اصول آموزش احكام
نويسنده: مهدي فاطمييكي از پرسشهايي كه گاه براي مبلّغان پيش ميآيد، اين است كه در آموزش و تدريس رسالههاي توضيح المسائل به همگان به ويژه جوانان چه روشها و نكاتي را بايد در نظر گرفت و چه زاويه ديد و نگاهي را بايد در نظر داشت تا براي آنان گيرا و جذّاب باشد؟ و تعبير «عبوس بودنِ» چهره رسالهها از زبان برخي به صورت موجبه كليّه جاري نشود.در پاسخ به اين پرسش و هنگام آموزش و بيان رسالههاي عمليه به همگان بهويژه جوانان، بايد چند زاويه ديد را دوباره در نظر آورد تا بر جذّابيّت آموزش احكام الهي و مسائل شرعي افزود.اينك نگاهي دوباره به آموزش رساله ميافكنيم و پيشاپيش از به كارگيري بعضي از واژهها يا مسائل شرعي به عنوان نمونه و مثال پوزش ميخواهيم:1 ـ بيان معادلهاي فارسي: براي برخي از واژههاي رسالهها ميتوان معادل فارسي آنها را نيز بيان كرد، مانند «پاككنندهها» براي «مُطَهِّرات» و «نيمخيز نشستن» براي «تَجافي».2 ـ بيان معادلهاي مفهومتر و رايجتر: براي بعضي از واژههاي توضيح المسائلها ميتوان معادل عربي امّا مفهومتر و رايجتر آنها را بيان كرد، مانند «ادرار» براي «بَول»، «مدفوع» براي «غائط» و
«استفراغ» براي «قَي» كه همه اين واژهها عربي هستند، ولي واژههاي نخستين رايجتر و قابل فهمترند.3 ـ بيان معادلهاي امروزيتر و كاربرديتر: براي برخي از واژههاي رسالههاي عمليه ميتوان معادلهايي را به كار برد كه امروزه كاربرد بيشتري دارند. مانند «مسافت 5/22 كيلومتر» براي «حد مسافت شرعي»، «1250 گرم نقره» براي «500 درهم در مَهر السُنّة»، «براي مشخص كردن اندازه درهم و اشرفي مقايسه آنها با سكههاي دو ريالي و...»1
4 ـ تعريف و توضيح اصطلاحات فقهي و فتوايي: مثلاً بعضي از اصطلاحات فقهي مانند حد «ترخُّص»، «تَرَوّي»، «حَدَث اصغر»، «حَدَث اكبر»، «جاهل قاصر» و «جاهل مقصر» براي برخي بايد تعريف كرد و توضيح داد. به عنوان نمونه، يك بار براي معلّمان ديني، درس احكام را تدريس ميكردم. در آغاز تدريس به آنان گفتم: بعضي از احكامي را كه براي شما تدريس ميكنم «استفتائات» است. ناگهان يكي از معلّمان ديني پرسيد: «استفتائات» يعني چه و به چه معني است؟
هنگامي كه اصطلاحي مانند «استفتا» براي برخي از معلّمان ديني روشن و شناخته شده نيست، ميتوان گفت: براي همگان واضح و تعريف شده است؟ آيا هر چيزي كه براي ما كاملاً روشن است، ميتوان بر اين پندار بود كه براي مخاطبان ما نيز روشن است؟
همچنين حتما بايد بسياري از اصطلاحات فتوايي را مانند «بعيد نيست»، «خالي از قوّت نيست»، «خالي
از وجه نيست»، «خالي از قُرب نيست»، «خالي از اشكال نيست»، «احتياط واجب»، «ارجح»، «اظهر»، «محل تأمّل است» و «محل اشكال است» براي بسياري از مردم تعريف كرد و توضيح داد و اثر عملي آنها را براي مقلّدان ذكر نمود. مثلاً آيا برخي از طلاب ـ تا چه رسد به ديگران ـ ميتوانند معني اين مسأله شرعي و اثر عملي آن را بيان كنند:«اگر بچه مميّز بگويد، چيزي كه در دست اوست، نجس است، احتياط آن است كه از آن اجتناب كنند، اگرچه بعيد نيست اعتبار قول صَبيّ مُراهِق.»
