عبدالحسین زرین کوب و پژوهش در تاریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عبدالحسین زرین کوب و پژوهش در تاریخ - نسخه متنی

سیدضیاءالدین میرمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





عبدالحسين زرين‏كوب و پژوهش در تاريخ

دكتر عبدالحسين زرين كوب در 27 اسفند ماه سال 1301 شمسي در شهرستان بروجرد به دنيا آمد و در خانواده‏اي اهل علم و ورع تربيت يافت. دوران ابتدايي را در سال 1307 ش در بروجرد از مدرسه «كمال» آغاز كرد و دوره متوسطه را در مدرسه «اعتضاد» ادامه داد. در كنار تحصيل در مدارس جديد با ترغيب پدرش همزمان به تحصيل علوم ديني در «حوزه علميه بحرالعلوم» پرداخت. در سال 1319 تحصيلات دبيرستاني را در رشته ادبي به پايان برد. در سال 1324 در رشته ادبيات دانشگاه تهران با رتبه اول پذيرفته شد و در سال 1327 به عنوان دانشجوي رتبه اوّل فارغ التحصيل شد و يك سال بعد دكتراي ادبيات فارسي را در همان دانشگاه آغاز نمود. در سال 1334 تحصيلات دانشگاهي خود را با رساله‏اي با عنوان نقد الشعر، تاريخ و اصول آن به پايان برد. در سال 1335 به عنوان دانشيار دانشكده علوم معقول و منقول به تدريس تاريخ اسلام، تاريخ كلام و مجادلات فرق، تاريخ اديان، تاريخ علوم و تاريخ تصوّف اسلامي مشغول شد. پس از اخذ رتبه استادي دانشگاه تهران در سال 1339 در دانشكده الهيات و معارف اسلامي، دانشكده ادبيات، دوره دكتري دانشگاه تهران و دانشسراي عالي تهران به تدريس پرداخت. مسافرت‏هاي متعدد علمي، مطالعاتي و تحقيقي به كشورهاي اروپايي، آمريكايي و آسيايي انجام داد و سالي چند را هم به عنوان استاد ميهمان در آمريكا به تدريس پرداخت.

حوزه مطالعاتي استاد را درعرصه‏هاي تاريخ، فلسفه، ادبيات، تصوّف، عرفان، تاريخ اديان، آشنايي با معارف قديم و جديد، علوم اسلامي و روش‏هاي تحقيق نوين و تسلط به زبان‏هاي زنده دنيا مي‏توان دانست. ايشان آثار متعدد ادبي، عرفاني و تاريخي از خود به جاگذاشت كه در زمينه آثار تاريخي (يا مجموعه هايي كه به نوعي تاريخي هستند) مي‏توان 22 اثر را شمرد، از جمله: دو قرن سكوت، تاريخ ايران بعد از اسلام، بامداد اسلام، كارنامه اسلام، تاريخ در ترازو، تاريخ مردم ايران، و روزگاران ايران هم‏چنين مقالات متعدد ادبي، عرفاني و تاريخي نيز در نشريات معتبر علمي از ايشان چاپ شده كه از آن ميان به چند كلمه از تاريخ، فرمانروايي ايرانيان بر يمن، نقد و بررسي در باب م‏آخذ تاريخ ايران بعد از اسلام، مصاحبه با تاريخ، درباره تاريخ، تاريخ‏نگري يا تاريخ نگاري مي‏توان اشاره كرد.

دكتر زرين‏كوب پس از عمري تلاش علمي در زمينه تدريس، تحقيق و تضنيف، در سن 77 سالگي در سال 1378 ش دار فاني را وداع گفت.1

رويكردي به روش پژوهش تاريخي دكتر زرين كوب

روش‏هاي پژوهشي و اصول اساسي و راهبردها و راهكارهاي آن در علوم گوناگون، في نفسه هدف و غايت نيست، بلكه كاربردي كردن روش‏هاي پژوهشي، ابزاري است جهت رسيدن به «نظريه علمي» و «قانون علمي».

روش علمي كه عبارت است از مقايسه و مقابله فكر و انديشه با واقعيات بدون استمداد از روش‏ها و شيوه‏هاي پژوهشي به سامان نخواهد رسيد. غلبه بر پيش‏داوري‏ها، پيش‏فرض‏ها، پردازش از راه تعقّل و مطابقت با واقعيت‏ها در هر تحقيق علمي، بدون راهبردهاي روش پژوهشي جامه عيني به خود نخواهد پوشيد. قاعده اخير در عرصه مطالعات و تحقيقات تاريخي نيز صادق است.

فعاليت منظم علمي درتحقيقات تاريخي چه از نوع بنيادي،2 چه از نوع توسعه‏اي3 و چه كاربردي4 بدون به كارگيري تكنيك‏هاي روش پژوهشي تاريخي، منجر به توليد علمي و نظريه علمي از نوع تاريخي نخواهد شد. روش تحقيق و مطالعه تاريخي كه غايت آن توصيف تاريخي5 (چگونگي و بسط امر تاريخي) و تبيين تاريخي6 (چرايي تطوّر تاريخي) است، بدون ابزارها و شاخص‏هاي روش پژوهش تاريخي به نتيجه قطعي تاريخي نخواهد رسيد.

درك معنا و پيام نهفته در حوادث تاريخي و در نهايت استنباط و اجتهاد تاريخي، در سايه حكومت روش‏هاي پژوهش تاريخي تحقق عيني خواهد يافت. ناديده انگاري شيوه‏ها و روش‏هاي پژوهش در مطالعات و تحقيقات تاريخي و هم چنين در اصول اساسي روش‏هاي تاريخي (اصل نسيان،7 اصل تامّل و شك گرايي،8 اصل جامعيت و باز ساخت كلي9) اصل تحقيق و رسيدن به نظريه علمي در تاريخ را عقيم خواهد گذاشت.10

اصولي اساسي از روش‏هاي پژوهش تاريخي دكتر زرين كوب

زرين كوب از محققان صاحب سبك در حوزه تاريخ‏نگاري و تاريخ‏نگري است. در تاريخ‏نگاري از شيوه‏ها و روش‏هاي متعدد پژوهشي بهره برده است. به طور كلي محدوده روش‏هاي پژوهشي ايشان در سه حوزه منابع مادي تاريخ، منابع و متون تاريخي و ويژگي‏هاي اثباتي و سلبي مورخ است. در امر تحقيق و مطالعات تاريخي و سامان دادن به مراحل پژوهش، توجه جدي به صفات ايجابي و سلبي مورخ دارد و از اتصاف مورخ به صفات ثبوتي و سلبي به عنوان نوعي روش پژوهشي در رسيدن به واقعيت تاريخي و حقيقت تاريخي و در نهايت استنباط و اجتهاد تاريخي استفاده مي‏كند. البته تذكر اين نكته لازم است كه در مقاله حاضر به مجموعه‏اي از روش‏هاي ايشان اشاره خواهد شد كه به نوعي مورخ را در رسيدن به وقايع تاريخي و حقايق تاريخي رهنمون مي‏كند؛ هر چند آن روش و شيوه، خصايص ثبوتي و سلبي مورخ باشد.

1. كشف و گردآوري اسناد تاريخي

نقطه ابتدايي و شروع امر تحقيق در مطالعات تاريخي، با كشف و گردآوري اسناد تاريخ شروع مي‏شود. لازمه اين كشف و گردآوري، استقراء تام در تمام روايات، منابع و اسناد تاريخي است. محقق بايستي به تفحّص، تفتيش و استقراء در م‏آخذ و منابع تاريخي اقدام نمايد و گزارش‏ها و آثار باقي مانده ازاسناد مادي، اسناد تصويري و كتبي را مورد ملاحظه قرار دهد و به جمع آوري آن‏ها همّت گذارد.

