چرایی سیاهپوشی؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چرایی سیاهپوشی؟ - نسخه متنی

محمدرضا کاشفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





چرايي سياه‏پوشي؟

شيعه در ايام عادي و روزهاي معمول زندگي از پوشيدن لباس سياه پرهيز مي‏كند؛ اما به دهه اول محرم يا آخر صفر، ايام شهادت اميرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) و نظاير آن كه مي‏رسد جامه مشكين مي‏پوشد و در و ديوار و كوي و برزن را سياه‏پوش مي‏كند. فلسفه اين سياه‏پوشي چيست؟

اين مقاله مي‏كوشد، با طرح برخي از مسائل اصلي درباره چرايي سياه‏پوشي، جويندگان حقيقت را با پاسخ اين پرسش از جمله شما پرسشگر عزيز آشنا سازد.




  • بايد از فقدان گل خونجوش بود
    در فراق ياس مشكي پوش بود1



  • در فراق ياس مشكي پوش بود1
    در فراق ياس مشكي پوش بود1



لوازم دوستي

قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم(ص) را بر مسلمانان واجب كرده‏اند.2 دوستي لوازمي دارد و محبّ صادق كسي است كه شرط دوستي را ـ چنان كه بايد و شايد ـ به جاي آورد. يكي از مهم‏ترين لوازم دوستي، همراهي و همدلي با دوستان در غم‏ها و شادي‏ها است. از اين رو، احاديث بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهل بيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تأكيد ورزيده‏اند.

حضرت علي(ع) مي‏فرمايد: شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شركت دارند؛3 امام صادق(ع) نيز فرمود: «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا، يسووءهم ما يسوءُنا ما يسرّهم ما يسرُّنا...؛4 شيعيان ما پاره‏اي از خود ما بوده و از زيادي گل ما خلق شده‏اند، آنچه ما را بدحال يا خوشحال مي‏سازد، آنان را بدحال و خوشحال مي‏گرداند.»

اين وظيفه عقلاني و شرعي ايجاب مي‏كند كه در ايام عزاداري اهل بيت(ع) حزن و اندوه خود را در گفتار(اشك و آه و ناله و زاري)5، رفتار(كم خوردن و كم آشاميدن)6، و حتي پوشاك(پوشيدن لباسي كه از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف حكايتگر اندوه و ناراحتي است) آشكار سازيم؛ اما چرا لباس و پوشش سياه؟

چرا سياه پوشي؟

رنگ سياه، از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر يك از اين خواص، در مورد يا مواردي خاص، به كار مي‏رود. رنگ سياه از جهتي رنگ پوشش است؛ يعني سبب استتار و اختفا مي‏گردد و براي چنين هدفي به كار گرفته مي‏شود؛7 از جهت ديگر، رنگ هيبت و تشخص است. به همين سبب، لباس رسمي شخصيت‏ها سياه يا سرمه‏اي سير است. در نقل‏هاي تاريخي موارد فراوان مي‏توان يافت كه براي نشان دادن هيبت و تشخص فرد، گروه، حكومت يا مسأله‏اي از اين رنگ استفاده شده است.8

يكي ديگر از خواص و آثار رنگ سياه، آن است كه اين رنگ به صورت طبيعي، رنگي حزن آور و دلگير و مناسب عزا و ماتم است. از همين رو، بسياري از مردم جهان از اين رنگ براي اظهار اندوه در مرگ دوستان و عزيزان خود سود مي‏جويند. البته انتخاب رنگ سياه در ايام سوگواري، علاوه بر نكته فوق، علتي منطقي ـ عاطفي نيز دارد. آن كه در ماتم عزيزان خويش جامه سياه مي‏پوشد و در و ديوار را سياهپوش مي‏كند، بااين عمل مي‏خواهد بگويد و بفهماند: عزيز از دست رفته، مايه روشني چشم و فروغ ديدگانم بود و دفن پيكرش در دل خاك به سان افول ماه و خورشيد در چاه مغرب، پهنه حيات و زندگي را در چشمم تيره و تار ساخته و زمين و زمان را در سياهي و ظلمت فرو برده است.

