صداقت و راستی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صداقت و راستی - نسخه متنی

مصطفی ابراهیمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





صداقت و راستي

صداقت و راستي از خصوصيات عالي اخلاق انساني است كه در آموزه‏هاي اسلامي از زمينه‏هاي اساسي ارجمندي و نيك‏بختي انسان شناخته شده است. پيشواي صادقان و مولاي متقيّان، صداقت را ارجمندترين و والاترين صفت،2 معرّفي كرده و از راستگويي به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردي و اجتماعي نام برده است:

اَلصِّدْقُ صَلاحُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.3

راستگويي مايه صلاح هرچيز است.

در مقابل، كذب و دروغگويي را ريشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهي‏ها دانسته است:

اَلْكِذْبُ فَسادُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.4

دروغگويي موجب تباهي هر چيز است.

بنابراين اگر همه فعاليت‏ها و اقدامات انسان بر صدق و راستي بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستي پيراسته باشد، زمينه‏هاي نيك‏بختي و گران‏قدري براي او فراهم مي‏گردد؛ چنان‏كه گشوده شدن دريچه‏هاي سعادت و بهروزي به سوي جامعه بشري، جز با استوار كردن پايه صداقت ميّسر نمي‏شود. به همين جهت حق‏تعالي مؤمنان را در كنار فراخواني به تقوا، به همراهي با صادقان نيز فرمان مي‏دهد:

يا اَيّها الَّذينَ آمَنوا اِتَّقوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الْصّادِقِينَ.5

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد!

مقصود از صادقان در اين آيه شريفه كساني‏اند كه در انديشه و پندار و گفتار و كردار و در نهان و آشكارِ وجودشان ذره‏اي دروغ و ناراستي راه ندارد و وجودشان سراسر صدق و راستي است.

امام علي(ع) ، حقيقتِ صدق و پيشواي راستي

در اهميت عنصر صدق و راستي همين بس كه راز عروج پيشواي سالكان كوي مجد و كرامت انساني و عامل صعود راهنماي ديار عزّت و سربلندي به بالاترين قله‏هاي عظمت و ارجمندي را در همين عنصر بايد جست.

قندوزي در ينابيع المودّه مي‏گويد: روزي سلمان فارسي به حضرت رسول اكرم(ص) عرض كرد آيا آيه «يا اَيّها الَّذينَ آمَنوا اتّقُوا اللّه و كُونوا مَعَ الصّادقينَ» مربوط به همه است يا مخصوص عده‏اي است.پيامبر(ص) پاسخ داد:

امر و دستور آيه متوجه همه مؤمنان است؛ اما مقصود از صادقان تنها برادرم علي(ع) و اوصياي من پس از او تا روز قيامت مي‏باشند.6

سيوطي از ابن‏عباس نقل مي‏كند كه: «وَ كُونُوا مَعَ الْصادِقِينَ» يعني با علي بن ابيطالب(ع) باشيد.7

حاكم حسكاني نيشابوري نيز روايتي از امام محمّد باقر(ع) نقل مي‏كند كه:

وَكُونُوا مَعَ الْصادِقِينَ» يعني با علي بن ابيطالب(ع) باشيد.8

كليد طلايي

صداقت و راستگويي كليد طلايي گنج مقصود است كه در دارالملك ايمان نهفته است و كسي بي‏آن، نه ره به سوي سراي ايمان مي‏برد و نه به گنج پربهاي ديانت و شريعت دست مي‏يابد. پيشواي راستان، از راستي به عنوان پايه دين و ستون ايمان ياد مي‏كند و مي‏فرمايد:

اَلصِّدْقُ عِمادُ الاِسْلامِ وَ دَعامَةُ الايمانِ .9

راستي ستون مسلماني و پايه ايمان است.

چنان‏كه خيمه بي‏عمود و سقف بي‏ستون فروريخته و غيرقابل استفاده است، انسانِ بي‏بهره از صداقت در دارالامن ايمان و در پناهگاه اسلام جايي و قراري ندارد و از سراي سلامت اسلام و امن ايمان بيرون است، و از نظر حيات ديني و روح ايماني، مرده‏اي بيش نيست؛ چراكه ايمان تهي از صداقت، و اسلام منهاي راستي در كلام امام علي(ع) بسان پيكر بي‏سر10 است.

بنابراين، براساس آموزه‏هاي ديني راز گران‏قدري و ارجمندي انسان، در صدق و راستي نهفته است و خوش‏بختي و كامراني تنها براي كساني كه تلاش و فعاليّت آنان توأم با صدق و راستي باشد، ميّسر مي‏گردد. كساني كه جز از اين ره براي نيك‏نامي و نيك‏بختي و نجات و خوش‏بختي مي‏كوشند، ره به بيراهه سپرده‏اند و فرجامي جز نگون‏بختي نخواهند داشت، چراكه:

اَلْصِدْقُ نِجاةٌ وَ كَرَامَةٌ.11

نجات و كرامت، در پرتو صداقت به دست مي‏آيد.

صداقت؛ راز عظمت علي(ع)

امام صادق(ع) به عبداللّه بن ابي‏يعفور فرمود:

نظر كن به جهتي كه علي(ع) نزد پيامبر اكرم(ص) از آن موقعيت ويژه و جايگاه عظيم برخوردار گرديد و به آن جهت پاي‏بند باش! پس تحقيقا علي(ع) به سبب راستگويي و امانت‏داري نزد پيامبر(ص) به آن مقام والا دست يافت.12

ژرفاي سخن امام صادق(ع) آن‏گاه معلوم مي‏گردد كه موقعيت ويژه و جايگاه عظيم و منزلت بي‏بديل حضرت امير(ع) نزد پيامبر اكرم(ص) مورد توجّه قرار گيرد؛ موقعيتي كه هيچ‏يك از صحابه و مسلمانان از آن برخوردار نبوده‏اند. موقعيت ارجمند و منزلت شكوهمند و بي‏همتايي كه پيامبر(ص) درباره آن مي‏فرمايد:

وَ اِنَ‏اللّهَ اَعْطَي مُوسَي الْعَصَاءَ، وَ اِبْرَاهِيمَ بَرْدَ النّارِ، وَ عِيسَي اَلْكَلَمَاتِ يُحيِي بِهَا الْمَوتَي وَ اَعْطانَي هَذَا عَليّا وَلِكُلّ نَبيٍّ آيةٌ وَهَذَا آيَةُ رَبِّي .13

و خداوند به عنوان معجزه به موسي عصا، و به ابراهيم خنك شدن آتش، و به عيسي كلماتي را كه به وسيله آن مرده‏ها را زنده مي‏كرد، عطا فرمود، و به من علي را عطا نمود. براي هر پيامبر نشانه‏اي است و اين شخص علي نشانه و معجزه پروردگارم مي‏باشد .

