مقاله انتخابی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقاله انتخابی - نسخه متنی

محمدحسین مردانی نوکنده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





مقاله انتخابى

با تأمل در آيات قرآن و روايات, متوجه اين مطلب مى شويم كه خداوند شدايد و بلاها را مخصوصاً متوجه كسانى مى كند كه مورد لطف و رحمت خاصه او هستند. شدايد و سختى ها در حقيقت تحفه هاى الهى مى باشند. در حديث آمده است: (اِنَّ اللهَ يَتَعاهدُ للمؤمِن بِالبَلاء كَما يَتَعاهد الرجل اَهله بِالهَديه مِن الغيبة; خداوند بنده مؤمن را به وسيله فرستادن سختى و مشكل ياد مى كند, آن طور كه يك مرد هنگامى كه در مسافرت است, با فرستادن يك هديه, خاندان خود را ياد مى كند و مورد محبت و نوازش قرار مى دهد.)

در حديث ديگرى وارد شده است: (إنّ الله إذا اَحَبّ عَبداً غَتَّهُ بِالبلاء غَتّاً; خداوند وقتى كه بنده اى را دوست بدارد او را در شدايد غرق مى كند.)

و نيز وارد شده كه رسول اكرم(ص) حاضر نبود از غذاى كسى تناول كند كه هيچ وقت شدت و سختى و گرفتارى به سراغ او نيامده است و اين را علامت عدم قابليت او و دور بودن او از خدا مى دانست.

در روايتى از امام على(ع) مى خوانيم: (اَلبلاء للظّالم اَدب وللمؤمنِ اِمتحان وللاولياء دَرَجة;1 سختى ها براى افراد ظالم وسيله هشدار و زنگ بيدارباش و براى مؤمنان آزمايش و وسيله رشد و براى مردان وارسته و اولياى خدا وسيله كسب درجه است.)

اگر سختى ها منفور و بد بودند, هيچ گاه خداوند محبوب ترين كسان خود, يعنى انبيا و ائمه اطهار را به آن ها مبتلا نمى كرد. امام على(ع) در خطبه 94 نهج البلاغه تمامى دشوارى هاى زندگى را آزمايش الهى مى داند و دنيا را محل آزمايش و حوادث آن را جنبه آزمايش معرفى مى كند كه موجبات ترقى و كمال انسان را فراهم مى نمايد.

از نكات قابل توجه در سيره آن امام اين است كه همواره هم خودشان, خدا را در مقابل وجود سختى ها شكر مى كردند و هم به ديگران اين فرهنگ ارزش مند اسلامى را مى آموختند.

فراز و نشيب ها به جهان, روح مى دهد

اگر كسى در تمام عمر هيچ وقت بيمار نمى شد, ارزش تندرستى را نمى فهميد. وقتى كه بعد از يك دوره تب داغ و سوزان و سردرد شديد و بى خوابى جان كاه, بهبودى باز مى گردد, چنان طعم تندرستى در ذائقه جان انسان شيرين مى شود كه هر زمان به ياد آن دوره درد و رنج مى افتد, مى داند سلامتى و تندرستى چه گوهر پر ارزشى است.

اگر آرامش زندگى هرگز دستخوش طوفان ها نمى شد, اصلاً آرامش مفهومى نداشت و ارزشى نمى يافت. اصولاً زندگى يك نواخت ـ حتى مرفه ترين زندگى ها ـ خسته كننده, بى روح و مرگ بار است. بسيارند كسانى كه با وجود يك زندگى مرفه و خالى از هرگونه ناآرامى و ناراحتى, آن چنان به ستوه آمده اند كه دست به خودكشى زده اند, يا دائماً از زندگى خود شِكوه داشته اند.

مواجهه با شدايد, مربى و مكمل و صيقل ده و جلابخش و كيميا اثر است. دانشمندان گفته اند: بزرگ ترين دشمنى هايى كه درباره اطفال و كودكان مى شود, همان است كه پدران و مادران ناآگاه از اصول تربيتى به عنوان محبت و مهربانى براى فرزندانشان انجام مى دهند; يعنى نوازش هاى بى حساب, مانع شدن از برخورد با سختى, نازپرورده كردن آن ها و… اين ها است كه طفل را بيچاره و ناتوان بار مى آورد.

ژان ژاك روسو در كتاب اميل مى گويد: (اگر جسم, زياد در آسايش باشد, روح فاسد مى شود. كسى كه درد و رنج را نشناسد, نه لذت شفقت را مى شناسد و نه طراوت ترحم را, چنين كسى قلبش از هيچ چيز متأثر نخواهد شد و بدين سبب قابل معاشرت نبوده, مانند ديوى خواهد بود در ميان آدميان.)2

(تُريدونَ إدراك المعالي رخيصةً/ ولابُدَّ دونَ الشّهد مِن إبَرِ النَّحل; شما رسيدن به مقام هاى بلند را ارزان مى خواهيد, در حالى كه كنار شهد, چاره اى جز نيش هاى زنبور عسل نيست.)

