منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

سید محمدباقر حجتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4- استفاده از روش «شرح مزجي»:

براي آنكه مراد و مقصود سخنان اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام)- هر چه بهتر و جالبتر - گزارش شود، شارح طبق روش و شرح «مزجي» سخنان آنحضرت را تفسير و شرح كرده تا مجموعاً به صورت يك سخن و گفتاري -كه به هم پيوسته است- درآمده و مؤثر و دلنشين باشد، و مآلا مطالعه‌كنندگان اين شرح با گسسته شدن گفتار مواجه نشوند.

· اما شارح پس از بيان اين ويژگي پوزشخواهي مي‌كند و مي‌گويد: «من و امثال من كجا تا سخنهاي ما با سخن اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) دوش به دوش هم قرار گرفته و در كنار يكديگر پيش‌تازند. آنگاه مي‌گويد:

«و كيف يمزج الغثّ بالثمين، و اللّجين باللّجين، و أين مطلع السهيل من موقع السّيل»؟!

5- رد بر ابن ابي الحديد در پاره‌اي از موارد:

در هر موردي كه قلم و قدم ابن‌ابي الحديد- ضمن گزارش سخنان اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) -گرفتار طغيان و لغزش شد و سوء عقيده‌اش وي را به كجروي و انحراف در شرح واداشت. نخست تمام گفتار و نظرياتش را منعكس ساخته، آنگاه به اشتباه و لغزش او هشدار مي‌دهد و در مقام رد نظريه وي برمي‌آيد.

6- ذكر اسناد سخنان اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام):

مرحوم خوئي يادآور مي‌شود: چون سيد رضي به طور مرسل و به حذف اسناد و رجال حديث، سخنان آنحضرت را در «نهج‌البلاغه» گردآورده، و احياناً پاره‌اي از سخنانش را تقطيع كرده و از هم گسسته و شطري از خطبه را در اول كتاب و شطري دگر را در آخر كتاب آورده- و چنين كاري موجب اضطراب و نابساماني ذهن در فهم معني و اعراب كلمات گشته است- من در شرح آن سخنان بنا بر آن نهادم كه اسناد را ياد كرده و تمام خبر را مندرج سازم. بديهي است اين كار در مواردي انجام گرفته است كه در يك اصلي معتبر، اين اسناد و خبر را مي‌يافتم، مانند «الكافي»، و «فقيه من لايحضره‌الفقيه»، و «بحار الانوار»، و «تفصيل وسائل الشيعه»، و «توحيد صدوق» و «الارشاد مفيد»،‌و جز آنها از كتب اخبار و احاديث.

و غالباً روايت را به طريقي غير از طريق روايت سيد رضي آوردم: چون كيان اين دو طريق اختلاف و تفاوتي وجود داشت.

خرده‌گيري و انتقاد از سيدرضي به خاطر تقطيع خطب و حذف اسقاط پاره‌اي از سخنان اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام)

ميرحبيب الله خوئي- پس از آنكه ويژگيهاي شرح خود را به صورتي كه ياد كرديم برمي‌شمارد- مي‌گويد: هدف من از انتخاب و گزينش چنين روش و پياده كردن اين خصوصيات در شرح «نهج‌البلاغه» آن بوده است كه اصداف گرانقدر اين گفتار ارزشمند را از هم شكافته، و از درون آنها درر و گوهرهاي گرانبها و شكوهمندي را بيرون كشيده باشم. آنگاه از گردآورنده «نهج‌البلاغه» انتقاد مي‌كند و مي‌گويد: اگر اسائه ادب نمي‌شد به سيدرضي مي‌گفتم:

«از كجا تو در خود جسارت به هم رساندي ميان فقره‌ها و بندهاي به هم پيوسته كلام امام -كه خود امام كلام است- جدائي افكنده و آنها را از هم دور سازي؟ چگونه جرأت ورزيدي كه به حذف و اسقاط پاره‌اي از كلام آنحضرت دست يازي، و به تقطع و التقاط بپردازي آن هم در مورد سخني كه تالي تلو سخن الهي است، و او كسي است كه داراي مقام سروري بر بني نوع انسان مي‌باشد، و در هيچ زاويه و نقطه‌اي از كلام او سخن غير فصيح ديده نمي‌شود، و نيز هيچ خطبه‌اي كه از خصيصه فصاحت بي‌بهره باشد در آن به چشم نمي‌خورد، آن كسي كه همه فصحاء و بلغاء جيره‌خوار خوان گسترده بيان او بوده، و در فصاحت و بلاغت به ذيل گفتار او چنگ مي‌آورند.

تقديم شرح به پيشگاه اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) و تمهيد مقدمه و ذكر مطالبي مهم قبل از ورود در شرح

شارح قبل از آنكه به شرح خطبه‌ها بپردازد- مي‌گويد: من اين كتاب را به «منهاج‌البراعه في شرح نهج‌البلاغه» نامبردار ساختم، و آنرا به پيشگاه اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) ارمغان داشته و به آن حضرت پيشكش مي‌كنم.

آنگاه مقدمه‌اي بسيار مبسوط و گسترده براي اين شرح مي‌نگارد، و سپس مطالب مهمي را به صورت وسيع و در عين حال مضبوط و منسجم بيان مي‌كند، و پس از فراغ از ذكر مقدمه ياد شده و بيان مطالب مذكور وارد شرح مي‌شود؛ چرا كه ضمن شرح سخنان آنحضرت اصطلاحات و مسائلي را ياد مي‌كند كه مي‌بايذ قبلاً در مورد آنها كسب اطلاع نموده، و در نتيجه با بصيرتي كافي در عرصه گزارش اين سخنان جولان كرد.

/ 12