گامي نو در تقريب ديدگاههاي فقهي
ميراث فقهي(1): غنا، موسيقي، ج 3، به كوشش رضا مختاري، محسن صادقي، چاپ اوّل، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1200 غنا، موسيقي اوّلين مجموعه از طرح عظيم ميراث فقهي است.ميراث فقهي به بررسي و ريشهيابي چهل مسأله از مهمترين و حياتيترين مسايل فقهي ميپردازد. در اين طرح تحقيقات عالمان شيعه، شناسايي، گردآوري، تنظيم و تحقيق و به شكلي جالب و بيسابقه، به فقه پژوهان عرضه شده است.فقه، علمي است نقلي و به هيچ وجه نميتواند بدون توجه به پيشينهاش، بررسي شود. اهميّت گردآوري، تصحيح و نشر رسالهها و گفتارها منابع و مستندات فقهي به صورت موضوعي بهرههاي ارزشنمندي دارد كه مهمترين آنها به اختصار عبارت است از:1) تقريب آراء و انضار و مباني فقهي بزرگان؛2)صرفه جويي در وقت فاضلان و فقه پژوهان؛3) جلوگيري از كارهاي كم مايه و تكراري و بي استناد به منابع پيشين؛4) روشن شدن سير تاريخي مسأله، و علل پرداختن فقيهان به آن؛5) جمعآوري دليلهاي مسأله و روايات آن و دستهبندي آنها به شكلي نو؛6) آشكارسازي تأثير گذاري و تأثير پيري فقيهان بر يكديگر؛7) احياء ميراث عالمان فروع گستر شيعه و نماياندن گستره كارنامه فقهي آنان؛روشن شدن و تصحيح اشتباهات فهرستها و كتابشناسيها؛9) روشن سازي ميزان توجه به فقيهان در هر دوره به موضوع فقهي مورد بحث؛10) آشكارسازي صاحبان اصلي ديدگاهها؛فوايدي از اين است، زمينهساز طرح بزرگ «ميراث فقهي» شده است و مجموعه حاضر حلقهاي از 40 موضوع مهم مبتلا به فقهي است.دومين موضوعِ در دست تحقيق، مسأله پر سر و صداي «رؤيت هلال» است.1امروزه كه فقه شيعه از هر سو هدف تاخت و تاز دشمنان لجوج و دوستان خمود قرار گرفته، لزوم ژرف نگري و ارايه دستاورد زحمات طاقت فرساي سلف صالح بيشتر خودنماي ميكند.كتاب غنا و موسيقي نخستين گام از مجموعه «ميراث فقهي» است كه در سه مجلد و شش بخش و حدود سه هزار صفحه سامان يافته و به چاپ رسيده است، جلد اوّل و دوّم اين كتاب كه شامل بخش اول است در مجلّه وزين پيام حوزه شمارههاي ؟و اكنون به بررسي جلد سوّم كه در بردارنده پنج بخش ديگر است ميپردازيم.همچنان كه در مقدمه جلداوّل2 اشاره شده، غنا از مسايل عامّ البلوي و مهمّ جامعه ما است و سزاوار است كه فقه پژوهان با پژوهشهاي استوار و منطبق با موازين فقهي جوانب آن را به نحويي بكاوند و تكليف مردم را روشن كنند. براي نمونه يادآوري ميشود كه امروزه در تهران تنها يك ناشر حدود هفتاد عنوان كتاب در باره موسيقي و ابزار و روش استفاده از آن منتشر و عرضه كرده است.
