صداقت و راستي
صداقت و راستي از خصوصيات عالي اخلاق انساني است كه در آموزههاي اسلامي از زمينههاي اساسي ارجمندي و نيكبختي انسان شناخته شده است. پيشواي صادقان و مولاي متقيّان، صداقت را ارجمندترين و والاترين صفت،2 معرّفي كرده و از راستگويي به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردي و اجتماعي نام برده است:اَلصِّدْقُ صَلاحُ كُلِّ شَيْءٍ.3راستگويي مايه صلاح هرچيز است.در مقابل، كذب و دروغگويي را ريشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهيها دانسته است:اَلْكِذْبُ فَسادُ كُلِّ شَيْءٍ.4دروغگويي موجب تباهي هر چيز است.بنابراين اگر همه فعاليتها و اقدامات انسان بر صدق و راستي بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستي پيراسته باشد، زمينههاي نيكبختي و گرانقدري براي او فراهم ميگردد؛ چنانكه گشوده شدن دريچههاي سعادت و بهروزي به سوي جامعه بشري، جز با استوار كردن پايه صداقت ميّسر نميشود. به همين جهت حقتعالي مؤمنان را در كنار فراخواني به تقوا، به همراهي با صادقان نيز فرمان ميدهد:يا اَيّها الَّذينَ آمَنوا اِتَّقوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الْصّادِقِينَ.5اي كساني كه ايمان آوردهايد! از خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد!مقصود از صادقان در اين آيه شريفه كسانياند كه در انديشه و پندار و گفتار و كردار و در نهان و آشكارِ وجودشان ذرهاي دروغ و ناراستي راه ندارد و وجودشان سراسر صدق و راستي است. امام علي(ع) ، حقيقتِ صدق و پيشواي راستي
در اهميت عنصر صدق و راستي همين بس كه راز عروج پيشواي سالكان كوي مجد و كرامت انساني و عامل صعود راهنماي ديار عزّت و سربلندي به بالاترين قلههاي عظمت و ارجمندي را در همين عنصر بايد جست.قندوزي در ينابيع المودّه ميگويد: روزي سلمان فارسي به حضرت رسول اكرم(ص) عرض كرد آيا آيه «يا اَيّها الَّذينَ آمَنوا اتّقُوا اللّه و كُونوا مَعَ الصّادقينَ» مربوط به همه است يا مخصوص عدهاي است.پيامبر(ص) پاسخ داد:امر و دستور آيه متوجه همه مؤمنان است؛ اما مقصود از صادقان تنها برادرم علي(ع) و اوصياي من پس از او تا روز قيامت ميباشند.6سيوطي از ابنعباس نقل ميكند كه: «وَ كُونُوا مَعَ الْصادِقِينَ» يعني با علي بن ابيطالب(ع) باشيد.7حاكم حسكاني نيشابوري نيز روايتي از امام محمّد باقر(ع) نقل ميكند كه:وَكُونُوا مَعَ الْصادِقِينَ» يعني با علي بن ابيطالب(ع) باشيد.8كليد طلايي
صداقت و راستگويي كليد طلايي گنج مقصود است كه در دارالملك ايمان نهفته است و كسي بيآن، نه ره به سوي سراي ايمان ميبرد و نه به گنج پربهاي ديانت و شريعت دست مييابد. پيشواي راستان، از راستي به عنوان پايه دين و ستون ايمان ياد ميكند و ميفرمايد:اَلصِّدْقُ عِمادُ الاِسْلامِ وَ دَعامَةُ الايمانِ .9راستي ستون مسلماني و پايه ايمان است.چنانكه خيمه بيعمود و سقف بيستون فروريخته و غيرقابل استفاده است، انسانِ بيبهره از صداقت در دارالامن ايمان و در پناهگاه اسلام جايي و قراري ندارد و از سراي سلامت اسلام و امن ايمان بيرون است، و از نظر حيات ديني و روح ايماني، مردهاي بيش نيست؛ چراكه ايمان تهي از صداقت، و اسلام منهاي راستي در كلام امام علي(ع) بسان پيكر بيسر10 است.بنابراين، براساس آموزههاي ديني راز گرانقدري و ارجمندي انسان، در صدق و راستي نهفته است و خوشبختي و كامراني تنها براي كساني كه تلاش و فعاليّت آنان توأم با صدق و راستي باشد، ميّسر ميگردد. كساني كه جز از اين ره براي نيكنامي و نيكبختي و نجات و خوشبختي ميكوشند، ره به بيراهه سپردهاند و فرجامي جز نگونبختي نخواهند داشت، چراكه:اَلْصِدْقُ نِجاةٌ وَ كَرَامَةٌ.11نجات و كرامت، در پرتو صداقت به دست ميآيد.صداقت؛ راز عظمت علي(ع)امام صادق(ع) به عبداللّه بن ابييعفور فرمود:نظر كن به جهتي كه علي(ع) نزد پيامبر اكرم(ص) از آن موقعيت ويژه و جايگاه عظيم برخوردار گرديد و به آن جهت پايبند باش! پس تحقيقا علي(ع) به سبب راستگويي و امانتداري نزد پيامبر(ص) به آن مقام والا دست يافت.12ژرفاي سخن امام صادق(ع) آنگاه معلوم ميگردد كه موقعيت ويژه و جايگاه عظيم و منزلت بيبديل حضرت امير(ع) نزد پيامبر اكرم(ص) مورد توجّه قرار گيرد؛ موقعيتي كه هيچيك از صحابه و مسلمانان از آن برخوردار نبودهاند. موقعيت ارجمند و منزلت شكوهمند و بيهمتايي كه پيامبر(ص) درباره آن ميفرمايد:وَ اِنَاللّهَ اَعْطَي مُوسَي الْعَصَاءَ، وَ اِبْرَاهِيمَ بَرْدَ النّارِ، وَ عِيسَي اَلْكَلَمَاتِ يُحيِي بِهَا الْمَوتَي وَ اَعْطانَي هَذَا عَليّا وَلِكُلّ نَبيٍّ آيةٌ وَهَذَا آيَةُ رَبِّي .13و خداوند به عنوان معجزه به موسي عصا، و به ابراهيم خنك شدن آتش، و به عيسي كلماتي را كه به وسيله آن مردهها را زنده ميكرد، عطا فرمود، و به من علي را عطا نمود. براي هر پيامبر نشانهاي است و اين شخص علي نشانه و معجزه پروردگارم ميباشد .گستره و ابعاد صدق
