طراحي ابزارهاي مالي با عايدات تصادفي منطبق با موازين فقهي شيعه
چكيده: در اين مقاله سعي شده در خصوص پژوهشهاي علمي ـ كاربردي به چند نكته مهم و قابلتوجه در حيطه مسائل شرعي و فقهي اشاره شده و زمينههاي كاربرد فقه آل محمد (ص) را به وضوح در طراحي ابزارهاي مالي نشان داده شود.يكي از نكات كليدي مطرح شده در خصوص پژوهشهاي فقهي، كاربردي است كه دانشپژوه در اين پژوهشها به دنبال اين است كه موضوع مورد تحقيق عملاً در كشور اجرا شود، بنابراين او بايد بيشتر به دنبال راهكارهاي اجرايي موضوع باشد و بحث علمي محض،خصوصاً در مسائل فقهي چندان مفيد فايده نخواهد بود؛ ميدانيم كه بجز مجتهدين (آن هم مراجع تقليد بلامنازع) كسي نميتواند موضوع معتبري را در زمينههاي فقهي با هدف اجرايي شدن مطرح نمايد، لذا لزومي ندارد كه غيرمجتهد به دنبال اثبات يك موضوع به لحاظ فقهي باشد، چرا كه ممكن است در نهايت، به يك نظر فقهي برسد كه در كنار دهها نظر فقهي ديگر خواهد نشست و اين باعث نميشود كه بتواند نظر فقهي خويش را عملاً در جامعه اجرا نمايد.بنابراين در اين مقاله بررسي و تحليل موضوع اصلي با رعايت همين ديدگاه انجام شده است.موضوع مقاله امكانسنجي طراحي ابزارهاي مالي با عايدات تصادفي منطبق با موازين فقهي شيعه ميباشد و وجه نو بودن موضوع تحقيق، تصادفي، نامتقارن و نامشخص بودن عايدات اين ابزارهاي مالي است. ما در پي آن هستيم كه آيا طراحي اين گونه ابزارهاي مالي با توجه به مسائل و موازين شرعي و فقهي شيعه امكانپذير است يا خير؟و چگونه ميتوان آن را طراحي نمود؟ بررسيها نشان ميدهد راهكارهاي فقهي متعددي براي طراحي ابزارهاي مالي (اوراق سرمايهگذاري) با عايدات تصادفي وجود دارد كه در اين مقاله سعي شده است راهكار استفاده از عقد وكالت به عنوان بهترين راهحل معرفي شده، و از سوي ديگر حاكي از امكانپذير بودن طراحي ابزارهاي مالي با عايدات تصادفي با توجه به موازين فقهي شيعه ميباشد. اميد است مطالب ارائه شده در زمينة توسعة ابزارهاي مالي منطبق با موازين فقهي مؤثر بوده و افقهاي جديدي را به روي دانشپژوهان عزيز بگشايد.
مقدمه:
در ابتدا ضروريست به چند نكته مهم و قابلتوجه در خصوص پژوهشهاي علميـكاربردي در حيطه مسائل شرعي وفقهي اشاره نمود. بخصوص كه دانشجويان در شرف فراغت از تحصيل دانشگاه امام صادق (ع)، علاقهمندند در موضوعاتي به تحقيق بپردازند كه زمينههاي عينيِ كاربرد فقه آلمحمد(ص) را به وضوح نشان دهد. از اين رو، ترجيح داده شد كه به اين نكات ريشهاي واساسي، حداقل در حد طرح موضوع پرداخته شود، تا انشاءالله، با بحث و بررسي اساتيد و دانشپژوهان محترم، صحت وسقم موضوع معلوم شود.نكتة اول:
با عنايت به اينكه در موضوعات كاربردي، دانشپژوه به دنبال اين است كه نتايج تحقيق به صورت عملي در كشور اجرا شود، بايد بيشتر به دنبال راهكارهاي اجرايي موضوع باشد، و بحث علمي محض چندان مفيد فايده نخواهد بود و اين مسأله خصوصاً در زمينههاي شرعي وفقهي بطور مضاعف صادق است.با عنايت به اينكه در زمان حاضر، بجز مجتهدين كسي نميتواند موضوعي معتبر در زمينههاي فقهي مطرح نمايد، لذا لزومي ندارد كه غير مجتهد بدنبال اثبات يك موضوع به لحاظ فقهي باشد. زيرا ممكن است در نهايت، به يك نظر فقهي برسد كه در كنار دهها نظر فقهي ديگر خواهد نشست و اين منجر به پياده شدن آن نظر فقهي در جامعه نخواهد شد. چون او زماني ميتواند نظر خود را اجرا نمايد كه مرجع تقليد بلامنازع ويا حداقل داراي طيف وسيعي از مقلدين باشد. يا اينكه بتواند نظر مراجع تقليد را كه قاطبه مردم از آنها تقليد مينمايند جلب كرده وآنها شيوة عملي وي را بپذيرند. بنابراين به نظر ميرسد كه تنها راهكار اصلي براي اين گونه محققين، جلب نظر اكثر مراجع از همه راههاي ممكن است. يعني بايد موضوع را با فتاوي تمام فقها تطبيق داده وبعد ببينند به چه راهكار واقعي ميرسند. به عبارت ديگر، بايد درك نمايند كه مراجع عظام تقليد چه منوياتي دارند و بر آن اساس، امكانسنجي وطراحي نمايند. به نظر من رعايت نكردن اين نكته باعث شده است كه تحقيقات و مطالعات قابلتوجه دانشجويان و دانشپژوهان در اين زمينه شكل عملي به خود نگرفته و نتايج اين مطالعات به جاي حل مشكلات تنها در آرشيو قرار بگيرد.
نكتة دوم:
اينكه وقتي دانشپژوهي به اين نتيجه ميرسدكه يك نظر فقهي كه براي افراد حقي قائل ميشود امكان عملي شدن دارد، اين به معناي لزوم استيفاي حق نيست.مثلاً وقتي ميگويد شما حق داريد خانه خود را بفروشيد، به اين معنا نيست كه افراد بايد بروند خانه خود را بفروشند. انجام اين عمل بستگي به بررسي يك سري مصلحتسنجيهاست. يعني افراد ميروند مصلحت خود را ميسنجند و بعد از آن، ممكن است از اين حق قانوني خود استفاده كنند يا نكنند. در واقع اينكه افراد از اين خق خويش استفاده كنند يا نه، نيازمند نگرش سيستمي است نه نگرش جزءگرايانه و اتميك. و نكتة آخر اينكه، تعيينكننده حق، مصلحتسنجي نميكند و شايد اصلاً اين كار در صلاحيت وي نباشد. و مصلحتسنجي به عهده مسئولان امر و خود افراد است.طراحي ابزارهاي مالي و موازين فقهي:اين مقاله دربارة امكانسنجي طراحي ابزارهاي مالي با عايدات تصادفي منطبق با موازين فقهي شيعه مي باشد و وجه نو بودن موضوع تحقيق، تصادفي، نامتقارن و نامشخص بودن عايدات اين ابزارهاي مالي است. اين مقاله در جستجوي آن است كه آيا طراحي اين گونه ابزارهاي مالي با توجه به مسائل و موازين شرعي و فقهي شيعه امكانپذير است يا خير؟
و چگونه ميتوان آنها را طراحي كرد؟تاريخ گذشته و معاصر ايران بيانگر آن است كه انتشار ابزارها و اوراق مالي تحت عناوين مختلف با عايدات تصادفي، نامتقارن و از طريق قرعه، به عنوان يكي از اهرمهاي جذب پول و سرمايه در فعاليتهاي اقتصادي، سرمايهگذاري و حتي فرهنگي و اجتماعي، مورد توجه بوده است و تلاشهايي چشمگيري نيز در اين زمينه صورت گرفته، اما موانع عمدهاي از بسط، توسعه و نوآوري در اين زمينه جلوگيري كرده است. از جمله موانع مذكور و شايد عمدهترين آنها مخالفت مراجع ديني و علماء با انتشار اين اوراق بوده است. روشن است كه مخالفت ايشان نه از روي هوي وهوس، بلكه دليل اصلي آن انطباق نداشتن ماهيت اين ابزارها با موازين فقهي و شرعي بوده كه با توجه به نكات پيش گفته، لازم است با توجه جدي به