دانش فهرستنويسي نسخههاي خطي
در شماره پيشين، گزارشي از دانش فهرست نويسي نسخههاي خطي ارائه شد كه موضوعهايي همانند: پيشينه فهرست نويسي در تمدن اسلامي، فهارس عمومي، فهرستهاي مذهبي، فهرست آثار دانشمندان، فهرست كتابخانهها، روش فهرست نويسي، كتابشناسي، عنوان كتاب و پارهاي مطالب ديگر را بررسيديم. آنچه درباره «عنوان كتاب» گفتيم، عبارت بودند از:1. ذكر نام كامل كتاب؛
2. ذكر عنوان مشهور يا نامهاي ديگر كتاب؛
3. رسم الخط عنوان؛
4. يقين به عنوان كتاب؛
5. كتابهاي مجهول العنوان. اكنون در ادامه، مباحث «عنوان كتاب» را پي ميگيريم:6. نامهاي ديگر كتاب: براي برخي كتابها به مرور زمان چند نام اشتهار يافته است. در فهرست اين گونه كتابها، ابتدا نامي كه مؤلف براي اثرش انتخاب نموده به عنوان نام اصلي ذكر گرديده و پس از آن، ديگر نامها به عنوان نامهاي فرعي ذكر ميگردد.7. كتابهايي كه عنوان خاصي ندارند: برخي مؤلفان براي كتاب خود عنواني انتخاب نميكنند. فهرست اين گونه كتابها با دشواريهاي زيادي مواجه بوده و در هر فهرست، نامي براي آن ذكر شده، و همين امر موجب مخفي ماندن نسخههاي آن گرديده است.8. كتابهاي چند عنواني: برخي مؤلفان براي كتابهاي خود چند نام انتخاب نمودهاند كه همين امر نيز موجب ناهمآهنگي در فهرست اين گونه كتابها گرديده است.
مؤلف
دومين گزينه مهم بعد از عنوان كتاب در نسخههاي خطي، تشخيص مؤلف كتاب است. اولين راه مطمئن براي شناسايي مؤلف، مطالعه مقدمه كتاب است؛ چون اغلب نويسندگان در مقدمه كتاب، نام خود را ذكر نمودهاند. ولي اين مسأله مشكل ديگري را ايجاد ميكند؛ زيرا نامي را كه مؤلفان در مقدمه كتابشان ذكر ميكنند، اغلب با نامهاي مشهور آنان مطابقت ندارد.اگر نام مؤلف را از طريق مذكور نتوان تشخيص داد، نوبت به يادداشتهاي برگ اول، آخر و عطف نسخه ميرسد كه در اغلب نسخههاي خطي، نام كتاب در آنها درج شده است. اما براي اطمينان از اين نامها، بايد به مصادر اصلي مراجعه كرد، تا صحت آن مورد ارزيابي قرار گيرد.اگر از اين طريق نيز نتوان نام مؤلف را تشخيص داد، فهرستنگار با اتكا به اطلاعات و محفوظات و تجارب خود، راههايي را براي كشف نام مؤلف در پيش ميگيرد؛ اما اگر نامي را تشخيص داد، بايد به صحت آن اطمينان داشته باشد.اگر فهرستنگار به هيچ طريقي نتواند نام مؤلف را تشخيص دهد، بايد قرايني را از كتاب استخراج كند كه دلالت بر عصر مؤلف و تعيين محدوده زندگي وي داشته باشد. اين قراين، متعدد هستند، كه مهمترين آنها عبارتند از:ـ كساني كه مؤلف از آنها مطالبي را نقل ميكند؛ـ كتابهايي كه مؤلف از آنها مطالبي را نقل ميكند؛ـ مطالبي كه مؤلف در مواردي از خود و يا نسبت به خود ذكر نموده است.نكته مهم در مورد كتابهاي مجهول المؤلف آن است كه ذكر نكردن نام مؤلف براي فهرستنگار ـ اگر اين مسأله بعد از تلاش لازم براي شناسايي مؤلف صورت گرفته باشد ـ عيب تلقي نميشود. بنابراين در مواردي كه فهرستنگار يقين به نام مؤلف نداشته و احتمالي را قوي تشخيص ميدهد، بايد با عبارتهايي مانند: «گويا از...» و «احتمالاً از آثار...» خواننده را نسبت به نامي كه ياد شده هشدار دهد.لغت يا زبان كتاب