براي پيمودن طريقه صداقت و دستيابي به اين گوهر گرانقدر، شناخت ابعاد و گستره آن ضروري است. در كتب اخلاقي براي صدق، اقسام و مراتبي بيان شده است كه در اين مختصر به پارهاي از آنها ميپردازيم.الف) صدق در گفتار
راستگفتاري و سخن خلاف واقع به زبان نياوردن، شناخته شدهترين قِسمِ صدق و نخستين مرتبه آن است. اگر آنچه را كه آدمي به زبان ميآورد با واقع هماهنگ باشد، كليد گنج سعادت را در اختيار خواهد داشت. در روايتي از پيامبر اسلام(ص) ميخوانيم:مردي به محضر رسول اللّه(ص) شرفياب شد و عرض كرد: اي رسول خدا! خصلتي را كه تأمينكننده خير دنيا و آخرت است به من تعليم نما! پيامبر فرمود: دروغ نگو.14از نظر امام علي(ع) نيز سلامت دين و دنياي انسان در پرتو صداقت تأمين ميگردد:عاقبَةُ الصدق نجاةٌ و سلامة.15سرانجام صدق و راستي رهايي و سلامت است.عظمت و شكوهمندي آدمي نيز در سايه راستگويي به دست ميآيد:مَنْ صَدَقَ فِي اَقْوالِهِ جَلَّ قَدْرُهُ16.كسي كه سخنانش راست باشد مقامش شكوهمند گردد.همچنين فرمود:مَنْ صَدَقَ مَقالُهُ زادَ جَلالُهُ17.كسي كه گفتارش راست باشد جلالتش زياد گردد.تأمّل در اينگونه روايات، مسلمانِ معتقد و پايبند را به كاوش در گفتهها، نوشتهها و هرآنچه را كه در مقام تخاطب به ديگران القا ميكند، واميدارد؛ خواه طرف گفتوگو و خطاب او انسان باشند و خواه در مقام عبادت و تخاطب با خداوند قرار گرفته باشد. بر اين اساس است كه دينباوران هوشمند و مؤمنان ژرفنگر در واژهها و جملههايي كه به گاه نماز و نيايش با خدا به زبان ميآورند و يا به هنگام توسّل و ابراز ارادت به چهرههاي قدسي دين زمزمه ميكنند، نيك مينگرند تا مبادا سخني ناراست و ادّعايي كذب در پيشگاه حقيقت ربوبي و در محضر مظاهر حق و پيشوايان الهي به زبان آورده باشند.ب) صدق در كردار
گاهي سخني را كه انسان به زبان ميآورد راست و مطابق با واقع است، امّا عمل و رفتار او برخلاف آن است؛ يعني عملي كه از او صادر ميشود، غير از سخني است كه به زبان ميآورد. چنين شخصي از صدق در كردار برخوردار نيست. قرآن كريم كساني را كه ميان رفتار و گفتار آنها هماهنگي نيست، سخت نكوهش كرده و اين كار آنان را موجب خشم و نفرت الهي شمرده است:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ.اي كساني كه ايمان آوردهايد! چرا سخني ميگوييد كه عمل نميكنيد. نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نكنيد.18مردان راست كردار آهنگِ گفتارشان با آهنگ كردارشان، و خلوتشان با جلوتشان هماهنگ است و جزء كساني نيستند كه: «چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند». از اين رو امير مؤمنان(ع) چنين ميفرمايند:اَيُّهَا النّاس، اِنّي واللّهِ ما اَحُثُّكُم عَلي طاعَةِ الاّ وَأسْبِقَكُمْ اِلَيْهَا، ولاَ أنْهَا كُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ اِلاّ وَأتَنَاهي قَبْلَكُمْ عَنْهَا.اي مردم! به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتي وادار نميكنم، مگر اينكه پيش از شما خود به آن عمل ميكنم؛ و شما را از معصيتي نهي نميكنم، مگر اينكه خودم پيش از شما از آن دوري مينمايم.19از نظر پيشواي مؤمنان علي(ع) هر كس در مقام راهنمايي قرار گيرد ـ خواه به عنوان گوينده، نويسنده، مربي و معلم و خواه در مقام زعامت و سرپرستي و مديريت عدّهاي يا همه جامعه ـ اگر بخواهد به شرط صداقت عمل كند، نه تنها بايد بدانچه ميگويد و فرمان ميدهد، در عمل پايبند باشد؛ بلكه بايد از رهجويان و نيروهاي تحت امر، جلوتر نيز باشد. امام صادق(ع) فرمود:كُونُوا دُعَاةً للنّاسِ بِالخَيرِ بَغَيْرِ اَلْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوُا مِنْكُمْ اَلاِجْتِهادَ والصِّدقَ والوَرَعَ.20مردم را با غير زبانتان به كار نيك فرا بخوانيد، تا كوشش، راستي و پرهيزكاري را از شما مشاهده كنند.ج) صدق در پندار
انگيزه و انديشه براي اعمال انسان بسان جان است براي تن. اساس كار را نيّت و فكر آدمي ميسازد و اعمال و رفتار انسان در حقيقت برآمده از نيت اوست:21الاعمال ثمار النيات.22اعمال انسان ميوه درخت نيت اوست.نهتنها ميزان ارزشمندي و گرانقدري عمل انسان به انديشه و فكري بستگي دارد كه او را به حركت و اقدام واميدارد، بلكه قيمت و ارزش انسان به ميزان انديشه و نيتي است كه در سر دارد و براي دستيابي به آن ميكوشد:قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَي قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ عَمَلِهِ عَلَي قَدْرِ نِيَّتِهِ.