اين موضوع سابقه آن مورد بررسي و تحليل قرار گرفته و راهكار فقهي حل مسأله را پيدا كرد. با نگاهي گذرا به آراء و انديشههاي فقهي درمييابيم كه بحث اعطاء جايزه، قرعهكشي، فروش بليطهاي بختآزمايي، شرطبندي، فروش اوراقي مانند برگههاي ارمغان بهزيستي و غيره در ميان فقهاي متأخر و معاصر به عنوان مسائل مستحدثه مورد مناقشه و كنكاش قرار گرفته است، هر چند با عنايت به اهميت وحساسيت بحث شرايط زمان و مكان در اجتهاد پويا، ملاحظه ميكنيم كه بسياري از فقهاي عظام و مراجع گرانقدر با استفاده از منابع اربعه و رعايت اصول استنباط و نوآوري زمينه را براي تسهيل در زندگي عموم مردم فراهم آورده و مفهوم «شريعت سمحه وسهله» را در زندگي آحاد مردم جايگاه تازهاي بخشيدهاند.دليل مخالفت شديد مراجع عظام تقليد با انتشار و فروش اوراق يا بليطهاي بختآزمايي، ربوي بودن معامله بود، زيرا مطابق موازين فقهي وشرعي، هرگونه قرار نفع، باطل و حرام است. به طور خلاصه ميتوان گفت تمامي مذاهب و فرق اسلامي، معاملات مبتني بر ربا را منع كردهاند و حرام بودن ربا در قرآن، سنت و آراي فقهاي مسلمين ثابت گشته و ربا با تمام مصاديقش اعم از رباي معاملي، رباي قرضي يا معاوضي از گناهان بزرگ محسوب مي شود:1- يكي از اصول تأمين مالي اسلام، فارغ بودن از رباست2- و همچنين فرقي نميكند كه قرار نفع (كه موجب رباست)
به گونهاي صريح صورت گيرد يا اينكه صريح نباشد، ملاك آن است كه بناي طرفين درحال عقد، اخذ نفع باشد.از جهت ديگر، حتي بعضي از علما، بليطهاي شانسي را نوعي قمار ميدانند و از اين حيث آن را حرام ميدانند3- به نظر ميرسد شايد دليل ديگر اين مخالفت، رعايت نشدن اصل تلاش عادلانه4 و اصل محترم شمردن عمل انسانهاست. به عبارت ديگر در اين روال، هر كس به اندازة تلاش (سرمايه گذاري) خود، به منافع و عايدات عادلانهاي دست نمييابد. و در واقع به نوعي واقعي جلوه دادن امور غير واقعي و غير منطقي است و رؤياي تصادف و يكباره پولدار شدن را تقويت مينمايد.در موضوع پرداخت جوايز از طريق قرعهكشي يا غير آن توسط تجار، فروشندگان و بانكهاو غيره، مخالفت علماء به خاطر جلوگيري و منع از تصرف بر اموال غير بوده،كه اين موضوع نيز به نص صريح قرآن كريم، سنت و اجماع ممنوع شده و تنها در صورت رعايت شرايطي كه از سوي مراجع عظام تقليد در نظر گرفته شده، اينگونه فعاليتها بلامانع است.بنابراين هر گونه طراحي اوراق و ابزارهاي مالي براي پرداخت عايدات تصادفي بايد به موانع وشروط اجماعي مد نظر شريف علماء وفقها5 توجه نمايد. اين موانع و شروط عبارتند از:
1ـ ناشر اوراق، از محل منابع مالي خود يا شخص ثالث با كسب رضايت و اجازه از وي و يا از محل اصل يا فرع (منافع) اوراق خريداري شده با كسب اجازه از تكتك خريداران يا قرضدهندگان، جوايز (عايدات) را از طريق قرعهكشي (بصورت تصادفي) پرداخت و توزيع نمايد.
2
ـ خريداران اوراق يا قرضدهندگان يا هبهكنندگان، به قصد شركت در قرعهكشي و بردن جايزه اقدام به خريد اوراق يا قرض دادن يا هديه دادن ننمايند و از سوي آنان شرط نشود. ضمن اينكه خريد و فروش صرف اوراق به صورت حقيقي، موضوعيت ندارد.
