تقويت امانتدارى مهمترين نياز جامعه
حجةالاسلام عبدالكريم پاكنيا از مهمترين دغدغههاى عصر ما تضعيف و كم رنگ شدن خصلت زيبا و خدا پسندانه امانتدارى است. فراگير شدن اين پديده ناشايست ممكن است در تمام ردههاى جامعه تأثير منفى بگذارد. حتى بعيد نيست در اثر عملكرد برخى افراد اساساً اين صفت والاى انسانى جايگاه ارزشمند خود را از دست بدهد و در نتيجه انسانهاى امين و درستكارى عقب رانده شده و نكوهش شوند و افراد خيانت پيشه و چاپلوس و دروغگو مورد مدح و ستايش و تشويق قرار گيرند. اين امر همان وارونه شدن ارزشها و تبديل آن به ضد ارزش مىباشد كه اميرمؤمنان على(ع) در خطبه 108 نهج البلاغه آن را پيشبينى كرده و فرمود: «و غار الصّدق و فاض الكذب و استعملت المودّة باللسان و تشاجر النّاس بالقلوب و صار الفسوق نسباً و العفاف عجباً و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوباً؛راستى از ميان رفته و دروغ شايع مىشود مردم در زبان با هم دوست و در دل با هم دشمن مىشوند، به گناه افتخار مىكنند و از پاكدامنى به شگفت مىآيند و اسلام را همچون پوستينى واژگونه مىپوشند.» عبدالواسع جبلى نيز در اين زمينه چنين سروده است:
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
شد راستى خيانت و شد زيركى سفه
شد دوستى عداوت و شد مردمى جفا
زين هر دو نام ماند چو سيمرغ و كيميا
شد دوستى عداوت و شد مردمى جفا
شد دوستى عداوت و شد مردمى جفا
1ـ آشكار ساختن اهمّيت امانتدارى
همچنانكه مىدانيم كه اشتياق به چيزى بعد از معرفت و شناخت ارزش آن است و ميانبرترين راه براى نشان دادن اهمّيت هر چيزى شناساندن صحيح آن و بيان كردن منافع و فوائد اوست. گذشته از اين انسان فطرتاً طالب سود و نفع بوده و تلاش مىكند با جلب منفعت و دفع مفسده، عزت نفس خويش را كه يك نياز طبيعى است به دست آورد و در نهايت غريزه كمالجوئى خود را ارضا كند. بنابراين ما مىتوانيم با ذكر آثار و بركات امانتدارى و تأثير آن، كمال شخصيت انسان و توضيح اهمّيت آن در زندگى افراد و سطح جامعه، مردم را به سوى امانتدارى ترغيب نموده و اين ويژگى را در وجود آنان تقويت كنيم. شواهد فراوانى در سيره و تاريخ ائمه اطهار(ع) و زندگى بزرگان دين در رابطه با اين شيوه وجود دارد كه ما به برخى از آنان اشاره مىكنيم: امام باقر(ع) در مورد اهميت فوق العاده امانتدارى مىفرمايد: «عليكم بالورع والاجتهاد و صدق الحديث و اداء الامانة الى من ائتمنكم عليها برّاً كان او فاجراً، فلو انّ قاتل علىّ بن ابى طالبٍ(ع) ائتمننى على امانةٍ لادّيتها اليه؛(1) بر شما باد! پارسائى، تلاش و كوشش، راستگوئى و بازدهى امانت به هر كسى كه شما را امين ساخته و امانتى به شما سپرده است شخص نيكوكار باشد يا بدكار، اگر قاتل على بن ابىطالب (ع) بر من امانتى بسپارد مطمئناً من آنرا براى او باز خواهم گرداند.» اين بيان شيواى پيشواى پنجم(ع) با استفاده از اين شيوه در توسعه و گسترش فرهنگ امانتدارى صورت گرفته است. در بعضى از روايات ضمن توصيه به امانت دارى و راستگوئى، اين ويژگى ارزشمند مهمترين ملاك ارزيابى ايمان و شخصيت افراد قرار گرفته است. امام صادق(ع) فرمود: «لا تغترّوا بصلاتهم، و لا بصيامهم فانّ الرّجل ربّما لهج بالصّلاة و الصوم حتى لو تركه استوحش ولكن اختبروهم عند صدق الحديث و اداء الامانة؛ به نماز و روزه افراد فريب نخوريد