چالشهاي فراروي شيعه در جهان معاصر
چكيده:
انقلاب اسلامي موجب احياي فكر ديني، به ويژه فكر اسلامي و اسلام سياسي شد. در برابر اين فكر ديني، مخالفان به هر وسيلهاي متوسل شدند تا اسلام سياسي را بدنام كنند يا با فشارهايي كه بر آن وارد ميآورند، آن را از ميدان به در كنند.بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر تحولات بينالمللي
شك نيست، كه اين انقلاب چند كار بزرگ صورت داد:1. احياي مطلق فكر ديني در جهان:
يعني زنده كردن نام دين و معنويت؛ اعم از اسلام و مسيحيت. براي نمونه، در سفري به لهستان با آقاي لخ والسا، رئيسجمهور وقت لهستان، ملاقاتي داشتم. ايشان به من گفت: «كاري كه در كشور شما اتفاق افتاد، باعث احياي دين و دينداري در دنيا و در كشور ما شد.در آمريكاي لاتين، تحولي در كليسا اتفاق افتاد. چون آنها نوعا كاتوليك هستند؛ اما به لحاظ سياسي، حسابشان را تا حدود زيادي از واتيكان جدا كردند. چون واتيكان را مدافع دين اشراف ميدانند و معتقدند كه واتيكان كاري به خوب و بد و زشت و زيبايي كه در دنيا ميگذرد و نيز آنچه بر سر مردم دنيا ميآيد، ندارد.اولين كار انقلاب احياي فكر ديني در كشورهاي اسلامي، بود.2. احياي فكر اسلامي در جهان اسلام:
در بعد سياسي، احزاب پرشماري با اين پيام كه اسلام، كارآيي دارد و داروي شفا بخش درد انسان عصر حاضر است، ظهور يافتند. از حزب پاس مالزي تا جماعت اسلامي پاكستان. براي نمونه، بعد از انقلاب اسلامي ايران، تمام احزاب تازه تأسيس افغانستان، اسلامي بودند و همه چپها و مائوئيستها از صفحه سياست كنار رفتند. در تركيه، حزب رفاه (سلامت ملي سابق) و در الجزاير، جبهه نجات اسلامي ظهور يافتند. حزب جنبش قومي ـ اسلامي سودان به رهبري حسن ترابي و در مصر، اخوانالمسلمين، نشاط سياسي فزايندهاي يافت.3. احياي اسلام سياسي:
پيش از انقلاب اسلامي، بسياري از خارجيها و نيز داخليهاي شبه خارجي، اسلام را جوابگوي نيازهاي امروز ما نميدانستند.پس، انقلاب اسلامي، موجب تقويت تفكر سازگاري اسلام با دنياي روز شد. خاصيت ديگرش اين بود كه اسلام، كارآيي سياسي و توان تشكيل حكومت دارد.براي نشان دادن تأثير انقلاب اسلامي از بُعد «احياي اسلام سياسي و حكومتي» ميتوان به موارد زير اشاره كرد:الف: تشكيل احزاب سياسي در جهان اسلام:
كه طالب تشكيل حكومت اسلامياند مثلاً در اندونزي، احزاب بزرگ اسلامي تشكيل ميشود؛ همينطور در مالزي و افغانستان.ب: احياي اسلام جهادي به سياق ايراني:
كاري كه الان در فلسطين به «انتفاضه» معروف است، الگويي از شكل مبارزه شيعيان ايراني است. انتفاضه اول به پيروزي رسيد.اين تودهاي شدن مبارزه، روشي است كه امام خميني قدسسره به مسلمانان آموزش داد و كارآيي خود را در دنيا نشان داده است. امروز هم ميبينيد كه آمريكا و اسرائيلبراي مهار انتفاضه، مجبور به دادن امتيازاتي به فلسطينيها شدند.چگونگي مبارزه مخالفان با فكر ديني
