آزادي مطبوعات
نويسنده: جواد وند نوروزمقدمه
انقلاب اسلامي ايران فرصت بسيار خوبي فراهم كرد تا بتوان اولين بار يك فقيه برجسته كه خود اقدام به تاسيس يك نظام سياسي كرده بود نظرات خود را درباره مسايل مختلف آزاديهاي عمومي با بهرهگيري از منابع فقه اماميه به جامعه سياسي اسلامي عرضه بدارد.همين نظرات مبناي كار ما در اين تحقيق است كه با تكيه بر آنها به بررسي اين فرضيه خواهيم پرداخت كه آيا نظرات ايشان براي تاسيس يك سيستم كامل براي آزاديهاي عمومي با تاكيد بر آزادي مطبوعات كافي است يا خير؟ به عبارت ديگر آيا با بهرهگيري از نظرات معظم له ميتوانيم يك نظام آزادي مطبوعاتي بوجود آوريم كه بتواند مبناي عمل دولت اسلامي قرار بگيرد. نظرات، پيامها، نامهها و فتاوي حضرت امام(ره) كه هم اكنون به صورت كتاب شريف"صحيفه نور" در اختيار علاقمندان قرار گرفته و در اين تحقيق نيز به عنوان مهمترين منبع استفاده فراواني از آن شده است به نحو روشني راهنماي تدوين كنندگان قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته است آگاهي از اين نظرات به درك بهتر اصول اساسي آزادي مطبوعات در قانون اساسي و قوانين كشور منجر ميشود.علاوه بر آن تحقيق روي مجموعه آثار آن حضرت ميتواند راهنماي قانونگذاران و نيز توده مردم قرار گيرد. آگاهي مقامات تقنيني كشور در هنگام تدوين و تصويب قوانين مربوط به مطبوعات و آزاديهاي آن از نظرات امام(ره) موجب ميشود كه قوانين تصويب شده با موازين شرعي و موقعيت كشور ما در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي سازگاري داشته باشد. نا آگاهي، يا بيتوجهي به اين راهنماييها به وضع قوانيني ميانجامد كه ضوابط شرعي يا مصالح نظام جمهوري اسلامي را تضمين نخواهد كرد.مطبوعات كه ركن چهارم دموكراسي محسوب ميشوند بوسيله شناخت نظرات امام(ره) به حقوق فردي و اجتماعي خود در اين نظام سياسي بهتر دست مييابند.انديشؤ تابناك امام خميني(ره) كه با ژرفانديشي و دورنگري خويش فصل جديدي را در نحوه نگرش به پديدههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي فرا روي انديشمندان گشود در همه زمينهها حكمتآميز گشوده است. يكي از موضوعات مهم اجتماعي فرهنگي كه سخت مورد توجه حضرت امام(ره) قرار داشت مسئلؤ مطبوعات و جايگاه مهم آنها در سازندگي و اصلاح جامعه و تاثير شگرفشان بر انديشه و رفتار مردم و خصوصاً جوانان موجب گشت كه امام امت اين مسئله را از ابعاد گوناگون بررسي نموده و در هر بعد رهنمودهاي ارزشمندي را در ترسيم ارزشها و لغزشگاههاي مطبوعات بيان نمايند.مجموعه اين رهنمودها كه بوستاني از حكمتها و اندرزها و هشدارها را پديد آورد و مشتمل بر ديدگاههاي آن حضرت پيرامون اهميت و نقش مطبوعات و رسالت آنان در قبال جامعه و آزادي مطبوعات و حدود آن به راستي دستورالعمل كاملي براي همه مطبوعات كشور ميباشد و ميتواند در عرصه عصر رسانههاي مكتوب راهگشا باشد.اهميت و نقش مطبوعات
الف. تعريف مطبوعات و جايگاه آن:
در فرهنگ فارسي مطبوعات به آثار چاپ شده، اعم از كتاب، روزنامه، مجله، اعلاميه، اوراق تبليغي يا هر آنچه به زيور طبع و چاپ آراسته گردد اطلاق ميشده است. دكتر محمد معين دربارؤ مطبوعات مينويسد: "مطبوعات جمع مطبوع، مطبوعه، نوشتههاي چاپي، روزنامهها مجلات مطبوعاتي منسوب به مطبوعات... و مطبوعات، طبع شده، چاپ شده، را در بر ميگيرد".1 محمد محيط طباطبايي نيز مطبوعات را چنين تعريف ميكند: "مطبوعات مشتمل بر روزنامه و جريده و مجله و صحيفه و ماهنامه و هفتهنامه است كه مانند حكومت مشروطه و فرهنگ جديد و پست و تلگراف و راه آهن و هواپيما و اتومبيل و چاپخانه و راديو و تلويزيون و همؤ مظاهر ديگر زندگي عصر ما، بدون استثنأ ره آورد تمدن و فرهنگ اروپا هستند كه از قريب 170 سال تاكنون راه ايران را در پيش گرفتهاند."2مطبوعات شايد با نفوذترين وسيله انتقال ارزشها و نظريات و عقايد و اخبارند. مطبوعات هم ارزاناند و هم قابل دسترسي. مهمترين نقش روزنامهها و مطبوعات دادن خبر و تفسير وقايع روزمره است. مطبوعات بجز خبررساني نقشهايي ديگري دارند كه شايد از خبر هم مهمتر باشد؛ براي مثال مجلات كه بيشتر جنبؤ سرگرمي يا تخصصي دارند و اطلاعات خاصي را براي گروه معيني ارائه ميدهند.از ديگر ويژگيهاي مطبوعات تاثيرگذاري روي افكار عمومي است. مطبوعات ميتوانند به علت تنوع، گروههاي خاصي را مخاطب خود قرار داده و با زبان خود آنها با آنها ارتباط برقرار كند و مطالب مورد علاقهشان را منتشر كنند. مطبوعات ارزانترين وسيله ارتباط جمعي است و شايد در درازمدت موثرترين وسيله تاثيرگذاري بر افكار عمومي. لذا ميتواند نقش مهمي در انتقال، حفظ، گسترش و يا نفي و ابطال ارزشهاي فرهنگي ايفا نمايد. به بياني ژرف تر بايد گفت كه مطبوعات يكي از وسايل گوناگون ارتباطي هستند كه بخش وسيعي از مخاطبين را بدون هيچ گونه ارتباط شخصي بين فرستندگان و گيرندگان پيامها فرا ميگيرند.مطبوعات معرفي كنندؤ الگوي نقشها، ديدگاهها و چگونگي روي آوردن به ارزشهاي فرهنگي است كه ممكن است مردم به طريق ديگر هرگز به آنها دسترسي پيدا نكنند. كودكان از طريق رسانههاي مكتوب و مطبوعات قادر ميشوند مطالب زيادي دربارؤ حقوقدانان، قضات دادگاهها، نمايشدهندگان، كارآگاهان پليس و شخصيتهاي انگشت شمار فرا گيرند. و نيز طبقه جوان از طريق تبليغات رسانههاي گروهي مطالبي دربارؤ نقشهاي آيندؤ خود، به عنوان مشتريان بازار و نيز دربارؤ ارزشهاي والايي كه جامعه به جواني، موفقيت، زيبايي و ماديگرايي ميدهد ياد ميگيرند و تغييرات هنجارها و ارزشهاي اجتماعي به سرعت در رسانههاي گروهي منعكس ميشوند و ممكن است به آساني از سوي مردمي كه به نحو ديگري ممكن نبود به آساني به آنها دسترسي يابند پذيرفته شوند. تقريباً همؤ ابعاد رفتار اجتماعي به طور بالقوه تحت تاثير رسانههاي ارتباط جمعي قرار دارد. سياست، بهداشت، رفتار ضداجتماعي( Antisocial ) و اجتماع خواه ( Plosocial ) نگرشهاي مربوط به گروههاي مشخص جامعه، دانش شغلي، تعليم و تربيت و رفتار مصرف كننده از اين قبيلاند.4 مطبوعات در هر كشور نقش اساسي را در ايجاد جوي سالم و يا ناسالم دارند.5
