شتابزايي «قيام قم» در فرايند انقلاب
با مرور كوتاه بر برخي ديدگاهها پيرامون انقلاب اسلامي، نظريههاي مختلفي را راجع به علل و عوامل شتابزاي فرايند انقلاب تا دوران ثمردهي ميتوان رديابي كرد. اين ديدگاهها به طور عموم يادآور اين نكتهاند كه اين دسته از عوامل در شرايط عدم تعادل و بحراني بودن نظام و ناكارآمدي حاكمان سياسي وقت در حل بحرانها و در نتيجه از دست رفتن مشروعيت آنان، وقوع امر انقلاب را ممكن ميسازند.«چالمرز جانسون» از نظريهپردازان مشهور انقلاب، در كتاب معروف خود، تحول انقلابي، سه شرط اساسي را براي رخداد انقلاب لازم ميداند. اين سه شرط در نظر او عبارتند از:1- ايدئولوژي:
كه حاكي از ساخت نظام ارزشي است و با ساخت ارزشي موجود متفاوت است و عمدتا در شرايط عدم تعادل و بحراني نيرو ميگيرد و خود زمينه و اميدي براي برقراري مجدد سازگاري بين ارزشها و شرايط محيطي است. بر اين اساس ايدئولوژيها داراي سه عنصر ارزشها، هدف و وسيله يا فرهنگ انتقالي خواهند بود كه در نهايت همان برنامه تحول فوري در وضع فعلي را تداعي ميكنند.2- انعطافناپذيري نخبگان:
كه همواره در حركتهاي انقلابي زمينه مساعد و بعضا قطعي براي بروز انقلاب است. به نظر جانسون، نخبگان اساسا در اثر عواملي همچون ساخت طبقاتي خشك، فساد طبقه حاكم، مسدود بودن راههاي حركت اجتماعي و استقرار وابستگان بيقابليت در مناصب عاليه، به نوعي منزوي گرايي نيل يافته، انعطافناپذير ميشوند.3- عوامل شتابزا:
كه شامل آن دسته از عواملي است كه با ظاهر ساختن ناتواني نخبگان در حفظ انحصار خود بر قوه قهريه، با توجه به ساخت نظام و گروه ارزشي، بروز انقلاب را ممكن و يا قطعي مينمايند.(1)عوامل شتابزا در انقلاب اسلامي ايران
عوامل شتابزا يك واقعه مجزاست كه وحدت كاذبِ نظام و سيستمي را كه به نوعي بر ممانعت قهرآميز از بروز خشونت مردمي استوار است، دچار خلل و دستخوش شكاف ميسازد. اين عوامل، بر انحصار نخبگان بر قواي مسلح تأثير ميگذارند و بدين گونه، گروههاي انقلابي را بالقوه يا سازمانيافته راضي ميكنند كه آنها ميتوانند عليه نظامي غير قابل قبول، دست به سلاح برند و جهت براندازي آن تلاش كنند. از ديدگاه چالمرز جانسون، اين عوامل به سه گونهاند:1- بخشي از عوامل، به طور مستقيم بر قواي مسلح حكومت تأثير ميگذارند و استحكام نيروهاي نظامي را ميگسلند، يعني؛ عوامل داراي تأثير منفي بر انضباط، سازماندهي، تركيب و وفاداري نظاميان كه از عمده عوامل بروز اين عدم كارآيي و گسستگي است، بدين قرار است:الف. تماسهاي دوستانه اعضاي ارتش با عامه مردم كه به عقايد انقلابي اين امكان را ميدهد تا در صفوف ارتش راه يابند و وحدت ارتش را تضعيف نمايند و حتي وجود اين ارتباطات ممكن است نخبگان را قانع كند كه ارتش به عنوان عامل اصلي حفظ نظام موجود، قابل اعتماد نيست.ب. شرايط نامطلوب و درگيري فرماندهان كه منجر به نزاع و شورشهاي درون ارتش ميشود.2- اعتقاد طرفداران يك ايدئولوژي مبني بر اينكه ميتوانند بر قواي مسلح فايق آيند. از اين دست عوامل، اين موارد قابل توجهاند: اين باور كه خداوند در وقت مناسب به انقلابيون ياري خواهد رساند، و اينكه حمله به يك دژ نظامي، تمامي مردم را به حمايت از مهاجمين برخواهد انگيخت و بالاخره اينكه يك اعتصاب عمومي، راه مؤثري براي ضربه زدن به قوه قهريه حاكمان است، و مانند اينها.