همانطور كه در گذشته با علماي اسلام و پيشتازان شيعه مقابله شد، امروز هم عدهاي با خودِ فكر ديني در امالقراي احياي فكر ديني، يعني ايران، در حال مقابلهاند و تلاش ميكنند آن را زير سؤال ببرند. اين حركت به صورت مرئي و نامرئي توسط بيگانگان حمايت ميشود.مخالفانِ احياي اسلام سياسي ــ كه نمادش تشكيل حكومت است ــ با همه توان و با هر نوع ابزار و وسيله ـ حتي با كودتا و يا دخالت مستقيم نظامي ـ به جنگ اين انديشه آمدند. براي نمونه ــ يكي دو سال بعد از انقلاب الجزاير، آقاي بومدين ـ كه ژنرال ارتش بود ـ بر عليه اولين رئيسجمهور اين كشور، آقاي احمد بن بلا، كودتا كرد. بعد از او آقاي شاذليبنجديد به رياست جمهوري رسيد كه او هم ارتشي بود. آمريكاييها در ترويج دموكراسي هدايتشدهشان به الجزاير فشار آوردند. ايشان به دعوت آمريكا و در ديدار با آقاي ريگان در كاخ سفيد، مصاحبه مطبوعاتي مشتركي انجام داد. بعد از بازگشت، اندكي به مردم آزادي داد و انتخابات شهرداريها برگزار شد و در همه شهرها «جبهه نجات اسلامي» برنده شد. ناگهان آمريكاييها به خود آمدند و به صراحت گفتند كه ما از رواج دموكراسي، اين نتيجه را نميخواستيم. بر اساس آخرين آماري كه ما داريم از آن زمان تا كنون، حدود يكصدهزار الجزايري كشته شدهاند. همان اتفاقي كه در شيلي، عليه آلنده و در ونزوئلا، عليه چاوز صورت گرفت، در الجزاير هم عليه جبهه نجات اسلامي و آقاي عباس مدني رخ داد.مشابه همين امر در تركيه اتفاق افتاد؛ منتهي يك كودتاي سفيد بود. يعني آقاي «اربكان» بعد از تركيه لائيكي كه آتاتورك درست كرده بود، به نخستوزيري رسيد؛ عرقچيني بر سر گذاشت و جلو ايستاد و كارمندان نخستوزيري و وزرا، پشت سرش نماز جماعت خواندند.بالاخره، ژنرالها به ميدان آمدند و او را بر كنار و بعدها محاكمه و سپس محكوم به زندانش كردند و حزب راه را منحل نمودند. يكي از نظريهپردازان آمريكايي اخيرا گفت: «همه كشورهاي اسلامي تروريست هستند؛ فقط يك كشور در بين آنها خوب است و آن هم تركيه است.ببينيد با حكومت سودان كه نميخواهد مطيع آمريكا باشد، چه ميكنند: محاصره اقتصادي؛ بمباران كارخانه توليد دارو؛ تحريك شورشيان جنوب؛ تحريك اريتره براي صفآرايي در كنار مرز سودان؛ تحريك مصر براي اشغال منطقه شمال سودان و دهها و صدها مشكلآفريني ديگر.همين امر در افغانستان اتفاق افتاد. البته افغانستان سناريوي خيلي پيچيدهاي دارد. تا زماني كه كمونيستها بودند، هر دو طرف راحت بودند. يعني غربيها، حتما نجيباللّه خان را به آقاي رباني ترجيح ميدادند. بالاخره خارج از محاسبات اينها، آقاي رباني آمد، حكومت نجيباللّه را ساقط كرد و حاكم شد. جرمشان اين بود كه اعلام كردند دولت افغانستان اسلامي است و پرچمشان آرم اللّه دارد. در اينجا غربيها، شگرد تازهاي پياده كردند و طالبان را به وجود آوردند. طالبان حكومت رباني را عقب زدند و گفتند آنها، اسلام را پياده نميكنند و ما ميخواهيم پياده كنيم. بعد غربيها كه ديدند بالاخره اين غولي كه از داخل شيشه درآوردند، بلاي جان خودشان شده، به شدت سركوبش كردند.راه ديگر مقابله مخالفان تشكيل حكومت اسلامي، تقويت گروههاي افراطي است مثل آنچه كه در مورد بعضي از اين سلفيها در افغانستان و با حمايت از حكومت طالبان كردند. خانم بينظير بوتو ـ نخستوزير آن زمان پاكستان ـ كه خود يك زنِ تحصيل كرده، سياسي و اجتماعي است، از طالبان حمايت ميكند! در جواب انتقاد خبرنگاران، گفت: چرا به من انتقاد ميكنيد؟ ما با آمريكا، عربستان سعودي و انگليس شريك بوديم كه طالبان را روي كار بياوريم.مخالفان تشكيل حكومت اسلامي از روي كار آوردن طيف افراطي، دو هدف داشتند:1. بدنام كردن اسلام، تا هر كس كه ميخواهد به اسلام روي بياورد و حكومت اسلامي تشكيل دهد، بگويند كه نمونه و نتيجه آن، اين خشنها هستند؛2. مبارزه با انديشه شيعي و فشار بر حكومت جمهوري اسلامي.