گستره و ابعاد صدق

براي پيمودن طريقه صداقت و دست‏يابي به اين گوهر گران‏قدر، شناخت ابعاد و گستره آن ضروري است. در كتب اخلاقي براي صدق، اقسام و مراتبي بيان شده است كه در اين مختصر به پاره‏اي از آن‏ها مي‏پردازيم.

الف) صدق در گفتار

راست‏گفتاري و سخن خلاف واقع به زبان نياوردن، شناخته شده‏ترين قِسمِ صدق و نخستين مرتبه آن است. اگر آنچه را كه آدمي به زبان مي‏آورد با واقع هماهنگ باشد، كليد گنج سعادت را در اختيار خواهد داشت. در روايتي از پيامبر اسلام(ص) مي‏خوانيم:

مردي به محضر رسول اللّه(ص) شرفياب شد و عرض كرد: اي رسول خدا! خصلتي را كه تأمين‏كننده خير دنيا و آخرت است به من تعليم نما! پيامبر فرمود: دروغ نگو.14

از نظر امام علي(ع) نيز سلامت دين و دنياي انسان در پرتو صداقت تأمين مي‏گردد:

عاقبَةُ الصدق نجاةٌ و سلامة.15

سرانجام صدق و راستي رهايي و سلامت است.

عظمت و شكوهمندي آدمي نيز در سايه راستگويي به دست مي‏آيد:

مَنْ صَدَقَ فِي اَقْوالِهِ جَلَّ قَدْرُهُ16.

كسي كه سخنانش راست باشد مقامش شكوهمند گردد.

هم‏چنين فرمود:

مَنْ صَدَقَ مَقالُهُ زادَ جَلالُهُ17.

كسي كه گفتارش راست باشد جلالتش زياد گردد.

تأمّل در اين‏گونه روايات، مسلمانِ معتقد و پاي‏بند را به كاوش در گفته‏ها، نوشته‏ها و هرآنچه را كه در مقام تخاطب به ديگران القا مي‏كند، وامي‏دارد؛ خواه طرف گفت‏وگو و خطاب او انسان باشند و خواه در مقام عبادت و تخاطب با خداوند قرار گرفته باشد. بر اين اساس است كه دين‏باوران هوشمند و مؤمنان ژرف‏نگر در واژه‏ها و جمله‏هايي كه به گاه نماز و نيايش با خدا به زبان مي‏آورند و يا به هنگام توسّل و ابراز ارادت به چهره‏هاي قدسي دين زمزمه مي‏كنند، نيك مي‏نگرند تا مبادا سخني ناراست و ادّعايي كذب در پيشگاه حقيقت ربوبي و در محضر مظاهر حق و پيشوايان الهي به زبان آورده باشند.

ب) صدق در كردار

گاهي سخني را كه انسان به زبان مي‏آورد راست و مطابق با واقع است، امّا عمل و رفتار او برخلاف آن است؛ يعني عملي كه از او صادر مي‏شود، غير از سخني است كه به زبان مي‏آورد. چنين شخصي از صدق در كردار برخوردار نيست. قرآن كريم كساني را كه ميان رفتار و گفتار آن‏ها هماهنگي نيست، سخت نكوهش كرده و اين كار آنان را موجب خشم و نفرت الهي شمرده است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّه‏ِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ.

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخني مي‏گوييد كه عمل نمي‏كنيد. نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نكنيد.18

مردان راست كردار آهنگِ گفتارشان با آهنگ كردارشان، و خلوتشان با جلوتشان هماهنگ است و جزء كساني نيستند كه: «چون به خلوت مي‏روند آن كار ديگر مي‏كنند». از اين رو امير مؤمنان(ع) چنين مي‏فرمايند:

اَيُّهَا النّاس، اِنّي واللّهِ ما اَحُثُّكُم عَلي طاعَةِ الاّ وَأسْبِقَكُمْ اِلَيْهَا، ولاَ أنْهَا كُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ اِلاّ وَأتَنَاهي قَبْلَكُمْ عَنْهَا.

اي مردم! به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتي وادار نمي‏كنم، مگر اين‏كه پيش از شما خود به آن عمل مي‏كنم؛ و شما را از معصيتي نهي نمي‏كنم، مگر اين‏كه خودم پيش از شما از آن دوري مي‏نمايم.19

از نظر پيشواي مؤمنان علي(ع) هر كس در مقام راهنمايي قرار گيرد ـ خواه به عنوان گوينده، نويسنده، مربي و معلم و خواه در مقام زعامت و سرپرستي و مديريت عدّه‏اي يا همه جامعه ـ اگر بخواهد به شرط صداقت عمل كند، نه تنها بايد بدانچه مي‏گويد و فرمان مي‏دهد، در عمل پاي‏بند باشد؛ بلكه بايد از رهجويان و نيروهاي تحت امر، جلوتر نيز باشد. امام صادق(ع) فرمود:

كُونُوا دُعَاةً للنّاسِ بِالخَيرِ بَغَيْرِ اَلْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوُا مِنْكُمْ اَلاِجْتِهادَ والصِّدقَ والوَرَعَ.20

مردم را با غير زبانتان به كار نيك فرا بخوانيد، تا كوشش، راستي و پرهيزكاري را از شما مشاهده كنند.

