هدف تعليم و تربيت اسلامي سوق دادن بشريت به سوي خداست - هدف تعلیم و تربیت اسلامی سوق دادن بشریت به سوی خداست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدف تعلیم و تربیت اسلامی سوق دادن بشریت به سوی خداست - نسخه متنی

مصاحبه شونده: سید علی میرشریفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





هدف تعليم و تربيت اسلامي سوق دادن بشريت به سوي خداست

نويسنده: حجتالاسلام و المسلمين سيدعلي ميرشريف

حجتالاسلام سيدعلي ميرشريفي، محقق و پژوهشگرتاريخ اسلام، علاوه بر تدريس در حوزه علميه قم و همكاريبا پژوهشكده حوزه و دانشگاه بيش از 60 مقاله در مجلاتمعتبر علمي در زمينههاي علوم انساني و حوزوي به چاپرسانده است. از وي تاكنون تصحيح «الجمل» شيخ مفيد درسال 1372 و «رسائل سيد» لاري (كتاب سال حوزه 1379)به چاپ رسيده است.

از ديدگاه امامعلي(ع) محيط و وراثت چه نقشي در تعليمو تربيت انسان دارد؟

روشن است كه محيط تاثير مستقيم بر تربيت انسان دارد. اگرمحيط سالم و پاك باشد، معمولا انسانها سالم و پاك تربيتميشوند و اگر آلوده باشد، انسانها اكثرا آلوده ميشوند و اين امرياست كه روانشناسان بزرگ جهان نيز بر آن تصريح دارند; از جمله «ويليام جيمز». حضرت اميرالمومنين(ع) هم در اين رابطه طي نامه69 نهجالبلاغه به «حارث همداني» نوشتهاند:

«در شهرهاي بزرگ ساكن شو، چرا كه محل اجتماع مسلماناناست و بپرهيز از سكونت در جاهايي كه از ياد خدا غافل هستند و بهيكديگر ستم ميكنند و در طاعت خدا كمتر ياور هستند.» در جلد 40بحارالانوار آمده است: هنگامي كه قرار شد مبدا تاريخ مسلمانان راانتخاب كنند، بسياري از صحابه ميگفتند مبدا تاريخ از روز بعثترسول خدا (ص: باشد. ولي حضرت علي(ع) فرمودند:«از روزي كهرسول خدا (ص: هجرت كرد و سرزمين شرك را رها ساخت». پسميبينيم آن حضرت براي محيط اهميت بسيار قائل هستند و درمورد وراثت مساله روشنتر است. دنياي امروز با پيشرفت شگرفدانش به اين امر به خوبي آگاه شده كه فرزندان عصاره والدين خودهستند و ژنهاي مخصوص، حالات و صفات آنان را به فرزندانمنتقل ميكند. اميرالمومنين(ع: قبل از اينكه اين مسائل روشنشود و عموم مردم از آن اطلاع پيدا كنند، بدين امر تصريح كرده وبراي وراثت اهميت خاصي قائل بوده است. آن حضرت فرمود: درانتخاب همسر بسيار دقت كنيد، چون براي رشد و نمو و باروري بذرشما، بايد زمين مناسب باشد. مبادا بذر خود را در شورهزار بپاشيد! ويا اينكه فرموده: از ازدواج با زنان نفهم و كودن بپرهيزيد، چرا كههمنشيني با آنان گرفتاري و فرزندانشان پوچ و نابود است. (وسائل،ج 14، ص 56)

همانطور كه ملاحظه شد، آن حضرت هم نسبت به محيط وهم نسبت به وراثت حساس بودهاند و تاثير آنها را بسيار حياتي وكارآمد ميديدهاند و سفارش كردهاند كه بايد محيط سالم باشد تافرزندان سالم تربيت بشوند و همچنين در انتخاب همسر نيز بايددقت شود كه از خانواده اصيل و محترم باشد تا فرزندان آنان نيزعفيف و محترم باشند.

هدف اصلي تربيت انبيا از نظر امام علي(ع: چيست وهدف اصلي در تربيت چه بايد باشد؟

خداوند در سوره اعراف آيه 172 ميفرمايد: «در عالم ذر و يا هرعالم ديگري از انسانها پيمان گرفت كه من پروردگار شما هستم وآنان نيز پذيرفتند و اقرار كردند كه خداوند پروردگار آنها است» درسوره ذاريات آيه 56 ميفرمايد: «خداوند انسانها را آفريد تا او راپرستش كنند و بدين وسيله خود را آماده سراي جاويد و رفتن بهبهشت ميبينند و پرورش مييابند تا شرايط رفتن به فردوس برينرا پيدا كنند.» خداوند ميفرمايد: «ما از آنها پيمان گرفتيم كه ما رابپرستند و گوش به فرمان ما باشند و... اين جز فطرت انسانهاست،اما اين فطرت به مرور زمان به لحاظ مسائل مادي و شهوات تيرهشده و گرد و غبار روي آن را گرفته; طوري كه گاه به فراموشي سپردهميشود.»

اميرالمومنين(ع) ميفرمايد تربيت انبيا اين بود كه اين فطرتبشر را بيدار كنند; يعني آن زنگارها و غبارها را از روي فطرتخداجوي بشر بزدايند و متذكر شوند كه تو بايد سير الي الله كني وپايان راه تو، وصول به حق است. از اين روست كه حضرت علي(ع:در خطبه اول نهجالبلاغه ميفرمايد: «خداوند پيامبران خود را دربين انسانها مبعوث كرد و آنان را پيدرپي ميفرستاد تا عهد وپيمان خداوند را كه فطري بشر بود بطلبند و نعمت فراموش شده رايادآورشان شوند و از راه تبليغ به ايشان احتجاج نمايند و خردهايپنهان شده را بگشايند و...»