زرين كوب در مطالعات تاريخي و روش‏هاي پژوهش تاريخي، كشف و گردآوري اسناد گوناگون را يكي از مهم‏ترين قدم‏هاي اوليه و اساسي در تحقيقات تاريخي مي‏داند. البته در اين كشف، مسائل مختلف را بر حسب طبيعت و نوع خويش داراي مراجع مختلف مي‏پندارد و باتوسعه و تنوع تحقيقات و مخصوصاً با تقسيم كار در جهان، ايجاد مراكز اسناد و تسهيلات فنّي را لازم مي‏شمرد.11

2. نقد بروني و نقد دروني12

در نقد منابع تاريخي از دو نوع «نقد بروني يا ظاهري» و «نقد دروني يا باطني» استفاده مي‏كنند. زرين كوب از آن‏ها با عنوان «نقد خارجي يا سطحي» و «نقد داخلي يا عالي» نام مي‏برد.

در نقد بروني، صحت و اصالت اسناد تاريخ بررسي مي‏شود و به نوع خط و كاغذ و زمان تدوين و مكان آن توجه مي‏شود. از نقد داخلي يا دروني كه به دو نوع ايجابي و سلبي تقسيم مي‏شود، جهت دست‏يابي به حقايق تاريخي ازخلال اسناد تاريخي استفاده مي‏كنند. در پي تفسير ظاهر متن و فهم كردن معاني آن، شناختي حقيقي از متن و غرض موءلف آن حاصل مي‏شود. از نظر ايشان، استنباط از اسنادي كه اصالت آن‏ها مورد تحقيق واقع نشده و يااصل آن‏ها در دسترس نيست مورخ را تاحدّ زيادي به اشتباه مي‏اندازد. محقق بايد در برخورد با سند تاريخي، ميزان اعتماد خويش را بر آن مورد ارزيابي قرار دهد و جعل و تزوير سند را روشن نمايد و در پي صداقت و اعتبار آن باشد. در هر حال، محقق پس از دريافت خطا و اشتباهي كه در فهم آن است و پس از بررسي اصالت آن، مي‏تواند در طبقه بندي و توجيه و تفسير از آن‏ها بهره‏اي ببرد.

زرين كوب در مورد روايات مندرج در اسناد مكتوب دو مسأله را مورد ارزيابي قرار مي‏دهد كه يكي صحّت متن و يكي صحت انتساب است. نقد متن بيانگر گفته‏هاي يك شاهد قديم است كه واقعاً چه گفته است؟ و مسأله انتساب نشانگر اين كه گواهي منسوب به يك شاهد تا چه اندازه از خود اوست.؟ محقق تاريخ بايد به واسطه بررسي اصل متن و مقايسه آن با شواهد و قرائن خارجي به هدف ناشي از نقد متن دسترسي پيدا كند.

مورخان تاريخ در مطالعات تاريخي و سير مراحل پژوهش تاريخي، از نقد بروني و دروني به عنوان روشي استفاده مي‏كنند كه زرين كوب هم از روش نقد اسناد و متون ـ چه از جنبه بيروني و چه دروني ـ اهتمام خاصي بر آن در آثارش نشان داده است.13

3. بازجويي و بازآفريني

او در تحقيقات تاريخي و مراحل سير پژوهش تاريخي كه در نهايت به مرحله اجتهاد تاريخي مي‏رسد، تأكيد فراواني بر بازجويي و باز آفريني دارد. مورخ بايستي اسناد پراكنده تاريخ را از گوشه و كنار جمع نمايد و با حوصله و دقت تمام مورد سنجش قرار دهد و صدق و كذب خبرها را بررسي نمايد و واقعيت تاريخي را از خلال اسناد پراكنده به دست آورد و واقعيت‏هاي تاريخي را با رشته‏هاي علّي پيوند دهد و آن‏ها را به حقيقت تاريخي برساند. امكان عملي پردازش حقيقت تاريخي، در سايه الزامات بازجويي و بازآفريني مورخ است.

عدم پردازش مورخ به مسأله بازجويي و بازآفريني، موجب عدم وصول او به كنه واقعيت‏ها و حقايق تاريخي مي‏گردد.

وصول به حقيقت تاريخي از طريق باز آفريني جامعه گذشته انساني، يك نوع نازك كاري است؛ مثل يك نوع بند بازي فكري كه هم آرامش اعصاب طلب مي‏كند و هم چالاكي و تهوّر مورخ رامطالبه مي‏نمايد. تشخيص صدق وكذب گواهان، امكان فريب خوردن يا كودن بودن راوي و آماده بودن مقدمات لازم جهت دريافت حقيقت تاريخي، در سايه توجه به بازجويي و بازآفريني جامعؤ گذشتؤ انساني ممكن مي‏گردد. البته در بازجويي و بازآفريني، مورخ بايد از سبك‏سري، بي‏دقتي و حتي خوش باوري دوري نمايد. در تدوين و تاليف تاريخي، كار مورخ برگزيدن و جدا كردن است و اين محتاج قياس و استدلال دقيق و توأم با احتياط است. بدون اين دقت و احتياط عالمانه، «بازآفريني» گذشته كه هدف كار مورخ است ممكن نخواهد شد. بازآفريني مورخ مشكلي دارد و آن جدا كردن تعدادي «واقعيت تاريخي» از مجموع آن چيزهايي است كه در اسناد تاريخي آمده است.

مورخي كه گذشته را مورد مطالعه و بررسي قرار مي‏دهد، ناچار بايد از بين واقعيت‏ها و حقيقت‏هاي تاريخي كه با موضوع كار او ارتباط دارند، آن‏چه را كه با ديدگاه او مناسب‏تر است گزينش نمايد و هرچه را كه به كار او ارتباطي ندارد كنار بگذارد و اين دقيق‏ترين و حساس‏ترين شيوه‏اي است كه مورخ بايد در بازسازي گذشته مورد توجه قرار دهد. از مجموع انديشه‏هاي زرين كوب در اين زمينه استنباط مي‏شود كه ايشان «بازجويي و بازآفريني» مورخ را يك شيوه و روش مهم پژوهشي در مطالعات بنيادي و كاربردي تاريخ مي‏داند.14

4. توپولوژي تاريخي (مكان‏شناسي)15

توپولوژي تاريخي يا مكان‏شناسي، در تاريخ و تاريخ‏نگاري زرين كوب جايگاه ويژه‏اي دارد. مقوله مكان‏شناسي در تاريخ در دلالت بر معاني تاريخي و رسيدن به حقيقت تاريخي كاربرد خاصي دارد. ايشان در يكي از بخش‏هاي مقاله‏اي در تاريخ كمبريج (ج 4) با عنوان «از حيره تا بصره» كه به نوعي موجب تبادر مفهوم توپولوژي به ذهن مي‏شود، با اين بيان كه «حيره» نقطه آغازين حمله اعراب به ايران و «بصره» محل وقوع جنگ قادسيه است، با بيان نظريه مكان تاريخي وقايع مربوط راهي به سوي حقيقت تاريخي باز مي‏كند. در تاريخ ايران بعد از اسلام نيز نمايه هايي از كاربرد توپولوژي تاريخي ديده مي‏شود.16

5. توجه به ابزارهاي پيشرفته صنعتي

از روش هايي كه امروزه مورخ را در رسيدن به «واقعيت تاريخي» و سپس «حقيقت تاريخي» رهنمون مي‏سازد و تسهيلاتي را فراهم مي‏كند، پيشرفت صنعت و تكنولوژي است. زرين كوب توجه آگاهانه و هوشمندانه‏اي به تكنيك‏هاي فني روز دارد و به عنوان شيوه‏اي در پژوهش تاريخي از آن ياد مي‏كند. به اعتقاد ايشان پيشرفت‏هاي صنعتي و تكنولوژي جديد در وسايل و اسباب پژوهش، آساني‏ها و تازگي‏هايي را سبب شده است.

