منا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منا - نسخه متنی

محمدابراهیم جناتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منا

تأليف: محمدابراهيم جنّاتى

منا، سرزميني است كه حاجيان در آن به آرزوهايشان ميرسند، شاعر ميگويد:

نلنا المُني بمِني وعدنا حميداً

در روز 10 ذيحجه بر حاجيان در منا چند عمل واجب است از جمله:

1 ـ رمي جمره عقبه.

2 ـ قرباني.

3 ـ تراشيدن سر يا تقصير.

محل رمي جمره عقبه

محل رمي، همان مكان هاي خاصّي است كه صخرهها در آن قرار دارد، و طبق نصوص و روايات، شيطان مكرّر در آن محلها بر حضرت ابراهيم ظاهر شده است. و هر بار كه آشكار ميشد حضرت به دستور جبرائيل او را با سنگريزهها هدف قرار ميداد، و او را مغلوب و از خود دور ميگردانيد. 1 و اولين محلّي كه شيطان بر ابراهيم ظاهر شد جمره عقبه، سپس جمره ميانه و در مرحله سوّم جمره اولي بود.

رمي داراي معناي والايي است كه عبارت است از آماده شدن انسان در عرصه زندگي براي مبارزه در برابر هر پليدي و امر ناپسند.

هدف و غرض از طرح مسأله «رمي» بيان اين مطلب است كه «رمي» در طبقه دوم بدون مانع و مجاز است، و تاريخ خود گواه است: ستوني كه اكنون در آن مكان قرار دارد و مورد رمي حاجيان قرار ميگيرد، در آن زمان ها وجود نداشته و بعدها آن را به وجود آوردهاند.

و نيز فتاواي فقيهان مبني بر كفايت رمي جمره در طبقه دوم، گوياي اين است كه صخره، «جهت» براي رمي ميباشد و رمي بر «خود صخره» موضوعيت ندارد كه حق مطلب نيز همين است.

بر اين اساس بنظر ميرسد همانگونه كه رمي ستون در طبقه اول كفايت ميكند، رمي آن در طبقه دوم نيز كافي است. به عبارت ديگر صخره هيچگاه هدف رمي نبوده و موضعيت ندارد; بلكه محل و جايگاه شيطان بوده كه خود آن هدف رمي ميباشد.

بنابراين صخره جهت رمي، و مرمّي خود شيطان بوده است كه بر روي صخره قرار داشت. و ستون سمبل شيطان است; پس جايي براي احتياط در ترك رمي بر ستون، در طبقه دوم، اصلاً وجود ندارد و بايد از اينگونه احتياطات در حج خودداري شود.

قـربـاني

عمل دوم در مِني «قرباني» است كه جا دارد پيرامون اين مسأله، در سه مقام بحث شود:

الف ـ هدف از قرباني

ب ـ مصرف قرباني

ج ـ محل قرباني

بايد گفت كه هدف از فريضه «قرباني» تغذيه محرومان و فقيران است. خداوند در اين زمينه فرمود:

«وَ اَذِّنْ في النّاسِ بِالْحَجّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلّ ظامِر يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميق لِيَشْهَدُوا مَنافِع لَهُمْ و يذكروا اسم الله في ايام معلومات علي ما رزقهم من بهيمة الأنعام فكلوا منها واطعموا البائس الفقير». 2

«اي ابراهيم! نداي حجّ را بين مردم برآور، مرداني از راه دور سوار بر شترهاي لاغر سوي تو مي آيند تا منافعي را كه براي آنها است ببينند و خدا را در روزهاي معلوم ياد كنند و آنچه را كه خداوند از چهارپاپان براي آنها روزي كرده هم خود از آن بخوريد و هم به فقيران و تهيدستان بخورانيد».

رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «انما جعل الله هذا الاضحي لتشبع مساكينكم من اللحم فاطعموهم». 3 «خداوند اين عيد قربان را قرار داده تا مساكين و واماندگان از گوشت، تغذيه و سير شوند پس آنان را اطعام كنيد».

و همچنين امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمود: «اذا ذبحت او نحرت فكل واطعم كما قالالله فكلوا منها واطعموا القانع و المعتـر». 4 «زماني كه گوسفندي يا شتري قرباني كردي، خود بخور و به ديگران اطعام كن، كه خدا فرمود از آنها بخوريد و قانع و معتر 5 را نيز اطعام كنيد».