از اين رو، تدوين يك «فرهنگ اصطلاحات فقهي و فتوايي» در پايان رسالهها و يا به طور مستقل كاري شايسته و بلكه امري بايسته است.5 ـ رفع ابهام از تعريفهاي واژگان و اصطلاحات: مثلاً در تعريف «بچه مميّز» و به تبعيّت از رسالهها به مردم ميگوييم كه: «بچه مميّز بچهاي است كه خوب و بد را ميفهمد.» اگر يكي از شنوندگان از ما بپرسد كه منظور از «فهمِ خوب و بد»، خوب و بدِ اخلاقي، اقتصادي، جنسي، فكري، سياسي، اجتماعي و يا... است به او چه پاسخي ميدهيم؟
يا مثلاً در تعيين سن بلوغ پسر و دختر ميگوييم: «تمام شدن 15 سال قمري در پسر و 9 سال قمري در دختر.» و حال آن كه بسياري به اين نكته مهم توجّه ندارند كه سن بلوغ و تكليف، طبق سال شمسي كمتر از سال قمري ميشود. زيرا سال قمري به مقدار 10 روز و 18 ساعت از سال شمسي كمتر است و در نتيجه طبق سال شمسي، پسران هنگامي كه تقريبا 14 سال و 6 ماه و 16 روز و دختران زماني كه تقريبا 8 سال و 8 ماه و 22 روز دارند، به سن تكليف ميرسند.6 ـ بيان تعريف لغوي و اصطلاحي موضوعات و واژههاي فقهي: به طور مثال بارها از شاگردان و حتّي طلاب شركت كننده در كلاسهاي آموزش و بيان احكام ميپرسيديم كه تعريف لغوي «وضو» چيست؟ يا اصلاً پاسخي نميدادند يا اشتباها پاسخ ميدادند كه به معنيِ «روشني و روشنايي» است.بدين جهت شايسته است معاني لغوي و اصطلاحي برخي از موضوعات و اصطلاحات فقهي و ارتباط اين دو
معني با يكديگر گفته شود. مثلاً به آنان بگوييم كه وضو در لغت به معني «نظافت و پاكيزگي» است و از اين رو، عربها به شخص نظيف و پاكيزه ميگويند: «وَضيءْ»1 و وضو در اصطلاح فقهي به معني شستنِ صورت و دستها (غَسلَتان) و مسحِ سر و پاها (مَسحَتان) طبق دستوري كه شارع مقدس اسلام فرموده است ميباشد. بنابر روايتي يكي از علتها و فلسفههاي وضو، نظافت و پاكيزگي است، بدين جهت به آن، «وضو» گفتهاند. اين نكته از نظر علمي و تجربي نيز روشن است.7 ـ استفاده از واژههاي فخيمانه و محترمانه: يكي از وظايف ما، به كارگيري واژههاي فخيمانه و محترمانه در هنگام آموزش و بيان احكام است. مثلاً در هنگام به كارگيري واژههاي «آبستن، حامله و باردار»، آيا واژه «باردار» فخيمانهتر نيست؟ يا در هنگام بيان علائم بلوغ، استفاده از واژههاي «شرمگاه» يا «اندام تناسلي و زايشي» به جاي واژه «عَورت» محترمانهتر نيست؟ يا در هنگام بيان مُبطِلات روزه، به كارگيري واژه «آميزش» يا «آميزش جنسي» بهتر از واژه «جِماع» نيست؟ آيا نبايد واژههاي غيرفخيم و به كار رفته در رسالههاي توضيح المسائل مانند مسائل 15862 و 23813 را به كار نبُرد و آنها را به گونهاي ديگر تغيير داد و بيان كرد؟