3ـ به نظر بعضي از علماء، اخذ اذن حاكم شرع و وجود دستگاه نظارتي براي پرداخت عايدات تصادفي نيز شرط شده است.حال كه شروط تا حدي مشخص شد، سؤال عمده و مطرح اين است كه درياقت اصل وجوه اوراق، در چه قالبي و يا درقالب كداميك از عقود اسلامي، با رعايت شروط فوقالذكر، ميتواند صورت گيرد و يا مجاز ميباشد؟براي پاسخگويي به سؤال فوق ضروري است تمامي عقود اسلامي مطرح و موجود را بررسي و به تحليل موارد نسبتاً مناسب پرداخت.بررسي نگارنده نشان ميدهد كه از ميان عقود اسلامي، عقود قرضالحسنه، سلف، شركت (مشاركت مدني)، صلح و هبه و وكالت قابليت استفاده در طراحي اوراق مذكور را بطور نسبي دارا ميباشند.كه در ادامه هر يك از آنها را به اختصار مورد بررسي قرار ميدهيم:
قرضالحسنه:
مجري طرح (ناشر اوراق) ميتواند وجوه را درقالب عقد قرضالحسنه دريافت كرده، بدون اينكه تعهد كند جوايزي را ازطريق قرعهكشي به دارندگان اوراق پرداخت كند. چرا كه تعهد پرداخت جايره، چيزي جز قرار نفع منهيعنه نيست. و اين تعهد، در واقع به مفهوم، شرط ضمن عقد قرضالحسنه است. ميدانيم كه شرط ضمن عقد، يك تعهد فرعي است كه ضمن تعهد اصلي عقد قرار داده ميشود. بنابراين رابطهاي كه بين شرط و عقد، رابطه اصل و فرع محسوب مي شود. بقاي شرط منوط به بقاي عقد است و طرفين عقد ميتوانند هر شرطي كه مورد نظرشان باشد در عقد قيد نمايند، ولي بايد توجه كنند كه شرط از شروط باطله و مفسد عقد نباشد. مطابق نظر اكثر علماي فقه، از جمله شروطي كه موجب بطلان عقد ميشود، شرط خلاف مقتضاي عقد است.6- بديهي است تعهد وشرط اعطاء جايزه با ماهيت عقد قرضالحسنه در تضاد است و در واقع خلاف مقتضاي آن است، يعني آن عقد با اين شرط وجهه و مجوز شرعي خود را از دست ميدهد.با توجه به مطالب پيش گفته، اين معضل را ميتوان از دو راه حل كرد، نخست اينكه قرار نفعي در بين نباشد، قدر مشترك آراء علماء اين است كه چنانچه قرار نفعي چه صريحاً و چه غير آن در ميان نباشد و قرضي گرفته شود، آن قرض صحيح است و اگر چيزي هم بدون قرار به قرضدهنده بدهند، حلال است. لذا راهحل اول اين است كه اين شرط وتعهد برداشته شود وگفته شود كه براي تشويق قرضدهنده جوايزي تخصيص داده ميشود، آن هم به صورت نامتقارن و با قرعهكشي. مادة 6 قانون عمليات بانكي بدون ربا مصوب 8/6/1362 نيز اِشعار ميدارد كه بانكها ميتوانند به منظور جذب و تجهيز سپردهها، با اتخاذ سياستهاي تشويقي امتيازاتي از جمله اعطاي جوايز غيرثابت نقدي يا جنسي براي سپردههاي قرضالحسنه منظور نمايند.كه اين موضوع به مدعاي ما جنبة قانوني ميبخشد. همچنين به نظر ميرسد عنايت قانونگذار به عبارت «غير ثابت» به خاطر پرهيز از شبهة ربوي بودن معامله بوده است.راه حل دوم اينكه به نظر مي رسد بعد از آن كه در قالب عقد قرضالحسنه، وجوه از مردم جمعآوري شد، قرضگيرنده در قالب عقد صلح، منافعي را به قرضدهنده اعطاء كند.مطابق نظر فقها وتعريف قانون مدني از قرض به طور عام وقرضالحسنه بطور خاص، مشخص است كه وقتي كسي مال يا پولي را قرض كرد مالك آن مال يا پول ميشود و چون اين اموال يا منفعت ملك اوست، طبق تعريف ميتواند بخشي از مال يا منفعت را به ديگري صلح نمايد؛ و اين ميتواند منوط به هيچ شرطي نباشد، چرا كه صلح ميتواند بدون عوض باشد. البته در اينجا، پيششرطي وجود دارد مبني بر اينكه در صورتي كه اسم قرضدهنده از قرعه بيرون آمد، اين صلح تحقق پيدا ميكند كه اين شرط، شرط فاسدي نيست.