سازندگى شدايد در رشد و تكامل انسان

خداوند همواره بندگان خود را به انواع شدايد مواجه مى كند و اقسام كوشش ها و مجاهدت ها را جلوى پاى آن ها مى گذارد; تكاليفى گوناگون برخلاف طبع آسايش طلب آن ها براى آنان مقرر مى دارد تا غرور و تكبر از دلشان بيرون رود, نفوسشان به عبوديت خدا عادت كند و اين وسيله اى است براى اين كه درهاى فضل و رحمت و عنايت پروردگار به روى آن ها گشوده شود.

(لايُبلَغ السؤال الاّ بعدَ مُؤلمةٍ/ ولايَتِمُّ المُنى الاّ لمَن صَبَرا; حاجت و نياز آدمى برآورده نمى شود, مگر پس از تحمل سختى و درد و آرزو برآورده نمى شود مگر براى كسى كه صبر كرده است.)

اميرمؤمنان على(ع) در نامه خود به عثمان بن حنيف, فرماندار خويش در بصره, اين قانون را گوشزد مى كند كه در ناز و نعمت زيستن و از سختى ها دورى گزيدن, موجب ضعف و ناتوانى مى شود و برعكس, زندگى كردن در شرايط دشوار و ناهموار, آدمى را نيرومند و چابك و جوهر هستى او را آب ديده و توانا مى كند. آن گاه مى فرمايد: درختان بيابانى كه از مراقبت و رسيدگى مرتب باغبان محروم اند, چوب محكم تر و دوام بيشترى دارند, برعكس, درختان باغستان ها كه دائماً مراقبت شده اند پوست هاى نازك تر دارند و بى دوام ترند.3

خداوند براى تربيت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشريعى و تكوينى دارد و در هر برنامه, شدايد و سختى ها را گنجانده است. در برنامه تشريعى, عبادات را فرض كرده و در برنامه تكوينى, مصايب را بر سر راه بشر قرار داده است. گرسنگى, ترس, تلفات مالى و جانى, شدايدى است كه در تكوين پديد آورده شده تا موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى شود. سختى و گرفتارى, هم تربيت كننده فرد و هم بيداركننده ملت ها است.

در روايات اسلامى مى خوانيم كه خداوند بندگان شايسته اش را بيشتر دچار ناگوارى ها مى كند: امام صادق(ع) مى فرمايد: (اِنَّ اَشَدَّ الناس بَلاءً الانبياءُ ثُمَّ الذين يَلونهُم ثُمَّ الاَمثل فَالامثلُ;4 سخت ترين ناگوارى ها نصيب پيامبران مى شود و سپس هواداران و كسانى كه بيشتر ارتباط مكتبى با انبيا دارند.)

در حديثى مى خوانيم كه خداوند بندگان با ايمان خود را به وسيله سختى ها و بلاها مى پروراند, همان گونه كه مادر فرزند خود را با شير پرورش مى دهد. قرآن با صراحت مى فرمايد: سختى ها براى تضرع و زنگ زدايى قلب است: (وَلَقَد اَرسلنا اِلى اُمَمٍ مِن قبلك فَاخذناهم بالبأساء والضراء لعلهم يتضرعون.)5

در نهادِ بلاها خير است

در شكم گرفتارى ها و مصيبت ها, نيك بختى ها و سعادت ها نهفته است. قرآن در اين زمينه مى فرمايد: (فَانّ مَعَ العُسرِ يُسراً إنَّ مَعَ العسر يُسراً;6 پس حتماً با سختى آسانى است, (آرى) حتماً با سختى آسانى است.)

اين خصوصيت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است كه سختى ها و گرفتارى ها, مقدمه كمال ها و پيش رفت هاى او است. به قول شاعر عرب:




  • إن كنتَ تَطلبُ عِزّاً فادَّرِع تَعَبا
    أو فارضَ بالذّلِ واختَر راحَة البدن



  • أو فارضَ بالذّلِ واختَر راحَة البدن
    أو فارضَ بالذّلِ واختَر راحَة البدن



اگر عزت و بزرگى طالبى, پس ذره اى از رنج و خستگى بپوش, يا به ذلت و خوارى راضى باش و تن پرورى را انتخاب كن

علامه اقبال لاهورى مى گويد:




  • گر كسـى شب ها خـورد دود چراغ
    گيرد از علم و فن و حكمت, سراغ



  • گيرد از علم و فن و حكمت, سراغ
    گيرد از علم و فن و حكمت, سراغ



نكته ديگرى كه نبايد آن را فراموش كرد, اميدوارى در سختى هاست. نااميدى و يأس هيچ گاه نبايد بشر را تحت تأثير خود قرار دهد. حضرت على(ع) مى فرمايد: (عِند تَناهى الشدةِ تَكون الفُرجة وَ عِند تَضايقِ حلق البلاء يَكون الرَّخاءُ;7 چون سختى ها به نهايت رسد گشايش پديد آيد و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.)