شايد با تأمل در اين گفتههاي «جانسون» بتوان به اين نتيجه رسيد كه به طور كلي، عوامل شتابزا در صورت وقوع در جامعهاي متعادل و فعال بدون بروز ركود در قدرت، مرتفع ميشوند؛ ليكن در شرايط نا متعادل و بحراني، مردم را به اين نتيجهگيري هدايت خواهند كرد كه قوه قهريه حكومتي قابل دوام نيست. «جانسون» در اينجا مثال ميزند كه وقتي سربازان در مارس 1917 در پتروگراد به جاي تيراندازي به سوي تظاهر كنندگان، فقط به تيراندازي هوايي پرداختند، بيانگر اين حقيقت بود كه حكومت، انحصار قوه قهريه را در دست ندارد. در نتيجه مردم به زندانها و مراكز مهم يورش ميبرند.(2)در يك حركت مردمي، اين زمان، زماني است كه پويش رهبران انقلابي كه از درايت سياسي و تواناييهاي قابل توجهي برخوردارند، ميتواند وضعيت را به نفع فرايند انقلاب تغيير دهد. شايد در يك نتيجهگيري موقت اين حقيقت را بتوان يادآور شد كه با تأمل در انقلاب اسلامي ايران، امام خميني به عنوان رهبر برجسته و بلامنازع انقلاب اسلامي، با بهره برداري از فرصتهاي به دست آمده در دوران قبل از انقلاب، علاوه بر بسيج گسترده نيروهاي اجتماعي بر ضد حاكميت وقت، با اقدامات تاكتيكي خود زمينه فروپاشي نيروهاي مسلح و در نهايت غير انحصاري كردن قدرت قهريه در حكومت را فراهم ساخت.بسيج توده و نقش مكمل آن در عوامل شتابزاي انقلاب
از موارد قابل توجه در حركت انقلابي مردم ايران، كه به نوعي آن را منحصر به فرد ميكند، بيعت توده مردم با پيشتازان انقلاب است. شايد از مهمترين منابع در روند انقلاب كه به گونهاي معرف بسيج عمومي جهت تغيير نظام موجود است، منبع جمعيتي باشد. به اين معنا كه رمز موفقيت در چنين فرايند پيچيده و سختي نيست، مگر اينكه رهبران نهضت، بتوانند وفاداري توده مردم را به خود جلب نموده، بخش عمده حركت را از ناحيه آنها صورت دهند.بر اساس نظريه چارلز تيلي، مهمترين پيش شرط وقوع انقلابها نه تحولات اجتماعي است و نه تحولات اجتماعي ـ رواني، بلكه تا حدودي وضعيت منافع، بسيج و استراتژي سركوب و قدرت است. تيلي در اينجا كمترين ارتباط را ميان شرايط انقلابي و نتايج انقلابي وقوع انقلاب دانسته و سه دسته شرايط را به عنوان شرايط انقلابي برميشمارد: 1- ظهور گروههاي متعارض با ادعاي انحصاري براي قدرت؛ 2- وفاداري بخش عمدهاي از جمعيت به آنها با جلب وفاداريهاي مردمي؛ 3- عدم خواست يا توان حكومت در سركوب آنها.بر اساس نظريه تيلي، لازمه انقلاب آن است كه بخشهاي مهمي از جمعيت، اقتدار سياسي يك مجموعه مستقل از حكومت را به رسميت شناخته و به آن مشروعيت بخشند.(3)تحليل حادثه
با توجه به آنچه آمد، اكنون ميتوان حادثه 19 دي را بر اساس اسناد موجود، مورد بازبيني مجدد قرار داد.الف. مردم و عكس العمل آنان نسبت به اقدامي غير انساني