اين مطلب شواهد گوناگون دارد. حضرت زهرا(س) هشت روز پس از رحلت حضرت رسول(ص)، بر مزار آن حضرت فرياد برآورد: «اي پدر، تو رفتي و با رفتن تو دنيا روشني‏هاي خويش را از ما برگرفت و نعمت و خوشي‏اش را از ما دريغ كرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود[ولي اكنون با رفتن تو] روز روشن آن سياه گشته و تر و خشكش حكايت از شب‏هاي بس تاريك دارد... و حزن و اندوه، همواره، ملازم ما است...»9

فردوسي نيز، با اشاره به قتل سيامك توسط ديوان، مي‏گويد:




  • چو آگه شد از مرگ فرزند، شاه
    از اندوه گيتي بر او شد سياه



  • از اندوه گيتي بر او شد سياه
    از اندوه گيتي بر او شد سياه



بنابراين، سياه پوشي به دليل رمز و رازي كه در اين رنگ نهفته است، رسمي طبيعي و سنتي منطقي براي نشان دادن حزن و اندوه بوده، ملل و اقوام گوناگون در ايام عزا
از آن بهره جسته‏اند.10




سابقه سياه‏پوشي

شواهد فراواني در متون كهن ايراني وجود دارد كه سياهپوشي را نشان ماتم و اندوه قلمداد كرده است. شاهنامه فردوسي كه بيانگر فرهنگ و تمدن كهن ايران است، از مواردي كه جامه سياه را نمود عزا و غم تلقي كرده، آكنده مي‏نمايد. وقتي رستم به دست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه كشته شد، با اين بيت روبه‏رو مي‏شويم:




  • به يك سال در سيستان سوگ بود
    همه جامه‏هاشان سياه و كبود



  • همه جامه‏هاشان سياه و كبود
    همه جامه‏هاشان سياه و كبود



در عصر ساسانيان، هنگامي كه بهرام گور در گذشت، وليعهدش يزدگرد سياه پوشيد:




  • چهل روز سوگ پدر داشت راه
    بپوشيد لشگر كبود و سياه



  • بپوشيد لشگر كبود و سياه
    بپوشيد لشگر كبود و سياه



وقتي فريدون در گذشت نيز بازماندگان و سپاهش جامه سياه پوشيدند:




  • منوچهر يك هفته با درد بود
    سپاهش همه كرده جامه سياه
    توان گشته شاه و غريوان سپاه



  • دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
    توان گشته شاه و غريوان سپاه
    توان گشته شاه و غريوان سپاه



اين سياهپوشي تا اكنون در ايران رايج است.11

در اساطير يونان باستان آمده است: زماني كه تيتس از قتل پاتروكلوس به دست هكتور شديداً اندوهگين شد، به نشانه عزا سياه‏ترين جامه‏هايش را پوشيد. اين امر نشان مي‏دهدكه قدمت رسم سياهپوشي در يونان به عصر هومر باز مي‏گردد. در ميان عبرانيان(يهوديان قديم) نيز رسم آن بود كه در عزاي بستگان سرها را مي‏تراشيدند و بر آن خاكستر مي‏پاشيدند و لباس تيره مي‏پوشيدند.12

بستاني، در دائرة المعارف خود، رنگ سياه را مناسب‏ترين رنگ عزا در تمدن اروپاي قرن‏هاي اخير گزارش كرده، مي‏نويسد:«طول دوران عزاداري، بر حسب درجه نزديكي به ميّت، از يك هفته تا يك سال طول مي‏كشد و بيوه زنان دست كم تا يك سال عزا مي‏گيرند و در اين مدت لباس‏هاي آنان سياه‏رنگ و خالي از هر گونه نقش و نگار و زيور آلات است.»13

در كتب تاريخي گزارش شده است كه عرب، در مواقع مصيبت، جامه خويش به رنگ سياه مي‏كرد.14 در عصر پيامبر(ص) پس از پايان جنگ بدر كه 70 تن از مشركان و قريش به دست مسلمانان بر خاك هلاكت افتادند، زن‏هاي مكه در سوگ كشتگان خويش جامه سياه پوشيدند.15

شعر لُبيد، درباره سياهپوشي زنان نوحه‏گر، مورد استشهاد بسيار از كتب لغت است:

يخشمن حرّ اوجه صِحاح

في ا لسُّلُب السّودِ و في الاَمْساح16

آن زنان در حالي كه لباس‏هاي سياه عزا و پلاس مويين بر تن كرده بودند، گونه‏هاي خويش را با ناخن مي‏خراشيدند.