امام صادق ـ عليهالسلام ـ در صحيح محمد بن مسلم، در مقام پاسخ از پرسشي كه از او درباره «بيرون بردن گوشت هاي قرباني از مِني» شد، فرمود:

«كنّا نقول لايخرج منها بشيءٍ لحاجة الناس اليه فاما اليوم فقدكثر الناس فلابأس باخراجه». 6

«در گذشته ميگفتيم نبايد گوشت هاي قرباني از منا بيرون برده شود، چون مردم احتياج و نياز به آنها داشتند اما امروز كه مردم بسيارند، (و قهراً قرباني نيز زياد است) پس اشكالي در بيرون بردن آنها از منا نيست».

همچنين حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ در حديث ديگري فرمود:

«كنا ننهي عن، اخراج لحوم الاضاحي بعد ثلاثة ايام لقلة اللحم و كثرة الناس فاما اليوم فقدكثر اللحم و قل الناس فلا بأس باخراجه». 7

«اينكه ما از بيرون بردن گوشت هاي قرباني، بعد از سه روز، منع ميكرديم، بدين جهت بود كه گوشت قرباني كم و مردم زياد بودند، اما امروز كه گوشت (قرباني) زياد است و مردم كماند، مانعي از بيرون بردن آن از منا نيست». روايات ديگري نيز در اين زمينه موجود است كه نيازي به بيان همه آنها نيست.

اين نصوص بر اين مطلب دلالت دارند كه بيرون بردن گوشت هاي قرباني از منا در زمان هاي پيشين ممنوع بوده، چون مردم به آن نياز داشتند، يعني ملاك و معيار ممنوعيّت همان «نياز» بوده است. و اينك كه نياز و احتياج از ميان رفته، مانعي از بيرون بردن آنها نيست.

مصرف قــرباني

اميرالمؤمنان ـ عليهالسلام ـ در روز عيد قربان، ضمن خطبهاي فرمود:

«وادا ضحيتم فكلوا واطعموا واهدوا واحمدوا الله علي ما رزقكم من بهيمة الانعام». 8

«آنگاه كه قرباني كرديد، از آن بخوريد و اطعام كنيد و هديه دهيد و خدا را بر آنچه از چهارپايان براي شما روزي كرده سپاس گوئيد».

امام صادق ـ عليهالسلام ـ نيز در مقام پاسخ از پرسشي در باره هَدْي سوق، فرمود:

«كل ثلثا واهدثلثا و تصدق بثلث». 9

«يك سوم از آن را خود مصرف نما و يك سوم را هديه كن و قسم سوّم را به فقيران و مستمندان بده».

فتاواي فقهيان نيز با متون فقهي و احاديث كاملاً مطابقت دارد.

آنچه از منابع فقهي بدست ميآيد اين است كه: «گوشت هاي قرباني بايد مورد تغذيه و استفاده قرار گيرد و ذرّهاي از آن هدر نرود».

همه ميدانيم كه در روز عيد قربان به تعداد هر زائر خانه خدا يك حيوان قرباني ميشود (چه شتر چه گوسفند)، و اين قرباني ها كه فراوان نيز هستند، تقريباً همه آنها بجز اندكي به هدر رفته و به وسيله ابزار و وسايل ماشيني روز، زير خاك مدفون ميشوند كه اين عمل با آنچه كه خدا و رسول او و اوصيا در اين زمينه فرمودهاند، منافات دارد. به بيان ديگر از بين بردن گوشت هاي قرباني بدون ترديد با ملاك منصوص فقهي متنافي است; بنابراين لازم است راه هائي را كه براي بهرهگيري و تغذيه از آنها براي فقيران وجود دارد مورد بررسي قرار داد تا بتوان از اين مواد غذايي متراكم، به نفع فقرا و مستمندان و بيچارگان استفاده كرد.

نظر شيخ طوسي ـ ره ـ

شيخ طوسي ميفرمايد: اخراج گوشت قرباني و بردن آن، اگر مال خودش باشد، غير مجاز و در صورتي كه مال ديگري باشد جايز است». 10 كه اين سخن و نظر قابل نقد و ردّ است. زيرا:

اولاً ـ مقصود او از تعبير ياد شده، حرمت اصطلاحي نيست; بلكه منظورش كراهت است. دليل ما بر اين حرف، تصريحي است كه شيخ در كتاب استبصار بر كراهتِ بيرون بردن گوشت ها از مِني كرده است.