حوادثي كه از نيمه اول سال 1356 در صحنه سياسي كشور روي داد، وحشت و نگراني فزاينده رژيم و دستگاههاي امنيتي را برانگيخت و پيامدها و تداوم آن رويدادها، در ماههاي بعد نشان داد كه نگراني حكومت چندان هم بي مورد نبوده است.فوتِ اسرارآميز، و غير منتظره آيت الله سيد مصطفي خميني، فرزند بزرگ امام خميني(ره) چنان جوي از نارضايتي و عصبانيت در مردم ايجاد كرد كه رژيم در مهار آن درمانده شد. مردم رژيم پهلوي را مسئول مستقيم مرگ ايشان دانسته، علي رغم تلاش مأموران رژيم براي طبيعي جلوه دادن مرگ او، اعتراضهاي گستردهاي، بر ضد آن رژيم برپا شد.در يكي از اسناد موجود در مجموعه اسناد انقلاب اسلامي با منبع شماره 9234 آمده است:به مناسبت فوت مصطفي خميني دو نشريه در كويت منتشر شد: يكي به امضاء انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا به زبان فارسي كه در آن درگذشت وي را مرموز و به فعاليتهاي او در 15 خرداد اشاره شده و ديگري به زبان عربي به امضاء جنبش آزادي بخش ايران كه در آن نوشته شده، مرگ خميني طبق اظهار نظر پزشكاني كه از او معاينه به عمل آوردند، مشكوك ميباشد و بعد مينويسد: به نظر ميرسد اين اقدام توسط عمال شاه ضد علماي دين صورت گرفته و پس از يك سري مطالب بي اساس و توهينآميز نتيجهگيري كرده كه ديروز دكتر شريعتي قرباني رژيم ايران شده و امروز مصطفي خميني(4).در سند ديگري تحت عنوان مشاهدات و مسموعات با منبع شماره 9966 حضور فعال روحانيون، بازاريان و گروههاي ديگر در مراسم بزرگداشت شهيد مصطفي خميني، آمده است كه آن رخداد را در جهت بالا رفتن وجهه امام خميني در بين مردم و خروش آنان مؤثر دانسته است.موضوع: شايعات درباره مرگ سيد مصطفي خميني
تجليلي كه قاطبه روحانيون، بازاريان، اعضاء سابق جبهه به اصطلاح ملي، نهضت به اصطلاح آزادي، دانشجويان و افراد عادي در خلال برگزاري مجالس ختم و سوگواري ياد شده بالا در مسجد ارك، مسجد جامع بازار، مسجد جامع نارمك، مسجد اعظم قم، مسجد آيت الله كاشاني در پامنار و مسجد شهر ري از خميني به عمل آوردند و در دنباله مراسم سوگواري به يك روز تعطيل عمومي در قم و يك روز تعطيل شدن بازار تهران انجاميد، اكثر شركت كنندگان در اين مراسم و مجالس شعارهايي له خميني و عليه دستگاه داده و همه دست به دعا بردند كه يك بار ديگر خميني به ايرانمراجعت نمايد. از طرفي در بعضي از محافل بازار و بين مردم عادي چنين شايع شده كه مصطفي خميني را نيز مانند علي شريعتي در خارج از ايران به وسيله دستگاه به قتل رساندهاند. روي هم رفته مرگ مصطفي خميني در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بين قاطبه مردم بسيار مؤثر بوده است.(5)ب. اشتباهي ديگر
با رخداد چنين وضعيتي در جامعه ايرانِ آن زمان و براي خنثي كردن بحراني كه در حال شكلگيري بود، نظام سياسي پهلوي، تصميم گرفت تا ضربهاي را به رهبري نهضت كه اكنون ميرفت تا چراغي خاموش نشدني را برافروزد وارد سازد. اين تصميم در حالي بود كه شاه از سوي كارتر كه در آن زمان در تهران به سر ميبرد، مورد حمايت جدي قرار گرفت. از سوي ديگر حكومت وقت، در ارزيابي قدرت مذهبي خود، دچار خطاي فاحشي شده بود كه ثمره آن، گام نهادن در راهي بود كه سقوط او را ملموستر ميساخت و سرانجام در روز 17 دي ماه 1356 هم زمان با سال روز كشف حجاب توسط پهلوي اول، روزنامه اطلاعات به دستور مستقيم هويدا وزير وقت دربار، مقاله توهينآميز و سراسر كذب و افترايي را بر ضد امام خميني(ره)، روحانيت و مقدسات اسلامي، تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم مستعارِ احمد رشيدي مطلق، منتشر كرد؛ حركتي كه به سرعت نقش تعيين كننده خود را در بسيج تودهاي و تأثير گذاري آن بر اعتراض دائمي عليه نظام و در نهايت جذب بخشهاي مختلف مجموعه حكومت از جمله ارتش در كوتاه مدت را نشان داد.