ارزش آدمي به اندازه همّت اوست و عملش به مقدار نيتش.23فكر و انديشه تا آنجا در شكلگيري و تعيين شخصيّت انسان مؤثر است كه چهرههاي آدميان در سراي آخرت مطابق نياتشان تصوير و ترسيم ميگردد. امام صادق(ع) ميفرمايد:خداوند در روز قيامت مردم را برابر نيّاتشان محشور ميگرداند.24و از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه:خداوند به ظواهر و اعمال شما نگاه نميكند؛ آنچه مورد توجّه حضرت حقتعالي قرار ميگيرد درون دلهاي شماست.25بنابراين، انسان براي دستيابي به گوهر نفيس و ارج آفرين صداقت، علاوه بر صدق در گفتار و تطابق ميان گفتار و رفتار، به صدق در انگيزه و پندار نيز نيازمند است. راستپنداري و صدق در نيت، پيشنياز و پايه صدق در گفتار و كردار است تا آنجا كه امام كاظم(ع) خطاب به هشام بن حكم، از صدق در نيت، به عنوان روح ايمان و جان دين ياد كردهاند:كَمَا لايَقُومُ الجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الْحَيَّةِ كَذلِكَ لايَقُومُ الدِّينُ اِلاّ بِالنِّيَةِ الصَّادِقَةِ وَ لاتَثبتُ النِّيَةُ الصَّادِقَة اِلاّ بِالعَقلِ؛26چنانكه بدن جز با جان زنده قوام ندارد، دين جز با نيّت راست برقرار نميگردد و نيّتِ راست هم جز با عقل ثبات نمييابد.حتي اقدامات ارزشي و پرارجي همچون هجرت، جهاد، شهادت و تنها در صورتي پذيرفته است كه با نيّت و انگيزه الهي به انجام برسد. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) ميخوانيم:اِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنّيّاتِ وِ اِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرَئٍ ما نَوي فَمَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَي اللّهِ وَ رَسوُلِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلَي اللّهِ وَ رَسوُلِهِ وَ مَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَي دُنْيا يُصِيبُهَا اَوْ اِمْرَأةٍ يُنْكِحُها، فَهِجْرَتُهُ اِلَي مَا هاجَرَ اِلَيْهِ.27اعمال آدمي به نيات او بسته است؛ براي هركس همان است كه نيّت كرده است. كسي كه هجرتش تنها به نيت خدا و رسولش باشد، بيترديد به عنوان مهاجر به سوي خدا و رسولش شمرده ميشود، و آن كس كه به نيت به چنگ آوردن متاع دنيا يا در اختيار گرفتن همسري هجرت كند، هجرت او به سوي همان است كه به انگيزه آن هجرت كرده است.بدينترتيب هر كار خوب خواه در قالب عباديترين اعمال و خواه به صورت چشمگيرترين خدمات اجتماعي در صورتي كه از انگيزه الهي و قصد قربت تهي باشد فاقد ارزش و برباد رفته و پوستهاي بيمغز است. متقابلاً عمل آدمي هرچند اندك و هراندازه كوچك باشد آنگاه كه از سر صدق و اخلاق و با انگيزه خدايي انجام گيرد در پرتو ماندگاري و شكوهمندي انگيزه و هدفش، ماندگار و ارزشمند ميگردد.صداقت اساس خوبيها
عنصر صدق با اين گستره فراخ، علاوه بر آنكه خود ارزش است، حافظ و دربردارنده و در پي آورنده ارزشهاي بيشمار ديگري نيز هست؛ عنصري كه امام علي(ع) آن را وسيله حفاظت از دين،28 زيبايي انسان و ستون ايمان ميداند:اَلصِّدْقُ جَمَالُ الانْسَانِ وَ دَعَامَةُ الاَْيمَان.29راستي مايه زيبايي انسان و ستون ايمان است.و در نهايت آن را ملاك و معيار مسلماني ذكر ميكند:ملاك الاسلام صدق اللّسان.30راستگويي ملاك اسلام و مسلماني است.صداقت پله صعود به مقام صدّيقان
به سبب صدق و راستي، بشر تا بدانجا اوج ميگيرد كه به مقام صديقين (همانان كه از جهت فضيلت و ارجمندي در مرتبه پس از پيامبران الهي قرار دارند) نايل ميشود و نزد پروردگار عالم به عنوان پرافتخار «صدّيق» ملقب ميگردد. در روايتي از امام باقر(ع) چنين آمده است:اِنَّ الرَجُلَ لَيُصَدِّقَ حَتّي يَكْتُبُهُ اللّهُ صِدِّيقا.31آدمي بر اثر صدق و راستي، به مرتبهاي ميرسد كه خداوند او را صدّيق مينامد.مقام «صديقين» همان صراط مستقيم است كه مسلمانان در هر نماز با گفتن جمله «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم» از خدا ميخواهند كه به راه آنان هدايت شوند. اين متنعّمان به نعمت الهي كه هدايت يافتن به راه آنان آرزوي هر مسلماني هست، همان كسانياند كه در آيه ديگري از قرآن مجيد بدينگونه معرفي شدهاند: وَمَنْ يُطِعْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقا.32و آن كس كه از دستورهاي خدا و پيامبر اطاعت كند، با كساني خواهد بود كه خداوند نعمت خود را بر آنها ارزاني داشته است، از: پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان. و آنان رفيقهاي خوبي هستند.وجود يكپارچه صداقت و سراسر حقيقت امام علي (ع) به عنوان كاملترين مصداق صدّيق كه در روايت نبوّي آمده است: (و من الصديقين علي بن ابيطالب)33 نشاندهنده عظمت مقام و والاييِ مرتبه صديقين است.از اينجا ميتوان به اين نكته دست يافت كه درخواست مؤمنين از خدا براي هدايت شدن به راه صديقان، براي امتثال فرمان الهي به همراهي با صادقان است كه در آيه شريفه: «يَا اَيُّهَا الذِينَ امَنوُا اِتَّقوُا اللّهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصَّادِقيِنَ»34 آمده است؛ چراكه همراهي با صادقان جز با پيمودن راه و گام زدن در مسير آنان محقق نميشود و توفيق انجام دادن اين مهم و توان پرداختن به آن جز با عنايت و هدايت خداوند سببسازِ بندهنواز به دست نميآيد.