به متن ملحق گرديده است.

آن قسم از نسخه هاى لمعه كه از شرح گرفته شده اند اين نقص اساسى در آن ها مشاهده مى شود. لمعه اى كه در نجعه آمده از جمله متونى است كه از شرح شهيد ثانى گرفته شده. لذا بخشى از عبارات شهيد اول از شهيد ثانى پنداشته شده و برخى از عبارات شهيد ثانى از لمعه تصور شده است.

ملاك ما در اين كه عبارتى جزء متن است يا خير, سه نسخه كهن از لمعه است كه برگرفته از شرح نيستند و حتى تاريخ تحرير دو نسخه به قبل از ولادت شهيد ثانى باز مى گردد.

آنچه تحت عنوان (اضافات) يادآور مى شويم در هيچ يك از سه نسخه زير نيست و در معنا تأثير دارند. همچنين آنچه تحت عنوان (افتادگى ها) مى آوريم در هر سه نسخه وجود دارند.

گاه به عنوان مؤيد اشكالى كه مطرح مى كنيم با رمزى كه براى هر يك از نسخه هاى زيرانتخاب كرده ايم, اشاره مى كنيم:

1. (الف) براى اشاره به نسخه خطى موجود در كتابخانه آية الله نجفى مرعشى به شماره 959, كاتب: ابراهيم بن على, تاريخ تحرير: 951ق.

2. (ح) براى اشاره به نسخه خطى موجود در كتابخانه آية الله نجفى مرعشى به شماره 866, تاريخ تحرير: محرم863ق.

3. (ك) براى اشاره به متن تحقيق شده توسط حجةالاسلام والمسلمين على كورانى كه از روى كهن ترين نسخه خطى موجود لمعه (مربوط به سال 849ق.) تصحيح گرديده است.

در خور توجه است كه از ابتدا تا كتاب صوم را بررسى مى كنيم و چه بسا منشأ پاره اى از اشكالات مطرح در اين نوشتار, صرفاً اشتباه چاپى باشد.

كتاب طهارت

1. طريق پاك شدن آب چاه:

((يطهر البئر بنزح) أربعين للثعلب والأرنب والشاة والخنزير والكلب والهرّة.) ص46

در عربى هرگاه بخواهند لفظى را به كار برند كه شامل مذكر و مؤنث شود, مذكر را غلبه مى دهند و لفظ را به صورت مذكر مى آورند. در خصوص (هرّ) در المصباح المنير تصريح شده كه بر مذكر و مؤنث اطلاق مى شود بر خلاف (هرّة) كه تنها بر مؤنث اطلاق مى گردد. بنابراين, در عبارت فوق اگر لفظ به صورت مؤنث استعمال شود, حكم تنها شامل گربه ماده مى شود; اما همان گونه كه از روايات در نجعه استفاده مى شود, مخصوص گربه ماده نيست.لذاجا داشت (هرّة) به صورت مذكر آورده مى شد.3

2. طريق پاك شدن آب چاه:

(يطهر القليل بما ذكر والبئر ينزح جميعه للبعير وللثور والخمر والمسكر ودم الحدث والفقاع ونزح كر للدّابّة والحمار والبقرة وسبعين دلواً للإنسان و خمسين للدّم الكثير.) ص34

اگر عبارت بدين صورت باشد كلمه (نزح) كه در ادامه مى آيد بايد به (ينزح) عطف شده به صيغه مجهول خوانده شود در نتيجه (كر) مرفوع است. اشكالى كه پيش مى آيد اين است كه كلمات (سبعين) و (خمسين) به (كر) عطف شده اند در نتيجه بايد مرفوع و به صورت (سبعون) و (خمسون) باشند. منشأ اشكال اين است كه (ينزح) به صورت فعل نگاشته شده; در حالى كه در نسخه هاى (الف), (ح) و (ك) جارومجرور يعنى (بنزح) ضبط شده است.

3. احكام حيض:

(لو تجاوز العشرة فذات العادة الحاصلة باستواء مرّتين تأخذها وذات التميز تأخذه بشرط عدم تجاوز حديه [والرجوع] في المبتدئة والمضطربة.) ص244

(ذات التمييز) زنى است كه خون او داراى صفات حيض است; مانند سياه يا سرخ بودن, با فشار خارج شدن و….

ظاهراً (تمييز) به معناى تشخيص بايد از باب تفعيل باشد نه تفعّل.4

4. كيفيت تيمم:

(الواجب النيّة مقارنة للضرب على الأرض بيديه مرّة للوضوء فيمسح بها جبهته من قصاص الشعر….) ص437

روشن است كه (بهما) درست است و مرجع ضمير, (دو دست) است.