مطبوعات كشور در ساختن جامعه نقش موثري را ايفا مينمايد.6 اگر مطبوعات اصلاح بشود. يك جامعه اصلاح ميشود.7 آنها لسان يك مملكت هستند، آبروي يك مملكت به آنها بسته است.8 تمام رسانهها مربي يك كشور هستند بايد تربيت كنند كشور را.نقش نشريات در هر كشور از همه چيزها بالاتر است. روزنامهها و مجلات ميتوانند كه يك كشوري را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهي كه صلاح كشور است ميتواند به عكس عمل كنند.9هر سازمان كه در متن جامعه پديد ميآيد بايد داراي كاركردهايي در خدمت جمع و جامعه باشد و چنان تنظيم گردد كه بتواند مانند يك تن، به صورتي هماهنگ، خدمات خود را به جامعه كه منتها و موجد آن است عرضه دارد. مطبوعات و سازمانهاي ارتباطي نيز از اين قاعده مستثني نيستند و تقريباً همه محققان و دست اندركاران مسائل و نيازهاي جامعه، مخصوصاً صاحبنظران وسايل ارتباطي بدان انديشيدهاند و به اهميت و جايگاه مطبوعات پي بردهاند.اهميت انتشارات، مثل اهميت خونهايي است كه در جبههها ريخته شده است. و "مداد العلمأ افضل من دمأ الشهدا" دمأ شهدا اگرچه بسيار ارزشمند و سازنده است، لكن قلمها بيشتر ميتوانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلمها ميسازند و قلمها هستند كه شهيد پرورند.8
در بررسي نقش تربيتي مطبوعات به اهميت قلم ميبايستي اشاره كرد و تاثيري كه بر رد حيات فرد و حركت اصلاحي جامعه ميگذارد. اگر براي قلم قداستي قائل نباشيم و يا معتقد باشيم كه براي مطبوعات و قلم محدوديتي وجود ندارد و با آن ميتوان هر مطلب خوب و بدي را نوشت بايستي به آن نظام حقوقي حاكم بر مطبوعات نيز اعتقاد داشته باشيم كه با اين نگرش همگوني داشته باشد. ولي اگر بپذيريم كه انسان در معنويات هيچ حدي ندارد به اين نتيجه ميرسيم كه قلم انسان هم مقدس است و مطبوعاتي هم كه در اختيار جامعه انساني گذارده ميشود بايد راهنما و هدايت بخش باشد مطبوعات بايد يك مدرسه سيّار باشد تا مردم را از همه مسايل به خصوص مسائل روز آگاه كند... به طور كلي مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشد 10در اين صورت است كه مطبوعات از يك طرف ميتوانند در ساختن جامعه11 نقش موثر خود را ايفأ كند و از طرف ديگر در رشد انسان12 از نظر فردي مفيد واقع شود و مثل معلمين باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت ميكنند و آرمانهاي ملت را منعكس ميكنند. در مملكتي كه آن همه خونريزي شد و آن همه ملت ما (براي اصلاح جامعه) خون دادند تا اينكه يك جمهوري اسلامي موافق آرأ اكثريت قريب به اتفاق(مردم) محقق شده دست خائنين كوتاه گرديد و دست چپاولگران قطع شد، اگر در مطبوعات بخواهند باز به پشتيباني از جنايتكاران و خيانتكاران چيزي بنويسند، اين مطبوعات ما نيست اين خيانت است براي آنكه چنين منظور حاصل شود قلم بايد دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد، وقتي كه قلم دست ارازل افتاد مفسدهها زياد خواهد شد.13
اين ديدگاه درست در برابر هدف نظام خبري سرمايهداري است، زيرا اهداف نظام خبري سرمايهداري پايين است و هرگز در پي اعتلاي انسانها و تربيت آنها نيست بلكه در جستجوي آن است كه آنها در سطح مصرفكنندگان رام نگه دارد.14
تاكيدي كه بر نقش تربيتي مطبوعات در يك جامعه سياسي ميشود بدان دليل است كه اصولاً تمام مسائلي كه در اسلام است، حتي مسائل سياسي، مسائل تهذيبي است و براي درست كردن آدم است.15
ب. وظايف و رسالتهاي مطبوعات