ثانياً ـ اين قول منافات دارد با وجود تثليث و سه قسم كردن قرباني كه بر آن اتفاق نظر وجود دارد.

از ادّله اين حكم برداشت ميشود كه آن يك سومي كه در دست خودش ميماند، ميتواند هرگونه تصرفي را در آن بنمايد.

ثالثاً ـ مقصود شيخ از حرمت و يا كراهت، اخراج آنجايي است كه نيازمند و فقير در مِني باشد; بگونهاي كه ميتوانند آن گوشت ها را مورد استفاده قرار دهند. دليل بر اين برداشت، اين است كه شيخ اخباري را كه تفصيل ميدهد، بين آن صورتي كه در منا فقير باشد نميتواند قرباني را خارج كند». و بين آن صورتي كه «در منا نيازمند نباشد ميتواند خارج كند» پذيرفته است.

رابعاً ـ ايشان بعد از سه روز ذخيره كردن گوشت ها را تجويز كرده است و اين غالباً بعد از خارج شدن از منا است زيرا نوع مردم بعد از سه روز، در منا نميمانند.

اخبار منع اخراج گوشت ها از منا

از جمله اخبار روايتي است كه از صحيح محمد بن مسلم ذكر كردهاند:

«قال سألته عن اللحم أيخرجه به من الحرم فقال لايخرج منه بشيء الاالسنام بعد ثلاثة ايام». 11

«محمد بن مسلم ميگويد: از امام سئوال كردم: آيا گوشت (قرباني) را ميتوان از حرم خارج كرد؟ حضرت فرمود هيچ مقدار از آن نبايد خارج شود مگر سنام بعد از سه روز».

ابن صحيحه دلالت بر حرمت اخراج گوشت را از حرم دارد نه از منا; بنابراين، اينكه مرحوم حر عاملي در وسائل، اين روايت را دليل بر كراهت اخراج لحوم تنها از منا، قرار داده، بسيار عجيب است!.

روايت ديگر، خبر معاويه بن عمّار است كه:

«قال قال ابوعبدالله لاتخرجنّ شيئاً من لحوم الهدي». 12

عاويه ميگويد امام صادق ـ ع ـ فرمود: «هيچ مقدار از گوش ت هاي قرباني را شما خارج نكنيد» در اين روايت محل نهي از اخراج گوشت هاي قرباني ذكر نشده است، شايد حرم باشد نه منا.

و اگر كسي ادعا كند كه عدم ذكر متعلق نهي و منع دليل بر عموم است، پذيرفته نيست; زيرا عرف چنين استفاده و برداشتي نميكند.

در هر حال اين دليل نيز قابل نقد است زيرا:

اولاً ـ اين اخبار با اخبار گذشته كه دلالت داشت بر «جواز اخراج لحوم از منا» معارضه ندارد چرا كه جمع موضوعي كه «اطلاق و تقييد» است بين اين اخبار و اخبار گذشته وجود دارد. اطلاق اين اخبار با اخبار قبلي تقييد ميشود ـ كه دلالت داشت بر جواز اخراج قرباني از منا، در صورتي كه در آنجا مورد نياز فقرا نباشد ـ .

ثانياً ـ مقتضاي قانوني «حمل ظاهر بر نص» ـ كه از وجوه «جمع دلالي بين اخبار متعارض» ميباشد ـ اين است كه از ظاهر اين اخبار، به نص اخبار گذشته ـ كه دلالت داشت بر جواز اخراج گوشت هاي قرباني در صورتي كه مورد استفاده فقيران در منا قرار نگيرد ـ رفع يد شود; چرا كه آن روايات بر اينهاحكومت دارد. در بحث هاي اصولي گفتهايم كه حكومت «نص» بر «ظاهر» از روشنترين اقسام حكومت است; زيرا آن قرينه است بر عدم اراده «ظاهرِ نهي» در اخبار ناهي و مانع.