8 ـ با اِعرابْ خواندن يا نوشتنِ كلمات: بايد در هنگام بيان يا نوشتن احكام الهي، بعضي از كلمات و واژهها را با اِعراب صحيح خواند يا نوشت تا مانند آن شخصي نشود كه در مكّه از روحاني كاروانِ خود پرسيده بود: «هَرُوله به چه معني است؟» يا فرد ديگري سؤال كرده بود: «دو كلمه قَبْل و دَبْر كه در رسالهها نوشته شدهاند، به چه معني است؟» يا يكي از روحانيان كاروان حج به نام آقاي «حسنزاده» ميگفت: «يكي از حاجيان از بنده ميپرسيد كه من هنگام طواف، اينگونه نيت كرده و گفتهام: هفت دور
طواف براي حُجَّةُالاسلام حسنزاده (نه حَجّةالاسلام) به جا ميآورم واجب قربةً الي اللّه. آيا نيت من صحيح بوده است يا نه؟»
بارها از مردم و حتّي طلاب حوزه شنيدهام كه به جاي «مُبطِلات وضو» ميگويند: «مُبطَلات وضو»، يا به جاي «مُطَهِّرات» ميگويند: «مُطَهَّرات».از اين رو، بايد اِعراب اينگونه كلمات را به طور صحيح براي ديگران خواند يا نوشت تا اشتباه و تفاوتهاي معنايي و متضادّي مانند «مَقَلِّد» و «مُقَلَّد»، «مُطَهِّرات» و «مُطَهَّرات»، «مُبطِلات» و «مُبطَلات» پيش نيايد.9 ـ آموزش مسائل رساله به صورت تدريجي: قوانين و احكام الهي در مدت 23 سال و به صورت «تدريجي» بر پيامبر محبوب خدا صلياللهعليهوآله نازل و به مردم ابلاغ شد. مثلاً خوردن شراب به صورت تدريجي و در چهار آيه از قرآن بيان شد تا اين كه در مرحله چهارم، حكم قطعي حرمت شراب به مردم ابلاغ گرديد.از اين رو، براي آموزش و بيان احكام رساله به مردم، در برخي از موارد بايد زمينهسازي كرد. به طور نمونه يكي از استادان احكام ميگفت: «براي تعدادي از خواهران، درس احكام ميگفتم. روزي به احكام حجاب و پوشش رسيدم. ديدم براي تدريس احكام آن بايد زمينهسازي كنم. زيرا ممكن است بعضي از مسائل شرعيِ حجاب و پوشش را نپذيرند يا به آن توجّه لازم را نكنند. بدينجهت تصميم گرفتم پيش از آغاز درس احكام، مرثيه حضرت زهرا عليهاالسلام را براي آنان بخوانم و رقّت قلبي ايجاد كنم. همين كار را كردم و پس از گريه و مرثيهخواني، اين نكته را به آنان تذكر دادم كه اگر بخواهيم پيرو حقيقي حضرت زهرا عليهاالسلام باشيم، بايد حجاب خود را كاملاً رعايت كنيم و احكام آن را در زندگي عمليِ خويش پياده سازيم. آنگاه به بيان احكام پوشش و حجاب پرداختم و با اين زمينهسازي بود كه پذيرش احكام حجاب براي آنان آسان شد.»
بدين جهت بايد سه حديث شريف ذيل براي هر استادي در هنگام آموزش رساله و احكام الهي و حتّي موضوعات ديگر مورد توجّه وافر باشد:پيامبر عزيز خدا صلياللهعليهوآله فرمود:«يا مُعاذُ! بَشِّر ولاتُنَفِّر، يَسِّر و لاتُعَسِّر؛1
اي معاذ! (هنگام تبليغ در يمن) مژدهآور باش و رماننده از دين نباش. آسانگير باش و سختگير در دين نباش.»
حضرت اميرمؤمنان علي عليهالسلام فرمود:«لا تَقُل كُلَّ ما تَعلَمُ؛2
همه آنچه را ميداني مگو.»
امام سجاد عليهالسلام فرمود:«...إِيّاك أَن تَتَكَلَّمَ بِما تَسبِقُ إِلَي القُلوبِ إِنكارُهُ وإِن كانَ عِندَكَ اعتِذارُهُ...؛3
بپرهيز از اين كه سخني بر زبان جاريسازي كه دلها در نپذيرفتن و انكار آن پيشي گيرند، اگرچه عذرخواهي آن را نيز داشته باشي.»