ج) صدق در پندار

انگيزه و انديشه براي اعمال انسان بسان جان است براي تن. اساس كار را نيّت و فكر آدمي مي‏سازد و اعمال و رفتار انسان در حقيقت برآمده از نيت اوست:21

الاعمال ثمار النيات.22

اعمال انسان ميوه درخت نيت اوست.

نه‏تنها ميزان ارزشمندي و گران‏قدري عمل انسان به انديشه و فكري بستگي دارد كه او را به حركت و اقدام وامي‏دارد، بلكه قيمت و ارزش انسان به ميزان انديشه و نيتي است كه در سر دارد و براي دست‏يابي به آن مي‏كوشد:

قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَي قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ عَمَلِهِ عَلَي قَدْرِ نِيَّتِهِ.

ارزش آدمي به اندازه همّت اوست و عملش به مقدار نيتش.23

فكر و انديشه تا آن‏جا در شكل‏گيري و تعيين شخصيّت انسان مؤثر است كه چهره‏هاي آدميان در سراي آخرت مطابق نياتشان تصوير و ترسيم مي‏گردد. امام صادق(ع) مي‏فرمايد:

خداوند در روز قيامت مردم را برابر نيّاتشان محشور مي‏گرداند.24

و از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه:

خداوند به ظواهر و اعمال شما نگاه نمي‏كند؛ آنچه مورد توجّه حضرت حق‏تعالي قرار مي‏گيرد درون دل‏هاي شماست.25

بنابراين، انسان براي دست‏يابي به گوهر نفيس و ارج آفرين صداقت، علاوه بر صدق در گفتار و تطابق ميان گفتار و رفتار، به صدق در انگيزه و پندار نيز نيازمند است. راست‏پنداري و صدق در نيت، پيش‏نياز و پايه صدق در گفتار و كردار است تا آن‏جا كه امام كاظم(ع) خطاب به هشام بن حكم، از صدق در نيت، به عنوان روح ايمان و جان دين ياد كرده‏اند:

كَمَا لايَقُومُ الجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الْحَيَّةِ كَذلِكَ لايَقُومُ الدِّينُ اِلاّ بِالنِّيَةِ الصَّادِقَةِ وَ لاتَثبتُ النِّيَةُ الصَّادِقَة اِلاّ بِالعَقلِ؛26

چنان‏كه بدن جز با جان زنده قوام ندارد، دين جز با نيّت راست برقرار نمي‏گردد و نيّتِ راست هم جز با عقل ثبات نمي‏يابد.

حتي اقدامات ارزشي و پرارجي همچون هجرت، جهاد، شهادت و تنها در صورتي پذيرفته است كه با نيّت و انگيزه الهي به انجام برسد. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) مي‏خوانيم:

اِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنّيّاتِ وِ اِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرَئٍ ما نَوي فَمَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَي اللّهِ وَ رَسوُلِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلَي اللّهِ وَ رَسوُلِهِ وَ مَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَي دُنْيا يُصِيبُهَا اَوْ اِمْرَأةٍ يُنْكِحُها، فَهِجْرَتُهُ اِلَي مَا هاجَرَ اِلَيْهِ.27

اعمال آدمي به نيات او بسته است؛ براي هركس همان است كه نيّت كرده است. كسي كه هجرتش تنها به نيت خدا و رسولش باشد، بي‏ترديد به عنوان مهاجر به سوي خدا و رسولش شمرده مي‏شود، و آن كس كه به نيت به چنگ آوردن متاع دنيا يا در اختيار گرفتن همسري هجرت كند، هجرت او به سوي همان است كه به انگيزه آن هجرت كرده است.

بدين‏ترتيب هر كار خوب خواه در قالب عبادي‏ترين اعمال و خواه به صورت چشمگيرترين خدمات اجتماعي در صورتي كه از انگيزه الهي و قصد قربت تهي باشد فاقد ارزش و برباد رفته و پوسته‏اي بي‏مغز است. متقابلاً عمل آدمي هرچند اندك و هراندازه كوچك باشد آنگاه كه از سر صدق و اخلاق و با انگيزه خدايي انجام گيرد در پرتو ماندگاري و شكوهمندي انگيزه و هدفش، ماندگار و ارزشمند مي‏گردد.

صداقت اساس خوبي‏ها

عنصر صدق با اين گستره فراخ، علاوه بر آن‏كه خود ارزش است، حافظ و دربردارنده و در پي آورنده ارزش‏هاي بي‏شمار ديگري نيز هست؛ عنصري كه امام علي(ع) آن را وسيله حفاظت از دين،28 زيبايي انسان و ستون ايمان مي‏داند:

اَلصِّدْقُ جَمَالُ الانْسَانِ وَ دَعَامَةُ الاَْيمَان.29

راستي مايه زيبايي انسان و ستون ايمان است.

و در نهايت آن را ملاك و معيار مسلماني ذكر مي‏كند:

ملاك الاسلام صدق اللّسان.30

راستگويي ملاك اسلام و مسلماني است.

صداقت پله صعود به مقام صدّيقان

به سبب صدق و راستي، بشر تا بدانجا اوج مي‏گيرد كه به مقام صديقين (همانان كه از جهت فضيلت و ارجمندي در مرتبه پس از پيامبران الهي قرار دارند) نايل مي‏شود و نزد پروردگار عالم به عنوان پرافتخار «صدّيق» ملقب مي‏گردد. در روايتي از امام باقر(ع) چنين آمده است:

اِنَّ الرَجُلَ لَيُصَدِّقَ حَتّي يَكْتُبُهُ اللّهُ صِدِّيقا.31

آدمي بر اثر صدق و راستي، به مرتبه‏اي مي‏رسد كه خداوند او را صدّيق مي‏نامد.