منا «بعنوان محل ذبح»

ترديدي نيست در اينكه محل ذبح در منا است، اگر مانعي در ميان نباشد، و نيز از نظر من ترديدي در مجزي بودن قرباني در جايي كه هم اكنون قربانگاه قرار دارد نيست; ولي برخي از فقيهان در محل كنوني قائل بر عدم اجزاء شدهاند. و استدلال كردهاند بر اينكه: آن محل خارج از محدوده منا بوده و در وادي محسّر قرار دارد. ليكن به نظر من اين دليل نقدپذير است زيرا:

اولاً ـ همه عالمان و فقيهان ميدانند كه وقوف به عرفات و مشعر، نه تنها از اركان حج است بلكه تمام الحج محسوب ميشوند; زيرا در برخي از احاديث بر «عرفه» «حج» اطلاق گرديده است. (الحج عرفه) 13 و در برخي ديگر از روايات بر «وقوف عرفه» اطلاق «الحج الاكبر» شده است. 14 و در بعضي، بر آن اطلاق «يوم شاهد» 15 و در بعضي ديگر «يوم مشهود» 16 اطلاق شده است. و نيز برخي از احاديث، ميزان درك حج را درك مشعرالحرام دانسته است (من ادرك مشعرالحرام فقد ادرك الحج 17 و من فاته فاته الحج) 18 .

بديهي است وقتي كه متابعت از آنها ـ در چنين امر مهمي مجزي باشد، حالا يا بدليل اخبار خاصّ (الاضحي يوم يضحي الناس) و يا به دليل اخبار بگونه كلّي (التقية ديني و دين آبائي) و يا بدليل سيره و يا براساس نظر حضرت امام راحل ـ رضوانالله عليه ـ در جلسهاي كه با ايشان در نجف داشته و در اين زمينه صحبت كردم ـ از مجموع اين ادله ميتوان دريافت كه: به طريق اولي متابعت از آنها در امر قرباني، بياشكال خواهد بود. و وجه اولويت اين است كه اهميت قرباني هيچگاه به مقدار اهميّت وقوف به عرفات و مشعرالحرام نيست; زيرا وقوف در آن دو مكان، در اصطلاح مراجع تقليد، ركن است، آنهم نه همانند ركن در باب نماز، بلكه بالاتر. زيرا در اصطلاح و تعبير احاديث وقوف به عرفه حج است! قرباني نه تنها چنين نيست، بلكه حدّاكثر از «واجبات» است و يا حتي از «واجبات في الحج» است به اين معنا كه قرباني از اجزاء ماهيت حج نيست، بلكه حج ظرف اين واجب است، آن چنانكه نماز ظرف وجوب ردّ سلام واقع ميشود. كه در اين صورت ترك آن عمداً اگر چه باعث ترك واجب ميشود ولي باعث بطلان حج نميگردد. در اين مورد مطالبي وجود دارد كه بيان آنها از حوصله اين مجله خارج است.

در هر حال به فرض كه آن را از واجبات حج بدانند، ولي از اركان حج نميدانند. پس اگر متابعت از آنها در وقوف ـ كه از مهمترين اعمال حج و دخالت در تحقق ماهيت آن دارد ـ مجزي باشد، بطور قطع و بطريق اولي، در اين امر هم متابعت از آنها مجزي خواهد بود.

حاصل اينكه: جاي شك نيست كه قرباني در محل كنوني كه از طرف حكومت سعودي تعيين شده، مجزي است، چه آنكه جزء منا باشد و چه جزء وادي محسر.

ثانياً ـ امام صادق ـ عليهالسلام ـ در فرض ضيق شدن منا براثر كثرت جمعيت، تجويز فرموده است كه وادي محسّر را جايگزين منا نمايند و نيز اگر موقف مشعرالحرام (جَمْع) ضيق شود، وقوف در خارج از آن را براي حاجيان تجويز كردهاند.

سماعة ميگويد: از امام صادق پرسش نمودم «اذ اكثر الناس بمنا وضاقت عليهم كيف يصنعون؟ فقال يرتفعون الي وادي محسر». 19

«هرگاه مردم در منا زياد شوند و جا تنگ شود، چه كنند؟ حضرت در پاسخ فرمود: به وادي محسر كوچ كنند».

و مي گويد از امام پرسش نمودم: «فاذا كثروا بجمع وضاقت عليهم كيف يصنعون؟ فقال: يرتفعون الي المأزمين».

«آنگاه كه مردم در جمع (مشعرالحرام) زياد شوند، جا تنگ شده و گنجايش نباشد چه كنند؟ حضرت فرمود: بروند به مأزمين (كه در حدود مشعرالحرام قرار دارد).»