وزير اطلاعات و جهانگردي در دولت آموزگار، (داريوش همايون) ضمن اشاره به اين كه مقاله، توسط وزير دربار تهيه شده بود، ميگويد: «آن مقاله مسلما پاسخي بود به حملات خميني به شاه... شاه حقيقتا از اين حملات زخمي شده چون خودش را در اوج قدرت و محبوبيت ميديد». سپس به حضور كارتر در تهران اشاره ميكند و ميگويد:كارتر قوت قلبي به شاه داد كه برايش قابل تصور نبود. خيلي از حدود متعارف ديپلماتيك تجاوز كرده بود و شاه احساس ميكرد كه ديگر محلي براي نگراني نيست و الان وقتش است كه به مبارزهاي كه خميني پيش كشيده و شروع كرده است، پاسخ دهد.(6)اهداف رژيم از اين اقدام كور
شايد در يك جمع بندي كوتاه بتوان اهداف رژيم را از سامان دادن به چنين اقدام نابخردانه و ناحساب شده ـ كه معمولاً در نظامهاي سياسي از اولين و آخرين اشتباهات يك حكومت به حساب ميآيد ـ را در دو مورد زير دانست:1- پس از شهادت مرموز حضرت آيت الله سيد مصطفي خميني(ره) كه به گفته بسياري از دوستان و بسياري از مخالفان امام، اميد آينده نهضت بود، مجالس متعددي برقرار شد و گويندگان انقلابي فرصت را مغتنم شمرده، در اين مجالس به افشاي جنايات رژيم و ابلاغ اهداف قيام 15 خرداد پرداختند. چون نام امام خميني بار ديگر به طور گستردهاي به سر زبانها افتاده بود، رژيم تصميم به انتقام گرفت و دستور نشر آن مقاله را صادر نمود.2- رژيم اساسا قصد داشت تا با درج اين مقاله، شرايط پس از آغاز اجراي سياستهاي جديد حقوق بشر كارتر را ارزيابي كند. چرا كه هم زمان با روي كار آمدن كارتر در سال 1355 از حزب دمكرات آمريكا، كاخ سفيد تز دفاع از حقوق بشر را در سطح وسيعي مطرح ساخت، كه يكي از اهداف اصلي آن، سرپوش نهادن بر جنايات آمريكا در نقاط مختلف جهان و همچنين اهرمي براي وارد آوردن فشار بر رقيب شرقي، خود يعني شوروي سابق بود.افزايش آگاهي افكار عمومي جهانيان و شرايط جديد جهاني، با شيوههاي استبدادي گذشته كه از سوي آمريكاييان حمايت ميشد، مغاير بود. در ايران رژيم شاه با سركوب مخالفين و قلع و قمع آنان و متلاشي كردن گروه هايي كه از شيوه مبارزه مسلحانه پيروي ميكردند، قدرت خود را با ثبات و مستحكم مييافت؛ به ويژه آن كه نمايش ثبات و استحكام ايران كه رسما بعد از خروج نيروهاي انگليسي از كشورهاي حوزه خليج فارس، نقش ژاندارمري منطقه را بر عهده گرفته بود، جهت بهره برداري آمريكاييان از ايران امري كاملاً ضروري بود. اينجا بود كه دولت وقت ايران عهده دار دو وظيفه عمده شد: 1- حفاظت از منافع آمريكا و غرب در حساسترين منطقه مجاور شوروي؛ 2- اينكه نمونهاي از حركتهاي مورد حمايت همه جانبه غرب در جهان سوم باشد؛ تا به اين بهانه بتواند ساير مناطق را نيز به اين گونه مرعوب خود سازد، يا حداقل با امكاناتدهي موقت به آنها، منافع و منابع موجود و ملي آنها را به لطايف الحيل تصاحب نمايد. از طرفي اداره حاكميت مستقيم و خشن ساواك و سياستهاي ديكتاتور مآبانه و مستبدانه شاه مغاير با طرحهاي نوين و تبليغات حقوق بشر كارتري بود و بدين جهت تعديل در شيوه سياسي اداره جامعه، بدون آنكه لطمهاي به اركان و عناصر نظام سلطنتي وارد آورد، از سوي آمريكاييان در دستور كار شاه قرار گرفت. به هر حال فضاي باز سياسي يا تبليغات فراوان، در حالي در ايران مطرح شد كه برنامههاي گذشته آمريكا و انقلاب سفيد شاه كاري از پيش نبرده بود.(7)ج. حركتي مؤثر و منحصر به فرد