پس شواهد تاريخي و ادبي نشان مي‏دهد، رنگ سياه از دير باز در ميان بسياري از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است. اين امر به ايران يا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پيش از اسلام، ايرانيان و يونانيان باستان در عزا جامه سياه يا كبود مي‏پوشيدند.17

سياهپوشي در ميان اهل بيت(ع)

گزارش‏هاي مستند تاريخي حكايتگر اين حقيقت است كه پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نيز بر اين سنت منطقي و رسم طبيعي مُهر تأييد گذاشته و خود در عزاي عزيزانشان سياه پوشيده‏اند. به روايت ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ اميرموءمنان علي(ع) جامه سياه پوشيد و با همين جامه براي مردم خطبه خواند.18 براساس حديثي كه اكثر محدثان نقل كرده‏اند، زنان بني هاشم در سوگ اباعبدالله الحسين(ع) جامه سياه پوشيدند: «لما قتل الحسين بن علي(ع) لبس نساء بني هاشم السواد و المسوح و كن لاتشتكين من حر و لا برد و كان علي بن الحسين(ع) يعمل لهن الطعام للمأتم؛19 وقتي امام حسين بن علي(ع) به شهادت رسيد، زنان بني هاشم لباس‏هاي سياه و جامه‏هاي خشن مويين پوشيدند و از گرما و سرما شكايت نمي‏كردند و پدرم علي بن الحسين(ع) به علت] اشتغال آنان به] مراسم عزاداري، برايشان غذا درست مي‏كرد.»

مرحوم كليني چنان نقل مي‏كند كه سليمان بن راشد از پدرش نقل كرد: امام سجاد(ع) را ديدم كه جبّه‏اي جلو باز و سياه رنگ و طيلساني كبود رنگ پوشيده بود.20

اين شيوه از سوي ديگر ائمه(ع) و بزرگاني چون ام‏سلمه، مختار ثقفي و سيف بن عميره نخعي كوفي جريان داشته و در عصر غيبت تا كنون تداوم يافته است.21

فلسفه سياه‏پوشي عباسيان

عباسيان كه در طول قيام داعيه خونخواهي شهداي اهل بيت(ع) داشته‏اند و وقتي به قدرت رسيدند، دولت خود را دولت آل محمد(ص) و ادامه خلافت علي بن ابي طالب(ع) خواندند، لباس سياه را براي نشان دادن تداوم ماتم و اندوه‏شان در فقدان عزت پيامبر و مصائب اهل بيت(ع) انتخاب كردند.22 براساس منابع تاريخي، پس از قتل فجيع زيد و يحيي، آتش خشم مردم عليه رژيم اموي زبانه كشيد و در خراسان بزرگ آن روز، شهري باقي نماند كه مردمش، لباس سياه نپوشيده باشند. قيام ابومسلم و ظهور سياه جامگان عباسي نيز دقيقاً در همين دوره حساس تاريخي صورت گرفت. بني عباس كه در بحبوحه قيام زيد و يحيي خود و پيروان خويش را از معركه و جنگ بابني اميه و خطرات ناشي از آن بركنار داشته بودند، اوضاع و شرايط را جهت بهره‏برداري مناسب ديدند و به بهانه خونخواهي شهداي مظلوم كربلا و زيد و يحيي، پرچم سياه و سياهپوشي را ابزار اعلام عزاي شهداي اهل بيت(ع) ساختند و با اين ترفند دوستداران اهل بيت(ع) را پيرامون خود گرد آوردند؛ و براي آن كه اين تبليغ ظاهري را در اذهان مردم زنده نگه دارند، پس از به قدرت رسيدن، سياهي پرچم و لباس را شعار هميشگي خويش ساختند.

به دليل همين فريبندگي ظاهري بود كه امام صادق(ع) و ديگر ائمه(ع) به رنگ و لباس سياه خرده مي‏گرفتند؛ يعني مخالفت امام در اين موارد، به سياهپوشي رسمي و خاصي كه از سوي بني عباس تحميل شده و نماد بستگي و اطاعت از حكومت ستمگران به شمار مي‏آمد، ناظر است نه سياهپوشي در عزا و ماتم؛ به ويژه مصائب اهل بيت(ع).23

سخن پاياني

آنچه به اجمال و اختصار گذشت، نشان مي‏دهد: اولاً، سياهپوشي سنت منطقي بشر در طول تاريخ بوده و در ايران باستان، يونان و اعراب رواج داشته است. ثانياً، سياهپوشي بر مصائب اهل بيت(ع) تداوم همان سيره انساني است. ثالثاً، سياهپوشي از سوي عباسيان يا اعراب پس از اسلام به ايران منتقل نشده، از ديرباز در فرهنگ و تمدن ملت ايران ريشه داشته است.

به هر روي، لباس سياه نشانه عشق و دوستي به ساحت امامان پاك
اعلان جانبداري از سرور آزادگان در جبهه ستيز حق و باطل
و اظهار تيره شدن آفاق حيات معنوي است. آن كه در عزاي امامان نور(ع)، خصوصاً سالار شهيدان، جامه سياه مي‏پوشد، جسمي تيره ولي جاني روشن دارد، در ظاهر سياه است ولي در باطن سپيد.