انديشمندان ارتباطات وظايفي چند، نظير مراقبت از محيط وايجاد همبستگي بين اجزاي گوناگون جامعه را در پاسخ به محيطي كه در آن انتقال ميراث فرهنگي از نسلي به نسل ديگر صورت ميگيرد به عنوان وظيفههاي اصلي ارتباطات جمعي تلقي ميكند.براي مطبوعات نيز علاوه بر وظايف و رسالتهاي بالا وظايف ديگري نيز برميشمارند:1. حراست از محيط 2. همبستگي بين اجزاي جامعه در پاسخ به نيازهاي محيطي 3. انتقال ميراث اجتماعي از نسلي به نسل ديگر وظايف مطبوعات ميباشد.امام خميني نيز براي مطبوعات وظايف و رسالت هاي برشمردهاند:1. پرهيز از نفع شخصي و نقش پرستي.162. اخلاص در نگارش.17
3. سعه صدر داشتن.18
4. تربيت انسانها.19
5. در خدمت اسلام بودن.20
6. در خدمت ملت.21
7. در خدمت انقلاب بودن.22
8. اميد دادن به مردم.23
9. بررسي دقيق مقالات قبل از چاپ.24
10. بكارگيري نويسندگان متعهد.25
11. پرهيز از دامن زدن به اختلافات.26
12.تقويت نيروهاي مسلح.27
13. استقلال فكري.28
14. انتقاد نه انتقام.29
15. رشد فكري و سياسي جوانان.30
16. تهيه مطالب آموزنده.31
17.اجتناب از تبليغات توخالي.32
18. پرهيز از شخصيت گرايي.33
19. انعكاس اخبار اقشار پايين جامعه.34
20. اعتراف به اشتباهات.35
آزادي و ديدگاه امام خميني(ره)
معناي آزادي مانند برخي واژههاي ديگر، به قدري كشدار است كه تفاسير مختلفي از آن شده است. نويسندگان تاريخ عقايد حدود دويست معنا براي آن ضبط كردهاند. دانشمندان حقوق و علوم سياسي تعاريف گوناگون از آن ارائه كردهاند و هريك تعريف خود را كاملتر دانستهاند.منتسكيو ـ نويسنده سياسي نيمه اول قرن هيجدهم فرانسه ـ (1689 ـ 1755) تعريف ملايمتري از آزادي دارد. وي با بيان اين نكته كه آزادي سياسي اين نيست كه هركس هرچه دلش ميخواهد انجام بدهد. در تعريف از آزادي ميگويد:"آزادي عبارت از اين است كه انسان حق داشته باشد هركاري را كه قانون اجازه داده و ميدهد بكند و آنچه را كه قانون منع كرده و صلاح او نيست مجبور به انجام آن نگردد، در اين صورت اگر مرتكب اعمالي بشود كه قانون منع كرده، ديگر آزادي وجود نخواهد داشت."آزادي در مفهوم غربي آن عبارت است از اختيار انجام هرعملي به شرط آنكه مزاحم حقوق ديگران نباشند، و به شكلي ديگر: فقط مزاحم حقوق ديگران مباش، سپس هرچه ميخواهي بكن.مفهوم آزادي به آن معنا كه فلسفههاي اجتماعي غرب بدان اعتقاد دارد. با آن معنايي از آزادي كه در اسلام است. تفاوتهاي عمده دارد. آزادي از ديدگاه حضرت امام(ره) چنين آزادي از نظر اسلام محكوم است و از تحقق آن در جامعه بايد جلوگيري شود. در همين زمينه، ايشان ميفرمايند:ما با اين آزاديهايي كه از غرب ميآيند و اينها (غربگرايان) هم به آن دامن ميزنند و آزادي وارداتي است ما با اين مخالفيم...نظام آزاديهاي فردي واجتماعي بايد بگونهاي استقرار يابد كه تكامل بعد روحاني انسان را هم تضمين كند. در همين زمينه حضرت امام(ره) اظهار ميدارند:"اين آزادي كه الان براي ملت ما است... آزادي است در كليه امور كه اين امور به نفع خود شماست... تمام چيزهايي كه در رشد انسان... دخالت دارد، اينها همه آزاد هستند."
در آثار حضرت امام(ره) به تعريف مشخصي از "آزادي" برنميخوريم ولي آنچه ايشان پيرامون ويژگيهاي آزادي و خود آن اظهار داشتهاند راهنماي كافي براي مطالعه ما با تاكيد بر آزادي مطبوعات خواهد بود كه در اين تحقيق از آنها استفاده خواهيم كرد.