گذري بر بخشهاي كتاب
بخش دوم: گفتارهاي پراكنده درباره غنا
در اين بخش گفتار چهل تن از عالمان شيعه درباره غنا آورده شده است و در بر دارنده مطالبي از كتابهاي غير فقهي يا كتابهاي نامنظم مانند پاسخ به استفتاءات، كه دسترسي به آنها بدون جستجوي بسيار، امكانپذير نيست، ميباشد. البته در پايان اين بخش فتاوي امام خميني قدسسره و چند تن از ديگر فقيهان معاصر -قدّس اللّه اسرارهم- را نيز به دليل نياز فقه پژوهان به اين فتاوي گنجاندهاند.آگاهي بر اين گفتارها و آراء به تتبّع بسيار نياز داشت، بسياري از آنها همچنان به صورت خطّي و دستنوشت بود و تعدادي هم تنها چاپ سنگي داشت و پارهاي هم كه چاپ جديد و حروفي شده است معلوط بود، كه همگي تصحيح و منقولاتشان تخريج و در اين بخش آورده شده است.3پارهاي از مطالب اين بخش، در كتابهاي دورهاي فقه نيز بوده است ولي نقل آن در اينجا دليل خاصي داشته است. مثلاً سخنان محقق سبزواري در كفايه را به چند دليل تصحيح و نقل شده است:الف: آراي وي در باب غنا محور بحث بسياري از فقها است و در كفايه نظري دارد بر خلاف رسالهاش در غنا كه در بخش اول اين مجموعه گذشت.ب: شيخ انصاري رحمهالله در مكاسب سخن كفايه را نقل كرده است و از آنجا كه نسخه چاپي كفايه مغلوط و داراي افتادگي است و برخي مطالب منقول در مكاسب، در آن نيست مايه شگفتي و تحيّر حاشيه نويسان مكاسب و مصححان آن شده است. مثلاً ميرزا محمدتقي شيرازي رحمهالله در تعليقهاش بر مكاسب ميآورد:... هذا و لكن ما رأيت ماحكاه قدسسره عن الكفاية في بابيالغناء في المكاسب و في كتاب القضاء والشهادات، بل لم يذكر روايد علي بن جعفر عليهماالسلام في شيء من البابين... و لعله قدسسره في مقام آخر من الكفاية، فلابدّ من التتبّع.4همچنين امام خميني قدسسره با اشاره به سخن ميرزاي شيرازي (رحمهما اللّه) گويد: و عن الكفاية انّه... و اِنْ قال بعض المدفّقين: «ما رأيت ذلك في الكفاية في يا بي الغناء فيالمكاسب و في كتاب القضاء والشهادات».5مرحوم شهيدي قدسسره نيز گفته است:... كي نري انّ المصنّف كيف غيّر في النقل، فَحَصل من جهته ما تراه من الإغلاق والاصطراب حتّي لا تغتّر بعظم شأن الناقل: بل تراجع إلي الكتاب المنقول منه... ليس في الكفاية من الاستدلال به أثر.6همچنين مصحّحانِ هر دو چاپ جديد مكاسب در اين جا دچار اشتباه شدهاند.7بخش سوم: آراء فقيهان در باره غنا
در اين بخش متن سخنان فقيهان نامدار شيعه درباره غنا از آغاز غيبت كبري، يعني از سده چهارم، تا پايان سده دهم هجري، مستقيم و بدون واسطه از آثار فقهي آنها عينا و به ترتيب تاريخي نقل شده و جايگاه بحث غنا در كتابهاي فقهياي كه مؤلفان آنها در هزار سال دوّم هجري زيستهاند در بخش چهارم اين مجموعه به دقّت نشان داده شده است؛ اين بخش شامل مباحث مربوط به غنا برگرفته از حدود چهل كتاب فقهي است. گفتني است كه در پارهاي از آثار فقهي، بحث غنا در چندين جا آورده شده است؛ مانند: تذكره علامه كه حدّاقلّ در چهار موضع آن، اين بحث طرح شده است. همچنين كتابهاي فقهي اين دوران كه به اين بحث نپرداختهاند نمايانده شده است.مؤلّف در مقدمه جلد اوّل در معرّفي «ميراث فقهي»8 فوايدي چند براي آن برشمرده است كه به چند نكته آن اشاره ميكنيم:شناخت اين كه فلان فرع فقهي از چه زماني وارد فقه شده و چه مسيرهايي را پيموده است، براي استنباط، مُعِدّ و دستمايه خوبي است. اين امر در پرتو نشر آثار فقهي به شكل مجموعه حاضر به راحتي ميسّر است. استاد شهيد مطهري (طيب اللّه ثراه و جعل الجنة منقلبه و مثواه) گويد:آثار «فقها در بسياري از مساي فقهي بايد جمعآوري و منظم شود تا تاريخچه آن مسأله و فتاوي مربوط به آن روشن باشد».9و نيز جناب دكتر گرجي گويد:قطعا ما به تاريخ فقه نيازمنديم، بايد تاريخ فقه نگاشته شود، امّا نه از قبيل آنچه تاكنون نوشته شده است... بررسي زمينه شكلگيري مباحث فقهي و چگونگي تطوّر آن بسيار لازم است.