اعتقاد به قضا و قدر الهى سبب مى شود كه انسان در خوشى ها و شادى هاى زندگى سرمست نشده و به موفقيت ها و كاميابى ها مغرور نشود. قرآن در اين مورد مى گويد: (لِكَيلا تأسوا على ما فاتَكم ولاتَفرحوا بِما آتيكم واللهُ لايُحبّ كُلَّ مُختالٍ فخورٍ;8 تا بر آن چه از دست شما مى رود دلتنگ نشويد و به آن چه به شما رسد دل شاد (مغرور) نگرديد و خداوند دوست دار هيچ متكبر خودستايى نيست.)

ييكى از ثمرات بلاها و شدايد, به ارمغان آوردن تواضع و فروتنى براى انسان ها است. در حديثى مى خوانيم كه اگر فقر و مرض و مرگ نبود, هيچ نيرويى سر انسان را خم نمى كرد و هم چنان به گردن كشى خود مغرور بود.9

ييكى از دانشمندان اسلامى كه به استقامت و پشتكار معروف است, مى گويد: من درس استقامت از حشره اى به نام (جعرانه) فراگرفتم. داستانش اين گونه است: روزى در مسجد جامع دمشق, در كنار ستون صافى نشسته بودم, حشره جعرانه را ديدم كه مى خواست از روى سنگى صاف بالا رود و بالاى ستون در كنار چراغ بنشيند. من از ابتداى شب تا نزديكى هاى صبح در كنار اين ستون نشسته بودم و شاهد تلاش و پافشارى شگفت آور اين حشره كوچك بودم كه چگونه سعى مى كرد از ستون بالا برود. اين حشره هفت صد بار از روى زمين تا ميانه ستون بالا رفت ولى هربار در بين راه شكست خورده و بر روى زمين مى افتاد. از تصميم و اراده اين حشره, فوق العاده در تعجب فرو ماندم. برخاستم, وضو گرفته و نماز گزاردم. وقتى به آن حشره نگاه كردم, ديدم سرانجام به خواسته خود رسيده و در كنار آن چراغ نشسته است.10

(گوته) در مورد تأثير آلام و شدايد در روحيات انسان مى گويد: آلام و شدايد, هوش انسان را تيزتر مى كند. طوفان هاى حوادث, روحيات انسان را تقويت مى نمايد.11

افراد قوى و نيرومند كسانى هستند كه در گهواره رنج پرورش يافته اند. آن ها مى توانند در برابر طوفان هاى مصايب مقاومت كنند. ولى كسانى كه در مهد عزت و نعمت, پرورش يافته اند با يك نسيم سرد پژمرده و با يك باد شديد از جاى كنده مى شوند.

انسان در پرتو مصايب, قواى دماغى خود را به كار مى اندازد و نقشه ابتكار را به دست مى گيرد و در حقيقت, مشكلات گوناگون مشوق و محركى براى چاره جويى است و تشويق و تحريك نردبان ترقى مى باشد. سيل هميشه در سرزمين هاى نرم اثر مى كند و در دل آن جاى مى گيرد, ولى در سرزمين هاى سخت و سنگلاخ اثر شومى از خود نمى گذارد. سيلِ حوادث روزگار نيز درباره افراد خشن و سخت و قوى, بى اثر است, ولى افراد ناتوان را از پاى درمى آورد.


1ـ بحارالانوار, ج81, ص108.

2ـ مرتضى مطهرى, بيست گفتار, ص183.

3ـ نهج البلاغه, نامه 45.

4ـ بحارالانوار, همان, ص195.

5 ـ انعام(6) آيه 42.

6 ـ انشراح(94) آيه 5و6.

7ـ نهج البلاغه, حكمت351.

8 ـ حديد(57) آيه 23.

9ـ توحيد صدوق, ص402.

10ـ مرتضى نظرى, عوامل موفقيت در تحصيل, انتشارات مدرسه, ص106.

11ـ جعفر سبحانى, رمز پيروزى مردان بزرگ, انتشارات نسل جوان, ص155.

/ 1