تهيه رونويس اسناد به وسيله ماشين‏هاي صنعتي و الكترونيكي، بررسي اصالت يا جعل در اسناد از طريق فرمول‏هاي شيمي، تنظيم و تحليل محتويات اسناد به وسيله دستگاه‏هاي الكترونيك، استفاده از مجموعه‏هاي فوتوتك، سينماتك، فيلموتك، و ديسكوتك و فونوتك و امثال آن‏ها آرشيوها را از سابق منظم‏تر و استفاده از آن‏ها را عملي‏تر ساخته است.17

6. توجه به منابع مادي تاريخ

نقد و ارزيابي منابع مادي در پژوهش‏هاي تاريخي از مسائل مهم تاريخ‏نگاري معاصر است كه زرين كوب نيز علاقه وافري در عرصه پژوهش‏هاي تاريخي به آن نشان داده است. منابع مادي تاريخ با انواعي همچون مهر، سكه، لوح و كتيبه و امثال آن‏ها، باعث غنا بخشيدن به اخبار و وقايع تاريخي نزد مورخ مي‏شود. ايشان در تاريخ مردم ايران قبل از اسلام و ايران باستان استفاده‏هاي مفيدي از منابع مادي برده است. از نظر ايشان، از فوايد و كاربرد منابع مادي ـ خصوصاً سكه‏ها و كتيبه‏ها ـ در شناخت گذشته تاريخي نبايد مبالغه كرد، هم‏چنان كه نبايد از اهميت آن‏ها چشم پوشي نمود. منابع مادي تاريخ در بين اقوام مختلف شرق و غرب، تحول معيشت آن‏ها را از مرحله مبادلات جنسي به مبادلات نقدي نشان مي‏دهد و يا از طرز زندگي شباني به زندگي كشاورزي نمايي ارائه مي‏دهد. مخصوصاً از مطالعؤ جنس و ميزان و تعداد آن‏ها مي‏توان از منابع اقتصادي آن دوران تصويري روشن پيدا كرد و يا به واسطه اين گونه منابع مادي تاريخ، به حدود بسط قلمرو جغرافيايي و يا نفوذ اقتصادي پي برد. از مطالعه مسكوكات مي‏توان جدول‏هايي از انساب و نيز سلسله امرا، پادشاهان و صاحبان سكه تنظيم كرد. دكتر زرين كوب اهميت سكه را از كتيبه كمتر مي‏داند؛ زيرا كتيبه علاوه بر فوايدي كه از سكه حاصل مي‏شود فوايد ديگري در شناخت تاريخي دارد و اطلاعاتي نظير محتويات اسناد رسمي، اعلان‏هاي رسمي و دولتي، اطلاعات مربوط به نام كاهنان، مراسم نيايش، هدايا و نذورات و... را نيز منتقل مي‏سازد.

او تاريخ هخامنشيان را تا حد زيادي مديون كشف و قرائت كتيبه‏هاي فُرس باستان مي‏داند. به طور كلي، ايشان در پژوهش‏هاي تاريخي توجه به منابع مادي تاريخ را از شيوه‏ها و روش‏هاي شناخت گذشته تاريخي و دريافت اطلاعات مختلف از اقوام مختلف تلقي مي‏كند و اعتقاد دارد كه اين ابزار در ايصال مورخ به واقعيت تاريخي ارزش قابل ملاحظه‏اي دارند.18

7. تنوع زباني و علمي منابع

در پژوهش‏هاي تاريخي، توجه به تنوع زباني، علمي و كيفي منابع موجب غنا بخشيدن به تحقيقات تاريخي مي‏گردد. از شاخص‏هاي بزرگ امتياز تاريخ‏نگاري ايشان، مزيت داشتن تحقيقات ايشان به لحاظ تنوع زباني و علمي منابع است. ايشان به واسطه تسلط بر زبان‏هاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، عربي، اوستايي و پهلويي و... از متون بسيار متنوعي از لحاظ زباني و كيفي بهره برده كه حاكي از تسلط ايشان بر كثرت منابع است.

تسلط بر تنوع زبان و تنوع كيفي منابع، باعث شناخت و درك وسيع و همه جانبه او از فرهنگ جهاني و قابليت استفاده از متون مهم ادبي و تاريخي به زبان زنده دنيا شده است. در كتاب‏هاي ايران قبل از اسلام، ايران بعد از اسلام، تاريخ مردم ايران، روزگاران، دو قرن سكوت، بامداد اسلام و كارنامه اسلام نمونه‏هاي زيادي از تنوع زباني و تنوع علمي ديده مي‏شود. آن‏چه مهم است اين كه ايشان در تحقيقات از تنوع زباني و علمي به عنوان يك ابزار مهم پژوهشي براي رسيدن به حقيقت و كنه وقايع تاريخي استفاده مي‏كند تا گذشته را بهتر مورد بازسازي قرار دهد.19 به عنوان مثال ايشان در كتاب روزگاران، از دويست و چهل منبع تاريخي، در كتاب دو قرن سكوت از يكصد و پنجاه منبع تاريخي، در كتاب بامداد اسلام از هشتاد و سه منبع و در تاريخ ايران بعد از اسلام‏از پانصد و شصت منبع تاريخي كه داراي تنوع زباني (از لحاظ اشتمال بر زبان‏هاي فارسي، عربي، انگليسي و زبان‏هاي اروپايي) و تنوع علمي (نوعاً از منابع اوليه و كيفي) بهره برده است.

8. استفاده از دانش‏هاي كمكي در تاريخ20

دانش‏هاي كمكي مجموعه‏اي از معارف، دانش‏ها و شيوه‏هاي علمي است كه محقق و مورخ تاريخ را در كشف و گردآوري منابع تاريخي، فهم كردن منابع و تجزيه و تحليل آن‏ها مورد معاضدت قرار مي‏دهد. دانش‏هاي كمك كار در همه مراحل پژوهش تاريخي مورخ را همراهي مي‏كنند و مورخ در جريان و پروسه تحقيق تاريخي از آن‏ها استمداد مي‏گيرد. برخي از علوم كمكي در تاريخ، در اثناي گردآوري منابع و م‏آخذ به مورخ كمك مي‏كنند. برخي از آن‏ها در مرحله نقد و اجتهاد تاريخي و برخي در مرحله تاليف و عرضه كردن تحقيق به مورخ كمك مي‏رسانند. بنابراين، هدف از به كارگيري علوم و دانش كمكي در تاريخ، ايجاد توان بالا در مورخ است تا از گزاره‏ها و آموزه‏هاي علوم اجتماعي و انساني استفاده كند و مراحل تحقيق تاريخي را به صورت كيفي سير نمايد.21

علوم و دانش‏هاي كمكي عبارت اند از جغرافياي طبيعي و انساني، جمعيت‏شناسي، انسان‏شناسي، جامعه‏شناسي، علوم سياسي، اقتصاد، علوم زباني و باستان‏شناسي و ساير علوم كه در عرصه تحقيقات تاريخي به مورخ توان علمي بالايي را مي‏دهند.

زرين كوب با تلفيق تاريخ با حوزه‏هاي ديگر دانش مثل جامعه‏شناسي، سياست، مردم‏شناسي، باستان‏شناسي و علوم زباني و غيره ـ كه ره‏آورد مكتب آنان فرانسه مي‏باشد ـ تاريخ را با آن‏ها مرتبط و مختلط نمود و در سير روند روش پژوهش تاريخي خويش با ورود به عرصه ادبيات و نقد ادبي در تاريخ‏نگاري، حالتي خاص به پژوهش تاريخي بخشيد.

از ميان دانش‏هاي كمك كار، ايشان به زبان و ادبيات فارسي كه مربوط به مرحله تأليف و تدوين است اهميت بالايي داد. در تاريخ‏نگاري، زبان و ادبيات را تنها ظرف براي بيان مقصود وپرداخت مفهوم منحصر نساخت، بلكه خود زبان را مقوله‏اي تاريخي معرفي كرد. به اعتقاد وي تاريخ از لحاظ شيوه بيان با ادبيات ارتباط تامّ دارد. قريحه نويسندگي هم براي وي از اسباب عمده توفيق است. شاخص و ويژگي مهم ايشان در آثار تاريخي اش استفاده از ذوق و معلومات ادبي در بيان تاريخ است. البته اين ويژگي كار، صبغه ادبي به خود نگرفت، بلكه باعث شيواتر شدن حوادث تاريخي گرديد.22 در آثاري همچون روزگاران، تاريخ مردم ايران قبل از اسلام، تاريخ ايران بعد از اسلام، بامداد اسلام و دو قرن سكوت اين خامه ادبي در قالب بيان تاريخي نمودي عيني دارد.