بنابراين اگر برابر فرموده امام باقر(ع) دستيابي و ارتقاء به مقام صدّيقان ـ كه مَثَل اعلا و نمونه كامل آن، وجود بيبديل صدّيق اكبر امير مؤمنان(ع) است ـ به سبب راستگويي امكانپذير است و اين خصيصه مطابق تصريح امام صادق(ع) يكي از دو سبب برخورداري امام علي(ع) از جايگاه عظيم و موقعيت بي نظير نزد پيامبر اسلام(ص) است.35 پس نردبان صعود مسلمان به بالاترين قلّههاي سعادت و كليد اصلي دستيافتن مؤمن به گنج ايمان، صدق و راستي با همه گستره و دامنهاش و در همه ابعاد و مراتب آن است و نشانهاش هماهنگي ميانبرون و درون انسان و مطابقت انديشه و پندار و نهان با گفتار و كردار و عيان اوست. چه خوب فرمود آن پيشواي صادق امين:مَنْ لَمْ يَخْتِلفْ سِرُّهُ وَ عَلانيِتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالُهُ فَقَدْ اَدّي الاَْمَانَةَ وَ أَخْلَصَ اَلْعِبَادَةَ.36آن كس كه نهان و آشكار و كردار و گفتارش دوگونه و ناهماهنگ نباشد امانت الهي را ادا كرده و عبادت خدا را خالصانه انجام داده است.معرفي طرحهاي پژوهشي پژوهشكده حوزه و دانشگاه
در باب امام علي(ع)پيمان برادري رسول خدا(ص) و علي(ع)محمدرضا هدايتپناه (گروه تاريخ)در سه فصل اول اين پژوهش، اهميت پيمان برادري ميان مسلمانان و اهداف و پيامدهاي آن بررسي شده است و فصل چهارم تا نهم آن به بررسي پيمان برادري رسول خدا(ص) و علي(ع) اختصاص يافته است. اشعاري كه از قرن اول تا دوازدهم در اين باره سروده شده، از ديگر بخشهاي اين كتاب است. خاتمه اين كتاب نيز به فهرست احاديث برادري رسول خدا(ص) و علي(ع) استخراج شده از متون اهل سنّت و شيعه اختصاص يافته است.پژوهشي در مديريت از ديدگاه امام علي(ع)
ابوالفضل خدمتي (گروه مديريت)در اين پژوهش مباني نظري و سيره عملي اميرمؤمنان، علي(ع) در مورد موضوعات و مسائل مهم مديريت با استفاده از منابع معتبر روايي، و تاريخي، استنباط شده و ارائه ميگردد. در ادامه، موضوعات مديريتي از قبيل تصميمگيري و مكانيزم مورد نظر امام علي(ع) در مورد آن، گزينش و ملاكهاي آن، نظارت و ساز و كار مطلوب براي انجام آن، خودكنترلي و ارزشيابي شايستگي كاركنان، با استفاده از منابع معتبر روايي و تاريخي بررسي گرديده است.معيارهاي گزينش شايستگان در مكتب علوي
محمدرضا متقيراد (گروه مديريت)اين پژوهش با بررسي نقش دين در تعيين معيارهاي گزينش شايستگان و محوريت عدالت در معيارهاي دينيِ گزينش، با استفاده از كلمات گهربار اميرمؤمنان، علي(ع) آغاز گرديده است. در فصل دوم، روشها و ابزارهاي شايستهگزيني از منظر امام علي(ع)، تبيين شده است. در فصل سوم، با اشاره به انواع معيارها و ارزشها، تأثير باورها و اعتقادات بر معيارهاي گزينش و تأثير باورها بر رفتار و روان انساني مورد مطالعه قرار گرفته است.در پايان، ضمن مقايسه فرايند گزينش نيروي انساني و معيارهاي ارزشي، تفاوتهاي بنيادين آن آشكار گرديده. در اين تحقيق از كتابهاي تفسيري و روايي و كتابهاي مطرح در رشته مديريت بهره گرفته شده است.موضوعشناسي در باب امام علي(ع) و علوم انساني
الف) كليات
1. امام علي(ع) باب مدينه علم2. امام علي(ع) از منظر انديشمندان بزرگ جهاني3. كتابشناسي امام علي(ع) در متون غربي4. نقد و بررسي ترجمهها و شروح نهج البلاغه5. موضوعشناسي مباحث علوم انساني در كلام و سيره امام علي(ع)ب) فلسفه و كلام
1. شناخت و ابزار آن در نگاه امام علي(ع)2. جايگاه عقل و تجربه از نظر امام علي(ع)3. امام علي(ع) و انديشههاي فلسفي4. امام علي(ع) و انديشههاي اسلامي5. عرفان از منظر امام علي(ع)6. چگونگي تأثيرپذيري فلاسفه اسلامي از بيانات فلسفي امام علي(ع)7. مباني انسانشناسي از ديدگاه امام علي(ع)8. دين و ويژگيهاي دين واقعي از منظر امام علي(ع)9. مفاهيم اخلاقي در ديدگاه امام علي(ع)10. هستيشناسي از منظر امام علي(ع)11. حق و باطل از ديدگاه امام علي(ع)ج) علوم سياسي و حقوق
1. نهجالبلاغه و انديشههاي سياسي معاصر2. حقوق بشر از ديدگاه امام علي(ع)3. آزادي و دمكراسي در نظرگاه اميرالمؤمنين علي(ع)4. امام علي(ع) و عدالت5. حقوق مخالفان از نظر اميرالمؤمنين علي(ع)6. رابطه اخلاق و قدرت در منظر امام علي(ع)7. عدالت مبناي حكومت علويد) علوم تربيتي
1. امام علي(ع) و اخلاق انساني2. شيوههاي تربيتي از نگاه نهجالبلاغه3. نقش حكومت در تربيت امت از نظر امام علي(ع)4. عوامل و موانع تربيت صحيح در ديدگاه امام علي(ع)5. راههاي گذر از بحرانهاي تربيتي عصر حاضر با تكيه بر ديدگاههاي امام علي(ع)6. آفات رفاهطلبي و دنيازدگي در تربيت اسلامي از منظر امام علي(ع)7. جايگاه رفق و مدارا (انعطافپذيري) در تربيت از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع)ه) روانشناسي
1. معيارها و عوامل مؤثر بر سلامت رواني در نهجالبلاغه2. بررسي مفاهيم روانشناسي در نهجالبلاغه3. جنگ رواني در كلام و مرام امام علي(ع)4. تبيين فرايند تحول رواني انسان از ديدگاه نهجالبلاغه5. ويژگيهاي شخصيتي رهبر از نگاه امام علي(ع)6. تحليل روانشناختي طاعت و عصيان در نهجالبلاغه7. استرس و چگونگي مقابله با آن در نهجالبلاغه8. عوامل بهداشت رواني از منظر امام علي(ع)9. بررسي مفاهيم روانشناختي در نهجالبلاغه10. روانشناسي نفاق در نهجالبلاغه11. تأثيرات احساسات و عواطف بر شناخت از ديدگاه امام علي(ع)و) جامعهشناسي