لغت و زباني كه كتاب به آن لغت نوشته شده، در فهرست از اهميت ويژهاي برخوردار است. خواننده فهرست به محض رويارويي با عنوان كتاب، ميخواهد درباره لغت و زبان آن اطلاع داشته باشد. در فهرست بايد در اين باره چند مطلب رعايت شود:1. ذكر لغت كتاب بعد از عنوان آن؛2. كتابهاي چندزبانه؛ برخي از كتابها به چند لغت تأليف شده يا چند لغت در آن مورد استفاده قرار گرفته است؛ مانند جُنگها، كشكولها، فرهنگها و... . در اين گونه موارد، لغت آن كتاب، همه لغتهاي به كار رفته ميباشد.در مورد كتابهايي كه ترجمه، شرح و يا حاشيه بر كتاب ديگري هستند، ملاك لغت آن، لغت شرح يا ترجمه است، نه لغت متن؛ مانند تفسير روض الجنان و روح الجنان، مشهور به تفسير ابوالفتوح رازي. در اين كتاب گرچه متن اصلي آن كه قرآن كريم است، به عربي است، ولي زبان آن فارسي ميباشد. در فرهنگهاي دو زبانه يا چندزبانه نيز، بايد زبان توضيح و تفسير ذكر شود، نه زبان لغات اصلي؛ حتي بهتر است كه هر دو زبان يا چند زبان ذكر گردد؛ مثلاً در مورد منتهي الارب، نوشته ميشود: «فرهنگ عربي به فارسي».موضوع
يكي از گزينههاي مهمي كه در نسخههاي خطي حايز اهميت است، تعيين موضوع آن است. اين مسأله به دليل آن است كه رشتههاي مختلف علوم اسلامي، ارتباط نزديكي با هم داشته و معمولاً يك كتاب با توجه به جهات گوناگون، در موضوعات چندي داخل ميشود. مشكل ديگر در اين زمينه، وجود نداشتن يك تقسيمبندي صحيح و جامع موضوعي در علوم اسلامي است.دو مسأله مذكور، موجب گرديده كه در فهرستهاي نسخههاي خطي، براي يك كتاب، موضوعات مختلفي ذكر گردد.بهترين راه آن كه ابتدا يك تقسيمبندي ساده در موضوعات علوم اسلامي صورت گيرد، پس از آن زيرمجموعههاي فرعي هر موضوع تعيين گردد، و در تعيين موضوع كتاب، ابتدا موضوع كلي، و پس از آن موضوعات فرعي آن ذكر شود.توضيحات كتابشناسي
در اين قسمت، چكيدهاي درباره مطالب كتاب آورده ميشود، و رعايت چند نكته در آن ضروري است:الف) اگر كتاب از كتابهاي مشهور باشد، ميتوان به جاي پرداختن به اين موضوع خواننده را به مصادر معتبري كه كتابشناسي آن كتاب در آن ذكر گرديده، راهنمايي كرد.ب) اگر كتاب از كتابهاي شناخته شده نباشد و نسخه آن نادر يا منحصر باشد، در اين صورت آوردن كتابشناسي لازم و ضروري است، و چند مطلب بايد در آن رعايت شود:1. اگر مؤلف كتابش را براي كسي نوشته يا به كسي تقديم نمود، نام آن شخص ذكر ميشود؛2. آوردن تاريخ اتمام تأليف كتاب؛3. آوردن تعداد فصلها و بخشهاي كتاب و عنوان آنها؛4. برشمردن ويژگيهاي منحصر كتاب، تا خواننده به وسيله آن بيشتر با كتاب آشنا گردد؛5. اگر عنوان كتاب و يا مؤلف آن ناشناخته باشد، توضيحات مربوط به عنوان يا مؤلف در اين قسمت درج ميگردد.آغاز كتاب يا نسخه
