صدور انقلاب تمنا و تقابلي از درون وبيرون - صدور انقلاب، تمنا و تقابلی از درون و بیرون نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صدور انقلاب، تمنا و تقابلی از درون و بیرون - نسخه متنی

فیروز دولت آبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





صدور انقلاب تمنا و تقابلي از درون وبيرون

نويسنده: فيروز دولت آبادي

ميل به تجلي و مورد توجه واقع شدن خصيصه‏اي ذاتي است. هر انساني كه تفكر مي‏كند و آرزوي اصلاح جامعه بشري را دارد، با چنين تمنائي از درون و بيرون مواجه است؛ به همين دليل است كه تفكر اوج مي‏يابد، كتابها نوشته و شعرها سروده مي‏شوند، حماسه‏ها شكل مي‏گيرند، اجتماعات پديد مي‏آيند، مجامع بين‏المللي موضوعيت مي‏يابند،قدرت و زيبائي ستايش مي‏گردد و عدالت واژه‏اي جاويد باقي مي‏ماند؛ و اساساً يكي از مهمترين انگيزه‏هاي مردان و زنان بزرگي كه جامعه بشري از سرچشمه دانش و معرفت خود بهره‏مند كرده‏اند ـ از منزوي‏ترين و فردگرايانه‏ترين مكاتب فكري و فلسفي تا اجتماعي‏ترين و مردمي‏ترين آنها ـ از همين ميل سرچشمه مي‏گيرد. بدون اين تمنا هيچ كوشش فردي موثر شكل نمي‏گيرد تا چه رسد به انقلابهاي عظيم اجتماعي نظير انقلاب اسلامي ايران، البته هرچه اين تمايل از فرديت به جمعيت و از جمعيت به جهاني شدن ميل مي‏كند با موانع بيشتري روبرو مي‏شود و اوج اين تقابل وقتي است كه انقلابي نظير انقلاب اسلامي ايران با چنين تمنائي از درون و بيرون براي جهاني كردن آرمانها و ارزشهاي انقلاب خود روبرو مي‏شود. و بدينسان بزرگترين تقابل سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي تبليغي در تاريخ بشر براي مهار شكست آن در سطح جهاني به وقوع مي‏بيوندد.

جستجو براي شناسائي دلايل اين تقابل كه حتي در نظام دو قطبي ـ توسط دو بلوك رقيب ـ شاهد آن نبوده‏ايم، دليل اجماع دو قطب قدرت براي شكست و نابودي انقلاب اسلامي، و اينكه چرا روح حماسي انقلاب اسلامي همچنان روبه عروج و عزت باقي مانده و تمناي صدور آن از درون و بيرون پا برجاست، به اضافه تهاجم جديدي كه عليه انقلاب اسلامي توسط دوستان نادان و دشمنان دانا آغاز گرديده است. انگيزؤ نوشتن اين سطور مي‏باشند. بحث صدور انقلاب اسلامي از لحظه ورود حضرت امام(ره) به پاريس و اوجگيري نهضت مقدس مردم ايران در كانون توجهات جامعه جهاني قرار گرفت و اولين پرسشها در اين باب توسط نهادهاي سياسي غرب و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مطرح گرديده‏اند، دلايل امر نيز روشن بوده است. زيرا انقلاب اسلامي ايران يكبار ديگر پس از جنگهاي صليبي، اسلام و ارزشهاي متعالي آنرا مبناي هويت و حركت مجدد مسلمانها قرار مي‏داد. و اگر جنگهاي صليبي با آزادسازي سرزمينهاي غصب شده عملاً خاتمه يافت انقلاب اسلامي به دليل وقوع در استراتژيك‏ترين منطقه جهان و در مهمترين كشور اين منطقه و با شورانگيزترين شعائر و وحدت بخش ترين ايدئولوژي و با بي‏شمارترين مخاطبين و در گسترده‏ترين جغرافيا و با شديدترين تمنا و تمايل براي توسعه و صدور ـ از درون و بيرون ـ براي تغيير مباني نظام بين‏الملل و بالتبع تغيير ساختار آن ـ نظام دو قطبي ـ مواجه بود، به همين دليل موج مقابله با مقوله صدور انقلاب اسلامي قبل از پيروزي نهائي آن در 22 بهمن 1357 آغاز گرديد. البته پاسخ حضرت امام(ره) نيز روشن و صريح بود. "نهضت مقدس ايران نهضت اسلامي است و از اين جهت بديهي است كه همه مسلمين جهان تحت تاثير آن قرار مي‏گيرند." (1)

با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل دولت بحث صدور انقلاب به يكي ا زاصلي‏ترين و جذابترين موضوعات جامعه انقلابي ايران تبديل گرديد. برداشتهاي اوليه نزد دوستان و دشمنان يكسان بود، انقلاب اسلامي همچون ساير انقلابهاي دنيا بايد يكي از سه ديدگاه ذيل را انتخاب نمايد:

الف ـ ديدگاه راديكال. در اين ديدگاه منافع ملي با منافع آرماني يكسان فرض مي‏شود و هر نوع نرمش در برابر نظام بين‏المللي مطرود و براندازي نظامهاي مخالف در اولويت خط حماسي صدور انقلاب قرار مي‏گيرد.