1. جامعه مطلوب از نظر امام علي(ع)2. انديشههاي اجتماعي در نهجالبلاغه3. آسيبهاي اجتماعي و راههاي كاهش آن در ديدگاه امام علي(ع)4. نقش نخبگان در تحولات اجتماعي از منظر امام علي(ع)5. گروههاي اجتماعي و نقش آنان در ساختار جامعه از ديدگاه امام علي(ع)6. نهاد قدرت و كاركرد آن از ديدگاه امام علي(ع)7. نهاد خانواده و كاركرد آن از منظر امام علي(ع)8. تبيين فرايند تحولات اجتماعي از ديدگاه امام علي(ع)9. نقش اقليتها و خردهفرهنگها در جامعه از ديدگاه امام علي(ع)10. آسيبشناسي اجتماعي جوانان از ديدگاه امام علي(ع)11. كنترل اجتماعي و پيشگيري از انحرافات اجتماعي از منظر امام علي(ع)12. فقر و فقرزدايي در نگاه امام علي(ع)13. نقش تحولات سياسي در تغييرات فرهنگي از منظر امام علي(ع)ز) اقتصاد و مديريت
1. عناصر اقتصاد از منظر اميرالمؤمنين(ع)2. وظيفه حكومت در بسط عدالت اجتماعي از نظر امام علي(ع)3. اصول مديريت نوين در تدبير علوي4. نظارت و بازرسي از نگاه امام علي(ع)5. معيارهاي گزينش از نظر امام علي(ع)6. برنامهريزي و آيندهنگري از ديدگاه امام علي(ع)7. هدفگذاري و تأثير ارزشها در آن از منظر امام علي(ع)8. سبك رهبري امام علي(ع)9. توكل و نقش آن بر تصميمگيري و مديريت از منظر امام علي(ع)10. تشويق و تنبيه از ديدگاه امام علي(ع)11. مديريت حقوق و دستمزد از منظر امام علي(ع)گزيدهاي از مقالات منتشر شده در سال امام علي(ع)
1. «آرمانهاي حكومت از ديدگاه امام علي(ع)»، بهرام اخوان كاظمي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3 ،پاييز 1379، ص 129ـ147؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.2. «آزادي از ديدگاه امام علي(ع)»، سيدمحمدعلي داعينژاد، معرفت: س نهم، ش7، اسفند 1379، ص32ـ39؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.3. «آزادي سياسي و بنيانهاي آن در حكومت علوي»، مصطفي جعفر پيشهفرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص418ـ432؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.4. «آزادي مخالفان سياسي در حكومت علي(ع)»، محمدحسن سعيدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص202ـ252؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.5. «آزادي ومسؤوليت از منظر نهجالبلاغه»، ظهير احمدي، انديشه صادق: س اول، ش 1، زمستان 1379، ص68ـ81 ؛دانشگاه امام صادق.6. «آسيبشناسي مدينة النبي از ديدگاه امام علي(ع)»، غلامرضا شعبانپور، معرفت: سنهم؛ ش7، اسفند 1379، ص47ـ52؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.7. «آيا امام علي يك فيلسوف بود؟» محمدجواد مغنيه، ترجمه مرتضي الياسي، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص56ـ63؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.8. «استناد به سيره سياسي علوي در گذر تاريخ» رسول جعفريان، حكومت اسلامي: سپنجم، ش 4، زمستان 1379، ص418ـ432؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.9. «اشارات تاريخي امام(ع) در خطبه شقشقيّة»، علي اماميفر، معرفت: س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص49ـ55؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.10. «اصلاحات از منظر امام علي(ع)»، عبدالحسين خسروپناه، دانشگاه انقلاب، شماره 113؛ بهار 1380؛ ص129ـ152؛ جهاد دانشگاهي.11. «اصلاحات در سيره امام علي(ع)»، عبدالمجيد ناصري، معرفت: س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص25ـ34؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.12. «اصول دادرسي كيفري از ديدگاه امام علي(ع)»، حسنعلي مؤذنزادگان، فصلنامه مصباح: ش34، تابستان 1379، ص25ـ40؛ پژوهشكده و دانشكده علوم انساني دانشگاه امام حسين(ع).13. «امام علي(ع) پايهگذار حكمت الهي در اسلام»، سعيد رحيميان، دانشگاه انقلاب، ش 113؛ بهار 1380؛ ص59ـ78؛ جهاد دانشگاهي.14. «امام علي(ع) و تساهل خواص»، جواد سليماني، معرفت: سنهم، ش6، بهمن 1379، ص90ـ98؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.15. «امام علي و عدالت»، عبدالرضا احمدي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص67ـ82؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.16. «امام علي و مسأله اخلاقي زيستن»، سيدحسن اسلامي، دانشگاه انقلاب: بهار 1380، ص185ـ204؛ جهاد دانشگاهي.17. «اميرالمؤمنين(ع) در آيينه كتاب»، علي شيرازي، معرفت: س نهم، ش 8، آذر و دي 1379، ص78ـ87؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.(در اين مقاله تعداد 115 عنوان كتاب درباره امام علي(ع) به اختصار معرفي شده است)18. «انتقادگري و انتقادپذيري در حكومت علوي»، سيدمهدي موسوي كاشمري، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص293ـ314. دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.19. «انسانشناسي در نهجالبلاغه»، بخشعلي قنبري، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص50ـ66؛ سازمان تبليغات اسلامي. 