چه بسا برخى از مردم به نماز و روزه عادت كرده و به آن شيفته مىشود تا آنجائى كه اگر اين عادت را ترك كند به هراس مىافتد ولى آنها را با راستگوئى و اداء امانت آزمايش كنيد.» امام صادق(ع) با اين گفتار حكيمانه خويش اهميت امانتدارى و راستگوئى را آن چنان بالا برده كه ميزان شخصيت، اعتماد كردن و در واقع ملاك سنجش ايمان راستين افراد قرار داده است. زيرا نماز و روزه ظاهرى و ساير اعمال عبادى افراد را نمىتوان معيار ارزش قرار داد براى اينكه ممكن است بعد از مدتى اينها جزء عادات شخصى وى شده باشد و فرد بدون توجه به روح عبادت آن اعمال را انجام دهد و يا به انگيزههاى غير خدائى به عبادت اشتغال ورزد كه هيچگونه تأثيرى در تكامل روح و پيشرفت فضائل اخلاقى در انسان ندارد بلكه گاهى عبادتهاى بى خاصيت افراد تأثير منفى در نسل جديد مىگذارد. بنابراين در شناخت ايمان راستين بايد به راستگوئى و امانتدارى افراد تكيه كرد. در همين رابطه امام جواد(ع) از اميرمؤمنان (ع) نقل فرمود كه: «لاتنظروا الى كثرة صلاتهم و صومهم و كثرة الحجّ و المعروف وطنطنتهم بالليل، انظروا الى صدق الحديث و اداء الامانة؛(2) نگاه نكنيد به بسيارى نماز و روزه افراد يا اينكه زياد به حج مىروند و در ظاهر كارهاى نيك انجام مىدهند و شبها دعا و زمزمه دارند (اين اعمال شما را فريب ندهد) شما فقط دقت كنيد به راستگوئى و اداء امانت آنها». با توجه به اين سخنان ارزنده ما بايد افراد جامعه خود را از اهميت اين خلق پسنديده در نزد خداوند و رهبران الهى آگاه سازيم و همچنين به كارگمارى افراد و سپردن مسئوليتها را با توجه به اين معيار انجام دهيم و گرنه ممكن است در جامعه ما افرادى پيدا شوند كه در مراسم مذهبى شركت مىكنند، به دين دارى تظاهر نمايند در حج رفتن پيشقدم بوده و بارها مشرف شوند امّا در راستگوئى و امانتپردازى دچار مشكل باشند و نتوانند از عهده برآيند: البته امانتدارى از منظر امام صادق(ع) سه مرحله دارد كه بايد يك شخص امين در هر سه مرحله موفق باشد و گرنه نمىتوان به وى امين و امانتدار راستين اطلاق كرد. آن حضرت فرمود: «لايكون الامين اميناً حتّى يؤتمن على ثلاثةٍ فيؤدّيها: على الاموال و الاسرار و الفروج، و ان حفظ اثنين و ضيّع واحدةً فليس بامينٍ؛(3) كسى را نمىتوان امين دانست تا اينكه در سه مورد امانتدارى خود را نشان دهد: در حفظ اموال، حفظ اسرار و حفظ ناموس اگر چنانكه دو مورد را مراعات كند اما در يكى بلغزد او امين نخواهد بود.» ناگفته نماند كه اين مراحل به ترتيب درجات امانتدار را نشان مىدهد زيرا امانتدارى در اموال آسانتر از اسرار است و اين دو آسانتر از امانتدارى در ناموس است. اين همه اهتمام و توجه ويژه به مقوله امانتدارى در سيره اهل بيت(ع) اگر به عموم بيان شود. مىتواند در پايدارى و تقويت اين روحيه والا آحاد مردم را يارى كند. آيا مىدانيد مهمترين عاملى كه سبب شد على(ع) در نزد پيامبر(ص) به آن مقامات عاليه دست يابد چه بود؟ امام صادق در پاسخ به اين پرسش فرمود: «فانّ علياً(ع) انّما بلغ ما بلغ به عند رسول اللّه (ص) بصدق الحديث و اداء الامانة؛(4) همانا على(ع) به آن مقامات عالى در نزد رسول خدا با راستگوئى و اداء امانت نائل شد». 2ـ ياد آورى فوائد و بركات