9. عدم تأثير پذيري از مراجع قدرت

ايشان در مطالعات تاريخي و در روند مراحل اساسي پژوهش و رسيدن به واقعيت تاريخي و به دنبال آن حقيقت تاريخي و اجتهاد ايجابي و سلبي تاريخي، عدم تاثيرپذيري از مراجع قدرت را از شروط عمده توفيق مورخ در تاريخ‏نگاري مي‏داند. به اعتقاد وي، گذشته از طبيعت حوادث و طبيعت مورخ كه هر دو به سبب اشتمال بر عناصر نفساني مانع از تحقق عينيت خالص در تاريخ است مورخ به عنوان يك فرد از جامعه نيز محدود به حدودي است (سنتي، قانوني يا مذهبي) كه يك نوع «ذهن گرايي» ناخودآگاه را بر وي تحميل مي‏كند. اين حدود عبارت است از آن‏چه كه به آن «قدرت مراجع» مي‏گويند يا قدرت «اولي الامر »23.

البته از نگاه انديشه ايشان تبعيت از قدرت مراجع، از عوامل بازدارنده نقد روايات جاري و معتبر نيست، اما تأثير غيرمستقيم قدرت مراجع، موجب قبول اموري مي‏شود كه به اصطلاح آن را متواتر تاريخي مي‏خوانند و يا حتي شايعات.

اصل تبعيت از قدرت مراجع در مقام تحقيق تاريخي، راه بحث آزاد و نقد تاريخي را بر مورخ مي‏بندد. قدرت مراجع و تسليم اجباري به آن‏ها از موانع اصلي استقراء تام در اصل حوادث تاريخي است و حتي در اجتهاد و استنباط تاريخي و قضاوت تاريخي مورخ را محدود به حدودي خاص مي‏كند. بنابراين، تحت تأثير قدرت مراجع قرار گرفتن در تحقيقات و مطالعات تاريخي، محقق را در مرحله تحقيق اسناد از عينيت دور مي‏كند و در مرحله توجيه و تفسير تاريخي، موجب انحراف مورخ از حقيقت مي‏شود.24

10. قريحه و ضابطه در تاريخ

ايشان در روش پژوهش تاريخ‏نگاري و تاريخ نويسي، قريحه و ضابطه را دو عامل مهم در رسيدن به تحقيق تاريخي روش‏مند مي‏داند. البته قريحه بدون ضابطه و ضابطه بدون قريحه را رد مي‏كند و وجود اين دو را در پژوهش و شناخت تاريخي در كنار هم ضروري مي‏داند. تكيه بر قريحه تنها در تاريخ‏نگاري و پيروي از شيوه خاص و ضابطه خاص در تاريخ نويسي را بي حاصل و مبتذل مي‏داند و اذعان دارد كه تنها با شيوه و ضابطه‏اي خاص نمي‏توان تاريخ را به وجود آورد.

او لطمؤ قريحؤ بدون ضابطه را كمتر از ضابطؤ بدون قريحه نمي‏داند و تحمّل علم تاريخ در فقدان ضابطه و قريحه را بيشتر از ساير علوم نمي‏داند حتي اعتقاد دارد كه به جهت آن كه مادؤ علم تاريخ در دسترس همگان است، هيچ دانشي مثل تاريخ از اهل تفنّن آسيب نديده است و با توجه به همين نكته، رعايت ضابطه، شيوه، ذوق و قريحه در عرض هم را براي تاريخ ضروري مي‏داند.25

11. اجتناب از تصوّر پيش ساخته

اجتناب از تصور پيش ساخته يكي از صفات سلبي مورخ و محقق تاريخ است. اجتناب از تصور پيش ساخته مي‏تواند مورخ را در دست‏يابي به واقعيت تاريخي كمك نمايد. زرين كوب در رسيدن به واقعيت تاريخي و حقيقت تاريخي نقش اجتناب از تصوّرات پيش ساخته را مهم تلقي مي‏كند و اعتقاد دارد يكي از عواملي كه تحقيق تاريخي را مورد آسيب قرار مي‏دهد و باعث بروز خطاي تاريخي مي‏شود، عبارت است از اين كه مورخ به جاي شناخت نفس حقيقت تاريخي، به دنبال اثبات و تأييد پيش فرض‏هاي خود باشد. چنين پژوهنده‏اي در اسناد و مدارك تاريخي به دنبال مطلوب خويش است نه تحقيق حقيقت تاريخي. زرين كوب منشأ اين خطا را به تبعيّت از «دكارت» ناشي از خو گرفتن انسان به پاره‏اي عقايد و احكام مي‏داند كه مانع تحقق مطلوب تاريخي مورخ مي‏شود. لذا لازم و ضروري است كه مورخ در مراحل پژوهش تاريخي، تصورات پيش ساخته خويش را وارد عرصه پژوهش و تحقيق تاريخي نسازد.26

12. پرهيز از ورطه نابهنگامي يا زمان پريشي27

نابهنگامي و يا زمان پريشي و به تعبيري آناكرونيسم تاريخي، به معاني مختلفي آمده كه يكي از آن‏ها ناظر به وقوع چيزي است كه خارج از بستر تاريخي آن باشد و ايشان معني فعلي را از زمان پريشي اراده كرده است. محقق تاريخ با اتصاف به صفت سلبي پرهيز از ورطه نابهنگامي، از احساس‏ها و ديده‏هاي امروز ما، يك راست به ايده‏ها و احساس‏هاي انسان‏هاي گذشته راه نمي‏يابد. افتادن در ورطه زمان پريشي از بدترين خطاهايي است كه محقق تاريخ را از رسيدن به كنه واقعيت تاريخي باز مي‏دارد. زرين كوب درباره زمان پريشي مي‏گويد:

درست است كه به طور ناخودآگاه، تاريخ چنان چه بند تو كروچه مي‏گويد هميشه نوعي تاريخ معاصر است، اما در عين حال گذشته نيز ـ لااقل در وجود مورخ ـ به طور ناخودآگاه زنده است. با اين همه آن‏چه در روش تاريخ‏نويسي براي مورخ اهميت دارد كارخودآگاه اوست، چه كه نيل به جنبه عيني در تاريخ فقط در حدود خودآگاهي وي ممكن خواهد بود. در واقع مورخ براي رويت گذشته، اگر ناچار باشد عينك «زمانه خويش» را بر چشم داشته باشد مي‏بايست تا آن‏جا كه مي‏تواند آن را بي رنگ انتخاب كند و بي غبار.28

توجه به انديشه زرين كوب در زمينه ورطه نابهنگامي و يا زمان پريشي مشخص مي‏نمايد كه تحقيق تاريخي زماني از خطاي تاريخي مصون خواهد ماند كه سايه زمان پريشي بر آن حاكم نباشد.

13. پرهيز از اغراض و تعصبات

با استناد به توصيه مورخان بزرگ اسلام، پرهيز از انحراف و تعصبات را از شروط عمده مورخ در تحقيق و پژوهش تاريخي مي‏داند و به عنوان يك صفت سلبي، عدم رعايت آن رامانع ديدار حقيقت معرفي مي‏كند. از قول «ابوريحان بيروني» خاطر نشان مي‏سازد كه تحقيق و پژوهش تاريخي در حوادث و وقايع گذشته از راه قياس و استدلال حاصل نمي‏شود و بايد به اسناد روايات مراجعه كرد. نهايت آن كه مورخ بايد فكر خود را از تعصب و اغراض پاك كند و به دور از تمام اين شوايب و رياست جويي و انحراف به تجزيه و تحليل حوادث و رخدادهاي گذشته بپردازد. در نهايت اضافه مي‏كند كه گمان مي‏كنم هنوز مي‏توان كلام بيروني (پرهيز از انحراف) را به منزلؤ قاعده‏اي در تحقيق تاريخي توصيه كرد.29

دكتر زرين كوب در ارائه اصول و قواعد پژوهش تاريخي فوق به ويژگي‏هاي ايجابي و سلبي‏اي هم‏چون احاطه و تسلط تام مورخ بر منابع تاريخي، قوه استنباط درست و آزادي از سخت‏گيري، دقت و احتياط عالمانه در بررسي اسناد، علاقه بي شائبه به حقيقت، اجتناب از تعجيل در قضاوت، پرهيز از سبك‏سري و خوش باوري، پرهيز از بت‏هاي خطاانگيز و پرهيز از اجتهاد در مقابل نصّ تاريخي اشاره مي‏كند و رعايت اين ويژگي‏هاي اثباتي و سلبي مورخ را در كليه مراحل روش پژوهش تاريخي، به عنوان اصولي كه عدم رعايت آن‏ها تحقيق تاريخي را به خطا مي‏كشاند، الزامي مي‏داند.