عقد سلف:
در طرحهاي توليدي در قالب عقد سلف ميتوان اوراقي را منتشر و به خريداران اوراق اطمينان داد كه در سررسيد جهت خريد محصولات در اولويت خواهند بود و قيمت اوراق به عنوان قسمتي از قيمت محصول به حساب خواهد آمد و حتي ميتوان به دارندة اوراق در سررسيد جهت خريد محصول تخفيف ويژه و از پيش تعيين شده اعطاء كرد و اگر دارندة اوراق از خريد محصول منصرف شود، ميتواند قيمت اسمي اوراق را بازپس گيرد. روشن است كه ميتوان به جاي تخفيف ويژه، جوايزي را از طريق قرعهكشي جهت تشويق پيشخريداران به آنها اعطاء نمود.بنا به نظر مشهور فقها، در عقد سلف، بايد قيمت جنس از قبل قبض گردد.لذا ممكن است اين شبهه پيش آيد كه خريداران اوراق، عملاً تمام قيمت جنس را نميپردازند. در جواب ميتوان گفت: امكان پيشخريد به صورت مشاع وجود دارد. البته اين موضوع، پايه اين روش را سست ميكند. ضمن اينكه اولويت داشتن، مالكيتآور نيست.
شركت (مشاركت مدني):
در قالب عقد مشاركت مدني نيز ميتوان اقدام به جلب وجوه مردمي براي سرمايهگذاري كرد و به نظر ميرسد از موفقيت خوبي برخوردار شده و زمينة مشاركت همگاني را نيز فراهم آورد. در اين روش، علاوه بر اينكه خريداران اوراق در سود پروژه شريك هستند، ناشر اوراق ميتواند از محل منابع مالي خود و غيره، اولويت و جايزهاي به طور تصادفي در اختيار آنها قرار دهد. البته در اين مشاركت بحث مالكيت مشاع مطرح ميشود و مشكلات عديدهاي در شركت ايجاد ميشود، ولي به عنوان يك راهكار شرعي قابل طرح است. دـ صلح و هبه:در فعاليتهاي خيرخواهانة اجتماعي، فرهنگي و حتي توليدي با اهدافي والا مثل ايجاد مسكن براي خانوادههاي بيسرپرست، بيبضاعت و كمدرآمد ميتوان اوراقي را منتشر كرد تا خريداران (پرداختكنندگان وجوه) مبلغ اوراق را در قالب هديه، واريز نمايند و سپس با رضايت همه، آنان از محل همان وجوه جوايزي را از طريق قرعهكشي و جهت تشويق هديهكنندگان به آنان پرداخت كرد.نكته مهم در اين روش، مسألة رضايت و قبول هديهكنندگان و يا قرضدهندگان در خصوص عقد قرضالحسنه است. يعني با «رضايت» همة هديهكنندگان و قرضدهندگان، دادن جايزه از محل پول آنها، خالي از اشكال است. آنچه در اين روش اهميت دارد «رضايت» هديهكنندگان است كه در ادامه اين موضوع را به اختصار مورد بررسي قرار ميدهيم.اصول منطقي ميگويد7:انسان وقتي كه ميخواهد يك عمل حقوقي انجام دهد، به تجزيه و تحليل منافع و مضار اين عمل در ذهن خود ميپردازد و پس از آن كه منافع آن را برتر ديد، ميل و اشتياق به انجام آن پيدا ميكند، از لحاظ حقوقي، تمايلي كه انسان به انجام عمل پيدا ميكند «رضا» ناميده ميشود، بعد از اين مرحله است كه تصميم به اجراي ميل خود ميگيرد و اين مصمم شدن به اجراي عمل را « قصد» گويند. اما اين قصد و رضا، بايد به وسيلهاي اعلام شود،كه امروزه زبان، مهمترين وسيلة تفهيم وتفاهم است. بنابراين رايجترين وسيله اعلام قصد و رضا، گفتگوست. اما علاوه بر گفتگو، اشاره هم در صورتي كه كاشف از مقصود باشد،كفايت ميكند، نوشته و عمل هم ميتواند مبين اراده باشد در