افتادگى ها

1. طريق نجس شدن آب مضاف:

(وينجس بالنجس.) ص74

(بالاتصال) پس از (ينجس) افتاده است.

2. فاصله ميان چاه و محلّى كه در آن آب نجس چاه را مى ريزند:

(يستحب التباعد بين البئر والبالوعة بخمسة أذرع في الصلبة أو تحتيّة البالوعة وإلاّ يكن فسبع.) ص83

پس از (فسبع) جمله زير افتاده است:

(ولاتنجس بها وإن تقاربتا إلاّ مع العلم بالاتصال.)

3. مستحبات وضو:

(تثنية الغسلات وبدأة الرجل بالظهر.) ص177

جمله (والدعاء عند كل فعل) پس از (تثنية الغسلات) افتاده است.

4. احكام استحاضه:

(أما الاستحاضة فهي مازاد على العشرة أو العادة مستمراً أو بعد اليأس أو بعد النفاس وحكمها كالحائض ويجب الوضوء مع غسلهن.)ص289

پس از (أو بعد النفاس) چند سطر زير افتاده است:

(ودمها أصفر بارد رقيق فاتر غالباً. فإذا لم تغمس القطنة تتوضأ لكل صلاة مع تغيرها ومايغمسها بغير سيل يزيد الغسل للصبح ومايسيل تغتسل أيضاً للظهرين ثم للعشائين وتغيّر الخرقة فيهما.

وأمّا النفاس: فدم الولادة معها أو بعدها وأقلّه مسمّاه وأكثره قدر العادة في الحيض فإن لم يكن فالعشرة.)

5. اقسام غسل:

(أما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهير.) ص294.

جمله (ويجب فيه الوضوء) از پايان افتاده است.

6. احكام غسل ميت:

(يجب المساواة في الرجولية والأُنوثية في غير الزوجين ومع التعذر فالمحرم من وراء الثوب فإن تعذّر فالكافر بتعليم المسلم.) ص324

پس از (فالكافر), (والكافرة) افتاده است.

اضافات

عباراتى كه با حروف سياه نوشته شده جزء متن لمعه نيست:

1. (ينجس (الماء) بالتغير بالنجاسة في أحد أوصافه الثلاثة.) ص22

2. (طهره (الماء المضاف) إذا صار مطلقاً بالكثير المطلق على الأصح.) ص74

3. (عفي عن دم الجرح والقرح مع السيلان و عن دون الدرهم البغلي.) ص110

4. (فإن ولغ فيه (الإناء) كلب قدم عليهما مسحه بالتراب ويستحب السبع فيه وكذا في الفأرة والخنزير.) ص122

5. (المطهرات عشرة… والنار ما أحالته رماداً أو دخاناً.) ص134

6. (واجبه (الوضوء) النية… ثم مسح ظهر الرجل اليمنى إلى الكعبين ثم اليسرى.) ص156

7. (يكره (في التخلي)… السواك حالته والكلام إلاّ بذكر اللّه تعالى.) ص197

8.( وذات التميز تأخذه بشرط… فكالمضطربة في أخذ عشرة أيّام من شهر وثلاثة من آخر أوسبعة سبعة أو ستّة ستّة.) ص244

9. (والشهيد لايغسّل ولايكفّن بل يصلّى عليه ويدفن بثيابه ودمائه ويجب إزالة النجاسة عن بدنه أوّلاً.) ص334

10.( يستحبّ أن يكون عمقه نحو قامة ووضع الجنازة عند رجليه أوّلاً ونقل الرجل في ثلاث دفعات.) ص405

كتاب صلاة

تصحيح

1. شرايط نماز:

(… والتميز فلاتصحّ من المجنون و….) ج1, ص195

(تمييز) از باب تفعيل درست است, نه از باب تفعّل. لذا به كسى كه افعال خوب و بد را تشخيص مى دهد (مميّز) مى گويند نه (متميّز).

2. كيفيت نماز:

(يجب الجهر بالقراءة في الصبح وأوليي العشاء والإخفات في البواقي.)ج1, ص248

روشن است كه (العشاءين) صحيح است تا شامل نماز مغرب نيز بشود.

3. مستحبات نماز (براى زنان):

(تجلس على ألييها.) ج1, ص363

(أليتيها) صحيح است; زيرا مفرد آن (ألية) است.