در اين قسمت، مقداري از آغاز كتاب (حدود يك سطر تا 2 سطر) نقل ميگردد. اگر در نسخه، برگهايي از آغاز افتادگي داشته باشد، يا نسخه موجود يكي از مجلدات كتاب باشد، آغاز را به عنوان «آغاز نسخه» يا «آغاز جلد دوم يا سوم» ذكر ميكنيم.در آغاز تعدادي از كتابها، مؤلف مطالبي را ذكر كرده و خطبهاي ايراد نموده كه همانند ديگر كتابها است. در اين صورت، بعد از ذكر چند كلمهاي از خطبه، سه نقطه گذارده و از عبارتهايي كه اختصاص به كتاب دارد، نقل ميكنيم.در برخي از كتابها، كاتبان قبل از آغاز كتاب، از مؤلف با آوردن جملات دعايي تجليل و ياد ميكنند؛ با اين عبارت «قال...». در اين گونه موارد، چند كلمه از عبارت مؤلف را ذكر نموده و سه نقطه گذارده، از آغاز كتاب نقل ميكنيم.در ديوان اشعار، ابتدا شاعر مقدمهاي نثري انشا نموده و سپس قصايد و غزليات و رباعيات را ذكر مينمايند. در اين گونه موارد، بايد چند آغاز براي كتاب در نظر گرفت:آغاز مقدمه؛ آغاز قصايد؛ آغاز غزليات؛ آغاز رباعيات. برخي ديگر از كتابها نيز داراي چند بخش بوده و هر بخشي داراي آغاز و خطبهاي مستقل است. در اين صورت هم چند آغاز براي آن كتاب نقل ميشود؛ مانند مثنوي مولوي، كه مينويسيم: آغاز دفتر اول، آغاز دفتر دوم و... .انجام كتاب يا نسخه
انجام كتاب داراي سه بخش است: پايان مطالب علمي كتاب؛ كلمات دعايي مؤلف در آخر كتاب؛ كلمات دعايي كاتب در پايان نسخه.در نقل انجام كتاب بايد جملهاي از پايان مطالب علمي كتاب نقل شود، پس از آن سه نقطه گذارده و از انجام كلمات دعايي مؤلف يك سطر نقل ميشود؛ اما كلمات كاتب، به عنوان پايان كتاب محسوب نميشود.در مواردي كه نسخه از انجام، افتادگي داشته باشد يا نسخه موجود، مجلد اول يا مياني كتاب ميباشد، از عبارت: «انجام نسخه»، «انجام جلد اول»، «انجام جلد دوم» استفاده ميكنيم.مباحث كتاب
در هنگامي كه نسخهاي شامل تمامي كتاب است، در اين بخش چيزي نمينويسيم؛ ولي هنگامي كه نسخه شامل بخشي از كتاب باشد، در اين قسمت بخش موجود را تذكر ميدهيم.به عنوان نمونه، اگر نسخه ما مصحفي از قرآن باشد و فقط شامل نيمه اول قرآن باشد، مينويسيم: «نسخه موجود، شامل ابتداي قرآن تا پايان سوره كهف است». اما اگر نسخه موجود، يكي از مجلدات كتاب است، در اين بخش چنين مينويسيم: «نسخه موجود جلد دوم كتاب است» يا «نسخه موجود، شامل دفتر اول تا سوم مثنوي است».افتادگيهاي نسخه
اگر برگهايي از آغاز، انجام يا وسط نسخه افتاده باشد، در اين بخش درج ميكنيم؛ مانند: «نسخه موجود از آغاز، افتادگي دارد» يا «نسخه موجود از آغاز، انجام و وسط، افتادگي دارد».در برخي از نسخهها، اوراق نسخه جا به جا شده و نامرتب صحافي شده است كه در اين بخش توضيح ميدهيد.در برخي از نسخهها هم اوراق افتاده از آغاز، انجام يا وسط نسخه، بعدا كسرنويسي شده كه در اين صورت مينويسيم: «سه برگ اول نسخه، نونويسي شده است» يا: «چند برگ آغاز و انجام نسخه، نو نويسي است».آسيبها و ترميمها