10 ـ تنظيم و دستهبندي احكام رساله: حضرت اميرمؤمنان، علي عليهالسلام ميفرمايد:«أَحسَنُ االكَلامِ ما زانَهُ حُسنُ النّظامِ وفَهِمَهُ الخاصُّ والعامُّ؛4
زيباترين سخن آن است كه تنظيم و دستهبنديِ زيبايش آن را آراسته كرده باشد و خواص و عوام، آن را بفهند.»
روانشناسان نيز معتقدند از نظر يادگيري و آموزش، مطالب منظم و دستهبندي شده بهتر از مطالب نامنظم و دستهبندي نشده در ذهن انسان جاي ميگيرند.يكي از شاگردان حضرت امام خميني قدسسره ميگويد: «امام در هنگام تدريس، مطالب را خيلي عالي مرتب و تنظيم ميكردند، و همين تنظيم مطالب در بهتر فهميدن و زودتر فهميدن مطالب درسي كمك بسيار مؤثري ميكرد.»5
«روش دستهبندي احكام» را در مجله شماره 14 مبلّغان (ماه ذيحجه) آوردهايم كه ميتوانيد براي آشنايي با آن به آنجا مراجعه كنيد.اميد است با عنايات خداوند بزرگ و توجّهات حضرت وليعصر عليهالسلام اينگونه مباحث و مطالب در زمينه «آموزش
رساله» به همگان و به ويژه جوانان براي مبلّغان گرانمايه و گرانپايه سودمند آيد.
-
بي عنايات خدا هيچيم هيچ
با تو ياد هيچ كس نَبْوَد روا
متصل گردان به درياهاي خويش
قطرهاي دانش كه بخشيدي ز پيش
-
اين همه گفتيم ليك اندر بسيج
اي خدا اي فضل تو حاجت روا
قطرهاي دانش كه بخشيدي ز پيش
قطرهاي دانش كه بخشيدي ز پيش
1 ـ سيري در سيره نبوي آيت الله شهيد مرتضي مطهري، چاپ هفدهم، قم، انتشارات صدرا، 1376، ص 210، به نقل از سيره ابن هشام.1 ـ در صورتي كه اين معادلها طبق فتواي مرجع تقليدي كه احكام و فتاواي او را بيان ميكنيم، صحيح و مورد قبول وي باشند.1 ـ ريشه لغوي وضو از كلمه «وَضَأَ» يا «وضُأَ» گرفته شده است، نه از كلمه «ضَوَءَ = ضاءَ» كه به معني «ضُوء و ضياء و روشني» است.2 ـ در مسائل مربوط به دومين مبطل از مبطلات روزه.2 ـ نهجالبلاغه، گردآوري سيدابوالحسن محمدشريف رضي، ترجمه علينقي فيضالاسلام، [بي چا]، [بي جا]، [بي تا]، [بي نا]، كلمه قصار 374، ص 1268.3 ـ سفينة البحار، حاج شيخ عباس قمي، 2 ج، [بي چا]، بيروت، دار المرتضي، [بي تا]، ج 1، ص 573.3 ـ در مسائل مربوط به عيبهايي كه به واسطه آنها ميشود عقد را به هم زد.4 ـ معجم الفاظ غرر الحكم و درر الكم، مصطفي درايتي، چاپ اول، قم، مركزي الابحاث و الدراسات الاسلاميه، 1413، ص 464.5 ـ با اقتباس از: مجله حوزه، ش 32، ص 89.
منابع:
سيري در سيره نبوي,شهيد مطهري,صدرا,17,mahal=قم,tarikh=1376ش,صفحه =210نهجالبلاغه,گردآوري سيدابوالحسن محمدشريف رضي، ترجمه علينقي فيضالاسلام,صفحه =1268
مجله حوزه,جلد =ش32,صفحه =89
سفينة البحار,شيخ عباس قمي,جلد =1,صفحه =573
معجم الفاظ غرر الحكم و درر الكم,مصطفي درايتي,مركزالابحاث و الدراسات الاسلاميه,1,mahal=قم,tarikh=1413,صفحه =464