بيان فوائد بيشمارى كه براى امانتدارى ذكر شده تأثير فراوانى در تقويت روحيه امانتدارى در افراد دارد. به عنوان نمونه رسولخدا(ص) در اين زمينه فرمود: «الامانة تجلب الغنى؛حفظ و اداء امانت موجب جلب ثروت مىشود.» آن حضرت با اين بيان شيوا يكى از فوائد امانتدارى را بيان كرده و مردم را به سوى آن ترغيب مىكند. البته علت اين قضيه روشن است اگر فردى امين و درستكار باشد مردم به آنها اعتماد مىكنند و در اثر اطمينان و اعتماد مورد توجّه خلق قرار مىگيرند و مردم كارهاى خود را به آنان واگذار كرده و كار و زندگىشان رونق مىگيرد. در اين زمينه مىتوان با استفاده از آيات و روايات متعدد و خاطرات و نظرات بزرگان دين و تجربيات شخصى آثار و فوائد بيشمار امانتدارى را بررسى كرده و به مسئولين، مديران، جوانان، زنان و مردان جامعه اسلامى بيان كرده و توضيح داد. آنچه از بررسى روايات بر مىآيد برخى از فوائد امانت دارى عبارتند از: حاكم شدن فضاى اعتماد به همديگر، گسترش امنيت و آسايش در جامعه، تحكيم جايگاه اجتماعى افراد، داشتن زندگى شاد و نشاط آور، كامل شدن ايمان و فضائل اخلاقى، محبوبيت نزد خداوند متعال، رسيدن به سرچشمه فضائل، تقويت احساس اعتماد به نفس و آرامش وجدان، هماهنگى با انبياء و اولياء، مأيوس شدن شيطان، امنيت در روز قيامت، ايجاد وحدت و همدلى.(5) اساساً بدون شناخت منافع و آثار يك عمل خير انجام آن غير مقدور است زيرا انسان انگيزه و محرّكى براى آن نخواهد داشت. مولاى متقيان فرمود: «من لم يعرف منفعة الخير لم يقدر على العمل به؛(6) هر كس بهرههاى اعمال نيك را نداد براى انجام آن قادر نخواهد بود. براى توضيح بيشتر نقل خاطرهاى از سيره تربيتى امام صادق(ع) در اين زمينه مناسب مىنمايد: عبدالرحمن بن سيابه كوفى مىگويد: موقعى كه پدرم از دنيا رفت، يكى از دوستانش براى تسليت به منزل ما آمد و پس از تفقد و دلدارى، از وضع مالى ما جويا شد. برايش توضيح دادم كه پدرم هنگام مرگ مالى بجاى نگذاشت و ما هم اكنون دست خالى هستيم. او هزار درهم به من داد و گفت: با اين پول، خريد و فروش كرده و از منافعش مخارج زندگى را، تأمين نماو در حفظ و نگهدارى اصل آن مراقبت كن! من بى اندازه از اقدام به موقع آن مرد مسرور شدم و نزد مادرم دويدم و گشايشى را كه خداوند برايمان فراهم نموده بود براى او گفتم و شب را با خوشحالى تمام بسر برديم. روز بعد بازار رفتم و به شخصى كه با پدرم سابقه رفاقت داشت مراجعه كردم. او براى من مقدارى كالاى تجارتى و و پوشاك خريد و من در مغازهاى آنها را در معرض فروش گذاشتم. خريدو فروش لباس ادامه يافت و من به فضل الهى از اين راه سود كلانى بردم و كارم رونق گرفت. موسم حج فرا رسيد و شوق زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج در دلم افتاد، مادرم را از نيت خود با خبر كردم. او گفت: پسرم! تو قبل از سفر حج وظيفه مهمترى دارى كه بايد انجام دهى و آن اين است كه هزار درهم امانت آن مرد را به او برگردانى و خود را از بدهكارى مردم نجات دهى. من آن پول را آماده كردم و نزد او رفته و امانت را به صاحبش تسليم نمودم. گفت: چرا پول را بر مىگردانى؟ اگر مقدارش كم است بر آن بيفزايم؟ گفتم: نه. قصد سفر حج دارم و خواستم امانت ترا قبل از سفر رد كرده باشم، صاحب پول آنچنان خوشحال شد كه گويا من آن مبلغ را از جيب خودم به وى بخشيدم. آنگاه به تهيه مقدمات سفر پرداخته و قدم در راه خدا نهادم. پس از انجام مناسك، به مدينه رفته و به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم. گروه بسيارى از مردم در اطراف آن حضرت گرد آمده و مسائل خود را از حضرت مىپرسيدند. من كه جوانى نورس بودم پائين مجلس نشستم. هنگامى كه مجلس خلوت شد، امام(ع) به من اشاره كرد و من نزديك رفتم. از من پرسيد: آيا كارى دارى؟ خودم را معرفى كردم. از پدرم سؤال كرد: گفتم: وفات كرد! حضرت ناراحت شد فرمود: خدايش رحمت كند، آيا ثروتى براى تو باقى گذاشت؟ گفتم، نه. پرسيد: پس مخارج حج را از كجا آوردى؟ من نيز داستان آن مرد نيكوكار و تجارت خود را براى امام (ع) شرح دادم، پيش از آنكه سخنان من تمام شود، حضرت با نگرانى پرسيد: با پول امانتى آن مرد چه كردى؟ گفتم: آنرا به او رد كردم. فرمود: احسنت! كار خوبى كردى! مىخواهى ترا نصيحتى بكنم؟ گفتم: بله، فدايت شوم. فرمود: بر تو باد راستگوئى و امانتدارى! انسان راستگو و امانتدار شريك مال مردم است. آنگاه انگشتان دستانش را درهم داخل كرد و فرمود: اين چنين!(7) عبدالرحمن بن سيابه در ادامه مىافزايد: بعد از آن من سفارش امام(ع) را به كار بستم و تا الآن (آنچنان وضع ماليم خوب شده است كه) سيصد و شصت هزار درهم حقوق مالى و وجوهات شرعيه پرداختهام.(8) پيشواى ششم در اين روايت، علاوه بر اينكه، اين جوان كوفى را بخاطر امانتدارى ستوده و تشويق مىكند، براى شناساندن و تقويت امانتدارى در وجود او، ضمن توصيه به اين خصلت زيبا، آثار و بركات آنرا نيز بر وى يادآور مىشود تا او با آگاهى بيشترى به سمت امانتدارى متمايل شود. همچنين مادر اين جوان نيز كه در تحريك و ترغيب فرزندش به اداى حقوق مردم پافشارى كرده و قاطعيت نشان مىدهد در اين زمينه سرمشق مناسبى براى پدران و مادران و مسئولين است. گذشته از اينها، بازگرداندن سپردههاى مردم در هنگام مسافرت كه به پيروى از سيره اهل بيت (ع) انجام يافته ـ بويژه آنكه امام(ع) با نگرانى از او مىپرسد: وقتى به سفر آمدى با آن وديعه چه كردى؟ ـ يكى ديگر از پيامهاى تربيتى اهلبيت (ع) به آحاد مردم بويژه بر متوليان امر مىباشد. افزون بر اينها در اين روايت پرداختن وجوهات شرعيه مورد توجه قرار گرفته كه يكى ديگر از اقسام امانتدارى است. 3ـ آموزش عملى امانتدارى
در ميان شيوههاى تربيتى آموزش عملى بهترين و موفقترين طريقه تعليم و تربيت است. پند و اندرزى كه از راه گوش ما به قلب انسان راه مىيابد قطعاً مؤثر است ولى اثرش محدود و موقتى است، بدين جهت اگر مبلغ و مربى به موعظه تنها اكتفاء كند و گفته هايش در عمل او محسوس نباشد تأثيرى بر مخاطب نخواهد داشت. ولى اگر او گفتارش را در رفتار نشان دهد اثرى عميق و ماندگار در دلهاى مخاطبان گذاشته و مؤثرترين انگيزه را براى عمل ايجاد خواهد كرد. راز موفقيت رسول اكرم(ص) و پيشوايان معصوم(ع) در تربيت انسانها را بايد در همين حقيقت جستجو نمود. پيامبر اسلام (ص) قبل از بعثت در مكه در اثر عملكرد شايسته خويش، به لقب «امين» شهرت يافت و يا در سختترين بحرانهاى زندگى اش كه حتى جانش در خطر بود و مىخواست به سوى مدينه مهاجرت كند، على(ع) را مأمور نمود كه امانتها را به صاحبانش برگرداند، گرچه آنان دشمن او بودند، قرآن از پيامبران بزرگ الهى به عنوان امين ياد مىكند.