نسخههاي خطي در طول سالها آسيب ديده و نقصهايي در آنها ايجاد ميشود و پس از آن توسط اشخاصي ترميم شده و مجددا بازسازي ميشوند. در ذكر آسيبها و ترميمها، دو هدف عمده، منظور نظر فهرستنويس استهدف اول:
يادآوري صدمههايي كه در اين آسيبها و ترميمها ممكن است به مطالب كتاب وارد آمده و كيفيت نسخه را پايين آورده باشد.هدف دوم:
تذكر به دارندگان نسخه است كه نسخه را آفتزدايي نموده و از آسيبهاي زياد جلوگيري نمايند.در فهرستها، عمده نظر مؤلف، متوجه هدف اول است. بنابراين، بايد آسيبهايي كه نسخه را از استفاده علمي ساقط ميكنند، ذكر شود، تا خواننده بتواند در مراجعه به نسخه، راحتتر تصميم بگيرد. مثلاً در برخي از نسخهها، صفحات اول و آخر نسخه به مرور زمان فرسوده و پاره شده و پس از آن، صحافان ناشي با چسباندن يك كاغذ، مطالب بيشتري از نسخه را از بين بردهاند. مركّبِ برخي از نسخهها هم در اثر رطوبت كمرنگ شده و قابل قرائت نيستند و يا در اثر موريانهخوردگي، آسيبهاي جدي به مطالب آنها وارد شده است. اين گونه آسيبها نيز در اين بخش ذكر ميگردد.اين بود عمده مطالب كتابشناسي كه در اغلب فهرستهاي نسخههاي خطي، مدنظر مؤلفان قرار دارد. البته در تقديم و تأخير آنها، در فهرستها اختلافي به چشم ميخورد، ولي اصول مطالب يكي است.بخش دوم: نسخهشناسي
بعد از اتمام مطالب كتابشناسي، مطالب مربوط به نسخهشناسي ذكر ميشود. مقصود از مطالب نسخهشناسي، ويژگيهايي است كه فقط در نسخه مورد بحث وجود دارد و در ديگر نسخهها به چشم نميخورد. بنابراين در بخش كتابشناسي، كتابها و عنوانهاي تكراري وجود دارد، اما در بخش نسخهشناسي، هر نسخهاي به خودش منحصر است و نسخه مكرر، معني ندارد. به همين خاطر ميباشد كه هر نسخهاي با ارزش و داراي اهميت است.اما اطلاعاتي كه بايد در اين بخش، از نسخهها استخراج و نقل گردد، عبارتند از:1. نوع خط و ويژگيهاي آن
در اين بخش، نوع خطي كه نسخه با آن تحرير شده (نسخ، نستعليق، ثلث، تحريري و...) ذكر ميگردد. پس از ذكر نوع خط، بايد خصوصيات آن نيز ذكر گردد. خصوصيات خط بر دو بخش است: خصوصيات هنري (مانند زيبا و فني بودن خط) و خصوصيات علمي (مانند خوانا بودن، داراي اعراب بودن كلمات و...).ذكر خصوصيات علمي خط در فهرستها از اهميت بيشتري برخوردار است؛ زيرا خيلي از خطها از نظر هنري داراي امتياز بالايي هستند، ولي از نظر علمي اعتبار و ارزشي ندارند؛ مانند خط شكسته نستعليق كه از نظر هنر خطاطي مورد توجه است، اما از جهت علمي، موجب ناخوانا بودن و اشتباه خوانده شدن بيشتر كلمات گرديده و اصولاً يكي از دلايل عمده تصحيف كتابها، همين نوع خطها بوده است.براي اين كه خواننده فهرستها بهتر بتواند در انتخاب نسخهها براي مراجعه تصميم بگيرد، خصوصيات علمي خط ذكر ميگردد؛ مانند: «نسخههاي نازيباي خوانا»، «شكسته نستعليق ريز، كه در اغلب موارد به دشواري قابل قرائت است»، «خط تحريري ناخوانا» و... .برخي از نسخهها به چند خط تحرير شده است كه بايد تذكر داده شود؛ مانند تفاسير قرآن كه در آنها قرآن با يك خط و تفاسير با خط ديگر تحرير شده است.2. كاتب نسخه