بايد مسايل فقهي در اين تاريخ، به گونهاي بررسي شود كه به اصطلاح شأن نزول هر يك از مسايل فقه مشخص شود و اين كه چرا اين مسأله مطرح شده و تطوّر آن چكونه بوده است.من پيگيري فلسفه و علّت احكام را نميگويم. شأن نزول و علت پيدايش، مرتبه پايينتر از علّت و فلسفه احكام است. اگر ما چنين تاريخ فقهي داشته باشيم، خيلي به ما كمك ميكند تا بسياري از مسايل مبهم فقه را آنطور كه واقعيت اقتضا دارد، باز و روشن كنيم. بررسي ريشه و اساس احكام، در جهت دادنِ درست به فقيه در استنباط بسيار مفيد و مؤثّر است...10بخش چهارم: كتابشناسي غنا
اين بخش شامل سه فصل است. در فصل اوّل آثار مستقل عالمان پيشين شيعه در باب غنا معرفي شده است. از اين آثار، حدود پانزده عنوان به رغم جستجوي فراوان، نسخهاي به دست نيامده است. و بقيه رسالههايي است كه نسخه يا نسخههايي از آنها موجود بوده است. اين رسالهها تحقيق، و در بخش اول اين مجموعه چاپ شد.در بعضي از فهرستها رسالههايي در غنا به برخي بزرگان نسبت داده شده كه پس از تحقيق، معلوم شد اين استنادها اشتباه است، اين دست رسالهها هم در همين فصل ياد شده است. و ساير اشتباهات كتابشناسيها در باره رسالههاي غنا نيز يادآوري شده است.در فصل دوم، آثار فقهي در بردارنده مبحث غنا از فقيهان سده يازدهم تا اين زمان معرفي و جايگاه بحث غنا در آنها نشان داده شده است - كتابها به ترتيب تاريخ وفات مؤلفان تنظيم و آثار عالمانِ فعلي به ترتيب الفباييِ نام كتابها مرتّب شده است.فصل سوّم، مشتمل بر معرفي كتابها و رسالههاي چاپ شده معاصران و عالمان در قيد حيات در باره غنا است كه به ترتيب الفبايي نام كتابها و رسالهها مرتب شده است. با عنايت به اين فصل، معلوم ميشود كه كارهاي تكراري بسياري شده است و نويسندگان برخي رسالهها فقيه نبردهاند و آراء آنها ارزش فقهي ندارد. به هر حال، اميد است اين فصل دست كم اين ثمره را داشته باشد كه مانع كارهاي تكراي و كممايه شود.بخش پنجم: احاديث غنا
در اين بخش متن و سند همه احاديث غنا و موضوعات مربوط به آن كه در رسالههاي غنا به آنها استشهاد و استدلال شده، يا در منابع حديثي شيعه آمده همراه با توضيحاتي و با نظمي خاص، آورده شده است تا براي فقه پژوهاني كه مايلند همه احاديث غنا را يكجا پيش رو داشته باشند، سودمند افتد.توضيح:
همه احاديث كتب اربعه اوايل و اواخر - يعني كافي، فقيه، تهذيب، استبصار، وافي، وسائل، محار، مستدرك - در باره غنا و مباحث مربوط به آن در اين بخش آورده شده است. روشن است كه اكثر قريب به اتفاق منابع كتب اربعه اوايل از بين رفته است ولي منابع كتب اربعه اواخر - به جز معدودي - در اختيار ما است.از اين رو، احاديث كتب اربعه اواخر مستقيما از منابع اصلي آنها نقل شده و سپس جايگاه آنها در كتب اربعه اواخر نشان داده شده است.با مراجعه به اين فصل به روشني معلوم ميشود كه كداميك از احاديث غنا در چه منابعي و به چه صورتي ذكر شده است. بنابراين مراجعه كننده به اين بخش نيازي به ساير منبع ندارد؛ چون همه احاديث با همه ويژگيها و اختلافات سندي و متني و با دقّت تمام ثبت و ضبط شده است.البته در هيچ يك از منابع، احاديث غنا بدين شكل مدوّن و منظم نيست، بلكه در مواضع مختلف پراكنده است و از پانوشتها به خوبي واضح ميشود كه اين احاديث در چه مجلات و ابواب پراكندهاي از منابع نقل شده است.