مقام «صديقين» همان صراط مستقيم است كه مسلمانان در هر نماز با گفتن جمله «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم» از خدا مي‏خواهند كه به راه آنان هدايت شوند. اين متنعّمان به نعمت الهي كه هدايت يافتن به راه آنان آرزوي هر مسلماني هست، همان كساني‏اند كه در آيه ديگري از قرآن مجيد بدين‏گونه معرفي شده‏اند:

وَمَنْ يُطِعْ اللّه‏َ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّه‏ُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقا.32

و آن كس كه از دستورهاي خدا و پيامبر اطاعت كند، با كساني خواهد بود كه خداوند نعمت خود را بر آن‏ها ارزاني داشته است، از: پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان. و آنان رفيق‏هاي خوبي هستند.

وجود يكپارچه صداقت و سراسر حقيقت امام علي (ع) به عنوان كامل‏ترين مصداق صدّيق كه در روايت نبوّي آمده است: (و من الصديقين علي بن ابي‏طالب)33 نشان‏دهنده عظمت مقام و والاييِ مرتبه صديقين است.

از اين‏جا مي‏توان به اين نكته دست يافت كه درخواست مؤمنين از خدا براي هدايت شدن به راه صديقان، براي امتثال فرمان الهي به همراهي با صادقان است كه در آيه شريفه: «يَا اَيُّهَا الذِينَ امَنوُا اِتَّقوُا اللّهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصَّادِقيِنَ»34 آمده است؛ چراكه همراهي با صادقان جز با پيمودن راه و گام زدن در مسير آنان محقق نمي‏شود و توفيق انجام دادن اين مهم و توان پرداختن به آن جز با عنايت و هدايت خداوند سبب‏سازِ بنده‏نواز به دست نمي‏آيد.

بنابراين اگر برابر فرموده امام باقر(ع) دست‏يابي و ارتقاء به مقام صدّيقان ـ كه مَثَل اعلا و نمونه كامل آن، وجود بي‏بديل صدّيق اكبر امير مؤمنان(ع) است ـ به سبب راستگويي امكان‏پذير است و اين خصيصه مطابق تصريح امام صادق(ع) يكي از دو سبب برخورداري امام علي(ع) از جايگاه عظيم و موقعيت بي نظير نزد پيامبر اسلام(ص) است.35 پس نردبان صعود مسلمان به بالاترين قلّه‏هاي سعادت و كليد اصلي دست‏يافتن مؤمن به گنج ايمان، صدق و راستي با همه گستره و دامنه‏اش و در همه ابعاد و مراتب آن است و نشانه‏اش هماهنگي ميان‏برون و درون انسان و مطابقت انديشه و پندار و نهان با گفتار و كردار و عيان اوست. چه خوب فرمود آن پيشواي صادق امين:

مَنْ لَمْ يَخْتِلفْ سِرُّهُ وَ عَلانيِتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالُهُ فَقَدْ اَدّي الاَْمَانَةَ وَ أَخْلَصَ اَلْعِبَادَةَ.36

آن كس كه نهان و آشكار و كردار و گفتارش دوگونه و ناهماهنگ نباشد امانت الهي را ادا كرده و عبادت خدا را خالصانه انجام داده است.

معرفي طرح‏هاي پژوهشي پژوهشكده حوزه و دانشگاه

در باب امام علي(ع)

پيمان برادري رسول خدا(ص) و علي(ع)

محمدرضا هدايت‏پناه (گروه تاريخ)

در سه فصل اول اين پژوهش، اهميت پيمان برادري ميان مسلمانان و اهداف و پيامدهاي آن بررسي شده است و فصل چهارم تا نهم آن به بررسي پيمان برادري رسول خدا(ص) و علي(ع) اختصاص يافته است. اشعاري كه از قرن اول تا دوازدهم در اين باره سروده شده، از ديگر بخش‏هاي اين كتاب است. خاتمه اين كتاب نيز به فهرست احاديث برادري رسول خدا(ص) و علي(ع) استخراج شده از متون اهل سنّت و شيعه اختصاص يافته است.

پژوهشي در مديريت از ديدگاه امام علي(ع)

ابوالفضل خدمتي (گروه مديريت)

در اين پژوهش مباني نظري و سيره عملي اميرمؤمنان، علي(ع) در مورد موضوعات و مسائل مهم مديريت با استفاده از منابع معتبر روايي، و تاريخي، استنباط شده و ارائه مي‏گردد. در ادامه، موضوعات مديريتي از قبيل تصميم‏گيري و مكانيزم مورد نظر امام علي(ع) در مورد آن، گزينش و ملاك‏هاي آن، نظارت و ساز و كار مطلوب براي انجام آن، خودكنترلي و ارزشيابي شايستگي كاركنان، با استفاده از منابع معتبر روايي و تاريخي بررسي گرديده است.

معيارهاي گزينش شايستگان در مكتب علوي

محمدرضا متقي‏راد (گروه مديريت)

اين پژوهش با بررسي نقش دين در تعيين معيارهاي گزينش شايستگان و محوريت عدالت در معيارهاي دينيِ گزينش، با استفاده از كلمات گهربار اميرمؤمنان، علي(ع) آغاز گرديده است. در فصل دوم، روش‏ها و ابزارهاي شايسته‏گزيني از منظر امام علي(ع)، تبيين شده است. در فصل سوم، با اشاره به انواع معيارها و ارزش‏ها، تأثير باورها و اعتقادات بر معيارهاي گزينش و تأثير باورها بر رفتار و روان انساني مورد مطالعه قرار گرفته است.

در پايان، ضمن مقايسه فرايند گزينش نيروي انساني و معيارهاي ارزشي، تفاوت‏هاي بنيادين آن آشكار گرديده. در اين تحقيق از كتاب‏هاي تفسيري و روايي و كتاب‏هاي مطرح در رشته مديريت بهره گرفته شده است.