آنچه از مطالعه و شواهد متعدد موجود در تاريخ معاصر، به ويژه تاريخ مربوط به سال 1356 به دست ميآيد و همچنين با توجه به مباحث نظري در حوزه انقلاب و در باب عوامل شتابزا در رخداد حادثه عظيم انقلاب، قيام 19 دي از عوامل مهم و اساسي شتابزا در رخداد انقلاب اسلامي ايران به حساب ميآيد؛ عاملي كه ضمن روشن كردنِ موتور حركت تودهاي به سمت دگرگوني و انقلاب، حكايت از سلب اعتماد مردم از حكومت وقت و ضرورت حركت همه جانبه ميكرد. به قول نيكي كدي، حوادث قم در دي ماه 1356 را ميتوان نقطه عطفي دانست كه در آن بخش اعظم ابتكار عمل در نهضت ايران از دست نيروهاي غير مذهبي خارج شد و به دست مخالفان مذهبي افتاد. او در ادامه سخنان خود ميافزايد: حتي اگر مقامات مسئول ايران، شعور اين را داشتند كه اين اتهامات را بر آيت الله خميني وارد نسازند (مقاله توهينآميز) باز هم حركتي كه به رهبري روحانيون آغاز شده بود، رهبري نيروهاي مخالف شاه را در دست ميگرفت.(8)انتشار مقاله توهينآميز، آنچنان احساسات محافل مذهبي را برانگيخته بود كه مقامات پهلوي را دچار حيرت ساخت. واكنش قيام 19 دي 56 اوج رويارويي آنان با حكومت رژيم بود؛ حركتي كه ضمن سلب اعتماد عمومي مردم، اقشار ديگر جامعه به خصوص نظاميان را تا حدود زيادي نسبت به او بي اعتماد كرد و ميرفت تا در مدت كوتاهي، عامل اصلي جذب قشر عظيمي از آنان به توده مردم گردد.به همين دليل هزاران نفر از طلاب حوزه و مردم قم، دستهجمعي با حركت به سوي منازل مراجع، اعتراض شديد خود را نسبت به اهانت روزنامه اطلاعات به امام خميني(ره) بيان كردند و به همين مناسبت در 19 دي تظاهراتي در قم برپا شد.در اين اعتراض مردمي كه با پشتوانه علماي حوزه صورت گرفت و منجر به درگيري با نيروهاي امنيتي شد، بنابر نقل قولي، 14 نفر به شهادت رسيدند و عده زيادي مجروح و تعدادي از علما و روحانيت مبارز دستگير و تبعيد شدند.(9)در ادامه اين حادثه، امام خميني(ره) در نجف سخنراني كرد كه به طور وسيع در ايران منتشر شد. در اين سخنراني امام تنها شاه را مسئول كشتار مردم قم معرفي كرد و مردم و ارتش را در ادامه مبارزه با شاه تشويق نمود. همچنين در طي بيانيهاي به مناسب كشتار 19 دي فرمود:من به ملت ايران با اين بيداري و هوشياري و اين روحيه قوي و شجاعت بيمانند، نويد پيروزي ميدهم؛ پيروزي توأم با سربلندي و افتخار، پيروزي توأم با استقلال و آزادي و انقراض دودمان سياه روي پهلوي... .»(10)نتايج قيام
به دنبال اين كشتار وحشيانه، تا چندين روز حوزهها و بازار قم تعطيل و تظاهرات پراكنده ادامه يافت. قيام قم، همچون نوري در تاريكيها درخشيد و فرياد رسايش سكوت مرگبار آن زمان را شكست. موجي كه قيام 19 دي در قم به راه انداخت، عرصه را براي مخالفتهاي بيشتر و بروز رفتارهاي ضد رژيم را گستردهتر ساخت. اعتراضهاي خشونتآميز با حمله به تأسيسات دولتي، از جمله بانكها و ساختمان حزب رستاخيز دامنه گستردهاي پيدا كرد.سند زير گواه بر اين حقيقت است:با احترامساعت 30/8 بامداد 16/11/2536 جلسه قائم مقامان در دفتر جناب آقاي دبير كل تشكيل گرديد و حادثه قم به منظور بررسي و ارائه پيشنهاد مطرح شد.