20. «انسان كامل از نظر حضرت امير(ع)»، محمدجواد رضايي، دانشگاه انقلاب، ش 113، بهار 1380؛ ص227ـ248؛ جهاد دانشگاهي.21. «اهتمام به آراي عمومي و ديد مردم در نگاه علي(ع)»، محمدجواد ارسطا، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص110ـ128؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.22. «اهتمام به دين در حكومت علوي(ع)»، احمد عابدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص369ـ386؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.23. «بررسي نكات اقتصادي در عهدنامه مالك اشتر»، رضا اكبريان، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص60ـ68؛ دانشگاه امام صادق.24. «بنيادهاي سياست علوي»، محمد حسن حميدي، مجله مشكوة: شماره 68 و 69 (پاييز و زمستان 1379)، ص34ـ69؛ مركز پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.25. «بيتالمال در نهجالبلاغه»، محمد رحماني، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص315ـ346؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.26. «تئوري و مباني مديريت از ديدگاه امام علي(ع)»، عظيمزاده اردبيلي، نداي صادق: س پنجم، ش 20، زمستان 1379، ص18ـ38؛ دانشگاه امام صادق.27. «تأثير كلام علي(ع) بر شعر فارسي»، محسن راثي، دانشگاه انقلاب: ش 113؛ بهار 1380؛ ص261ـ272؛ جهاد دانشگاهي.28. «تربيت بر مدار توحيد با الهام از سيره و كلام امام علي(ع)»، هادي رزاقي، معرفت: س دهم، ش 5، مرداد 1380، ص17ـ28؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).29. «تربيت سياسي كارگزاران در مدرسه امام علي(ع)»، محمد احساني، معرفت: س نهم؛ ش 7، اسفند 1379، ص17ـ31؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).30. «تقواي سياسي در نهجالبلاغة»، محمد هادي عبد خدايي، مجله مشكوة: شماره 68 و 69، (پاييز و زمستان 1379)، ص167ـ189؛مركز پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.31. «امر به معروف و نهي از منكر در نهجالبلاغه» سيدعليرضا حجازي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص129ـ152؛ جهاد دانشگاهي.32. «حق و باطل از ديدگاه امام علي(ع)»، رضا رستمينژاد، معرفت: س نهم؛ ش 7، اسفند 1379، ص38ـ46؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.33. «حقوق اقليتها در نظام علوي»، مسعود راعي، معرفت: س نهم؛ ش 5؛ آذر و دي 1379؛ ص56ـ63؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.34. «حقوق مردم در نگاه اميرالمؤمنين علي(ع)»، حسين جوان آراسته، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص186ـ213؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.35. «حكومت علوي و اهتمام به اصلاحات اجتماعي اقتصادي، توسعه و رفاه»، مصطفي جعفر پيشهفرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص56ـ97؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.36. «حكومت علوي و جريانهاي اجتماعي»، حبيباللّه احمدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص405ـ453؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.37. «خاستگاه حكومت علوي، الهي يا مردمي؟»، مصطفي جعفر پيشهفرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص47ـ87؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.38. «خردگرايي در نهجالبلاغه»، علي محمد خادمي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380؛ ص79ـ98؛ جهاد دانشگاهي.39. «نظام قضايي اميرالمؤمنين(ع)»، سيدصمصامالدين توالي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص157ـ185؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.40. «خودي و غيرخودي در سيره امام علي(ع)»، سيدحسين شفيعي دارابي، معرفت، س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص40ـ48؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.41. «دامنه امور حسبيه از ديدگاه امام علي(ع)»، نيره قوي، نداي صادق: س پنجم، ش 20، زمستان 1379، ص39ـ60؛ دانشگاه امام صادق.42. «ذات و صفات الهي در كلام امام علي(ع)»، اميري عسكري سليماني، معرفت: س نهم؛ ش 7؛ اسفند 1379، ص71ـ76؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.43. «رابطه «بايد» و «هست» از منظر حضرت علي(ع)»، حسن علمي، معرفت: س نهم، ش7، اسفند 1379، ص77ـ81؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.44. «روششناسي استنباط آموزههاي تربيتي در آينه سيره و كلام امام علي(ع)»، عليرضااعرافي، تربيت اسلامي (مجموعه مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع))، ص17ـ26، مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.45. «روشهاي تربيت عقلاني در سخنان امام علي(ع)»، سعيد بهشتي، تربيت اسلامي (مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع)، ص505ـ517؛ مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.46. «زن از ديدگاه نهجالبلاغه»، فاطمه