اشاره
1. نويسنده محترم، ابتدا مقدمهاي در توضيح وضعيت شيعه، از صدر اسلام تاكنون، دارند كه در آن، اين نكته را دنبال ميكنند كه «هرگاه شيعه در حال نضج گرفتن بوده، مجموعه نيروهايي متحد شدند و شيعه را به بدترين و سختترين شكل ممكن، سركوب كردند». وي دليل اين اتحاد ناميمون را كارآمدي حضور شيعه در عرصه سياست ميداند و نمونههايي از اين كارآمدي را ذكر ميكند. فتواي تحريم تنباكوي ميرزاي شيرازي بزرگ، فتواي جهاد عليه انگليسيها در عراق از سوي ميرزا محمدتقي شيرازي، معروف به ميرزاي دوم، از نمونههاي موفق حضور سياسي شيعه است كه موجب بيداري استعمارگران و انتقام كشيدن از روحانيت شيعه شده است.2. آقاي ولايتي سه كار بزرگ انقلاب را بر شمردهاند:1) احياي مطلق فكر ديني در جهان؛
2) احياي فكر اسلامي در جهان اسلام؛
3) احياي اسلام سياسي. اما كارهاي مهم انقلاب اسلامي در اين سه مورد خلاصه نميشود. از جمله ميتوان به بيفروغ كردن و در نتيجه شكست اردوگاه كمونيسم و در رأس آن، اتحاد جماهير شوروي، به عنوان مركز هدايت حركتهاي انقلابي در سطح جهان و تغيير قطببندي جهاني اشاره كرد. اين تغيير قطببندي به حدي از اهميت است كه نظريههايي جديد در زمينه برخورد تمدنها عرضه شدهاند كه سياستهاي جهاني را شكل ميدهند و بر محور تضاد اسلام سياسي با اردوگاه ليبراليسم جهت يافتهاند.3. روي كار آوردن طيف افراطي را نميتوان فقط به مخالفان تشكيل حكومت اسلامي نسبت داد. روشن است كه آنها از هر ابزاري براي مقابله با اسلام سياسي استفاده ميكنند و پديد آوردن طالبان و طالبانيگري نيز يكي از ابزارهاي مهم براي بدنام كردن اسلام سياسي در داخل و خارج از جهان اسلام است. اما تا زمينههاي بروز چنين تفكري وجود نداشته باشد و در خود جهان اسلام، استعداد شكلگيري چنين طيفهاي افراطي نباشد، نميتوان چنين حركت وسيعي را شكل داد. طالبانيگري ريشه در تفكر خشك و جامد وهابي و سلفيگري دارد و ريشههاي آن نيز در افكار ظاهرگرايان و افراطيوني است كه از صدر اسلام، همواره وجود داشتهاند و در برابر جريان حق ايستادهاند. تفكر خارجيگري در برابر تفكر شيعه به رهبري امام علي عليهالسلام ، نمونه بارز اين افراط است.بنابراين يكي از وظايف مهم عالمان ديني، به ويژه در اين روزگار، اين است كه اولاً، باطل بودن تفكر ظاهرگرا و جامد و عقل ستيز را در جهان اسلام به خوبي و به صراحت اعلام نمايند و ثانيا، آثار زيانبار اين تفكر را بر شمارند و ثالثا، در مقام عمل با آن مبارزه كنند.