ضابطه های نواندیشی دینی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ضابطه های نواندیشی دینی (1) - نسخه متنی

سید محمد قائم مقامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





ضابطه هاي نوانديشي ديني (1)

اين مقاله در صدد تحليل پديده نوانديشي ديني و دو قطب مخالف آن، يعني تحجر و روشن فكري افراطي است. تحجر زماني شكل مي گيرد كه پديدارهاي ديني، جدا از مباني و علل وجودي آنها موضوعيت يابند، يعني ويژگي هاي تاريخي يك پديده تاريخي، از محتوا و روح آن جدا نشود. چنين نگاه پديدار شناسانه اي، يك حادثه تاريخي را با همه ويژگي هايش ندارد، و جاودانگي اسلام نيز به معناي باز تولدي صدر اسلام با همه ويژگي ها، حتي ويژگي هاي جغرافيايي آن است. براي متحجر، ساختار و صورت پديده هاي تاريخي در حكم تابوست، منشأ اين پديده، انحراف جريان خلافت و جلوگيري از نقل حديث و اكتفا به قرآن است، چرا كه پيامبر و ائمه عليه السلام با تكيه بر عنصر اجتهاد و نقادي عقلاني و القاي ضوابط كلي (مانند عام و خاص، ناسخ و منسوخ و...) امكان تفكيك ساختارهاي تاريخي و عصري از ساختارهاي ثابت و فرا زماني را فراهم مي كردند. بر خلاف تحجر، روشن فكران مدعي دين، رويكردي ابزاري به دين دارند و در صدد فهم آزاد از دين هستند. نقطه اعتدال، روشن فكري ديني و نوانديشي ديني است كه معتقد به تركيب عنصر تاريخي و غير تاريخي و ضرورت جدا سازي آنها با روشي مشخص است كه به آن اجتهاد مي گوييم.



اما گروهي كه به واقع، صورت تقلب يافته روشن فكر ديني هستند و دين را از روي ناچاري و مصلحت پذيرفته اند (نه به عنوان يك سازمان معرفتي حق)، بدون تكيه بر فهم روشمند دين و تفكيك قالب از محتوا، تفسير به رأي و التقاط را پيشه كرده اند. التقاط به معناي به كارگيري صرف معارف بيروني براي فهم دين نيست، بلكه بي توجهي به روش شناسي علوم و در هم ريختن معارف ناهمگون از جهت روش شناسي در يكديگر است. روش فهم دين، روش اجتهادي است كه بر پايه هاي قطعي استوار است (اگر چه ممكن است مجتهدان به نتايج گوناگوني برسند). نوانديشي غير ديني، با روشهاي غير اجتهادي به بررسي دين مي پردازد، همانند گروه مجاهدين خلق كه با منطق ماركسيستي، تفسير قرآن مي كردند. به همين دليل است كه امام خطر اسلام منهاي روحانيت را گوشزد مي كردند، زيرا روحانيت (به معناي عالم ديني) حامل روش فهم دين و سمبل اجتهاد ديني است.


غلبه اين التقاط، موجب غلبه رويكرد معرفت شناختي بر رويكرد معرفتي در دين مي گردد. اينها موضوع بحث را تنها خود دين قرار مي دهند و هدفشان حداقلي كردن دين و سكولاريزه كردن آن است. دين در تعريف آنان، پديده اي شخصي و دروني است كه نمي تواند حالت اجتماعي به خود گيرد. از اين رو، اين گروه نمي توانند روشن فكر ديني به حساب آيند، زيرا تكيه بر گفتمان عقلاني و اجتماعي، ويژگي يك روشن فكر ديني است. نقطه عزيمت اين افراد، دغدغه هاي ديني و تلاش براي برون رفت از بحران دنياي مدرن بود كه به واسطه انحراف از مسير اجتهاد، به سكولاريسم رسيدند. نويسنده در ادامه، به بيان روش هاي نوگرايي و نوانديشي مي پردازد و فقدان مبناي انديشه اي، عمل گرايي صرف، آسيب پذيري و ناتواني در نظريه پردازي را از ويژگي هاي نوگرايان مي شمارد


1- كيهان، 7 و 9 / 8 / 81. / بازتاب انديشه ، 32.

/ 1