حال گوئيم: با توجه به تنقيح ملاك ياد شده و براساس جريان آن در مورد ذبح كه از اركان به حساب نميآيد، بطور قطع هرگاه براي مكان ذبح ضيق و محدوديتي پيش آيد جواز آن در خارج منا بي اشكال ميشود. محل كنوني ذبح نيز به دليل ضيق مكان تغيير داده شده است. از اينرو چنانكه وقوف به مأزمين ـ كه از حدود مشعرالحرام است ـ به ملاك مذكور، بدون اشكال است. و همچنين ذبح و قرباني در محل كنوني بياشكال ميشود.

دو نظريه مهم فقهي در اين زمينه

اگر نظريه ياد شده پذيرفته نشود و بگوئيم بايد ذبح در مِني انجام پذيرد وگرنه مجزي نيست، دو نظريه را مي توان بر طبق ادله فقهي و قواعد آن بيان كرد.

ولي چون تاكنون آن دو نظريه را هيچ فقيهي اظهار نكرده و علاوه بر اين، آن دو نظريه جنجال برانگيز خواهند بود، بدين جهت طرح و بررسي آنها را به مصلحت ندانستيم، شايد در وقت مناسب، پيرامون آن مطالبي بيان كنيم.

اشارهاي به برخي راه حل ها در باره ذبح

در سال گذشته طرحي در زمينه قرباني مورد عمل قرار گرفت كه اين طرح عبارت بود از اينكه: تعدادي از حاجيان به افرادي كه سازمان حج و زيارت براي ذبح معين كرده بود وكالت دادند و براي توسعه بيشتر و رفع بعضي اشكالات، وكالت در توكيل نيز به آنها دادند. اين طرح با اينكه نو پا بود و جنبه آزمايشي داشت بسيار مفيد واقع شد; زيرا هم باعث، فراغ ذمّه و هم موجب تسهيل رفع زحمت و مشقت از حاجيان شد.

اميد است احتياطات بيجا و بدون دليل معتبر و اشكالات بياساس در همه جا، بخصوص در حج، كنار گذاشته شود; چرا كه: سختگيري و ايجاد مشكل براي مسلـمـانان، با روح شريعت سازگاري ندارد و اگر كسي شيوه رسول خدا و امامان معصوم ـ عليهمالسلام ـ را در بيان احكام، بخصوص در مسائل حج مورد بررسي قرار دهد، اين گفته ما را تصديق خواهد نمود.

حلق يا تقصير

برخي از مجتهدان «حلق و تراشيدن» سر را ـ بنابر احتياط ـ بر مردمي كه سال اول حج اوست لازم دانسته و تقصير را نيز براي كسي كه سال اوّل حج او نيست كافي ميدانند. كه بحث پيرامون آن را در فرصتي ديگر دنبال خواهيم كرد.

1 ـ براي آگاهي از روايات در اين زمينه ميتوانيد به وسائلالشيعه، كتاب حج، باب 4 از ابواب برگشت به منا و رمي جمار مراجعه نمائيد.

2 ـ حج: 28 .

3 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 40 از ابواب ذبح، ح 22 ، ص 167 .

4 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 40 از ابواب ذبح، ح 1 ، ص 159 .

5 ـ قانع فقيري است كه به او داده شود قناعت ميكند ولي معتر اينگونه نيست.

6 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 42 از ابواب ذبح، ح 5 ، ص 172 .

7 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 41 از ابواب ذبح، ح 6 ، ص 170 .

8 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 40 ، ح 22 ، ص 167 .

9 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 40 ، ح 11 ، ص 165 .

10 ـ نهاية، ص 261 .

11 و 12 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 40 (چاپ جديد) از ابواب ذبح، ح 1 و 2 ص 171 .

13 ـ مستدرك الوسائل، ج 10 ، باب 18 ، از ابواب احرام حج، ح 3 .

14 ـ وسائلالشيعه، ج 13 ، باب 19 از ابواب وقوف به عرفه، ح 9 ، ص 551 .

15 و 16 ـ وسائلالشيعه، ج 13 ، باب 19 از ابواب وقوف به عرفه، ح 5 و 7 .

17 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 23 از ابواب وقوف به مشعر، ح 8 و 9 ، ص 40 .

18 ـ وسائلالشيعه، ج 14 ، باب 25 از ابواب وقوف به مشعر، ح 1 ، ص 45 .

19 ـ وسائلالشيعه، ج 13 ، باب 11 از ابواب ذبح ، ح 4 ، ص 535 .

/ 1