موضوع‏شناسي در باب امام علي(ع) و علوم انساني

الف) كليات

1. امام علي(ع) باب مدينه علم

2. امام علي(ع) از منظر انديشمندان بزرگ جهاني

3. كتاب‏شناسي امام علي(ع) در متون غربي

4. نقد و بررسي ترجمه‏ها و شروح نهج البلاغه

5. موضوع‏شناسي مباحث علوم انساني در كلام و سيره امام علي(ع)

ب) فلسفه و كلام

1. شناخت و ابزار آن در نگاه امام علي(ع)

2. جايگاه عقل و تجربه از نظر امام علي(ع)

3. امام علي(ع) و انديشه‏هاي فلسفي

4. امام علي(ع) و انديشه‏هاي اسلامي

5. عرفان از منظر امام علي(ع)

6. چگونگي تأثيرپذيري فلاسفه اسلامي از بيانات فلسفي امام علي(ع)

7. مباني انسان‏شناسي از ديدگاه امام علي(ع)

8. دين و ويژگيهاي دين واقعي از منظر امام علي(ع)

9. مفاهيم اخلاقي در ديدگاه امام علي(ع)

10. هستي‏شناسي از منظر امام علي(ع)

11. حق و باطل از ديدگاه امام علي(ع)

ج) علوم سياسي و حقوق

1. نهج‏البلاغه و انديشه‏هاي سياسي معاصر

2. حقوق بشر از ديدگاه امام علي(ع)

3. آزادي و دمكراسي در نظرگاه اميرالمؤمنين علي(ع)

4. امام علي(ع) و عدالت

5. حقوق مخالفان از نظر اميرالمؤمنين علي(ع)

6. رابطه اخلاق و قدرت در منظر امام علي(ع)

7. عدالت مبناي حكومت علوي

د) علوم تربيتي

1. امام علي(ع) و اخلاق انساني

2. شيوه‏هاي تربيتي از نگاه نهج‏البلاغه

3. نقش حكومت در تربيت امت از نظر امام علي(ع)

4. عوامل و موانع تربيت صحيح در ديدگاه امام علي(ع)

5. راههاي گذر از بحرانهاي تربيتي عصر حاضر با تكيه بر ديدگاه‏هاي امام علي(ع)

6. آفات رفاه‏طلبي و دنيازدگي در تربيت اسلامي از منظر امام علي(ع)

7. جايگاه رفق و مدارا (انعطاف‏پذيري) در تربيت از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع)

ه) روان‏شناسي

1. معيارها و عوامل مؤثر بر سلامت رواني در نهج‏البلاغه

2. بررسي مفاهيم روان‏شناسي در نهج‏البلاغه

3. جنگ رواني در كلام و مرام امام علي(ع)

4. تبيين فرايند تحول رواني انسان از ديدگاه نهج‏البلاغه

5. ويژگيهاي شخصيتي رهبر از نگاه امام علي(ع)

6. تحليل روانشناختي طاعت و عصيان در نهج‏البلاغه

7. استرس و چگونگي مقابله با آن در نهج‏البلاغه

8. عوامل بهداشت رواني از منظر امام علي(ع)

9. بررسي مفاهيم روانشناختي در نهج‏البلاغه

10. روانشناسي نفاق در نهج‏البلاغه

11. تأثيرات احساسات و عواطف بر شناخت از ديدگاه امام علي(ع)

و) جامعه‏شناسي

1. جامعه مطلوب از نظر امام علي(ع)

2. انديشه‏هاي اجتماعي در نهج‏البلاغه

3. آسيب‏هاي اجتماعي و راههاي كاهش آن در ديدگاه امام علي(ع)

4. نقش نخبگان در تحولات اجتماعي از منظر امام علي(ع)

5. گروههاي اجتماعي و نقش آنان در ساختار جامعه از ديدگاه امام علي(ع)

6. نهاد قدرت و كاركرد آن از ديدگاه امام علي(ع)

7. نهاد خانواده و كاركرد آن از منظر امام علي(ع)

8. تبيين فرايند تحولات اجتماعي از ديدگاه امام علي(ع)

9. نقش اقليت‏ها و خرده‏فرهنگها در جامعه از ديدگاه امام علي(ع)

10. آسيب‏شناسي اجتماعي جوانان از ديدگاه امام علي(ع)

11. كنترل اجتماعي و پيشگيري از انحرافات اجتماعي از منظر امام علي(ع)

12. فقر و فقرزدايي در نگاه امام علي(ع)

13. نقش تحولات سياسي در تغييرات فرهنگي از منظر امام علي(ع)

ز) اقتصاد و مديريت

1. عناصر اقتصاد از منظر اميرالمؤمنين(ع)

2. وظيفه حكومت در بسط عدالت اجتماعي از نظر امام علي(ع)

3. اصول مديريت نوين در تدبير علوي

4. نظارت و بازرسي از نگاه امام علي(ع)

5. معيارهاي گزينش از نظر امام علي(ع)

6. برنامه‏ريزي و آينده‏نگري از ديدگاه امام علي(ع)

7. هدف‏گذاري و تأثير ارزشها در آن از منظر امام علي(ع)

8. سبك رهبري امام علي(ع)

9. توكل و نقش آن بر تصميم‏گيري و مديريت از منظر امام علي(ع)

10. تشويق و تنبيه از ديدگاه امام علي(ع)

11. مديريت حقوق و دستمزد از منظر امام علي(ع)

گزيده‏اي از مقالات منتشر شده در سال امام علي(ع)

1. «آرمانهاي حكومت از ديدگاه امام علي(ع)»، بهرام اخوان كاظمي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3 ،پاييز 1379، ص 129ـ147؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

2. «آزادي از ديدگاه امام علي(ع)»، سيدمحمدعلي داعي‏نژاد، معرفت: س نهم، ش7، اسفند 1379، ص32ـ39؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

3. «آزادي سياسي و بنيانهاي آن در حكومت علوي»، مصطفي جعفر پيشه‏فرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص418ـ432؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

4. «آزادي مخالفان سياسي در حكومت علي(ع)»، محمدحسن سعيدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص202ـ252؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

5. «آزادي ومسؤوليت از منظر نهج‏البلاغه»، ظهير احمدي، انديشه صادق: س اول، ش 1، زمستان 1379، ص68ـ81 ؛دانشگاه امام صادق.