در اين بخش، كاتب نسخه ذكر ميشود. در اين رابطه، توجه به چند امر ضروري است:الف) چون اغلب كاتبان، شخصيتهاي ناشناسي هستند، بايد از هر گونه تصرف و جا به جايي در نام آنها خودداري كرد و نام وي را آن چنان كه خود ذكر نموده نقل نمود.ب) بايد مطالبي كه كاتبان نسبت به خود ذكر ميكنند، دقيقا ذكر شود؛ مانند عبارتهايي نظير «قمي المولد»، كاشاني المسكن» و... .ج) اغلب كاتبان براي رعايت احترام، نام پدرشان را جلوتر از نام خود ذكر ميكنند؛ مانند «ابن محمدعلي»، كه در واقع «علي بن محمد» است. در اين گونه موارد، مشكلاتي براي فهرستنگاران ايجاد ميشود و آن هنگامي است كه اسم كاتب يا اسم پدر وي مركب باشد؛ مانند «ابن محمدعلي محمد». در اين گونه موارد چون دو نوع قرائت صحيح احتمال دارد؛ «محمد بن محمدعلي» و «علي محمد بن محمد»، بنابراين بهتر است كه در اين گونه موارد، عين عبارت كاتب درج شود.گاهي كاتبان توضيحاتي را در مورد كار خود ذكر ميكنند؛ مانند نسخهاي كه از روي آن استنساخ نمودهاند يا چندمين نسخهاي كه استنساخ كردهاند. اين گونه مطالب، حتما بايد در فهرست ذكر گردد.در صورتي كه نام كاتب در پايان نسخه ذكر نگرديده باشد، اگر نسخه داراي چند جزء است، بايد پايان اجزاي نسخه بررسي شود؛ چون در خيلي از نسخهها، كاتب نام خود را در پايان اجزا ذكر نمود است. هم چنين در برخي از موراد، نام كاتب در اول نسخه ذكر ميگردد كه در اين گونه موارد، اين نامها بايد با توضيح ذكر گردد؛ مانند: «در اول نسخه، نام كاتب... ذكر شده است».در صورتي كه به هيچ نحوي نتوان نام كاتب را به دست آورد، از عبارت «كاتب نسخه: نامعلوم» استفاده ميكنيم.3. تاريخ كتابت
در نقل تاريخ كتابت، بايد به چند مسأله توجه شود:الف) تمامي اطلاعات مربوط به آن، از قبيل نام روز هفته، روز ماه، ماه و سال نقل شود؛ مانند: «شنبه، 28 ربيع الاول 1080».ب) در برخي از نسخهها، كاتبان پس از ذكر تاريخ هجري قمري، تاريخهاي ديگري را ذكر ميكنند. اين گونه تاريخها، داراي فوايد زيادي است و بايد نقل گردد؛ مانند: «20 صفر 1112، برابر با 2 مرداد 1090 هجري شمسي» يا «20 صفر 1112، برابر با چهل و يكمين سال سلطنت اورنگ شاه».ج) در تعداد زيادي از نسخهها، تاريخ كتابت به صورت اشارهاي و رمزگونه نوشته شده كه در استخراج تاريخ آنها بايد دقت كافي اعمال شود؛ مانند: «روز هفتم از دهه دوم از ماه چهارم از سال دوم از دهه چهارم از سده دوم از هزاره دوم» كه برابر است با 17 ربيع الثاني 1132.د) در تعدادي از نسخهها، كاتبان، تاريخ اتمام كتابت را با شعر (به صورت ماده تاريخي در آوردهاند، كه از جهت ادبي حايز اهميت بوده و بايد نقل شوند، يا حداقل تذكر داده شود.4. محل كتابت