(9) و بالاخره نمونههاى فراوانى در سيره عملى اهل بيت(ع) در اين زمينه وجود دارد، كه ما را به اين واقعيت رهنمون مىشود. بنابراين سرمشق عملى بودن رهبران جامعه، مديران ارشد، مربيان، معلمان چنين تأثير ماندگارى در تقويت روحيه امانتدارى در افراد دارد. ما فقط به نقل دو نمونه از سيره عملى رسول اكرم(ص) در زمينه پاسدارى از امانت بسنده مىكنيم: 1ـ پيامبر اكرم (ص) دوران جوانى را قبل از بعثت مىگذراند و هنوز با خديجه ازدواج نكرده بود كه به عنوان وكيل با اموال خديجه يك سفر تجارتى به سوى شام رفت. قبل از سفر خديجه كسى را به دنبال آن حضرت فرستاد كه: راستگوئى، امانت دارى و اخلاق پسنديدهات توجه مرا جلب كرده است من حاضرم دو برابر آنچه به ديگران مىدادم، به تو بدهم و دو غلام ويژه خود را با تو همراه خواهم كرد كه در تمام مراحل سفر در تحت فرمان تو باشند. پيامبر(ص) اين پيشنهاد را پذيرفت و به همراه كاروان به شام رفت. سفر پايان يافت و همگى اهل كاروان با سودى سرشار و بى سابقه به مقصد رسيدند. خديجه در مورد وكيل جوان و امين قريش از غلام خود سؤال كرد. او نيز وقتى از كرامات، صفات برجسته و پسنديده و امانتدارى حضرت محمد(ص) به خديجه گزارش داد خديجه گفت: ميسره! كافى است علاقه مرا به محمد(ص) دو چندان كردى. برو من تو و همسرت را آزاد كردم.(10) 2ـ در ماجراى هجرت پيامبر(ص) از مكه به سوى مدينه حضرت رسول(ص) على (ع) را در مكه گذاشت كه امانتها و سپردههاى مردم را ادا كند زيرا قريش آن حضرت را پيوسته در جاهليت به امانتدارى و راستگوئى مىشناختند و او را محمد امين مىگفتند و امانتهاى بسيارى به آن حضرت مىسپردند و هم چنين در موسم حج در مكه زائران حرم امانتهاى خويش را نزد آن حضرت به وديعه مىسپردند و بعد از بعثت نيز اين برنامه ادامه داشت براى همين به على (ع) در هنگام هجرت فرمود: صبح و شام در ابطح ندا كن و با صداى بلند بگو: هر كس نزد محمد(ص) امانتى به وديعه نهاده بيايد و از من بگيرد و امانتهاى مردم را در ملأ عام و آشكارا به آنان تحويل ده زيرا تو جانشين من هستى.(11) على(ع) نيز به نقش عملى مربى گرانقدرش حضرت رسول خدا(ص) مباهات كرده و مىفرمايد: «يرفع لى فى كلّ يومٍ علماً من اخلاقه و يأمرنى بالاقتداء به؛ آن حضرت براى من هر روز از سجاياى پسنديده خود پرچمى مىافراشت و امر مىفرمود، عملاً از اخلاق آن حضرت پيروى كنم.(12) پرورشهاى عميق و عالمانه و عملى رسول اكرم(ص) تمام استعدادهاى نهانى وجود مقدس على(ع) را شكوفا نموده و در مدت كوتاهى به عالىترين مدارج انسانيت رسانيد و اين گوياى تأثير شگرف رفتار بزرگان، رهبران و مربيان جامعه در اعمال و رفتار آحاد مردم و جوانان و نوجوانان مىباشد. يكى از بزرگان در ضمن سخنانى كه خطاب به مبلغان و مربيان ايراد مىكرد چنين گفت: اگر شما يك ماه تمام در رابطه با يك موضوع اخلاقى صحبت كنيد و تمام جوانب و زواياى آنرا بررسى و موشكافى نموده و با شكلى زيبا و سخنانى شيوا بر مخاطبين عرضه كنيد در مدت كوتاهى تمام گفتههاى شما و يا اكثر سخنانتان از حافظه شنوندهگان پاك مىشود اما در طول اين مدت اگر يك عمل مثبت و يا منفى قابل توجه از شما سر بزند آن عمل تا مدتهاى مديد در خاطر آنان باقى خواهد ماند. 4ـ شناساندن اسوههاى امين