ب ـ ديدگاه فرصت طلبانه. طرفداران اين ديدگاه منافع ملي را اصل و منافع آرماني را فرع بر آن مي‏دانند. تكيه‏گاه اصلي را بر بازسازي ملي و كوشش براي صدور انقلاب را غير منطقي و موكول به اقتضأ شرايط بين‏الملي مي‏دانند.

ج ـ ديدگاه محافظه‏كارانه. اين گروه منافع آرماني را فاقد وجاهت بين‏المللي دانسته و تنها منافع ملي را به رسميّت مي‏شناسند اين ديدگاه هر گونه فعاليتي را براي صدور انقلاب عملي نادرست و موجب برانگيختن حساسيت منفي جامعه جهاني بر عليه منافع ملي مي‏داند. لكن بنيانگذار جمهوري اسلامي در ايران، علي‏رغم تاكيد دائمي بر خدشه ناپذير بودن اصل صدور انقلاب به نفي و طرد هر سه ديدگاه پرداخته‏اند، دلايل حضرت امام را مي‏توان به شرح ذيل دسته‏بندي نمود:

الف ـ دلايل مكتبي: هر سه ديدگاه از صدور انقلاب كسب قدرت را هدف دارند، حال آنكه در باور حضرت امام هدف از صدور انقلاب انجام تكليف براي ترويج اسلام است نه كسب قدرت.

ج ـ دلايل جامعه‏شناختي: از ديد حضرت امام صدور انقلاب بايد نتيجه كار مشترك و موكول به خواست توام با كوشش خود مردم باشد. در صورتي كه هر سه ديدگاه حركتهاي زورمدارانه كه مستلزم اخذ تصميم و اقدام بجاي ملتها است را در دستور كار دارند.

د ـ دلايل سياسي: هر سه ديدگاه به صدور انقلاب نگاه ابزاري دارند، حال آنكه حضرت امام آن را يكي از اصول سياست خارجي در اسلام مي‏دانند.

مزيد بر دلايل فوق بايد توجه داشت كه حضرت امام در زمان نفي و طرد هر يك از سه ديدگاه مطروحه لحن و نحوؤ استدلال بخصوصي داشته‏اند كه مبيّن دقت و توجه ايشان به جبهه خودي و بيگانه نيز مي‏باشد.

ايشان در پاسخ به گروه اول ـ ديدگاه راديكال ـ كه توجيه قدرتمند خود را از عبارت زيباي ايشان "اسلام مرزي نمي‏شناسد"(2) گرفته بودند، با لحني آمرانه و ارشادي مي‏فرمايند: "ما كه مي‏گوئيم بايد انقلاب به همه جا صادر بشود. اين معني غلط را از او برداشت نكنند كه ما مي‏خواهيم كشورگشائي كنيم. ما همه كشورهاي اسلامي را از خودمان مي‏دانيم. همه كشورها بايد در جاي خودشان باشند." (3)علت طرد اين ديدگاه توسط حضرت امام(ره) آن است كه طرفداران اين نظريه به دليل روح حماسي، قدرت دشمن را ناديده و يا كم ارزيابي مي‏كنند و به دليل عدم موفقيت به ماجراجوئي و نهايتاً به شكست تن خواهند داد. لحن ايشان در نفي و طرد ديدگاه دوّم ـ فرصت طلبانه ـ هشدار دهنده است: "مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه‏اي مسئولين را از وظيفه‏اي كه بر عهده دارند منصرف كند. خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت اسلامي تمام سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معني نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني است منصرف كند." (4) به باور حضرت امام طرفداران اين ديدگاه با اضافه ارزيابي نمودن نظام سلطه، فرصت طلبي را مشي سياست خود قرار خواهند داد و استفاده از زور ـ قدرت ظالمانه ـ را براي حفظ دستاوردهاي محدود و مقطعي ـ اگر دستاوردي را تصور كنيم ـ مجاز خواهند دانست و در نهايت يا شكست خورده يا بدتر از شكست به همان قدرتي تبديل مي‏شوند كه براي براندازي آن قيام كرده بودند.