بررسي كاربرد اصول و قواعد پژوهش تاريخي در آثار دكتر زرين كوب

آن‏چه ذكر شد مجموعؤ اصول و قواعدي بود كه زرين كوب در عرصه مطالعات و پژوهش‏هاي تاريخي از آن‏ها به عنوان شيوه و روش در پژوهش‏هاي تاريخي ياد كرده كه به طور كلي، در سه حوزه منابع مادي، منابع و متون تاريخي و صفات اثباتي و سلبي مورخ خلاصه مي‏شود. آن‏چه تذكرش لازم و ضروري است اين كه ايده‏ها و طرح‏ها درباره اصول پژوهش تاريخي جدا از كاربرد اين اصول و قواعد است و اين كه ايشان تا چه ميزان توفيق يافته است در آثار و پژوهش‏هاي تاريخي خود آن‏ها را كاربردي كند خود مقوله‏اي است نياز به بررسي دقيق. آن‏چه در مجموع مي‏توان اظهار داشت اين كه چنين قواعد و اصولي را در آثاري هم‏چون دو قرن سكوت، روزگاران، ايران قبل از اسلام، ايران بعد از اسلام و بامداد اسلام و ساير آثار تاريخي اش مي‏توان ديد. البته واضح است كه مورخ و محقق تاريخي كه در پژوهش‏هاي تاريخي داراي اصول و قواعد خاصي است، حتماً بايد در امر پژوهش تاريخي رعايت به الزام آن‏ها را دستور كار خود قرار دهد. اما اين بدان معني نيست كه زرين كوب در آثار تاريخي‏اش هيچ گونه عدولي از اصول و مباني پژوهش تاريخي خود ندارد، بلكه با تامّل در آثار تاريخي ايشان مواردي از عدم پايبندي ايشان به اصول روش پژوهشي تاريخي را مي‏توان مشاهده كرد.

در اين بخش به جنبه‏هاي اثباتي اين اصول و قواعد پژوهشي نظري نداريم، بلكه بر آنيم تا مصاديقي از عدول ايشان از اسلوب‏هاي پذيرفته خودش را نمايان كنيم. ابتدا گزيده‏اي از نظرات و اجتهادهاي ايجابي و سلبي وي عيناً نقل مي‏كنيم و سپس در مقام تطبيق اصول و قواعد پژوهش تاريخي ايشان بر اين گونه اجتهادها هستيم.

1. مكه مقارن پيدايش اسلام تقريباً زيارتگاه همه اعراب بود و سرزميني ايمن و مقدس محسوب مي‏شد. آن‏جا هيچ كس مورد تعرض و تجاوز واقع نمي‏شد و هيچ حيواني عرضه قتل و آزار نمي‏گشت.30

2. در همين ايام بود كه به موجب روايات مشهور، ابرهه ـ سردار حبشي ـ كه در يمن فرمانروايي داشت ـ ظاهراً به قصد عبور از مكه و شايد حمله به ايران ـ به اين شهر رسيد و در صدد خراب كردن خانه كعبه بر آمد با تعدادي فيل اما كارش از پيش نرفت.31

3. در خانه ابوطالب كه خود پيري كم مايه بود و از عهده معيشت خاندان خويش بر نمي‏آمد، محمد ناچار شد كاري پيش گيرد. شباني پيش گرفت كه اهل مكه آن را كاري حقير مي‏شمردند و به زنان و يتيمان اختصاص داشت.32

4. در بيست سالگي در يك جنگ محلي ـ جنگ‏هاي فجار ـ كه دو قبيله از اعراب اطراف مكه در آن به هم ريخته بودند با ابوطالب حاضر شدو از آن‏جا با رسم و راه جنگ آشنايي يافت.33

5. پارسا و مهربان و خوش خوي بود و به سبب خوي و طبعي كه داشت و شايد تا حدي تحت تاثير آن‏چه طي مسافرت‏هاي شام ديده بود به انزوا و تفكر علاقه‏اي تمام مي‏ورزيد.34

6. سرانجام يك شب ـ از شب‏هاي رمضان ـ كه در كوه عزلت گزيده بود و درون غاري آرميده بود چنان به نظرش آمد كه فرشته‏يي بروي ظاهر شد، با صحيفه‏يي نوراني كه در دست داشت.35

7. مسلمين كه از واقعه خندق به شهر آمده بودند هنوز سلاح از تن بر نگرفته بودند كه پيغمبر به دفع بني قريظه شتافت. قلعه آن‏ها نزديك يك ماه در محاصره مسلمانان افتاد و بعد كه تسليم شدند همگي را از دم شمشير گذرانيدند.36

8. محبوبترين زنان پيامبر عايشه بود ـ دختر ابوبكر ـ كه در هنگام وفات پيغمبر هجده سال داشت و دختري نه ساله بود كه به خانه وي آمد. پيغمبر او را بيشتر از زنان ديگر دوست مي‏داشت و در داستان افك ـ كه تهمت بر وي نهادند ـ نيز از باب او اندوه و نگراني بسيار داشته بود.37

9. گفته‏اند در آخرين روز عمر خواست در باب جانشيني دستوري دهد. سر و صدا بلند شد كه پيامبر هذيان مي‏گويد و بدين گونه ـ شايد براي آن كه سخن مرگ را از زبان وي نشنوند ـ او را از اين كار مانع آمدند.38

10. پيغمبر هر چند خود ديگر در ميان مردم نبود اما چيزهايي براي مردم باقي گذاشته بود كه بعد از او رهبر و هادي مسلمانان به شمار مي‏آمد: قرآن كريم كه كلام خدا شناخته مي‏شد، و سنت كه گفتار و كردار پيامبر بود. اين هر دو يادگار پيغمبر هم دين او را زنده نگه مي‏داشت و هم ياد او را هر روز درخشان‏تر مي‏كرد.39

11. حتي عمر بن خطاب در خشم و هيجاني كه از انديشه فقدان پيغمبر داشت گفت كه محمد نمرده است و چنان كه موسي به كوه طور رفت، وي نيز غايب گشته است، اما بزودي باز خواهد آمد و دست و پاي آن را كه گويد وي مرده است خواهد بريد. اين گفته عمر شايد پيشنهادي بود براي آن كه فكر فقدان و غيبت پيغمبر را براي عامه مسلمانان قابل تحمل كند و كساني كه هنوز لرزان و ضعيف بودند، از انديشه ارتداد باز دارد.40

12. آيا احساس بروز همين تعصبات كهن بود كه پيغمبر را ـ مطابق روايات مشهور ـ واداشته بود از انتخاب جانشيني خويش به صراحت و چنان كه جاي ترديد نباشد خودداري كند و كار را به مردم واگذارد؟ احتمالي است كه داده‏اند و اين رشته سر دراز دارد.41

13. در واقع اين كودتا هر چند حق علي را كه در سقيفه حاضر نبود و با وجود اصرار و تشويق عباس وابوسفيان در مطالبه خلافت هيچ شتابي نداشت ضايع كرد، ليكن اسلام را از خطري بزرگ ـ خطر جنگ داخلي ـ نجات داد.42

14. در اين ميان، از يثرب كه سال‏ها بود در آن‏جا بين دو قبيله اوس و خزرج رقابت و دشمني شديد در كار بود جمعي به حج آمدند. برخورد و گفت و گوي محمد با شش تن از اين‏ها روزنه اميدي بر وي گشود و مي‏توان گفت اين برخورد سرنوشت جهان را عوض كرد، زيرا اگر اين‏ها به مكه نيامده بودند و يا قريش آن‏ها را از گفت و گوي با محمد باز داشته بودند شايد سرنوشت جهاني كه امروز اسلام بر قسمتي از آن استيلا يافته است چيز ديگري بود.43

15. باري، سيرت محمد و پيروزي‏هاي او ـ و هم‏چنين كاميابي هايي كه ابوبكر و عمر در پيروي از سيرت او يافتند ـ اسلام را در همه جاي جزيرة العرب در ديده عرب گرامي كرد.44