تأثير الگو و نقش پذيرى انسان از وى يك امر طبيعى است كه از غريزه تقليد سرچشمه مىگيرد. حس تقليد يكى از نيرومندترين غرايز بشرى است كه در طبيعت هر انسانى به وديعت نهاده شده است و در صورت هدايت صحيح آن مىتواند دستاوردهاى ريشه دار و سودمندى را براى شخص در پى داشته باشد. در حقيقت وجود غريزه تقليد زمينه ساز تأثير الگوها و اسوه هاست. از شاخصترين ويژگيهاى مكتب تربيتى اسلام ارائه الگوهاى كامل و بى عيب و نقص براى پيروان خود مىباشد كه آنها را مىتوان مظهر جلال و جمال و كمال حضرت حق قلمداد كرد. در همين راستا يكى از شيوههاى تربيتى قرآن شناساندن اسوه و سرمشق مىباشد. بر خلاف ساير مكاتب تربيتى و مادّى كه در آن مدل روشن و كاملى از انسانهاى خودساخته و ايده آل براى عرضه به مردم وجود ندارد. از منظر آئين وحيانى اسلام رسول اكرم(ص) بارزترين الگوى كامل و تمام عيار براى مسلمانان مىباشد و خداوند در اين زمينه فرمود: «لقد كان لكم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنهٌ؛(13)مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا(ص) سرمشق خوبى است.» هر چقدر مسلمانان بيشتر از آن حضرت پيروى كنند و در اخلاق و رفتار و كردار از آن بزرگوار تأسّى جويند بيشتر به كمالات نزديك خواهند شد. يكى از مهمترين ويژگيهاى رسول خدا(ص) امانتدارى وى است كه دوست و دشمن آنرا پذيرفته بود. او در امانتدارى نه تنها سرمشق مسلمانان بلكه الگوى همه انسانها بود. رسول خدا نه تنها خود چنين بود بلكه ياران خويش را نيز با اين ويژگى ارزش داده و براى امور مهم برمىگزيد و امانتدارى و صداقت را در سرلوحه برنامه هايش قرار داده بود. به همين جهت امام صادق(ع) در پيام خود به عبداللّه بن ابى يعفور به اين نكته تأكيد كرده و فرمود: اى عبداللّه! دقت كن در آن چيزى كه حضرت على(ع) را در نزد رسول خدا(ص) سرافراز كرد و به آن مقامات عالى رسانيد، پس تو هم آنها را براى خودت لازم بدان و شخصيت خويش را به آن صفات زيبا بياراى! بدان! مطمئنّاً على (ع) در نزد پيامبر(ص) به آن درجه و عظمت نرسيد مگر با راستى و امانتدارى.(14) گذشته از اين مىتوان براى ترويج و تقويت امانتدارى نمونههاى عينى و ملموس را از عصر خود شناسائى كرده و معرفى كنيم. هر كجا فردى امين و درستكار باشد او را به ديگران شناسانده و خصلتهاى نيكويش را بستائيم. خاطرات، و داستانها و هرگونه مطالبى را در اين زمينه منتشر سازيم. در قرآن حضرت يوسف و حضرت موسى و ساير پيامبران الهى را با صفت امين در ناموس و اسرار و اموال ستايش كرده و با روشنترين عبارات معرفى مىكند. زندگى ائمه اطهار(ع)، ياران شايسته آن بزرگواران، علماى صاحب نفس، عرفاى برجسته و انسانهاى پاك و وارسته در هر عصر و زمانى مىتواند مطرح شده و سرمشق ديگران باشد. گاهى نيز مىتوان با ارائه نشانهها و علامتهاى انسانهاى وارسته آنها را شناساند. روزى پيامبر اكرم(ص) رو به مردم كرده و فرمود: آيا مىخواهيد مؤمن واقعى را بشما معرفى كنم؟ مؤمن كسى است كه انسانهاى با ايمان او را بر جان و مال خود امين بدانند.(15) 5 ـ تشويق و تكريم انسانهاى امين
تشويق در روح و جان آدمى اثر فوق العاده و معجزه آسائى دارد و او را در انجام كار مصممتر مىكند چرا كه هر انسانى طبعاً خودش را دوست دارد و احترام و قدرشناسى ديگران عزت نفس او را تقويت كرده و از ته دل مسرور مىسازد. اين شيوه محركى بسيار قوى براى رساندن افراد تشويق شده به سوى اهداف مطلوب مىباشد. آرى تكريم و تشويق، افراد را در مداومت آن عمل به شوق مىآورد و او را ناخواسته به سوى تكرار عمل مىكشاند. در مقابل ناسپاسى، دلسردى و يأس بدنبال دارد. على(ع) مىفرمايد: هرگز نيكوكار و بدكار در نزد تو يكسان نباشند زيرا چنين روشى نيكوكار را در كار نيك بى رغبت كرده و بدكار را به سوى كار بد سوق مىدهد.