لكن لحن پاسخ ايشان به گروه سوم ـ ديدگاه محافظه‏كارانه ـ قاطع و كوبنده است "ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مي‏كنيم".(5)

از منظر امام ا ين ديدگاه كه خاستگاهي ملي‏گرايانه ـ ناسيوناليستي ـ دارد ضمن آنكه از فضاي پيراموني غافل و موجبات محاصره و اضمحلال انقلاب را فراهم مي‏نمايد، اساساً ديدگاهي ضد (غير) اسلامي است زيرا نسبت به اولين وظيفه دولت اسلامي يا هر فرد مسلمان كه نشر و تبليغ اسلام در جهان است موضعي منفي دارد، وظيفه‏اي كه مسلمانان در ضعيف‏ترين شرايط سياسي و اجتماعي خود و در زمان دور بودن از قدرت از آن دست نكشيدند، و جهاد مستمر حضرت امام در اين رابطه نزديك به هفتاد سال قدمت دارد.

آنچه از بررسي مواضع حضرت امام در نفي و طرد سه ديدگاه فوق مسلم است، تلاش ايشان براي بنيانگذاري روش و شيوه جديدي براي صدور انقلاب(اسلامي) است. زيرا شكست هر سه ديدگاه، مبيّن وجود روشهاي مقابله با آنها در ادبيات سياسي غرب و نظامهاي استعماري پيشرفته و سازمانهاي جاسوسي با سابقه‏اش مي‏باشد و امام با طرد آنها و جايگزيني روش جديدي براي صدور انقلاب نيروي بازدارندگي غرب در اين مقوله را زمينگير، سردرگم و ناتوان ساخت. به گونه‏اي كه يكي از مناديان ديدگاه سوم كه هم سابقه زندگي طولاني در غرب و هم ارتباطات وسيعي با محافل اين كشورها دارد، به شكل ناشيانه‏اي ضمن منحوس دانستن واژه"صدور انقلاب"(6) در محاوره بين‏المللي دلايل مخالفت خود و جريان همفكرش را با صدور انقلاب چنين بيان مي‏كند. "انقلاب كالا نيست كه در كوله‏پشتي‏هاي انقلابي‏هاي ايران بشود به دنيا صادرش كرد".(7) ترديدي نيست كه انديشه صدور انقلاب در كوله‏پشتي متعلق به هيچيك از مسئولين و انقلابيون جمهوري اسلامي ايران نبوده و نيست. زيرا كساني كه فكر مي‏كنند انقلاب كالائي است كه در كوله پشتي قابل صدور باشد همان اندازه احمقند كه كساني بخواهند با همين انگ و بر چسب از صدور انقلاب جلوگيري كنند، علي ايحال از ديدگاه حضرت امام اعتقاد به اسلام و ارزشهاي متعالي آن مترادف با احساس مسئوليت دائمي نسبت به سرنوشت كليؤ انسانهاست، در اين ديدگاه همانگونه كه ناديده انگاشتن مرزها نتيجه‏اي جز ماجراجوئي و شكست در پي ندارد، بستن مرزها و اسير شدن در قيوداتي نظير رشد و توسعه ملي بدون توجه به سرنوشت ساير ملتها كاري عبث و بيهوده است و نمي‏توان الگوي مناسبي براي ملتها گرديد مگر آنكه در قبال مسائل و معضلات آنها احساس مسئوليت دائمي داشت و به نداي مظلوميت آنها پاسخ داد. به بارو حضرت امام اشاعه پيام رهايي بخش و عزت آفرين انقلاب اسلامي د رعصر ارتباطات موكول به اجازه نشر ا ز جانب مخالفان نيست، بويژه اگر اين انقلاب بر عليه درد و رنج مشترك همه انسانها باشد، حضرت امام، انقلاب اسلامي را الگوي ارزشهاي مطلوب مردم تحت ستم مي‏دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامي از آن جهت كه معرف آرمانهاي مردم محروم و مسلمانان مظلوم است، مورد پذيرش آنان قرار خواهد گرفت و مشي خود را بر نفي ظلم و ظلم‏پذيري، نفي سلطه و سلطه‏گري و نفي سكوت و برخورد انفعالي قرار دادند. ايشان بدينسان انقلاب اسلامي را نه به عنوان يك آرمان و آرزوي دست نيافتني بلكه به عنوان يك امر عملي و تحقق پذير به دنيا صادر كردند. بهتر آن است كه خاتمه اين فصل را مزين به كلمات هميشه جاويد آن حضرت كنيم و شاهد كوشش خستگي ناپذير ايشان از قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تا آخرين روزهاي حيات مباركشان درباره همين تكليف الهي ـ صدور انقلاب ـ باشيم. و در اين رابطه، مخاطبين انقلاب اسلامي و مفاهيم قابل صدور آن را به شماره‏اي ديگر واگذا رنمائيم.