واضح است كه در تربيت اسلامي هدف بايد احياي ارزشهايانساني باشد و هدف اصلي سوق دادن بشريت به سوي خدا. فلسفهخلقت بشر سير تكاملي طريق اليالحق است كه حضرتاميرالمومنين(ع) در خطبه 144 ميفرمايد: «خداوند كليه انسانهارا به وسيله پيامبران به راه حق دعوت كرد.» پس ما نيز بايد درتداوم راه انبيا و ائمه(ع: انسانها را اينگونه تربيت كنيم كه خداجوباشند و خدامحوري در جامعه حاكم شود و هدف اصلي ما از تربيت،پرورش ابعاد و صفات نيكو و نابود ساختن خصال مذموم و در يككلام، انسانها بايد اينگونه تربيت شوند كه هدف سير اليالحق وآماده پذيرش شرايط رفتن به بهشت باشند.

نقش قرآن را در تربيت آدمي، از منظر حضرت امامعلي(ع) بيان كنيد؟

اميرالمومنين (ع) در تربيت مسلمانان از قرآن بسيار بهره جستهاست و كرارا سفارش اكيد كرده كه از قرآن درس زندگاني بگيريد وبدانيد كه قرآن نور است و هيچ چيز كم ندارد و نقصي براي آنمتصور نيست. آن حضرت قرآن را بهترين سرمشق حيات بشريت وبهترين نسخه براي انسانسازي و تربيت انسانها ميداند. از اينروست كه پيدرپي سفارش به قرآن ميكند. از جمله در خطبه 110ميفرمايد: «قرآن را فرا گيريد كه بهترين گفتار است و در آن دقتكنيد كه بهار دلهاست و از نور آن شفا بخواهيد كه قرآن شفايسينههاست.»

در خطبه 176 ميفرمايد: «بدانيد كه اين قرآن اندرزدهندهاياست كه فريب ندهد، راهنمايي است كه گمراه نكند و سخنگويياست كه دروغ نگويد.»، «كسي با اين قرآن ننشست، مگر آنكه چوناز پيش آن برخاست هدايت و رستگاري او افزون شد و يا گمراهي اوكم گرديد. بدانيد كسي كه با قرآن است نيازمند نيست و شخصبدون قرآن بينياز نيست. پس بهبودي خود را از قرآن بخواهيد و درسختيها از آن طلب ياري كنيد. زيرا در قرآن براي بزرگترين درد كهكفر و نفاق و تباهي و گمراهي است شفا و بهبودي است.»

و در واپسين روزهاي عمر پربركت خود كه در بستر شهادت بودو آخرين سفارشهاي خود را به مسلمانان و شيعيان ميكرد، بافريادي رسا و برخاسته از عمق و ژرفاي جان خويش فرمود: «مباداديگري بر شما پيشي گيرد، در عمل به قرآن» از اين بيانات بخوبيروشن ميشود كه اميرالمومنين علي(ع) يگانه دستورالعمل كامل واكمل را براي تربيت انسانها، قرآن كريم ميداند و معتقد است كهفقط قرآن ميتواند انسانها را به سرمنزل مقصود كه همان فلاح ورستگاري است برساند.

جايگاه عقل را از نظر امام علي(ع: بيان كنيد و توضيحدهيد كه در حوزه تربيت ديني، عقلانيت چگونه با تعبد قابلجمع است؟

حضرت علي(ع) خرد را چراغ هدايت ميداند كه انسانها درپرتو آن ميتوانند راه راست را از بيراهه تشخيص دهند. پس اگربخواهيم انسانها را صحيح تربيت كنيم و آنان را به ارزشهاياسلامي و انساني رهنمون سازيم، بايد از نيروي عقل و خرد بهرهجوييم و بديهي است كه نقطه تمايز انسان از حيوان همان نيرويعقل است. بنابراين، حضرت امير(ع: ميفرمايد: «از عظمت خرد تورا همين بس كه راههاي گمراهي را از رستگاري آشكار ميسازد.»

يا در كلمه قصار 281 ميفرمايد: «خرد نسبت به كسي كه از اوپند و اندرز بخواهد خيانت نميكند» و در نامه 78 ميفرمايد:«بدبخت كسي است كه از سود عقل و تجربهاي كه به او داده شدهمحروم بماند.»

از نظر معارف اسلامي، نواي عقل خود نوعي دستور الهي تلقيشده است; تا آنجا كه علما قاعدهاي تاسيس كردهاند به نام قاعدهملازمه: «كل ما حكم به الشرع حكم به العقل و كل ما حكم بهالعقل حكم به الشرع» امام موسيبن جعفر(ع(: ميفرمايد: «خداوندبر مردم دو حجت دارد; حجت ظاهري و حجت باطني; حجتبيروني و ظاهري فرستادگان خداوند و انبيا و ائمه هستند، و حجتدروني و باطني عقلها و خردها هستند.» (اصول كافي، جلد 1، ص 16 )

وقتي عقل در حيطه شرع قرار گرفت و در نور شرع راهنمايي وهدايت شد، فرمانبرداري انسان از آن، عين تعبد است; بدين بيانكه در اينجا امر و نهي و دستورات عقل نيز نشات گرفته از شرعاست. وقتي چنين شد، اطاعت و پيروي از خرد نيز همان اطاعت وپيروي از شارع مقدس است. پس اگر در تربيت اسلامي عقلهايانسانها را پرورش دهيم و در پرتو شرع به كار گيريم، در حقيقت بهاوامر الهي و نواهي او عمل كردهايم و وقتي كه ما به دستورات الهيعمل كنيم گرچه به واسطه عقل باشد، عين تعبد است.

/ 1