در نقل محل كتابت، چند امر اهميت دارد:الف) نام جاها و شهرها، همان طور كه كتاب نوشته نقل گردد؛ چون اسامي خيلي از روستاها و شهرها دچار تغييراتي در تلفظ و رسم الخط گرديده كه اين تغييرات نبايد در نقل محل كتاب دخالت داده شوند.ب) كاتبان، اغلب نام شهرها را با اوصاف و القابي كه در آن زمان رايج بوده ذكر كردهاند، كه بايد آن اوصاف نقل شوند؛ مانند: «دار السلطنه تبريز»، «دار المرز رشت» و «دار السلام بغداد».ج) برخي از مكانهاي جغرافيايي، بعد از كاتب دچار تغييراتي شده، مثلاً روستا تبديل به شهر شده است، ولي كاتب طبق زمان خود تعبير به «قريه» كرده، كه نبايد تغييري در اين گونه موارد داده شود؛ مثل «قريه آران».مشخصات سفارشدهنده كتابت
تعداد زيادي از نسخهها به سفارش ديگران كتابت شده و كاتب بعد از پايان كتابت، معمولاً يادآوري ميكند كه نسخه را براي فلان شخص تحرير نموده است. در اين گونه موارد بايد اين اسامي نقل شود، چون اغلب اين افراد امروزه شناخته شده نيستند، بنابراين بايد اوصاف و القابي كه كاتب براي وي ذكر نموده، عينا نقل گردد.واقف و تاريخ وقف
اگر نسخه داراي واقف است، نام وي، تاريخ وقف، كاتب وقف نامه، تاريخ كتابت، موقوف عليه و نام متولي وقف هم درج ميگردد.تزيينات نسخه
در اين بخش، خصوصيات و ويژگيهاي تزيين نسخه، مانند، شَنْگَرْف بودن عنوان، بابها و نشانيها، جدولكشي بودن صفحهها، نوع جدولكشي، سرلوحها، كتيبهها و... ذكر ميگردد.يادداشت حاشيهها
در حاشيه اغلب نسخهها مطالبي تحرير شده كه در اين جا نوع آن حواشي ذكر ميشود. در اغلب نسخهها، بعد از پايان تحرير نسخه، آن را با نسخه اصل كه اين نسخه از روي آن كتابت شده، مقابله و تصحيح ميكنند و آن را با علامت «بلغ» ثبت ميكنند، كه آن هم داراي اقسام مختلفي است: «بلغ سماعا، بلغ قرائة، بلغ مني قرائة ايده اللّه و...». در اين گونه موارد، ضمن يادآوري مقابله نسخه، نوع بلاغ و عبارت آن ذكر ميگردد.گاهي مقابله و تصحيح را فرد ديگري غير از كاتب انجام داده است، كه در اين صورت، نام تصحيح كننده ذكر ميگردد.اغلب مطالبي كه در حاشيه نسخهها نوشته ميشود، فاقد نام نويسنده بوده و در اغلب موارد، نام حاشيهنويس با رمز بيان شده است. در اين گونه موارد نوشته ميشود: حواشي به امضاي «م.ح، رحمهاللّه»، يا حواشي به امضاي «محمد عفي عنه»، يا «حواشي به امضاي «ن» و... . بايد توجه داشت كه ذكر دعاهاي بعد از رمز، اهميت زيادي دارد.در برخي از نسخهها، مخصوصا ديوان اشعار، مطالب را در متن و حاشيه تحرير ميكنند. براي اين كار، ابتدا صفحه را جدولبندي نموده و به متن و حاشيه تقسيم ميكنند، بعد، شروع به تحرير ميكنند. در تحرير نسخه، ابتدا متن صفحه را تحرير و پس از اتمام متن، ادامه مطلب را از حاشيه بالاي صفحه ادامه داده و حاشيه جانبي و بعد از آن، حاشيه پاييني را تماما مينويسند، و پس از آن به صفحه بعدي منتقل ميشوند. در اين گونه موراد، بايد تذكر داده شود كه مطالب كتاب در متن و حاشيه تحرير شده است.در حاشيه برخي از نسخهها، كتابهاي ديگري غير از كتاب متن، تحرير شده كه اين گونه كتابها بايد مستقلاً فهرست شده و تذكر داده شود كه در حاشيه برگهاي ... تا ... تحرير شده است.برخي از نسخهها داراي چند ستون براي حاشيهنويسي هستند كه بايد از آنها به حاشيه اول و دوم و... تعبير كرد. متن صفحه، اصل قرار ميگيرد و حاشيه دور متن، حاشيه اول و حاشيه دور حاشيه اول، حاشيه دوم ناميده ميشود.يادداشتهاي برگهاي اول و آخر نسخه