4. مستحبات نماز:

(ولاتربّع المصلّي قاعداً حال قرائته وتثنّي رجليه حال ركوعه.) ج1, ص317

احتمالاً در اثر اشتباه چاپى (لا) نوشته شده و اين افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شرح اين قسمت, روايت زير را نقل مى كند:

(عن احدهما(ع): كان أبي(ع) إذا صلّى جالساً تربّع فإذا ركع ثنّى رجليه.)

5. فضيلت نماز در مساجد مختلف:

(تتفاوت المساجد في الفضيلة فالمسجد الحرام بمأة ألف صلاة… والسوق باثنى عشرة.) ج1, ص138

اعداد يازده و دوازده هر دو جزء, يا مذكرند و يا مؤنث و در اين جا تميز (صلاة) است بنابراين (اثنتي عشرة) صحيح است.

6. نماز عيدين:

(يجب فيها التكبير زائداً على المعتاد, خمساً في الأُولى وأربعاً في الثانية والقنوت بينهما.) ج2, ص6

قنوت بين تكبيرهاى پنج گانه و چهارگانه است بنابراين (بينها) صحيح است.5

افتادگى ها

1. شرايط نماز:

(ترك الكلام… والكتف والالتفات إلى ماوراءه.) ج1, ص190

(إلاّ لتقية) پس از (الكتف) افتاده است.

2. احكام اذان:

(يستحب الطهارة والحكاية لغير المؤذن ثم يجب القيام…,) ج1, ص224

جمله (ويكره الترجيع) پس از (المؤذن) افتاده است.

3. كيفيت نماز:

(ثم يجب القيام مستقلاً به مع المكنة فإن عجز ففي البعض فإن عجز اعتمد فإن عجز اضطجع ويؤمي للركوع و السجود بالرأس.) ج1, ص329

جمله (فإن عجز قعد) پس از (اعتمد) و همچنين جمله (فإن عجز استلقى) پس از (اضطجع) افتاده است.

4. تعقيبات نماز:

(… ثم سجدتا الشكر ويعفر بينهما.) ج1, ص337

جمله (ويدعو بالمرسوم) از پايان افتاده است.

5. مستحبات نماز عيد فطر و قربان:

(يستحب التكبير في الفطر عقيب أربع أولها المغرب ليلته و عقيب عشر بغيرها.) ج2, ص18

جمله آخر از جهت معنا نامفهوم است عبارت صحيح اين گونه است:

(يستحب التكبير في الفطر عقيب أربع أولها المغرب ليلة وفي الأضحى عقيب خمس عشرة بمنى وعشر بغيرها.)6

6. شك بين سه و چهار:

(… والأصح الصحة.) ج2, ص162

جمله (لقولهم(ع): ما أعاد الصلاة فقيه) از پايان افتاده است.

7. شك بين دو و سه در نماز مغرب:

(أوجب الصدوق أيضاً الاحتياط بركعتين جالساً… عملاً برواية عمّار عن الصادق(ع) وهو فطحي.) ج2, ص171

جمله (وأوجب أيضاً ركعتين جلوساً للشكّ بين الأربع والخمس وهو متروك )از پايان افتاده است.

8. شك بين سه و چهار:

(… وهو خيرة ابن بابويه.) ج2, ص174

جمله (وترده الروايات المشهورة) در پايان افتاده است.

9. كسى كه عريان نماز خوانده است:

(أوجب ابن الجنيد الإعادة على العاري إذا صلّى ثم وجد الساتر في الوقت.) ج2, ص195

مرحوم محقق شوشترى در پايان از قول شهيد ثانى جمله (وهو بعيد) را نگاشته است; حال آن كه اين جمله كلام شهيد اول وجزء متن لمعه است.

10. كيفيت نماز خواندن مبطون:

(… والأقرب الأول لتوثيق رجال الخبر عن الباقر(ع).)ج2, ص203

عبارت (وشهرته بين الأصحاب) از پايان افتاده است.

اضافات

1. (في السفر والخوف تنتصف الرباعية.) ج1, ص22

2. (يمتد وقت الظهرين إلى الغروب اختياراً.) ج1, ص45

3. (لو انكشف الخطأ (في القبلة) بعد الصلاة لم يعد ماكان بين اليمين واليسار.)ج1, ص93

4. (تكره الصلاة… بين المقابر إلاّ بحائل ولو عترة أو بعد عشرة أذرع ولو كانت خلفه فلاكراهة وفي الطريق.) ج1, ص161

5. ((يستحب) الجمعة والتوحيد في صبحها وقيل: الجمعة والمنافقين.) ج1, ص262

6.( يستحب القنوت عقيب القراءة الثانية بالمرسوم وأفضله كلمات الفرج وأقلّه سبحان الله ـ ثلاثاً أو خمساً ـ ويتابع المأموم إمامه فيه.) ج1, ص325