6. «آسيب‏شناسي مدينة النبي از ديدگاه امام علي(ع)»، غلامرضا شعبان‏پور، معرفت: س‏نهم؛ ش7، اسفند 1379، ص47ـ52؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

7. «آيا امام علي يك فيلسوف بود؟» محمدجواد مغنيه، ترجمه مرتضي الياسي، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص56ـ63؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

8. «استناد به سيره سياسي علوي در گذر تاريخ» رسول جعفريان، حكومت اسلامي: س‏پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص418ـ432؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

9. «اشارات تاريخي امام(ع) در خطبه شقشقيّة»، علي امامي‏فر، معرفت: س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص49ـ55؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

10. «اصلاحات از منظر امام علي(ع)»، عبدالحسين خسروپناه، دانشگاه انقلاب، شماره 113؛ بهار 1380؛ ص129ـ152؛ جهاد دانشگاهي.

11. «اصلاحات در سيره امام علي(ع)»، عبدالمجيد ناصري، معرفت: س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص25ـ34؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

12. «اصول دادرسي كيفري از ديدگاه امام علي(ع)»، حسنعلي مؤذن‏زادگان، فصلنامه مصباح: ش34، تابستان 1379، ص25ـ40؛ پژوهشكده و دانشكده علوم انساني دانشگاه امام حسين(ع).

13. «امام علي(ع) پايه‏گذار حكمت الهي در اسلام»، سعيد رحيميان، دانشگاه انقلاب، ش 113؛ بهار 1380؛ ص59ـ78؛ جهاد دانشگاهي.

14. «امام علي(ع) و تساهل خواص»، جواد سليماني، معرفت: س‏نهم، ش6، بهمن 1379، ص90ـ98؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

15. «امام علي و عدالت»، عبدالرضا احمدي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص67ـ82؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.

16. «امام علي و مسأله اخلاقي زيستن»، سيدحسن اسلامي، دانشگاه انقلاب: بهار 1380، ص185ـ204؛ جهاد دانشگاهي.

17. «اميرالمؤمنين(ع) در آيينه كتاب»، علي شيرازي، معرفت: س نهم، ش 8، آذر و دي 1379، ص78ـ87؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.(در اين مقاله تعداد 115 عنوان كتاب درباره امام علي(ع) به اختصار معرفي شده است)

18. «انتقادگري و انتقادپذيري در حكومت علوي»، سيدمهدي موسوي كاشمري، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص293ـ314. دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

19. «انسان‏شناسي در نهج‏البلاغه»، بخشعلي قنبري، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص50ـ66؛ سازمان تبليغات اسلامي.

20. «انسان كامل از نظر حضرت امير(ع)»، محمدجواد رضايي، دانشگاه انقلاب، ش 113، بهار 1380؛ ص227ـ248؛ جهاد دانشگاهي.

21. «اهتمام به آراي عمومي و ديد مردم در نگاه علي(ع)»، محمدجواد ارسطا، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص110ـ128؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

22. «اهتمام به دين در حكومت علوي(ع)»، احمد عابدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص369ـ386؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

23. «بررسي نكات اقتصادي در عهدنامه مالك اشتر»، رضا اكبريان، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص60ـ68؛ دانشگاه امام صادق.

24. «بنيادهاي سياست علوي»، محمد حسن حميدي، مجله مشكوة: شماره 68 و 69 (پاييز و زمستان 1379)، ص34ـ69؛ مركز پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.

25. «بيت‏المال در نهج‏البلاغه»، محمد رحماني، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص315ـ346؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

26. «تئوري و مباني مديريت از ديدگاه امام علي(ع)»، عظيم‏زاده اردبيلي، نداي صادق: س پنجم، ش 20، زمستان 1379، ص18ـ38؛ دانشگاه امام صادق.

27. «تأثير كلام علي(ع) بر شعر فارسي»، محسن راثي، دانشگاه انقلاب: ش 113؛ بهار 1380؛ ص261ـ272؛ جهاد دانشگاهي.

28. «تربيت بر مدار توحيد با الهام از سيره و كلام امام علي(ع)»، هادي رزاقي، معرفت: س دهم، ش 5، مرداد 1380، ص17ـ28؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

29. «تربيت سياسي كارگزاران در مدرسه امام علي(ع)»، محمد احساني، معرفت: س نهم؛ ش 7، اسفند 1379، ص17ـ31؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

30. «تقواي سياسي در نهج‏البلاغة»، محمد هادي عبد خدايي، مجله مشكوة: شماره 68 و 69، (پاييز و زمستان 1379)، ص167ـ189؛مركز پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.

31. «امر به معروف و نهي از منكر در نهج‏البلاغه» سيدعليرضا حجازي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص129ـ152؛ جهاد دانشگاهي.

32. «حق و باطل از ديدگاه امام علي(ع)»، رضا رستمي‏نژاد، معرفت: س نهم؛ ش 7، اسفند 1379، ص38ـ46؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

33. «حقوق اقليت‏ها در نظام علوي»، مسعود راعي، معرفت: س نهم؛ ش 5؛ آذر و دي 1379؛ ص56ـ63؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

34. «حقوق مردم در نگاه اميرالمؤمنين علي(ع)»، حسين جوان آراسته، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص186ـ213؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

35. «حكومت علوي و اهتمام به اصلاحات اجتماعي اقتصادي، توسعه و رفاه»، مصطفي جعفر پيشه‏فرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص56ـ97؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

36. «حكومت علوي و جريانهاي اجتماعي»، حبيب‏اللّه احمدي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص405ـ453؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

37. «خاستگاه حكومت علوي، الهي يا مردمي؟»، مصطفي جعفر پيشه‏فرد، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص47ـ87؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

38. «خردگرايي در نهج‏البلاغه»، علي محمد خادمي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380؛ ص79ـ98؛ جهاد دانشگاهي.