(16) تجربه نشان داده است كه هرگاه متوليان و دست اندركاران جامعه در مقابل فردى كه فعاليتهاى دلسوزانه و مخلصانه انجام مىدهد بىتفاوت باشند و عمل نيك وى را مورد ستايش و تحسين قرار ندهند او براى ادامه فعاليتهاى دلسوزانه كمتر علاقه نشان مىدهد و يا مأيوس مىشود. از منظر اسلام اصل تشويق و تنبيه به عنوان يك اصل مسلّم تربيتى پذيرفته شده است و اساساً وجود بهشت و جهنم، انذار و تبشير پيامبران و آيههاى مربوط به پاداش و كيفر، وعده و وعيدهاى شوقانگيز و هراسناك و ساير موارد جلوههائى از تشويق و تنبيه است. خداوند متعال حضرت يوسف(ع) را به خاطر امانتدارى و حفظ ناموس مردم در نوجوانى، تشويق و ستايش مىكند و او را با صفات زيباى امين ، محسن ، متقى و مخلص تحسين كرده و علاوه بر اعطاى حكومت دنيوى، وعده پاداش نيك اخروى و فضل و رحمت الهيه به وى مقرر داشته و دوازدهمين سوره قرآن را به تمجيد و تكريم از آن شخصيت وارسته و امين اختصاص داده است. امام صادق(ع) نيز عبدالرحمن بن سيابه را بخاطر اداى امانت تشويق و تحسين نمود. در هر صورت براى تقويت روحيه امانتدارى در افراد، جوانان، مسئولين و ساير ردههاى اجتماعى بهتر است از اين شيوه قرآنى بهره بگيريم. بدون ترديد تشويق كارگزاران امين، متصدّيان درستكار و مديران و مجريان و كارگران و كارفرمايان و ساير آحاد مردمى كه امانتدارى خود را به نوعى در جامعه ثابت كردهاند نتايج خوب و ثمر بخشى را به دنبال خواهد داشت. 6ـ استفاده از هنر
انسان طبيعتاً از هنر لذت مىبرد و از شيوههاى متنوع و جديد نيرو مىگيرد، چه زيباست براى انتقال و آموزش صفات نيك از روشهاى هنرى و القاءات غير مستقيم بهره گيريم. به كارگيرى هنر و شيوههاى جديد عصر در قالب فيلم، كارتون، تآتر، نقاشى، خط، مسابقه، معمّا، شعر، سرود، خاطره، قصه، برنامههاى رايانهاى و...مىتواند ما را در ترويج آموزههاى اخلاقى و دينى يارى كند. اگر بجاى اين همه برنامههاى بى خاصيت و گاهى زيانبار هنرى، تلويزيونى و سينمائى، بازيگران و هنرپيشهها در نقش انسانهاى امين و درستكار البته با پشتوانهاى قوى و...عمل كنند يقيناً در تمام مردم بويژه در نسل جديد نفوذ خواهند كرد و ويژگىهاى اخلاقى و معنوى را خواهند پذيرفت. اين برنامههاى هنرى، اگر با سوژههاى مثبت و با شيوههاى صحيح تربيتى تنظيم و اجرا گردد، ضمن بيان وقايع تاريخى، معرفى زندگى و شخصيت افراد صالح، آشكار ساختن آثار سوء انحرافات و كجرويهاى افراد خائن و منحرف، روح و قلب مخاطبان خود را تسخير كرده و تا عمق حوادث وقايع آنان را با خود همراه مىكند و با همين شيوه مىتوان الگوهائى ملموس و محسوس از افراد امين در اذهان مخاطبان مجسم ساخته و گفتار و رفتار آنان را سرمشق قرار داد. در فرهنگ اسلامى براى تربيت افراد استفاده از خلاقيتهاى هنرى و روشهاى غير مستقيم جايگاه ويژهاى دارد. بخش اعظمى از تربيتهاى قرآنى با بهرهگيرى از هنر قصه، تمثيل، موزون و همگون بودن آيات ـ كه جذابيت ويژهاى براى خواننده و شنونده دارد ـ حركات نمايشى(مانند داستان آموزش خاك سپارى جنازه هابيل براى قابيل توسط حركت نمايشى دو كلاغ و يا مرافعه نمايشى دو فرشته در پيش حضرت