پيشنهادها بر اساس بررسي:
1- آنچه بيش از هر چيز در شرايط كنوني فضاي سياسي كشور ضرورت دارد، اين است كه مسئله روحانيت با اولويت در كانون توجه قرار گيرد.2- ادامه وضع نا مساعد كنوني در قبال روحانيت، موجب ميشود كه گروههاي مخالف به تدريج حمايت روحانيت بي طرف و غير سياسي را به سود خود جلب كنند و در اين كوشش خواهند توانست كه مردم بي غرض را نيز در پي روحانيت متوجه خود سازند.3- مقابله حزب رستاخيز ملت ايران با روحانيت از طريق تظاهرات يا راههاي تبليغاتي و سياسي زيانبار است و موجب تضعيف رستاخيز و مقابله با روحانيت نيز خواهد بود.4- در صورتي كه از طريق ارتباط درست با روحانيت مسئله موجود حل شود و روحانيت از جريانهاي سياسي بركنار بماند، اقدامهاي حزب در توجيه و مواجهه با گروههاي مخالف در سطح وسيعتر امكانپذير خواهد شد.5- علاوه بر لزوم تماس با مراجع تقليد به منظور ملاقات با شخصيتهاي معتبر روحاني، پيشنهاد ميشود هر چه زودتر براي هر استان افراد مورد اعتماد روحانيون مقيم آن استانها تعيين شود و اين افراد با توجيه كامل و آگاهي دقيق از نظرهاي دولت با روحانيون. (سند، در اينجا افتادگي دارد.)6- اين تماسهاي وسيع و سريع موجب خواهد شد كه از نظرهاي روحانيون نيز دولت با دقت آگاه شود.7- تجربههاي گذشته نشان داده است كه ترتيب اثر ندادن به نتيجه ملاقاتها، اثر منفي دارد. لذا به نظر ميرسد كه توجه به نتايج ملاقاتها و آگاه كردن روحانيت از حاصل مذاكرات و تصميمها ضروري باشد.8- براي انجام اين مأموريت همكاري منابع اطلاعاتي كشور ضروري به نظر ميرسد.(10)با گسترش نا آراميها و برپايي تظاهرات خشونت بار خياباني، شاه براي جلوگيري از رشد فزاينده ناآرامي در سراسر كشور، جعفر شريف امامي را به جاي آموزگار برگزيد. اقدامات نخست وزير جديد كه آميزهاي از چهره سازشكارانه و سركوبگرانه بود، در فرونشاندن ناآراميها به بن بست رسيد. دولت و دستگاههاي امنيتي آشكارا ديدند كه روحانيون روز به روز در موقعيت بهتري در رهبري جنبش مخالفان رژيم قرار ميگيرند. در اين زمان به فرمان امام خميني(ره) دوره جديدي از اعتصابات عمومي، كشور را فرا گرفت.اين وضعيت با برگزاري چهلمها ادامه يافت تا اينكه در مدتي نه چندان طولاني، شكوفه فتح و ظفر از خاك ايران برآمد.1ـ ملكوتيان، مصطفي، سيري در نظريههاي انقلاب، تهران، نشر قومس، 1376، به نقل از تحول انقلابي، چالمرز جانسون، ترجمه حميد الياسي، نشر
2ـ همان.
3ـ احمد، شجاعوند، فرايند بسيج سياسي در انقلاب اسلامي، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامي و ريشههاي آن، نشر معارف قم، 1374 به نقل از چارلز تيلي، از بسيج تودهاي تا انقلاب.
4ـ انقلاب ايران به روايت راديو بي بي سي، ص 208 ـ 205-
5ـ سيد احمد خميني، آن روزهاي خدايي، نشر آثار امام، ص 12-
6ـ كدي، نيكي، ريشههاي انقلاب ايران، ترجمه عبد الرحيم گواهي، نشر فرهنگ اسلامي تهران، 1357، ص 414-
7ـ نصر اصفهاني، محمد و علي، بنيانهاي انقلاب اسلامي، نشر فرهنگ مردم، اصفهان، 1380، ص138-
8ـ افراسيابي، بهرام، ايران و تاريخ، نشر زرين، تهران 1364، ص 519-
9ـ عصر پهلوي به روايت اسناد، همان، ص 381-