در اغلب نسخهها، براي حفاظت صفحات اصلي نسخه، چند برگ سفيد در اول و آخر نسخه تعبيه شده است. در اين برگها به مرور زمان مطالب ارزشمندي تحرير شده كه توجه بدانها ضروري است. نوع اين يادداشتها از تنوع زيادي برخوردار است، ولي اغلب آنها عبارتند از:الف) تملك نسخه:
يادداشتهايي مبني بر وارد شدن نسخه در ملكيت نويسنده كه در اين گونه موارد، مثلاً نوشته ميشود: «در برگ اول نسخه، تملك محمد اسماعيل مازندراني در سنه 1112 ديده ميشود».اگر مالك اطلاعات ديگري را نقل نموده باشد، مانند قيمت خريد نسخه، محل خريد و از كسي كه نسخه را خريده، در صورت اهميت نقل ميشود.مالكان، اغلب بعد از يادداشت تملك خود، مهر خود را زير يادداشت حك ميكردندكه در اين گونه موارد، شكل مهر و نقش داخل آن ذكر ميگردد.ب) تاريخ ولادتها و وفات:
در تعدادي از نسخهها تاريخ ولادت يا وفات افراد مشهوري تحرير شده و گاهي براي آنها ماده تاريخي هم ذكر شده، كه در اين گونه موراد بايد اشاره به چنين يادداشتهايي بشود.خلاصه، اگر در برگهاي اول و آخر نسخه يادداشتهاي مهمي وجود داشته باشد، بايد نقل گرديده و يا لااقل به موضوع آنها اشاره شود.نوع كاغذ
شناخت نوع كاغذ، يكي از اركان مهم فهرست نويسي نسخههاي خطي است؛ ولي با توجه به تنوع بيشمار كاغذهاي مصرف شده در نسخههاي خطي، تشخيص اين امر بسيار سخت و دشوار و اغلب بين فهرست نويسان توافقي وجود ندارد؛ چنان چه فهرست نويسي، كاغذ نسخهاي را سمرقندي تشخيص داده، ولي ديگري همان كاغذ را «خانبالغ» تشخيص ميدهد. به همين دليل، به نظر ميرسد كه بايد براي تشخيص كاغذ نسخههاي خطي، مراكزي تخصصي تشكيل و اقسام كاغذها با ضبط نمونههايي در آن جا شناسايي گردد و بر اساس آن اطلاعات و نمونهها، كاغذ نسخهها دقيقا شناسايي شوند.آنچه ذكر شد، مربوط به تشخيص دقيق نوع كاغذ نسخهها بود، اما تشخيص خصوصيات كلي، مانند كهنبودن كاغذ نسخه، آهاردار بودن كاغذ و... ، اغلب فهرست نويسان با آن آشنايي كامل دارند. امروزه در اغلب فهرستهايي كه جديدا منتشر گرديده، با توجه به همان مشكلي كه در ابتداي اين سرفصل ذكر گرديد، نوع كاغذ نسخه از گزينههاي اطلاعاتي حذف شده است.نوع جلد
جلد نسخه از چند جهت مورد توجه است:1. نوع ساخت جلد؛2. جنس جلد؛
3. تزيينات و نقشهاي جلد.البته توجه به ظرافتها و دقتهاي اعمال شده در هر بخش، نياز به صرف وقت فراواني دارد. بنابراين فهرست نويسان اغلب به ذكر خصوصيات كلي در اين زمينه اكتفا مينمايند؛ مانند: يتماجِ (جنس) ضهربي (نوع ساخت)، باترنج سردار (نقوش).