داوود(ع)) شيوه سؤال و جواب و ساير روشهاى هنرى بيان شده است. خداوند متعال تأثير هنر در انحراف مردم را در قرآن كريم بيان كرده و به آثار سوء خيانت سامرى كه با يك هنرنمائى (مجسمه سازى) همراه بود اشاره مىفرمايد و همچنين با نقل قصههاى شيرين و جذّاب به فوائد و آثار امانتدارى و عواقب زشت خيانت در امانت مىپردازد. حضرت امير مؤمنان على(ع) در برابر خواست نامشروع برادرش عقيل، كه از آن حضرت تقاضا مىكرد مقدارى گندم از بيت المال مسلمانان به صورت غير قانونى به او بدهد و در امانت مردم خيانت كند؛ ميلهاى آهنى داغ كرده و به دست او نزديك نمود. آنگاه كه او حرارت آتش را احساس كرد بانگ نالهاش بلند شد. امام (ع) به او فرمود: «اتئنّ من حديدةٍ احماها انسانها للبعه و تجرّنى الى نارٍ سجرها جبّارها لغضبه؛(17)آيا تو از آهن پارهاى كه آدمى آنرا براى بازى خود (در ضمن يك حركت نمايشى) سرخ كرده ناله مىكنى؟ و مرا بسوى آتشى كه خداوند قهار آنرا از روى خشم خويش افروخته، مىكشانى؟! و بدين ترتيب آثار خيانت را عملاً به او فهمانيد. 7ـ تكرار و مداومت
اهميت تكرار و دوام پىگيرى در يك برنامه ترتيبى و پرورش اخلاقى و رشد خصلتهاى نيك، در نهاد انسانها بر كسى پوشيده نيست. در بيان فرق ميان تعليم و تربيت گفتهاند: كه در تربيت،تكرار و ممارست يك اصل اجتنابناپذير است. تكرار موجب مىشود تا خصلتهاى پسنديدهاى كه مورد نظر مربّى است در عمق جان مخاطب نفوذ كرده و به صورت يك عادت و ملكه درآيد. براى ترويج امانتدارى لازم است كه اين موضوع در رأس برنامههاى تبليغى، فرهنگى قرار گيرد، موضوعات امانتدارى پىگيرى شود و پيامها و برنامههاى مربوطه به صورت مداوم تكرار شود. در برنامه آموزشى و تربيتى پيشوايان دين ما اين شيوه به صورت گستردهاى مورد بهرهبردارى قرار گرفته است، دستورات اكيد به مداومت در نماز و روزه و بطور كلى انجام دائمى تكاليف شرعيه، توصيه و ترغيب به تلاوت مكرر قرآن، تكرار برخى آيات بيش از سى مرتبه و توصيه به زنده نگه داشتن ايام اللّه، ياد و نام و خاطره اهل بيت(ع) (بويژه عزادارى امام حسين(ع)) ترغيب به زيارتهاى مكرر، دعاها و مراسمهاى مذهبى،ممارست به كارهاى پسنديده و صفات نيكو، نمونههائى از روش تكرار در فرهنگ اهل بيت(ع) است. آنان براى عمق بخشيدن به روحيه امانتدارى در روح و جان مسلمانان با پيامهاى متعدد بيان فوائد و بركات آن سعى مىكردند كه آنرا به صورت يك عادت در وجود افراد در آورند. تكرار موضوع امانت و امين در آيات قرآن و صدور اخبار و احاديث فراوان كه موجب فتح بابى در متون روائى و فقهى شده است، نشانگر بهرهمندى پيشوايان معصوم ما از شيوه تكرار و مداومت مىباشد. 1. تحف العقول، ص 299. 2. وسائل، ج 19، ص 69. 3. تحف العقول، ص 316. 4. وسائل الشيعه، ج 19، ص 67. 5. تفصيل اين بخش را در مقاله آثار امانتدارى از نگارنده مىتوانيد مطالعه كنيد. 6. غررالحكم، حديث 9009. 7. الكافى، ج 5، ص 134. 8. بحارالانوار، ج 47، ص 384. 9. انى لكم رسول امين، اين آيه شريفه مكرر در مورد پيامبران الهى در قرآن بيان شده است. 10. فروغ ابديت، ج 1، ص 190. 11. حيوةالقلوب، ج 2، ص 461. 12. حليه الابرار، ج 2، ص 30. 13. سوره احزاب، آيه 21. 14. وسائل الشيعه، ج 19، ص 67. 15. اصول كافى، باب مؤمن و علاماته، ح 19. 16. نهج البلاغه، عهدنامه مالك اشتر. 17. نهج البلاغه، خطبه 224.