اهميت آزادي از ديدگاه امام خميني(ره):
حضرت امام(ره) آزادي را"يكي از بنيادهاي اسلام" دانسته و نسبت به نگرش اسلام به آزاديهاي فردي اظهار ميدارند:"اسلام انسان را آزاد و مسلط بر خود و جان و مال و نواميسش قرار داده هر انساني در مسكن خود آزاد است در مشروب و ماكول، آنچه خلاف قوانين الهيه نباشد آزاد است حكم اسلام است كه اگر كسي حمله برد به منزل كسي براي آن كسي كه مورد حمله واقع شده است كشتن او جايز است، اسلام تا اين قدر با آزاديها موافق است... اسلام سرمنشأ همؤ آزادگيها، همه بزرگيها، همه استقلالهاست."حقوق بشر و آزاديهاي فردي و اجتماعي قسمتي هم از دين اسلام و اركان نظام اجتماعي آن است. ايمان داشتن به اصل اول دين اسلام(توحيد) از طرفي زيربناي انديشؤ عدالت و حقوق ذاتي مردم است و تنها با قبول اصل توحيد است كه ميتوان وجود حقوق ذاتي و عدالت واقعي را به عنوان دو حقيقت مستقل از فرضيهها پذيرفت.در بيشتر تعاليم اسلام روح آزاديخواهي و توجه به حقوق انسانها آشكارا ديده ميشود.
آزادي مطبوعات و ديدگاه امام خميني(ره):
در بحث از آزادي مطبوعات ميزان دخالت قدرت سياسي در كار مطبوعات بحث اساسي و جدي است در آغاز بايد به اين مطلب اشاره كنيم كه استقلال مطبوعات، چندان هم كامل نيست زيرا هر نوع فعاليت اجتماعي ـ كه فعاليت مطبوعاتي نمونه برجسته آن است خواه ناخواه به مجموع پيكره اجتماع بستگي پيدا و اين خود مانع استقلال كامل است.در يك جامعه سياسي نيروها و نهاديي كه ميتواند بر مطبوعات اعمال فشار كند متفاوت است. در كشورهاي توسعه يافته كه قدرتهاي اقتصادي كاملاً سازمان يافتهاي وجود دارند تاثيرپذيري مطبوعات هم از آنها كاملاً قابل تصور است.آزادي در بحث و مقوله مطبوعات معني خاصي پيدا ميكند. در كشورهاي پيشرفته اين نيروهاي اقتصادي هستند كه با داشتن گرايشات و اهداف سياسي از قبل تعيين شده سعي ميكنند كه از نقش اجتماعي و سياسي مطبوعات به نفع خويش استفاده كنند. در نتيجه در اين گونه كشورها آزادي واقعي مطبوعات وقتي قابل تصور است كه آنها از فشار و اجبار سنديكاها، كمپانيها و تراستها آزاد و در امان باشند. آزادي مطبوعات در ديدگاه امام خميني با اين معني فرق ميكند و آن به علت نبود نيروهاي اقتصادي قوي منسجم و با تشكيلات است. از ديدگاه امام راحل(ره) مفهوم آزادي مطبوعات عبارت است از:ما در اولين زمان لازم برنامه خود را اعلام خواهيم كرد ولي مهمترين وظيفه دولت آينده اين است كه هرچه سريعتر شرايط انتخابات آزاد را فراهم كند، از قبيل آزادي مطبوعات به معناي واقعي كه با ذكر تمامي واقعيات و حقايق و آگاه ساختن مردم به مسائل آزادي مطبوعات در جامعه اهميت و جايگاه ويژهاي براي خود دارا ميباشد.ما حرفمان اين است كه آقا به قانون اساسي عمل بكنيد، مطبوعات آزادند، قلم آزاد است، بگذاريد بنويسند مطالب را اگر دين داريد به دين عمل كنيد، اگر چنانچه دين را ارتجاع ميدانيد به قانون اساسي عمل كنيد، خوب بگذاريد بنويسند.ما كه ميگوييم مطبوعات آزاد باشند، ما كهنه پرستيم؟ آقايان كه الزام ميكنند كه در مطبوعات اين نوشته بشود آنها مترقياند؟ خوب ما صدايمان از اين بلندگو تا آنجا ميرسد، آنها صدايشان از اينجا تا آمريكا ميرسد. هرجا دلار ميگيرند صدايشان هم آنجا ميرسد."در جمهوري اسلامي مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند."به علت جايگاه حساس و ويژه مطبوعات ميبايستي حدود و خطوط قرمز را در جامعه رعايت نمايند و از آزادي استفاده نكنند و دنبال توطئه نباشد. در همين مواقع بعضي از مطبوعات آزادي را با توطئه خلط ميكردند كه امام دقيقاً به شناخت آن نايل شده و تذكر ميدادند كه دشمن خود را بشناسيد من حالا دارم معرفي ميكنم و اين نواري كه من ميگويم امروز، امشب بايد در راديو بييك كلمه اين طرف و آن طرف اگر يك حرف اهل روزنامه يا راديو اين ور و آن ور بكنند من خراب ميكنم آن روزنامه را براي اينكه برخلاف مسير ملت است. آزادي نيست توطئه است ما توطئه را ميشكنيم.من به مطبوعات و رسانههاي جمعي اكيداً اخطار ميكنم، آزادي غير از توطئه است از توطئههاي خلاف مصالح عاليه اسلام و كشور و ملت جداً جلوگيري ميشود.در هر صورت از ديدگاه امام مطبوعات يك كشور، از نظر حوزه عملكرد بايستي در مسير ملت و در خدمت آنان باشد در غير اين صورت مورد تاييد اين ملت نميتواند باشد و نبايد آنرا يك روزنامه كشوري و ملي حساب كرد. هرچند دولت هم اجازه ادامه فعاليت به آنها بدهد. مطبوعات اگر ملي و در مسير ملت باشند به بازگو كننده خواستههاي مردم از قدرت سياسي مبدل خواهند شد در اين صورت خواهد بود كه آنها از حمايت مردم نيز برخوردار خواهند شد و همين امر موضع آنها را تقويت و دخالت خودسرانه مقامات عمومي را در كار آنها با مشكل روبرو ميكند، مطبوعات بايد زبان اعتراض مردم به عملكردهاي نادرست قدرت عمومي باشد، به فرمانروايان گوشزد كنند كه در فلان موضع از اصول قانون اساسي و مسير انقلاب اسلامي خارج شدند، نه آنكه خود ابزار دست قدرت سياسي واقع شوند، اين ديگر "روزنامه كشوري و ملي" نخواهد بود و از نظر افكار عمومي مندرجات آن ارزش خواندن را نخواهد داشت، چه آنكه نميتوان آن را ركني از اركان دمكراسي يك كشور تلقي كرد. ولي اين نحوه فعاليت مطبوعاتي را بايد از آن فعاليت مطبوعاتي كه در صدد تضعيف بناحق قدرت سياسي است، متمايز كرد. مسلم است كه مرزهاي اين دو از هم قابل تميزند و ميتوان ادعاهاي اختلاط آن دو را با براهين منطقي رد كرد.اگر مطبوعات "از تيترهايي كه موجب تحريك و يا تضعيف مردم ميشوند استفاده كنند يا اقدام به درج مقالاتي كه منجر به انقلاب انقلابي كه مردم خون پايش دادهاند يا مضربه حال، ملت يا مصلحت كشور يا برخلاف اسلام يا عفت عمومي است بينجاميد مجاز به استفاده از حق آزادي مطبوعات نخواهند بود" بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن كه موجب تباهي(اخلاق) جوانان و دختران و پسران ميشود از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومي و مصالح كشور حرام است.محدوديت ديگر مطبوعات مربوط به درج گزارشاتي است كه حاوي فعاليتهاي محاكم قضايي است بايد مجلات و روزنامهها و رسانههاي گروهي توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه برخلاف موازين اسلامي است و از پخش چيزهايي كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست احتراز كنند. اين كشور اسلامي است و بايد هر امري موافق با موازين شرعي، اسلامي باشد شكايت از قاضي يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعي باشد و شاكي هركه باشد حق ندارد در مطبوعات يا رسانههاي گروهي يا در مجامع عمومي طرح دعوي كند و عليه قوه قضائيه جوسازي نمايند.حضرت امام(ره) در پيام مورخ 6/6/58 در رابطه با وظيفه دستگاه قضايي نسبت به كار مطبوعات، خاطرنشان ميسازند:" دادستانهاي دادگاهها موظفند كه بار ديگر رسيدگي به مطبوعات و حال نويسندگان آنها را بر عهده گيرند و هريك از مطبوعات را كه توطئهگر و مخالف مصالح ملت و كشور ندانستند اجازه نشر دهند و از نشريات مخالف مصالح ملت و كشور جداً جلوگيري كنند."