39. «نظام قضايي اميرالمؤمنين(ع)»، سيدصمصام‏الدين توالي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص157ـ185؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

40. «خودي و غيرخودي در سيره امام علي(ع)»، سيدحسين شفيعي دارابي، معرفت، س نهم، ش 5، آذر و دي 1379، ص40ـ48؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

41. «دامنه امور حسبيه از ديدگاه امام علي(ع)»، نيره قوي، نداي صادق: س پنجم، ش 20، زمستان 1379، ص39ـ60؛ دانشگاه امام صادق.

42. «ذات و صفات الهي در كلام امام علي(ع)»، اميري عسكري سليماني، معرفت: س نهم؛ ش 7؛ اسفند 1379، ص71ـ76؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

43. «رابطه «بايد» و «هست» از منظر حضرت علي(ع)»، حسن علمي، معرفت: س نهم، ش7، اسفند 1379، ص77ـ81؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

44. «روش‏شناسي استنباط آموزه‏هاي تربيتي در آينه سيره و كلام امام علي(ع)»، عليرضااعرافي، تربيت اسلامي (مجموعه مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع))، ص17ـ26، مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.

45. «روش‏هاي تربيت عقلاني در سخنان امام علي(ع)»، سعيد بهشتي، تربيت اسلامي (مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع)، ص505ـ517؛ مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.

46. «زن از ديدگاه نهج‏البلاغه»، فاطمه علايي رحماني، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص205ـ214؛ جهاد دانشگاهي.

47. «زندگي وسيره امام علي(ع) در دوران حكومت»، داود الهامي، پيام حوزه: س هشتم، شماره 1، بهار 1380، ص40ـ66؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.

48. «سيره اميرالمؤمنين در برخورد با مخالفان جمل»، محمدحسين مهدوي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص428ـ453؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

49. «ضرورت و مشروعيت رهبري از ديدگاه امام علي(ع)»، سيداحمد خاتمي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص88ـ109؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

50. «عدالت اجتماعي در حكومت علوي»، سيدعلي شفيعي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص148ـ160؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

51. «عدالت اجتماعي در حكومت علوي»، محمود لطيفي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص26ـ55؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

52. «علل انحطاط و بي‏ثباتي حكومتها در نهج‏البلاغه»، حسن سلامي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص79ـ98؛ جهاد دانشگاهي.

53. «علم و عالم در مكتب علي(ع)»، سيدمهدي شجاعي، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص97ـ113؛ سازمان تبليغات اسلامي.

54. «علم و عمل در نهج‏البلاغه علوي(ع)»، محمدامين شامجويي، پاسدار اسلام: س بيستم، ش238، مهرماه 1380، ص38ـ42؛ دفتر تبليغات اسلامي.

55. «علي در منظر قرآن و روايات تفسيري»، علي مختاري، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، ش 28و29،بهار 1380، ص11ـ39؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.

56. «علي و ايرانيان»، محسن حيدرنيا، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص74ـ82؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.

57. «علي و معجزه شخصيت»، سيديحيي يثربي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص9ـ20؛ جهاد دانشگاهي.

58. «عوامل ناپايداري حكومت علوي»، سيف‏اللّه صرامي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص347ـ374؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

59. «قدرت، قدرت‏طلبان و تجلي حق»، حجت‏اللّه ايزدي، مصباح: س‏نهم، ش34، تابستان 1379؛ ص93ـ106، پژوهشكده و دانشكده علوم انساني دانشگاه امام حسين(ع).

60. «قدرت و عدالت در سياست علوي»، فائز دين‏پرستي، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379، ص46ـ53؛ دانشگاه امام صادق.

61. «قرآن در آيينه نهج‏البلاغة»، محمد فولادي، معرفت: س نهم؛ ش 5؛ آذر و دي 1379، ص71ـ77؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

62. «كار از ديدگاه حضرت علي(ع)»، اصغرمحمدي، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص83ـ104؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.

63. «كاركردهاي عدالت در حوزه سياست از ديدگاه امام علي(ع)»، مهدي مزيناني، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379؛ دانشگاه امام صادق.

64. «كار و كوشش در آينه سيره و كلام اميرالمؤمنين(ع)»، محمدمهدي كريمي‏نيا، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380؛ ص27ـ34؛ جهاد دانشگاهي.

65. «گذري بر حقوق متقابل مردم و حاكم در جامعه علوي»، محمدرضا باقرزاده، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص14ـ24؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

66. «گذري بر سيره علوي در راستاي نقد رويكرد پست مدرنيته در تربيت اخلاقي»، عباسعلي شاملي، تربيت اسلامي (مجموعه مقالات برگزيده همايش تربيت در سيره و كلام امام علي(ع))، ص519ـ537؛ مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش؛ قم؛ 1379.

67. «مبارزه با فساد در حكومت علوي(ع)»، قربانعلي دري نجف‏آبادي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 3، پاييز 1379، ص253ـ292؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

68. «مباني مشترك دين و حكومت در انديشه سياسي امام علي(ع)»، علي‏اكبر عليخاني، بصائر: س هفتم، ش 30، اسفند 1379، ص67ـ68؛ سازمان تبليغات اسلامي.

69. «مباني مشروعيت سياسي از ديدگاه امام علي(ع)»، غلامرضا ضروري، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص22ـ35؛ دانشگاه امام صادق.

70. «مسأله بهره‏وري و ديدگاههاي اميرالمؤمنين علي(ع)»، عبدالرحيم نوراني، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص153ـ160؛ جهاد دانشگاهي.

71. «مصلحت‏انديشي و تكليف محوري در انديشه و سيره امام علي(ع)»، موسي سليمي، انديشه صادق: ش 1؛ زمستان 1379، ص4ـ11؛ دانشگاه امام صادق.