16. باري، واقعه قادسيه در تاريخ جنگ‏هاي ايران و عرب اهميت بسيار دارد و به سبب همين اهميت، تاريخ آن در روايات مختلف رنگ حماسه گرفته است. پهلوانان افسانه‏اي عرب مثل قعقاع بن عمر و عمر بن معديكرب و ابومحجن ثقفي هر يك به نوعي در آن معركه وارد شده‏اند و براي دلاوري‏هاي هر يك قصه هايي ساخته‏اند كه بي شك همه مجهول است، اما جعل آن‏ها حاكي از اهميت اين فتح در نزد اعراب به شمار مي‏آيد.45

17. زبان ايران، در آن زمان گذشته از شعر، آثار فلسفي و علمي نيز داشت. حتي بعضي از كتاب‏هاي علمي را از يوناني و هندي بدان زبان نقل كرده بودند. زبان ديني قوم، زبان شعر و ادب و زبان ذوق و خرد بود. زبان قومي بود كه از خرد و دانش و فرهنگ و ادب به قدر كفايت بهره داشت. با اين همه اين قوم «كه به صد زبان سخن مي‏گفتند» وقتي با اعراب مسلمان روبه رو گشتند «آيا چه شنيدند كه خاموش شدند».46

18. آن‏چه از تامل در تاريخ بر مي‏آيد اين است كه عربان هم از آغاز حال، شايد براي آن كه از آسيب زبان ايرانيان در امان بمانند، و آن را همواره چون حربه تيزي در دست مغلوبان خويش نبينند، در صدد بر آمدند زبان‏ها و لهجه‏هاي رايج در ايران را، از ميان ببرند. آخر اين بيم هم بود كه همين زبان‏ها خلقي را بر آن‏ها بشوراند و ملك و حكومت آنان را در بلاد دور افتاده ايران به خطر اندازد.47

19. با چنين علاقه‏اي كه مردم، در ايران به زبان خويش داشته‏اند شگفت نيست كه سرداران عرب، زبان ايران را تا اندازه‏اي با دين و حكومت خويش معارض ديده باشند و در هر دياري براي از ميان بردن و محو كردن خط و زبان فارسي كوششي ورزيده باشند.48

20. اختلاف در باب نام و نسب «بابك» هم كه در روايات همه جا آشكار است ناشي از تعصب يا التزام بعضي راويان اخبار بود كه اصرار داشتند وي را به طبقات پست جامعه منسوب دارند يا فاقد نام و نسب مشروع و مقبول نشان دهند تا نهضت وي و يارانش فتنه و آشوب مشتي مردم فرومايه و عاري از شفقت انساني به نظر آيد. در واقع نهضت ايشان هم تا حد زيادي يك نهضت ضد فئودال ـ و در حقيقت نهضتي بر ضد اعراب صاحب زمين ـ بود كه مدت‏ها پيش اكثر اراضي نواحي آذربايجان و جبال به صورت «اقطاع» به آن‏ها واگذار شده بود.49

21. امين وزارت خود را به «فضل بن ربيع» از اعراب ضد شعوبي داده بود كه در دستگاه هارون الرشيد هم معارض برامكه و مخالف با نفوذ فرهنگ ايراني بود. وزارت مامون را، «فضل بن سهل سرخسي» داشت. كه مامون را در گرايش به تشيع تشويق مي‏كرد و در مقابل امين و جبهه اعراب به پايداري مي‏خواند. بدين گونه كشمكش مامون و امين به صورت كشمكش بين خراسان و بغداد در آمد و پيروزي او بر امين در مفهوم پيروزي عنصر ايراني بر عنصر عربي محسوب مي‏شد.50

22. سيد جمال الدين هر چند در واقع از علماي مذهبي عصر محسوب مي‏شد، فعاليت خود را در حوزه سياست بيش از حوزه ديانت دنبال مي‏كرد. چون داعي اتحاد اسلام براي مقابله با قدرت روزافزون استعمار در ممالك اسلامي بود نيل به مقصود را از طريق سياست بيشتر قابل تامين مي‏يافت تا از طريق مذهب كه خود آن را يك علل تفرقه در بين امت اسلامي مي‏ديد.51

مصاديق و شواهد بيست و دوگانه فوق كه عيناً از آثار تاريخي زرين كوب گزينش شده‏اند، نمونه هايي از عدم رعايت اصول و قواعد پژوهش تاريخي ايشان است كه با توجه به دلايل ذيل از قواعد و اصول پژوهشي اش عدول كرده است.

الف. در اظهار نظرهاي فوق كه نوعاً اجتهادهاي ايجابي و سلبي تاريخي ايشان هستند، اولين قدم و اصل در روش و پژوهش تاريخي رعايت نشده است. هيچ يك از موارد مذكور مستند به هيچ سند و مدرك تاريخي نيستند و هيچ گونه ارجاعي به منابع و متون تاريخي داده نشده است و استنتاج‏هاي ايشان مبتني بر هيچ واقعيت تاريخي نيستند.

به عنوان مثال در مقارن پيدايش اسلام عدم تعرض و تجاوز به هيچ كس، عبور ابرهه از مكه به قصد ديگري از جمله حمله بر ايران، شركت پيامبر در جنگ‏هاي فجار، دليل انزواي پيامبر به خاطر تأثيرپذيري از سفرهاي شام و يا نمونه‏هاي ديگر مستند به هيچ سند تاريخي نيست و يا لااقل اگر مستند باشد ايشان هيچ ارجاعي در اين زمينه به اسناد و منابع تاريخي مربوط نداده است. بديهي است عدم استناد استنتاج‏ها و اجتهادهاي تاريخي ايشان به منابع تاريخي عدول از روش و شيوه پژوهش تعريف شده از جانب وي است.

ب. شواهد و مصاديق ذكر شده به واسطه نقد ظاهري و يا بيروني مورد نقادي سطحي قرار نگرفته‏اند. هيچ كوششي از جانب ايشان جهت صحت و اصالت اسناد تاريخي چنين استنتاج‏ها و اجتهادهاي تاريخي‏اي مشاهده نمي‏شود و از ارائه ادله در اثبات نوع خط، كاغذ، موءلف و زمان و مكان تدوين اسناد تاريخي چنين اظهار نظرهاي تاريخي‏اي سخني به ميان نياورده است. صحت و صداقت اسناد اظهارنظرهايي هم‏چون منع عمر از وصيت پيامبر به خاطر عدم شنيدن مرگ از زبان پيامبر، انحصار سنت در كلام و گفتار پيامبر، تعصّبات كهن عامل عدم انتخاب صريح جانشين توسط پيامبر، كاميابي‏هاي ابوبكر و عمر در پيروي از سيرت پيامبر و ساير موارد مذكور به واسطه نقد خارجي و ظاهري مورد نقادي و بررسي قرار نگرفته است و اين در حالي است كه زرين كوب نقد ظاهري اسناد و منابع تاريخ از لحاظ اصالت و اعتبار را از مراحل اصلي پژوهش تاريخي مي‏داند.

ج. اهميت زيادي به نقد داخلي يا دروني جهت استخراج حقايق تاريخي نشان مي‏دهد، اما در اجتهادهاي اثباتي و سلبي‏اي كه از ايشان ذكر شد، كاربرد نقد داخلي در آن‏ها مشاهده نمي‏شود و به واسطه نقّادي داخلي به اين گونه اجتهادهاي تاريخي نرسيده است. جعل اسنادي مبني بر دلاوري اعراب در جنگ قادسيه، خاموش شدن ايرانيان با آن سابقه علمي از لحاظ زبان و فلسفه در مواجه با اعراب، آسيب رساندن به زبان ايرانيان توسط اعراب به خاطر حفظ حكومت اعراب و ساير تحليل‏هاي ايشان به واسطه هيچ نقدي داخلي و دروني از خلال اسناد و منابع تاريخي استخراج نشده‏اند و اين نمونه‏اي ديگر از عدم پايبندي ايشان به اصول پژوهش تاريخي خويش است.