در اين فصل همه منابع احاديث استقصا شده كه آثار مهمي دراد مثلاً:1 - برخي از اشخاص مبهم - كه مايه اختلاف شارحان هم هست - مشخص شدهاند مثل حديث 21 و حديث 194 و حديث 116.2 - نقل از منابع اصلي و بسنده نكردن به منابع دست دوم، از اين رو - با وجود منبع دست اوّل - به منابع دست دوّم اكتفا نشده است از جمله فوايد اين روش، تصحيح متن احاديث و آگاهي يافتن بر خلل سندي و متني است. مثلاً حديث شماره 34 در وسائل جدّا غلط نقل شده و متن صحيح آن در تفسير عياشي و بحار اين گونه است.«كان ابليس اوّل مَن تغنّي، و اوّل من ناح، و اوّل من حَدا: كما اكل آدم من الشجرة تغنّي، فلمّا هبط حدا، فلمّا استتر [ظ استقرّ [عليالأرض ناحَ يذكّره [خ ل: فأذكره[ ما فيالجنّة».ولي در همه چاپهاي وسايل جمله «و اوّل من حدا» حذف شده و ذيل حديث چنين تصحيف شده است: «فَلِمّا هبطت حوّاء إلي الأرض ناح لذكره ما فيالجنّة». «حوا» به «حوّاء» و «هبط» به «هَبَطت» تغيير داده شده است. و همين اشتباهها در كتابهايي كه از وسايل نقل كردهاند نيز سرايت كرده است.11 از آنجا كه براي فهم احاديث شيعه، توجه به فقه و احاديث عامّه لازم و مفيد است جاهايي كه سخنان يا احاديث عامه در فهم احاديث شيعه تأثير داشته اشاره شده است.12 گذشته از اينها فوايد گوناگون ديگري در اين روش وجود دارد كه جهت اختصار، خوانندگان را به متن كتاب13 ارجاع ميدهيم. اين فصل در بر دارنده 211 حديث با تصحيح و تحقيق و در 19 باب است.بخش ششم: اهل سنّت و غنا
اين بخش، پنج فصل به شرح زير دارد؛ اول: غنا از ديدگاه عامه؛ دوم: الردّ علي من يحبّ السماع؛ سوّم: رسالة في الغناء الملهي؛ چهارم: گفتارهاي پراكنده در باب غنا، پنجم: كتابشناسي غنا، شامل دو بند است، بند اوّل آثار مستقل به دو گونه اجمالي و گزايشي معرفي شده و در بند دوم آثار مشتمل معرفي شده است اين بخش ويژه آراء عالمان اهل سنت درباره غنا و معرفي آثار آنها در اين زمينه است.14فقيهان اهل سنّت درباره غنا اختلاف نظر فراوان دارند و كتابهاي بسياري در اين زمينه نگاشتهاند.15 به عنوان نمونه در حالي كه بر پايه گزارش قاضي ابوطيّب طبري، صحابيان، تابعان، مالك، شافعي و ابوحنيفه غنا را حرام دانستهاند، برخي از فقها بر اين نظرند كه جواز غنا ميان اصحاب و تابعين اجماعي است و آنان بيهيچ اختلافي آن را جايز دانستهاند.گفتني است كه در بين علماي اهل سنت از همان قرن پنجم هجري، رسالههاي مستقل زيادي در باره غنا؟؟؟ شده و اين نشان ميدهد كه از همان دوران، مبتلا به آنان بوده است. ولي فقهاي شيعه پس از قرن يازدهم در اين مسأله رسالههاي مستقلي فراهم كردند.1. همينجا از فاضلاني كه از مباحث گوناگون رؤيت هلال اطلاعي دارند درخواست ياري و مساعدت ميشود.
2. ص 7.
3. مقدمه، ص اوّل، با اختصار.
4. حاشية المكاسب، ج 1، ص 97.
5. المكاسب المحرّمه، ج 1، ص 330، چاپ جديد.
6. هداية الطالب، ص 71، 77.
7. ر.ك: المكاسب، ج 1، ص 516-517، 521، 524، چاپ دفتر انتشارات اسلامي، و ج 1، ص 302-308، چاپ كنگره شيخ انصاري.
8. ج 1، مقدمه، ص سي و نه، چهل و هشت.
9. ر.ك: ده رساله، ص 6، مقدمه.
10. حوزه، شماره 36 (بهمن و اسفند 1368)، ص 131-132 ديدار با صاحب نظران.
11. ر.ك: (صص 2167 - 2168).
12. ص 2169.
13. ج 3، صص 2164 - 2174.
14. ضرورت توجّه به فقه عامه بر صاحبنظران پوشيده نيست و در همين اثر نيز (ج 1)، (ص شصت و هفت) و مقدمه بخش پنجم و... سخن گفته شده، طالبان اين نكته را به سخنان مكتب فقهي آيةاللّه بروجردي رحمهالله احاله ميدهيم ر.ك: از باب نمونه ر.ك: حوزه، ش 43-44، فروردين - تير 1370.
15. روح المعاني، ج 21، ص 70. ابن حجر ميثمي در كفّ الرعاع، ص 60-65، مينويسد: «فيه خلافٌ قويّ من تحريمه...» و محمد عبدالقادر عطار در مقدمه محقّقانهاش بر كفّالرعاع، ص 5، ميگويد: «لقد اختلف الفقهاء فيالموسيقي والغناء بين الاباحة والتحريم».