72. «مطالعه تطبيقي سبك رهبري علي(ع) با سبكهاي رهبري موجود»، سيداحمد ابراهيمي، انديشه صادق: ش 1، زمستان 1379، ص54ـ59؛ دانشگاه امام صادق.

73. «معيارهاي حكومت و ويژگي‏هاي حاكم در ديدگاه امام علي(ع)»، داود الهامي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص163ـ178؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.

74. «معيارهاي گزينش در قرآن و نهج‏البلاغه»، مجدالدين مدرّس‏زاده، معرفت: س نهم؛ ش 5، آذر و دي 1379، ص35ـ39؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.

75. «مقاله‏شناسي حضرت علي(ع) در دهه اخير (79ـ1369)»، محمدحسين صادق‏پور، مجله مشكوة: ش 68 و 69، (پاييز و زمستان 1379)، ص120ـ147. (در اين نوشتار آدرس تعداد 491 مقاله در باب مقالات چاپ شده در خصوص حضرت علي(ع) در دهه اخير و آدرس 143 مقاله در باب مقاله‏شناسي نهج‏البلاغه در دهه اخير (79ـ1369) ارائه شده است.)

76. «ملاكهاي گزينش كارگزاران»، محمد رحماني، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص214ـ237؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

77. «موضع حكومت علوي در تربيت ديني؛ حساسيت يا بي‏تفاوتي»، سيدمحمدصادق موسوي، معرفت: ش44، س دهم، ش 5، مرداد 1380، ص6ـ16؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

78. «نظارت بر كارگزاران در حكومت علوي»، علي‏اصغر الهامي‏نيا، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص238ـ262؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

79. «نقش تربيتي اخلاق فردي امام علي(ع) در حكومت ديني»، افسر بخشي كلارستاني، نداي صادق: س پنجم، ش 20، ص96ـ101؛ دانشگاه امام صادق.

80. «نگاهي به امنيت از منظر اميرمؤمنان(ع)»، قربانعلي دري نجف‏آبادي، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص280ـ310؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.

81. «نگاهي به كتاب «مصحف علي(ع) و سه مصحف ديگر»، جعفر نكونام، مبين: س هشتم، دوره دوم، ش 8، زمستان 1379، ص19ـ32؛ مركز فعاليتها و پژوهشهاي قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامي.

82. «وحدت ذات الهي و معيت او با جهان هستي از منظر امام علي(ع)»، مهدي دهباشي، دانشگاه انقلاب: ش 113، بهار 1380، ص47ـ58؛ جهاد دانشگاهي.

83. «وظايف حاكم اسلامي در قبال مردم»، ابوالفضل سلطان‏محمدي، پيام حوزه: س هشتم، ش 1، بهار 1380، ص102ـ162؛ شوراي عالي حوزه علميه قم.

84. «وظايف و مسئوليتهاي حاكم در نگاه علي(ع)»، محمدعلي رستميان، حكومت اسلامي: س پنجم، ش 4، زمستان 1379، ص98ـ125؛ دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري.


1 مدرس حوزه و دانشگاه

2 . عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي؛ غررالحكم ودررالكلم، مقدمه و تعليق ميرجلال‏الدين حسيني ارموي، (چاپ پنجم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373) ج2، ص371.

3 . همان، ج1، ص281.

4. همان، ج1، ص281.

5 . توبه، آيه 119.

6. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده، باب 38، (لبنان: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، [بي‏تا]) ج1، ص115.

7. جلال‏الدين عبدالرحمن سيوطي، الدر المنثور في التفسير بألمأثور، (قم: مكتبة آية‏اللّه العظمي مرعشي نجفي، 1404 ق) ج3، ص291.

8. حاكم حسكاني؛ شواهد التنزيل (بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1393ق/1974م) ج1، ص260.

9. غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص40

10. همان، ج3، ص107؛ ج1، ص129؛ ج4، ص47.

11 . همان، ج1، ص179؛ «الصّادقُ عَلي شرفِ مَنجاةٍ وكَرامَةٍ، راستگو بر بلنداي رستگاري و گرامي بودن است.» (همان، ج1، ص326).

12 . اصول كافي، ج2، ص104.

13 . سليمان بن ابراهيم قندوزي، ينابيع الموده (بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات) ج2، ص83، باب 56.

14 . شيخ عباس قمي، سفينة البحار (مؤسسه انتشارات فراهاني) ج2، ص473.

15. غررالحكم ودررالكلم، ج4، ص363.

16. همان، ج4، ص296.

17. همان، ج5، ص278.

18 . صف، آيات 2 و 3.

19 . نهج‏البلاغه صبحي صالح، خطبه 175.

20 . اصول كافي، ج2، ص86.

21 . غررالحكم. ج1، ص260 و نيز ر.ك: قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج2، ص628.

22 . همان، ج1، ص79.

23. غررالحكم، ج4، ص500.

24 . محاسن برقي، (تهران، مؤسسه اعلمي، 1362) ص262، باب‏النيّة.

25. بحارالانوار (بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.) ج70، ص248.

26 . همان، ج78، ص312.

27. بحارالانوار، ج7، ص211؛ صحيح بخاري، كتاب الايمان، ص23.

28. «الصّدق لباسُ الدّين؛ صدق لباس و پوشش دين است» غررالكلم، ج1، ص125.

29. همان، ج3، ص143.

30. همان

31 . اصول كافي، ج2، ص86.

32 . نساء، آيه 69.

33. شواهد التنزيل، ج1، ص154.

34 . توبه، آيه 119.

35. فَانَّ عَلِيّا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسوُلِ اللّهِ(ص) بِصِدْق اَلْحَديثِ وَ اَدَاءِ اَلاَْمَانَةِ» (اصول كافي، ج2، ص85)

36 . نهج‏البلاغه، نامه 26.

/ 1