7. (والتعقيب وأفضله التكبير… ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بما سنح.) ج1, ص332

8. (لاتنعقد (الجمعة) إلاّ بإمام أو نائبه… واجتماع خمسة فصاعداً أحدهم الإمام.) ج1, ص372

9. (لو جهل عين الفائتة صلّي… والمسافر يصلّى مغرباً و ثنائية مطلقة ولو اشتبه فرباعية وثنائية ومغرباً.) ج2, ص190

10.(لو تبيّن عدم الأهليّة في الأثناء انفرد و بعد الفراغ لا إعادة على الأصحّ.) ج2, ص 330.

كتاب هاى زكات, خمس و صوم

تصحيح

1. احكام زكات در انعام ثلاثه:

(لو كانت الغنم مرضى فمنها.) ص56

شهيد اول در اين قسمت از لمعه, احكام تمام انعام ثلاثه را بيان مى كند و حكمى كه در اين جمله آمده مخصوص گوسفند نيست; لذا شهيد ثانى پس از (غنم) مى افزايد: (أو غيرها من النعم) ليكن عبارت صحيح در متن (النِعم) است نه (الغنم).7

2. زكات در غلات:

(أمّا الغلات فيشترط فيها التملك بالزراعة أو الانتقال قبل انعقاد الثمرة وانعقاد الحبّ ونصابهما ألفان وسبعمائة رطل بالعراقي.)ص64

روشن است كه (نصابها) درست است و مرجع ضمير, (غلات) است.8

3. انفال:

(نفل الإمام(ع) أرض انجلى عنها أهلها أو أسلمت طوعاً أو باد أهلها والآجام ورؤوس الجبال وبطون الأودية ومايكون بهما.) ص194

اگر ضمير در (بهما) مثنّى باشد تنها آنچه در سركوه ها و در درون دشت هاست جزءانفال است نه موارد ديگر. اما چنين چيزى را در منابع فقهى نيافتيم. ظاهراً آنچه در موارد ديگر باشد نيز جزء انفال است بنابراين عبارت صحيح (بها)ست.9

4. احكام روزه:

(يقضي لو تعمّد الإخلال ويقضي لو عاد بعد انتباهة أو احتقن بالمائع أو ارتمس متعمّداً أو تتناول من دون مراعاة ممكنة فأخطأ.) ص224

به قرينه فعل هاى ديگر (تناوَل) به صيغه ماضى صحيح است.10

5. احكام روزه:

(يجوز في الشهرين متتابعين صوم شهر والصدقة عن آخر.) ص320

(متتابعين) صفت براى (الشهرين) است و بايد الف ولام داشته باشد.11

6. روزه زن باردار و شيرده:

(الحامل المقرب والمرضعة القليلة اللبن تفطران وتفديان.) ص331

از آن جا كه (شير دهى) از صفات مخصوص زنان است بايد لفظ آن مذكر و به صورت (المرضع) باشد.12

7. اعداد ترتيبى مركب هر دو جزء آن با هم مذكر و مؤنث مى شوند; اما در صفحه 384 (الحادية عشر) ضبط شده است.

افتادگى ها

1. احكام زكات:

(يشترط فيها السوم والحول بمضيّ أحد عشر شهراً.) ص39

كلمه (هلالية) پس از (شهراً) جزء متن لمعه است; اما محقق شوشترى آن را از قول شهيد ثانى نگاشته است.

2. مستحقين زكات:

(والغارمون وهم المدينون في غير معصيته.) ص93

عبارت زير از پايان افتاده است:

(والمروي أنه لايعطى مجهول الحال ويقاص الفقير بها وإن مات أو كان واجب النفقة.)

3. احكام روزه:

(لو استمرّ المرض إلى رمضان آخر فلاقضاء ويفدى عن كل يوم بمدّ.) ص308

عبارت زير در پايان نيامده است:

(ولو برأ وتهاون فدى وقضى ولو لم يتهاون قضى لاغير.)

4. شرايط اعتكاف:

(يشترط الصوم فلايصح إلاّ من مكلف يصح منه الصوم.) ص414

جمله (في زمان يصح صومه) از پايان افتاده است.


1. آينه پژوهش, ش7, ص32.

2. ر.ك: همان, ص33.

3. نسخه هاى (الف), (ح) و (ك).

4. نسخه هاى (ح) و (ك).

5. نسخه (ك).

6. نسخه هاى (الف), (ح) و (ك).

8. همان.

9. همان.

10. همان.

11. همان.

12. همان والمنجد.

/ 1