د. در اثبات گزاره‏هاي تاريخي ذكر شده و استنباطهاي تاريخي مذكور از قاعده توپولوژي و يا مكان‏شناسي تاريخي بهره‏اي نمي‏برد و به واسطه مكان‏شناسي تاريخي، بر معاني تاريخي صادر شده از ايشان دليلي مشاهده نمي‏شود و در جريان جنگ قادسيه و ايرانيان با آن‏ها، تجمع در سقيفه و ضايع كردن حق علي(ع) به خاطر حفظ اتحاد امت اسلامي و در كشمكش معارضه مامون و امين از قاعده و اصل توپولوژي تاريخي نمايي مشاهده نمي‏شود و در ساير اظهارات تاريخي ايشان نيز كاربرد اين اصل ملاحظه نمي‏گردد.

هـ . در بررسي و ارزيابي اسناد اظهارات ذكر شده از ايشان، از ابزارهاي پيشرفته صنعتي و تكنولوژي استفاده‏اي نمي‏كند. و با استفاده از دستگاه‏هاي الكترونيكي و مصاديق ديگر تكنولوژي جديد، جهت تعيين اصالت و اعتبار و يا جعل و تزوير در اسناد آن‏ها بهره‏اي نمي‏برد و يا در تنظيم و تحليل محتويات اسناد اظهار نظرهاي مذكور از آن‏ها كمك نمي‏گيرد.

و. از توجه به منابع مادي تاريخ در اثبات اجتهادهاي اثباتي و سلبي‏اي هم‏چون امنيت و عدم تجاوز در مكه مقارن اسلام، عبور ابرهه از مكه به قصد حمله به ايران، شركت پيامبر در جنگ‏هاي فجار و تحت تأثير مسافرت‏هاي شام قرار گرفتن پيامبر، شاهدي پيدا نيست. و به واسطه منابع مادي تاريخ هم‏چون كتيبه، لوح و يا حتي سكّه به اثبات چنين تحليل‏هايي نرسيده است.

ز. در تجزيه و تحليل گزاره‏ها و استنتاج‏هاي تاريخي ذكر شده، از به كارگيري دانش‏هاي كمكي چه از نوع بنيادي و چه كاربردي رگه هايي مشاهده نمي‏شود. از علوم كمكي در كشف و گردآوري منابع و م‏آخذ تاريخي اين اجتهادهاي تاريخي استفاده‏اي نمي‏برد.

ح. با تامل در عدم استفاده ايشان از منابع و اسناد تاريخي، عدم نقد خارجي و داخلي، عدم بازجويي و بازآفريني، عدم توجه به توپولوژي تاريخي، عدم استفاده از ابزارهاي پيشرفته الكترونيكي و تكنولوژي، عدم استناد به منابع مادي تاريخ و عدم استفاده از دانش‏هاي كمكي در استنتاج‏ها و اجتهادهاي فوق، چنين متبادر مي‏شود كه احياناً در موارد بيست و دوگانه مذكور، از خطاهاي ناشي در قبال تأثير پذيري از مراجع قدرت، تصورات پيش ساخته، ورطه نابهنگامي و زمان پريشي و اغراض و تعصبات مصون نمانده است.

نتيجه‏گيري

با تحقيق و تفحّص در آثار و انديشه‏هاي تاريخي ايشان ـ به خصوص در كتاب تاريخ در ترازو ـ نقطه قوت ايشان در شيوه‏ها و روش‏هاي پژوهش تاريخي در ارائه طرح‏ها و ايده‏هاي اصول پژوهش تاريخي است. ايشان از لحاظ انديشه و متد نظري در اصول و قواعد پژوهش تاريخي، قواعد واسلوب‏هاي علمي‏تري ارائه داده است، اما در كاربرد اين اصول و قواعد پژوهش تاريخي همسان انديشه‏ها و ايده‏هاي پژوهشي توفيقي ندارد. به تعبيري در كاربردي كردن اين اصول و انديشه‏هاي پژوهشي همسان ايده‏هاي نظري خويش حركت نكرده است و مصاديق قابل ملاحظه‏اي را درعدول از قواعد و اصول پژوهشي در آثار ايشان مي‏توان يافت كه به مواردي اشاره شد. اما در مجموع، درباره انديشه‏هاي نظري ايشان در باب اصول پژوهش تاريخي و جنبه كاربردي آن‏ها ملاحظات ذيل را مي‏توان مدّ نظر داشت:

اول. روش و شيوه انحصاري در پژوهش تاريخي ندارد و از انحصاري كردن روش پژوهش تاريخي در يك شيوه خاص امتناع دارد كه نقطه قوتي براي ايشان محسوب مي‏شود، در عوض از روش‏ها و شيوه‏هاي متعددي در امر پژوهش تاريخي استفاده مي‏كند كه به مجموعه‏اي از آن‏ها اشاره شد.

دوم. در روش‏هاي پژوهش و استفاده از آن، احاطه و تسلط زيادي بر منابع وم‏آخذ اصلي تاريخ نشان مي‏دهد و در اكثر موارد پژوهش، دقت و احتياط عالمانه‏اي در بررسي اسناد و منابع از خود بروز مي‏دهد، هر چند در مواردي خلاف آن هم ديده مي‏شود. از لحاظ عرضه كردن تاريخ در مرحله تاليف و تدوين با ادبيات نيز ارتباط تامّي برقرار مي‏كند.

سوم. در نقد و بررسي م‏آخذ و منابع تاريخي اهتمام خاصي در عمل نشان مي‏دهد و به واسطه نقادي داخلي و خارجي به عنوان يك شيوه مهم در امر پژوهش تاريخي، منابع و اسناد تاريخي را مورد نقادّي انتقادي قرار مي‏دهد.

چهارم. در مجموع پس از سير مراحل پژوهش و تحقيق تاريخي به مرحله مهمي چون اجتهاد تاريخي گام مي‏گذارد.

از هر دو نوع اجتهاد يعني اجتهاد اثباتي و اجتهاد سلبي استفاده مي‏كند و از حقايق مستخرج از اسناد تاريخي به استنتاج‏ها و استنباطهاي تاريخي اقدام مي‏نمايد.

پنجم. در مرحله اجتهاد تاريخي (ايجابي ـ سلبي) بايستي پايه و اساس اجتهاد تاريخي واقعيت‏هاي تاريخي و متواترات و محكمات تاريخي باشد كه در آثار تاريخي ايشان قابل مشاهده است، اما نقطه ضعف اصلي زرين‏كوب در اجتهادهاي‏اثباتي و سلبي ايشان، عدم استناد به واقعيت‏هاي تاريخي است و اكثر اجتهادهاي تاريخي ايشان بر بنيان عقايد تاريخي استوار شده است و بديهي است كه از لحاظ منطقي و علمي اجتهادي كه پايه و اساس آن‏ها عقايد تاريخي باشد. از لحاظ روش‏مندي و اصول پژوهش اعتباري ندارد.

بنيان گذاري اجتهادهاي ايجابي و سلبي تاريخي بر پايه و اساس عقايد تاريخي كه عبارت از پيش داوري‏ها و نظرات كليشه‏اي تاريخي است، از لحاظ منطق پژوهش تاريخ جايگاهي ندارد و اجتهاد تا بر پايه واقعيات تاريخي و استنباطهاي منطقي تاريخي بنيان گذاري نشود، جز عقيده شخصي تاريخي چيزي نخواهد بود.

منابع:

، آيينه‏وند، صادق، علم تاريخ در گستره تمدن اسلامي، ج 1، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1377.

، نوذري، حسينعلي، فلسفه تاريخ، روش‏شناسي و تاريخ‏نگاري، تهران: انتشارات طرح نو، 1379.

، زرين كوب، عبدالحسين، تاريخ در ترازو، تهران: موءسسه انتشارات امير كبير، 1375.

، زرين كوب، عبدالحسين، روزگاران، تهران: انتشارات سخن، 1380.

، زرين كوب، عبدالحسين، دو قرن سكوت، تهران: انتشارات سخن، 1378.

، ساماران، شارل، روش‏هاي پژوهش در تاريخ، مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، 1375.

، زرين كوب، عبدالحسين، بامداد اسلام، تهران: موسسه انتشارات امير كبير، 1369.

، كتاب ماه، تاريخ و جغرافيا، شماره 35، ويژه عبدالحسين زرين كوب، 1379.