محدوديتهايي كه در بالا ذكر شد مشخص كننده بخشي از رابطه قدرت سياسي با مطبوعات است اگر مطبوعات چنين محدوديتهايي را رعايت نكنند مقامات ذيربط بايستي به تخلفات آنها رسيدگي كنند ولي اگر فعاليت آنها در قلمرو چنين محدوديتهايي قرار نگيرد براي آن مقامات حق هيچگونه دخالت يا اعمال فشاري نسبت به مطبوعات وجود نخواهد داشت. به اين نكته مهم نيز بايد توجه كامل مبذول داشت كه عناوين مخالف "مصلحت كشور" و يا برخلاف اسلام عناوين عام و كلي است كه مقامات مربوطه بايد با دقت بسيار به آنها بنگرند و اگر روزنامه يا مجلهاي به يكي از اين دو عنوان متهم شد، دليل محكمي هم براي آن ارائه شود كه از نظر افكار عمومي و جامعه مطبوعاتي قابل پذيرش باشد، برخوردهاي عجولانه فاقد توجيه حقوقي و مبتني بر غرض ورزيهاي گروهي با مطبوعات براي حمايت سياسي هر كشوري زيانبار است.محدوديتهايي كه ذكر شد، طبعاً براي جامعه ما با ويژگيهايي كه از نظر اعتقادي دارد قابل قبول و منطقي است ولي بدون شك چنين محدوديتهايي از ديد مجامع بينالمللي حقوق بشر كه نگرشي ديگر به دين دارند سلب آزادي از مطبوعات محسوب ميشود.
1.محمد معين، فرهنگ فارسي، ج5، حرف م، واژه مطبوعات.2. محمد محيط طباطبايي، تاريخ تحليلي مطبوعات ايران، ص 13.3. علي اسدي، افكار عمومي و ارتباطات(تهران: سروش) ص176
4. Donald Roberts and christine Bachen[....],)1981(,p.309.5. صحيفه نور، ج12، ص 23.6. صحيفه نور، ج13، ص 41.7. همان جا.8. صحيفه نور، ج10، ص 245.9. صحيفه نور، ج 6، ص 193.10. صحيفه نور، ج 14، ص 248.11. صحيفه نور، ج 17، ص 137.14. صحيفه نور، ج22، ص 283.15. صحيفه نور، ج9، ص 235.16. همان جا.17. دوورژه، موريس؛جامعه شناسي سياسي ترجمه دكتر ابوالفضل قاضي، ص 314.18. صحيفه نور، ج16، ص 9.19.صحيفه نور، ج1، ص 4.20. صحيفه نور، ج13، ص 253.21. صحيفه نور، ج20، ص 240.22. صحيفه نور، ج6، ص 193.23. صحيفه نور، ج1، ص 120.24. صحيفه نور، ج6، ص 191.25. صحيفه نور، ج5، ص121 و 122.26. صحيفه نور، ج 14، ص 88.27. همان، ص 51.28. صحيفه نور، ج13، ص 250.c
29. صحيفه نور، ج14، ص 38.30.صحيفه نور، ج13، ص 94.31. صحيفه نور، ج12، ص 23.32. صحيفه نور، ج14، ص 48.33. صحيفه نور، ج 8، ص 24.34. v.van Dyke,Human Rights, the united States and world community)New York: Oxford university press,)910(P.15
34. صحيفه نور، ج 12، ص 209.35. صحيفه نور، ج 8، ص 220.36. برلين، آيزايا، چهارمقاله درباره آزادي، ترجمه محمدعلي موحد، چاپ اول(تهران، انتشارات خوارزمي، 1368) ص 236.37. منتسكيو، شارل لوئي، روح القوانين(بي م، بينا، 134)، ص 156.38. صحيفه انقلاب، چاپ سوم(تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) 1368، ص 27.39. مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي صحيفه نور، ج1، چاپ اول(تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1361) ص 146.40. صحيفه نور، ج9، ص 235.41.صحيفه نور، ج2، ص 263.42.صحيفه نور، ج1، ص 68.44.صحيفه نور، ج4، ص 128.45.صحيفه نور، ج1، ص 72.46. صحيفه نور، ج2، ص 280.47. صحيفه نور، ج6، ص 259.48. صحيفه نور، ج8، ص 219.49. صحيفه نور، ج6، ص 192.50. صحيفه نور، ج 7، ص 18.51. همان جا.52. همان جا.53. صحيفه نور، ج8، ص 283.54. همان جا.55. صحيفه نور، ج6، ص 192.56. صحيفه نور ، ج4، ص 260.57. همان جا.58. صحيفه نور، ج 4، ص 192.59. همان جا.60. صحيفه نور، ج 18، ص 234.61. صحيفه نور، ج8، ص 284.