صورتي كه احتمال خلاف نرود. مثلاً وقتي كه فردي به دكة روزنامه فروشي مراجعه مينمايد و با گذاردن مثلاً 200 ريال يك روزنامه برميدارد و بدون هيچ گفتگويي محل را ترك ميكند، روزنامهفروش هم اعتراض نميكند، چنين عملي از لحاظ قانون مدني هم صحيح است. يعني مهم نيست كه قصد و رضا به چه طريقي و يا به چه زباني اعلام شود، خواه به وسيلة تلفن باشد و يا تلگراف و خواه به زبان فارسي بيان شود يا عربي. لذا در اين خصوص، با توجه به آگاهي خريدار از عملي كه انجام ميدهد. ميتوان اقدام او را در اين زمينه، دليل بر رضايت وي محسوب نمود و جهت هر گونه رفع ابهام ميتوان در پشت برگهها و اوراق و يا تهفيش آنها، امضاء هديهكننده و يا قرضدهنده را طلب نمود. هـ وكالت:در قالب عقد وكالت نيز ميتوان اوراق سرمايهگذاري با عايدات تصادفي منتشر كرد.
در اين روش ناشر اوراق به عنوان وكيل خريداران اوراق يا سرمايهگذاران، وجوه حاصله را در طرحهاي توليدي، سرمايهگذاري ميكند؛ ضمن اينكه موكلين ميتوانند ناشر اوراق را در پرداخت نامتقارن سود حاصل از سرمايهگذاري از طريق قرعهكشي و غيره نيز وكيل نمايند .به نظر ميرسد راهكار فوق، قصد و نيت موكلين را بيشتر معطوف به اصل قرعهكشي كرده و احتمال ورود به مرزهاي منع شدة فقهي ميرود، پس بايد زمينهاي را فراهم آورد كه اين شبهه نيز بر طرف شود. لذا راهكار جديد به شرح زير پيشنهاد ميشود:«خريداران اوراق به ناشر اوراق، وكالت ميدهند كه وجوه جمعآوري شده را در هر مكاني كه صلاح ميداند سرمايهگذاري كرده و موكل ميتواند در قبال اين كه ناشر را وكيل خود نموده درصد مشخصي از اصل پول را ماهيانه يا در پايان طرح بر مبناي سود و بر حسب شرايط از وكيل دريافت نمايد».در اين حالت تصادفي بودن عايدات اين گونه است كه وكيل از محل حقالوكالة خود، به منظور ترغيب و تشويق موكلين نسبت به خريد اوراق جوايزي را از طريق قرعهكشي به آ نها پرداخت نمايد؛ ويژگيهاي اين روش نسبت به موارد ديگر عبارت است از:
1ـ اين اتفاق مالي چون در يك ساز و كار عادي و رقابتي و با رعايت اصل تلاش عادلانه رخ ميدهد، بنابراين نتايج مثبت خود را به دنبال خواهد داشت، تضمين سود هم در كار نيست، هرچند ممكن است به صورت تصادفي چيزي عايد موكلين شود، آنها در هر شرايطي چه سود و چه زيان بايد حقالوكالة وكيل را بپردازند و او نيز قرعهكشي خواهد كرد. البته ممكن است پيشنهاد شود كه ناشر (وكيل)، ميتواند سود را تا حد معقولي تضمين نمايد. اما در اين حالت كه احتمالاً وكيل زيان را به عهده ميگيرد،سؤال اين است كه آيا اين عهده گرفتن زيان از نظر فقه شيعه درست است؟ در حالي كه او امين است ولو اين كه وكالت وي وكالت وسيعي باشد؟ در اينجا بين فقها، اختلافنظر است، بعضي نظرشان اين است كه اين شرط، شرط فاسدي است و بعضي آن را صحيح ميدانند. و اين مشكل با اينها حل نميشود. اگر مرجعي قائل به صحت نبود يا فوت كرد چه بايد كرد؟ لذا در مجموع ميتوان گفت، تضمين سود از سوي وكيل، ضمن اين كه بر خلاف اصول پيشگفته ميباشد، به لحاظ فقهي نيز چندان صحيح نميباشد.