، ساده، مهدي، روش‏هاي تحقيق با تاكيد بر جنبه كاربردي، تهران: ناشر مولّف، 1375.

، زرين كوب، عبدالحسين، تاريخ ايران بعد از اسلام، تهران: موءسسه انتشارات امير كبير، 1363.

، ساروخاني، باقر، روش هاي تحقيق در علوم انساني، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1377.

، فرامرز قراملكي، احد، روش‏شناسي مطالعات ديني، مشهد: دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 1380.


1. جهت مطالعه بيشتر در زمينه زندگي و آثار دكتر زرين كوب ر. ك: زرين كوب، عبدالحسين، نقش بر آب، ماهنامه كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، سال دوم، شماره 23 سال 1378، ماهنامه كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، سال سوم، شماره 35، سال 1379، مقاله گذري بر زندگي و آثار زنده ياد زرين كوب ص 57 ـ 1

2. منظور از تحقيق بنيادي يا نظري (researchBasicorpure) تحقيقي است: كه از نظر زماني ديد بلند مدت داشته باشد، از حالت انتزاعي و قياسي برخوردار باشد و در صدد گسترش شناخت و دانش بشري در دراز مدت باشد، نه ارائؤ راه حل‏هاي آني و كوتاه مدت. لذا دامنه اين نوع تحقيقات وسيع و گسترده است و به مسائل كلي و انتزاعي مي‏پردازد.

3. منظور از تحقيق توسعه‏اي (ResearchDevelopmental) تحقيقي است كه علم را از ديد توسعه مي‏نگرد. به ديگر سخن، علم را به صورت فرايندي مي‏نگرد كه دائماً بايد در تكاپو و پويايي به سر برد و هيچ گاه در نقطه ثابتي توقف نكند. لذا از اين ديدگاه هر كشف علمي گامي است در جهت توسعه بعدي و كشف ديگر.

4. منظور از تحقيق عملي يا كاربردي (ResearchApplied): تحقيقي است كه از نظر زماني، ديد محقق يك ديد كوتاه مدت باشد و مسائل از نوع مسائل مبتلا به جامعه و از حالت عيني و استقرايي و مشاهده‏اي برخوردار باشد. اين تحقيق در مورد حل مسائل و مشكلات فعلي و موجود و ارائه راه حل‏ها براي رفع آن‏ها است. ر. ك: روش‏هاي تحقيق با تأكيد بر جنبه‏هاي كاربردي، ص 30.

5. توصيف تاريخي يكي از فرآيندهاي مطالعه تاريخي است كه به چگونگي ظهور و پيدايش امر تاريخي، چگونگي تطوّر و رشد و تحول آن و چگونگي وضعيت نهايي آن مي‏پردازد. ر. ك: روش‏شناسي مطالعات ديني، ص 240.

6. تبيين تاريخي يكي از فرآيندهاي مطالعه تاريخي است كه در آن به چرايي ظهور با توجه به چگونگي ظهور و پيدايش امر تاريخي، چرايي تطوّر و رشد و تحول آن و چرايي نيل به انجام و وضعيت نهايي آن پرداخته مي‏شود. ر. ك: روش‏شناسي مطالعات ديني، ص 240.

7. اصل نسيان: در برابر خود ميان بيني قرار دارد. در هر تحقيقي اين اصل مطرح است. اما در تحقيقات تاريخي اهميت بيشتري دارد و محقق بايد در آن صورت اصل‏هاي فرازماني (عدم تحميل ارزش‏هاي زمانه بر زمان تحقيق) و فراغت ارزشي (اجتناب از ارزش‏هاي خاص و ذهن خود آگاهي و تحميل آن به موضوع تحقيق) و فرامكاني (توجه به تمايز مكاني و ضرايب تأثيرگذار مكان بر ارزش‏ها، مراسم و عادات...) را رعايت كند. ر. ك: روش‏هاي تحقيق و علوم انساني. ص 227.

8. اصل تامّل و شك گرايي مثبت: محقق بايد در پذيرش داده‏ها به صورت مختلف تأمل ورزد و به آن از راه عواملي هم‏چون عقل سليم، شناخت نويسنده، عدم توجه به بينش زمان خويش و توجه به خارج از زمان و سرزمين مورد مطالعه توجه كند. ر. ك: روش‏هاي تحقيق و علوم انساني، ص 228.

9. اصل جامعيت و باز ساخت كلي: بايد توجه داشت هر حادثه در درون مجموعه‏اي يا شبكه‏اي علّي جاي يافته و در آن معني پيدا مي‏كند. شناخت مجموعه بدون شناخت هر يك از عناصر ممكن نيست. هم‏چنان كه شناخت هر حادثه جز در كل يا مجموعه به دست نمي‏آيد. ر. ك. روش‏هاي تحقيق در علوم انساني ص 230.

10. ر. ك: روش‏هاي پژوهش در تاريخ، فصل تاريخ چيست. ر. ك: روش‏هاي تحقيق در علوم انساني، فصل روش تاريخي. ر. ك: روش‏هاي تحقيقي با تاكيد بر جنبه‏هاي كاربردي، فصل روش تحقيق تاريخي.

11. ر. ك: تاريخ در ترازو، ص 142 ـ 143.

12. نقد بروني معادل انگليسي CriticismExternal است و نقد دروني معادل انگليسي CriticismInternal است كه با عناوين مشابهي همچون نقد داخلي يا ملاك داخلي و نقد خارجي يا ملاك خارجي و ساير تعابير در نقد تاريخي از آن‏ها نام برده مي‏شود. ر. ك: روش‏هاي تحقيق با تأكيد بر جنبه كاربردي: ص 395.

13. ر. ك: تاريخ در ترازو، فصل نقد و ارزيابي ص 145 ـ 155.

14. همان، فصل بازجويي و بازآفريني ص 108 ـ 118.

17. ر. ك: تاريخ در ترازو، ص 109 ـ 110.

18. همان، ص 156 ـ 158.

19. ر. ك: كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، سال سوم، شماره 35، سال 1379، مقاله مردي با هزاران هزار بهار، ص 6 و مقاله سبك تاريخ‏نگاري زرين كوب، ص 47.

20. دانش‏هاي كمك كار (SCIENCESAU×ILIARY). مورخان مسلمان دانش‏هاي منبعي تاريخ را به دو نوع بنيادي و كمك كار تقسيم مي‏كنند. ر. ك: علم تاريخ در گستره تمدن اسلامي، ص 369؛ ر. ك: روش‏هاي پژوهش در تاريخ.

21. ر. ك: علم تاريخ در گستره تمدن اسلامي، ص 367 ـ 368.

22. ر. ك: كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، ص 11.

23. ر. ك: تاريخ در ترازو، ص 140 ـ 141.

24. همان، ص 141.

25. همان، ص 108 ـ 109.

26. همان، ص 129.

27. anachronism اشتباه در ثبت و ضبط ترتيب حقيقي وقايع و ظهور اشخاص در جريان تاريخ‏نگاري و نيز ارجاع زماني غلط و نادرست؛ اشتباه در ترتيب گاه‏شماري. معناي ديگري كه از خلط زماني يا زمان پريشي‏آورده‏اند ناظر به وقوع چيزي خارج از بستر تاريخي آن است. ر. ك: فلسفه تاريخ، روش‏شناسي، تاريخ‏نگاري ص 126.

28. ر.ك: تاريخ در ترازو، ص 164.

29. همان، ص 70.

30. ر. ك: بامداد اسلام، ص 15.

31. همان، ص 16.

32. همان، ص 20.

33. همان، ص 21.

34. همان، ص 21.

35. همان، ص 22.

36. همان، ص 35.

37. همان، ص 50.

38. همان، 52.

39. همان، 69.

40. همان، 69.

41. همان، ص 70.

42. همان، 71.

43. ر. ك: تاريخ ايران بعد از اسلام، ص 256.

44. همان، ص 277.

45. همان، ص 316.

46. ر. ك: دو قرن سكوت، ص 114.

47. همان، ص 115.

48. همان، 116.

49. ر. ك: روزگاران، ص 342.

50. همان، ص 357.

51. همان، ص 819.




/ 1