"نهضت مقدس ايران، نهضت اسلامي است. از اين جهت بديهي است كه همه مسلمين جهان تحت تاثير آن قرار مي‏گيرند."(8)(10/10/1357)

"ما انقلابمان را به جهان صادر مي‏كنيم. چرا كه انقلاب ما اسلامي است. و تا بانگ لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه(ص) بر تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبرين هست ما هستيم."(9)(22/11/58)

"ما بايد در صدرو انقلابمان به جهان كوششم كنيم و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمي‏كنيم كنار بگذاريم زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرقي قائل نمي‏باشد و پشتيبان تمام مستضعفين جهان است. از طرفي ديگر تمام قدرتها و ابرقدرتها كمر به نابودي مان بسته‏اند و اگر ما در بسته بمانيم قطعاً با شكست مواجه خواهيم شد. ما بايد حسابمان را صريحاً با قدرتها و ابرقدرتها يكسره كنيم و به آنها نشان دهيم كه با تمام گرفتاريهاي مشقت باري كه داريم با جهان برخورد مكتبي مي‏نمائيم."(10)(1/1/59)

"ما امروز دورنماي صدور انقلاب اسلامي را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مي‏بينيم."(11)(15/2/62)

"اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا، از اين سياه‏هاي عزيزي كه در امريكا هستند و تا افريقا و تا شوروي و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و مقصود ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشأاللّه اسلام در

همه‏جا غلبه بر كفر پيدا خواهد كرد." (12) (4/2/64)

"عطر خونهاي پاك شهداي عزيز ما، در تمامي جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصي نقاط عالم مشاهده مي‏كنيم. حماسؤ مردم فلسطين يك پديدؤ تصادفي نيست، آيا دنيا تصور مي‏كند كه اين حماسه را چه كساني سروده‏اند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرماني تكيه كرده‏اند كه بي‏محابا و با دست خالي در برابر حملات وحشيانه صهيونيست‏ها مقاومت مي‏كنند؟ آيا تنها آواي وطن‏گرايي است كه از وجود آنان دنيايي از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست‏بازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوؤ استقامت و زيتون نور و اميد مي‏ريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده‏اند! شكي نيست كه اين آواي اللّه اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت‏المقدس غاصبين را به نوميدي كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايراني خود فرياد رساي آزادي قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروي و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتي كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون نمود و به رسم شهادت آرميد. آري، فلسطيني راه گم كردؤ خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاي آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بني‏اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب درّيؤ فلسطين از شجرؤ مباركه لاشرقيه و لاغربيؤ ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليت‏هاي وسيعي در سراسر جهان براي به سازش كشيدن ما به كفر و شرك در جريان است، براي خاموش كردن شعله‏هاي خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامي ما در سراسر جهان رو به فزوني نهاده است و ما اينها را سرمايه‏هاي بالقوؤ انقلاب خود تلقي مي‏كنيم، و هم آنهايي كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مي‏كنند و با سرو جان دعوت انقلاب را لبيك مي‏گويند و به ياري خداوند كنترل همؤ جهان را به دست خواهند گرفت.

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهين بي‏درد شروع شده است. و من دست و بازوي همؤ عزيزاني كه در سراسر جهان كوله‏بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نموده‏اند، مي‏بوسم و سلام و درودهاي خالصانؤ خود را به همؤ غنچه‏هاي آزادي و كمال نثار مي‏كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مي‏كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است، و قلب‏ها و چشمان پر فروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شرارؤ كينؤ انقلابي‏تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است."(13)


1. صدور انقلاب از ديدگاه امام خميني ـ تبيان دفتر ششم چاپ اول تابستان 1374 ص25

2. همان صفحه 13

3. همان ص 59

4. همان ص 47

5. همان ص34

6و7. مصاحبه دكتر يزدي با مجله آبان شماره 50 و 49

8. صدور انقلاب از ديدگاه امام خميني ـ ص25

9. همان ص34

10. همان ص35و34

11. همان ص92

12. همان ص 114

13. همان ص119و118

/ 1