علايي رحماني، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص205ـ214؛ جهاد دانشگاهي.47. «زندگي وسيره امام علي(ع) در دوران حكومت»، داود الهامي، پيام حوزه: س هشتم، شماره 1، بهار 1380، ص40ـ66؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.48. «سيره اميرالمؤمنين در برخورد با مخالفان جمل»، محمدحسين مهدوي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص428ـ453؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.49. «ضرورت و مشروعيت رهبري از ديدگاه امام علي(ع)»، سيداحمد خاتمي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص88ـ109؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.50. «عدالت اجتماعي در حكومت علوي»، سيدعلي شفيعي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص148ـ160؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.51. «عدالت اجتماعي در حكومت علوي»، محمود لطيفي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص26ـ55؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.52. «علل انحطاط و بيثباتي حكومتها در نهجالبلاغه»، حسن سلامي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص79ـ98؛ جهاد دانشگاهي.53. «علم و عالم در مكتب علي(ع)»، سيدمهدي شجاعي، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص97ـ113؛ سازمان تبليغات اسلامي.54. «علم و عمل در نهجالبلاغه علوي(ع)»، محمدامين شامجويي، پاسدار اسلام: س بيستم، ش238، مهرماه 1380، ص38ـ42؛ دفتر تبليغات اسلامي.55. «علي در منظر قرآن و روايات تفسيري»، علي مختاري، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، ش 28و29،بهار 1380، ص11ـ39؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.56. «علي و ايرانيان»، محسن حيدرنيا، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص74ـ82؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.57. «علي و معجزه شخصيت»، سيديحيي يثربي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص9ـ20؛ جهاد دانشگاهي.58. «عوامل ناپايداري حكومت علوي»، سيفاللّه صرامي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص347ـ374؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.59. «قدرت، قدرتطلبان و تجلي حق»، حجتاللّه ايزدي، مصباح: سنهم، ش34، تابستان 1379؛ ص93ـ106، پژوهشكده و دانشكده علوم انساني دانشگاه امام حسين(ع).60. «قدرت و عدالت در سياست علوي»، فائز دينپرستي، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379، ص46ـ53؛ دانشگاه امام صادق.61. «قرآن در آيينه نهجالبلاغة»، محمد فولادي، معرفت: س نهم؛ ش 5؛ آذر و دي 1379، ص71ـ77؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.62. «كار از ديدگاه حضرت علي(ع)»، اصغرمحمدي، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص83ـ104؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.63. «كاركردهاي عدالت در حوزه سياست از ديدگاه امام علي(ع)»، مهدي مزيناني، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379؛ دانشگاه امام صادق. 64. «كار و كوشش در آينه سيره و كلام اميرالمؤمنين(ع)»، محمدمهدي كريمينيا، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380؛ ص27ـ34؛ جهاد دانشگاهي.65. «گذري بر حقوق متقابل مردم و حاكم در جامعه علوي»، محمدرضا باقرزاده، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص14ـ24؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.66. «گذري بر سيره علوي در راستاي نقد رويكرد پست مدرنيته در تربيت اخلاقي»، عباسعلي شاملي، تربيت اسلامي (مجموعه مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع))، ص519ـ537؛ مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.67. «مبارزه با فساد در حكومت علوي(ع)»، قربانعلي دري نجفآبادي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص253ـ292؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.68. «مباني مشترك دين و حكومت در انديشه سياسي امام علي(ع)»، علياكبر عليخاني، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص67ـ68؛ سازمان تبليغات اسلامي.69. «مباني مشروعيت سياسي از ديدگاه امام علي(ع)»، غلامرضا ضروري، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص22ـ35؛ دانشگاه امام صادق.70. «مسأله بهرهوري و ديدگاههاي اميرالمؤمنين علي(ع)»، عبدالرحيم نوراني، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص153ـ160؛ جهاد دانشگاهي.71. «مصلحتانديشي و تكليف محوري در انديشه و سيره امام علي(ع)»، موسي سليمي، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص4ـ11؛ دانشگاه امام صادق.72. «مطالعه تطبيقي سبك رهبري علي(ع) با سبكهاي رهبري موجود»، سيداحمد ابراهيمي، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379، ص54ـ59؛ دانشگاه