و چه خوش گفته است شيخ محمود شبستري در گلشن راز:




  • سياهي گر بداني نور ذات است
    چه مي‏گويم كه هست اين نكته باريك
    شب روشن ميان روز تاريك



  • به تاريكي درون، آب حيات است
    شب روشن ميان روز تاريك
    شب روشن ميان روز تاريك




1. احمد عزيزي.

2. شوري(42):23؛هود(11):29؛ ميزان الحكمة، ج 2، ص 236.

3. بحارالانوار، ج 44، ص 287.

4. امالي، شيخ طوسي، ص 305.

5. در اين خصوص نگا: چشمه فيض.

6. طبق فرموده امام صادق(ع) به معاويه بن وهب، عزاداران سيدالشهداء(ع) در روز عاشورا از آب و غذا دوري جويند تا آن كه يك ساعت از وقت فضيلت نماز عصر بگذرد، آنگاه در حد لزوم به غذاي معمول صاحبان مصيبت، سدّ جوع و عطش كنند.(نگا: تاريخ النياحة الامام الشهيد الحسين بن علي(ع)، سيد صالح شهرستاني، ج1، ص157ـ159) اين روايت بايد براي ما تأمل برانگيز باشد.

7. نگا: يادداشت‏هايي در زمينه فرهنگ و تاريخ، دكتر غلامحسين يوسفي، ص272و273.

8. در كتاب برهان قاطع در برابر واژه سياهپوش آمده است: «شب گرد و عسس و مير بازار و مير شب را گويند، و چاووش را نيز گفته‏اند و آن كسي باشد كه پيشاپيش پادشاه دور باش گويد و اين جماعت در قديم به جهت هيبت و صلابت و سياست سياه مي‏پوشيده‏اند،»(برهان قاطع، محمد حسين تبريزي، ص683) ابن اثير يكي از مورخان برجسته مي‏نويسد: ابومسلم خراساني روزي خطبه خواند. مردي برخاست و پرسيد: اين علامت سياه كه بر تو مي‏بينم چيست؟ گفت: ابو زبير از جابر بن عبدالله انصاري روايت كرده است كه گفت: پيغمبر(ص) هنگام فتح مكه عمامه سياه بر سرداشت و اين لباس هيبت و لباس دولت است.»(الكامل، ابن اثير، ترجمه عباس خليلي، ج9، ص114)

9. بحارالانوار، ج 43، ص 174ـ180.

10. براي اطلاعات تفصيلي نگا: زندگي مسلمانان در قرون وسطي، دكتر علي مظاهري، ترجمه مرتضي راوندي، ص68و69؛ رنگ در تاريخ ايران، دكتر مريم ميراحمدي؛ فصلنامه مطالعات تاريخي، سال اول، ص 115 به بعد؛ فرهنگ البسه مسلمانان، دُزي، ترجمه دكتر حسينعلي هرري، ص342ـ349.

11. نگا: معجم البلدان، ياقوت حموي، ج3، ص 452 و تاريخ گيلان و ديلمستان، ميرسيد ظهير الدين مرعشي، ص 223.

12. دائرة المعارف، پطرس باستاني، ج 6، ص710ـ712.

13. همان.

14. اخبار الدولة العباسية، تحقيق دكتر عبدالعزيز دوري و دكتر عبدالجبار مطلّبي، ص 247.

15. السيرة النبوية، ابن هشام، تحقيق مصطفي سقا، ج 3. ص 10و11.

16. سياهپوشي در سوگ ائمه نور، علي ابوالحسني، ص 76و77.

17. براي اطلاع بيش‏تر نگا: تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، آدام متز، ترجمه علي رضا ذكاوتي قراگزلو، ج2، ص 127 به بعد؛ سياهپوشي در سوگ ائمه نور. همان ص 53 ـ93.

18. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج 16، ص 22.

19. بحارالانوار، ج 45، ص 188؛ وسائل الشيعة، ج 2، ص 890.

20. وسائل الشيعه، ج 3، ص 361.

21. نگا: سياهپوشي در سوگ ائمه نور، ص 129ـ155.

22. نگا: شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 7، ص 172؛ تاريخ الاسلام، دكتر ابراهيم حسن، ج1، ص 408 و ج 2، ص 447ـ 448.

23. نگا: سياهپوشي در سوگ ائمه نور، ص195ـ200.

/ 1