2- چون به خريداران اوراق دو نوع فايده تعلق ميگيرد كه يكي اصلي و داراي ارزش ذاتي (سود طرح) و ديگري فرعي(جايزه) است، لذا انگيزة آنها تقويت شده و استقبال خوبي خواهند داشت.
3- چون محل تأمين جوايز، از مال خود وكيل تأمين ميشود، مشكل و منع شرعي ندارد.
4-
چون حقالوكاله را ميتوان در مقاطع مختلف وحتي بخشي از آن را قبل از شروع طرح دريافت نمود، لذا اين امكان فراهم ميشودكه قرعهكشي در موقع خريد اوراق يا هر وقت ديگر امكانپذير باشد.
5-
چون موكلين (خريداران اوراق) در مالكيت طرح به صورت مشاع شريك خواهند شد، به لحاظ رواني نيز براي آنها جذاب خواهد بود.به عنوان نتيجهگيري از كل بحث ميتوان ميتوان گفت راهكارهاي فقهي متعددي براي طراحي ابزارهاي مالي (اوراق سرمايهگذاري) با عايدات تصادفي وجود دارد كه راهكار استفاده از عقد وكالت به عنوان بهترين راهحل طرح و معرفي شد، اين مباحث حاكي از امكانپذير بودن طراحي ابزارهاي مالي با عايدات تصادفي و منطبق با موازين شرعي ميباشد و اميد است مطالب ارائه شده در اين زمينه در توجه بيشتر به كارآمد بودن فقه آل محمد (ص) مؤثر بوده و افقهاي جديدي را به روي دانشپژوهان عزيز بگشايد و همچنين در خصوص بعضي مسائل روز نظير فروش برگههاي ارمغان بهزيستي و غير آن روشنگري لازم را داشته و به دغدغة خاطر عزيزان، جوابي داده باشد.
منابع:
حقوق بانكي,خاوري,tarikh=1371شرساله تحريرالوسيله,موسوي خميني,tarikh=1359ش,صفحه =620اللمعه الدمشقيه,مكي العاملي,صفحه =439رساله توضيح المسائل,تبريزي,tarikh=1375ش,صفحه =503الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه«كتاب الصلح»,صفحه =39استفتائات,اراكي,tarikh=1373ش,صفحه =327رساله توضيح المسائل مطابق با فتاوي پنج مرجع تقليد،,tarikh=1373ش,صفحه =836رساله توضيح المسائل,شيرازي,tarikh=1395ق,صفحه =554رساله توضيح المسائل,بهجت,tarikh=1375ش,صفحه =3رساله توضيح المسائل,صانعي,tarikh=1374ش,صفحه =479رساله توضيح المسائل,حسيني شيرازي,صفحه =600رساله توضيح المسائل,مظاهري,tarikh=1375ش,صفحه =327The Islamic Law And Finance,Chibli,Mallat,tarikh=1988مآشنايي با عقود اسلامي در ارتباط با قانون عمليات بانكي بدون ربا,مؤسسه بانكداري ايران,tarikh=1372شرساله توضيح المسائل,موسوي الخميني,tarikh=1367ش,صفحه =408-410رساله توضيح المسائل,موسوي اردبيلي,tarikh=1373ش,صفحه =588رساله توضيح المسائل,نجفي خوانساري,tarikh=1373ش,صفحه =415رساله توضيح المسائل,صافي گلپايگاني,tarikh=1373ش,صفحه =551 – نص صريح هشت آيه مربوط به رباي مصطلح در فقه (آيات شريفه 39 سوره روم-160و161 سوره نساء- 130 سوره آل عمران
-275و276و278و279 سوره بقره ) در حرمت رباست.
2- Chibli,Mallat.(1988).The Islamic Law And Finance.
3 – حسيني شيرازي، (جديد)، رساله توضيح المسائل، ص 600-
4- Fare Game.
5 – موسوي الخميني، (1367)، رساله توضيح المسائل، صص 408 و 409 و410- و . . .
6 –خاوري، (1371)، حقوق بانكي(تشريح ماده 233 قانون مدني).
7 –همان.