امام صادق.73. «معيارهاي حكومت و ويژگيهاي حاكم در ديدگاه امام علي(ع)»، داود الهامي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص163ـ178؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.74. «معيارهاي گزينش در قرآن و نهجالبلاغه»، مجدالدين مدرّسزاده، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص35ـ39؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.75. «مقالهشناسي حضرت علي(ع) در دهه اخير (79ـ1369)»، محمدحسين صادقپور، مجله مشكوة: ش 68 و 69، (پاييز و زمستان 1379)، ص120ـ147. (در اين نوشتار آدرس تعداد 491 مقاله در باب مقالات چاپ شده در خصوص حضرت علي(ع) در دهه اخير و آدرس 143 مقاله در باب مقالهشناسي نهجالبلاغه در دهه اخير (79ـ1369) ارائه شده است.)76. «ملاكهاي گزينش كارگزاران»، محمد رحماني، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص214ـ237؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.77. «موضع حكومت علوي در تربيت ديني؛ حساسيت يا بيتفاوتي»، سيدمحمدصادق موسوي، معرفت: ش44، س دهم، ش 5، مرداد 1380، ص6ـ16؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).78. «نظارت بر كارگزاران در حكومت علوي»، علياصغر الهامينيا، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص238ـ262؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.79. «نقش تربيتي اخلاق فردي امام علي(ع) در حكومت ديني»، افسر بخشي كلارستاني، نداي صادق: س پنجم، ش 20، ص96ـ101؛ دانشگاه امام صادق.80. «نگاهي به امنيت از منظر اميرمؤمنان(ع)»، قربانعلي دري نجفآبادي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص280ـ310؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.81. «نگاهي به كتاب «مصحف علي(ع) و سه مصحف ديگر»، جعفر نكونام، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص19ـ32؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.82. «وحدت ذات الهي و معيت او با جهان هستي از منظر امام علي(ع)»، مهدي دهباشي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص47ـ58؛ جهاد دانشگاهي.83. «وظايف حاكم اسلامي در قبال مردم»، ابوالفضل سلطانمحمدي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص102ـ162؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.84. «وظايف و مسئوليتهاي حاكم در نگاه علي(ع)»، محمدعلي رستميان، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص98ـ125؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري. 1 مدرس حوزه و دانشگاه
2 . عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي؛ غررالحكم ودررالكلم، مقدمه و تعليق ميرجلالالدين حسيني ارموي، (چاپ پنجم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373) ج2، ص371.
3 . همان، ج1، ص281.
4. همان، ج1، ص281.
5 . توبه، آيه 119.
6. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده، باب 38، (لبنان: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، [بيتا]) ج1، ص115.
7. جلالالدين عبدالرحمن سيوطي، الدر المنثور في التفسير بألمأثور، (قم: مكتبة آيةاللّه العظمي مرعشي نجفي، 1404 ق) ج3، ص291.
8. حاكم حسكاني؛ شواهد التنزيل (بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1393ق/1974م) ج1، ص260.
9. غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص40
10. همان، ج3، ص107؛ ج1، ص129؛ ج4، ص47.
11 . همان، ج1، ص179؛ «الصّادقُ عَلي شرفِ مَنجاةٍ وكَرامَةٍ، راستگو بر بلنداي رستگاري و گرامي بودن است.» (همان، ج1، ص326).
12 . اصول كافي، ج2، ص104.
13 . سليمان بن ابراهيم قندوزي، ينابيع الموده (بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات) ج2، ص83، باب 56.
14 . شيخ عباس قمي، سفينة البحار (مؤسسه انتشارات فراهاني) ج2، ص473.
15. غررالحكم ودررالكلم، ج4، ص363.
16. همان، ج4، ص296.
17. همان، ج5، ص278.
18 . صف، آيات 2 و 3.
19 . نهجالبلاغه صبحي صالح، خطبه 175.
20 . اصول كافي، ج2، ص86.
21 . غررالحكم. ج1، ص260 و نيز ر.ك: قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج2، ص628.
22 . همان، ج1، ص79.
23. غررالحكم، ج4، ص500.
24 . محاسن برقي، (تهران، مؤسسه اعلمي، 1362) ص262، بابالنيّة.
25. بحارالانوار (بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.) ج70، ص248.
26 . همان، ج78، ص312.
27. بحارالانوار، ج7، ص211؛ صحيح بخاري، كتاب الايمان، ص23.
28. «الصّدق لباسُ الدّين؛ صدق لباس و پوشش دين است» غررالكلم، ج1، ص125.
29. همان، ج3، ص143.
30. همان
31 . اصول كافي، ج2، ص86.
32 . نساء، آيه 69.
33. شواهد التنزيل، ج1، ص154.
34 . توبه، آيه 119.
35. فَانَّ عَلِيّا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسوُلِ اللّهِ(ص) بِصِدْق اَلْحَديثِ وَ اَدَاءِ اَلاَْمَانَةِ» (اصول كافي، ج2، ص85)
36 . نهجالبلاغه، نامه 26.