ريشه هاي ضد صهيونيستي انقلاب امام خميني (ره)

هدف ما دستيابي به يک قدرت جهاني است. 1

هيچگونه محدوديتي براي حوزه فعاليتهاي ما وجود ندارد. 2

توده مردم بايد صرفا به وسيله ما اداره شوند. 3

با تمام روشهاي ممکن بايد اهميت حکومت و قدرتمان را به همگان گوشزد و اعلام کنيم کساني که به حکومت جهاني ما تسليم شوند از حمايتمان بر خوردارند. 4

غير يهوديان گله گوسفندانند و ما گرگهاي اين گله و شما ميدانيد که وقتي گرگ به گله ميزند چه اتفاقي ميافتد؟ 5

چهل سال پيش امام ره فرمود: در شانزده شهريور در تهران دروازه دولت يک بساطي يهوديها درست کردند چهار صد پانصد نفر يهودي دزد دور هم جمع شدند. خلاصه حرفشان اين بود که شعاري براي يکي دادند و يک فحشي به يکي، آن وقت نوشتند که :

مجد مال يهود است. يهود برگزيده خداست. ما ملتي هستيم که بايد حکومت کنيم.

ايران سرزمين پهناور با امکانات طبيعي فراوان و مردمي فهيم ، سزاوار نبود که در چنگال يهود گرفتار باشد. مردان قوي اي که سرشار از غيرت و توانمندي بودند راضي نمي شدند اسارت زنان و مردان ايران زمين را به تماشا بنشينند.

اين نوشته نفوذ صهيونيسم را در ايران از کلام امام خميني ره مي نماياند.

حضور گسترده صهيونيستها در اقتصاد ايران به واسطه حزب بهائي از مواردي است که امام نسبت به آن به تاريخ اسفند 1341 اعلان خطر ميکند. در همين تاريخ امام تلويزيون ايران را پايگاه جاسوسي يهود مينامد.

زماني که به امام خبر ميدهند تعدادي از اهل منبر را به سازمان امنيت بردند و از آنها خواستند که از شاه و اسرائيل چيزي نگويند. امام که در بين مراجع به تيزهوشي شهره است، سوالي مطرح ميکند که اين دو تناسبشان در چيست؟

آنگاه امام ميپرسد مگر شاه اسرائيلي است؟

به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است؟

از عمر اين عبارات بيش از چهل و يک سال ميگذرد و دوستان جوان من که امروز خواننده اين سطورند بدانند که فعاليت يهود و تعرض آنان به ايران براي همه قابل لمس نبود. پروتکلها عامل اصلي موفقيت يهود را در امور سياسي پنهان کاري ميداند. آنان تصميم داشتند قدرت فکر کردن مردم را با برجسته کردن مسائل کم اهميت تضعيف کنند. و زماني که کليت جامعه اي نتواند فکر کند و تصميم بگيرد ، پر واضح است زمينه حضور گسترده خود را فراهم ساخته اند. تا جائيکه هواپيماهاي اسرائيلي تصميم ميگيرند حجاج بيت الله الحرام را به مکه ببرند که البته با اعتراض عربستان سعودي ناچار شدند از اين عمل خودداري کنند. آنقدر اين زمينه حضور مهيا است. که امام ره در تاريخ فروردين 1343 بعد از اينکه ماجراي هواپيما و حج را ميگويد از ورود تخم مرغ اسرائيلي هم شکايت ميکنند.

يعني اسرائيل آنچنان ما را در قبضه خود دارد که بايد شکممان ، که امري مادي است و حجمان ، که امري معنوي است ، با او گره بزنيم.

امام مي داند که صهيونيسم زماني موفق ميشود که افراد را مطابق الگو و انگاره هاي تربيتي خود دوباره تربيت کند ، لذا وقتي جمعي را براي تحصيل به اسرائيل فرستادند امام ناراحتي خود را پنهان نکرد . در تاريخ ارديبهشت 1343 فرمود : اي کاش به جاي ديگري مي فرستادند ، به آمريکا مي فرستادند ، اي کاش به انگلستان مي فرستادند . اسرائيل با فرستادن نظاميان خود به ايران علاوه بر اينکه از تجهيزات ارتش ايران بهره مي بردند باعث بدنامي ايران در دنياي اسلام نيز مي شد.

تا جاييکه امام فرياد برآورد ايران پايگاه اسرائيل شده است.

سرسپردگي رژيم شاه به اسرائيل تا جائي است که حتي براي برپايي جشن هاي دو هزارو پانصد ساله شاهنشاهي از کارشناسهاي اسرائيلي بهره مي برد .

اين جشنهاي شاهانه در زماني است که بفرموده امام ، مسلمين براي مجد ، عظمت و آزادي فلسطين در خاک و خون مي غلطند ، ولي شاه براي رژيم مبتذل شاهنشاهي جشن و سرور بپا مي کند .

وقتي در 21 آگوست 1969 مسجد الاقصي توسط يهوديان افراطي به آتش کشيده مي شود

و منبر بسيار ارزشمند اهدائي صلاح الدين فرمانده مسلمان در آن مي سوزد ، اين آتش سوزي بقدري ننگين بود که شوراي امنيت سازمان ملل آن را محکوم مي کند ، ولي شاه در ايران با عوام فريبي قصد اخاذي از مردم و ترميم وجه اسرائيل را دارد ، از امام در اين باره بشنويد : مسجد الاقصي را آتش زدند ، ما فرياد مي کنيم که بگذاريد مسجد الاقصي به همين حال نيم سوخته باقي باشد ، اين جرم را از بين نبريد . ولي رژيم شاه حساب باز مي کند و صندوق مي گذارد و به اسم بناي مسجد الاقصي ، از مردم پول مي گيرند تا بتواند از اين راه استفاده نمايند و جيب خود را پر کنند و ضمنا آثار جرم اسرائيل را از بين ببرند.

يهود هميشه در همه جاي نسبت به در اختيار داشتن زمين حريص است و در همه جاي دنيا بهترين جاهاي مسکوني و زراعي را براي خود مي خواهد ، در ايران هم آنگونه که امام مي فرمايند : مزارع بسيار خوب ايران بسيارش در دست اسرائيل


است . امام از مزرعه نمونه ايران و اسرائيل در ايلام و از دشت عمران در اطراف قزوين نام مي برد

امام در مصاحبه بادکتر جيم کولکر ، استاد دانشگاه آمريکا، اسرائيل را شريک جنايات ساواک و شاه معرفي مي کند و در ديدار با سفرا و ديپلماتهاي خارجي از شکنجه جوانان ايراني بدست عمال شاه ياد مي کند و مي فرمايد حتي شکنجه گر از اسرائيل مي آوردند .

تعهد امام را بنگريد ، در بحبوحه انقلاب کمتر از دو ماه مانده به پيروزي 22 بهمن ، وقتي اعتصاب در آبادان از صادرات 9 يا 10 ميليون بشکه نفت جلوگيري کرد ، براي مصارف داخلي شش صد هزار بشکه نفت توليد مي شد

وقتي بازرسان متوجه شدند که اين نفت به اسرائيل فرستاده مي شود ، امام عباراتي دارد، مي فرمايد : اگر اينها فهميدند که اين نفت را براي اسرائيل مي خواهند حرام است که اعتصاب نکنند ، بايد اعتصاب کنند . در ادامه امام مي فرمايد : ملت ايران حاضر است سرما بخورد ، اما نفتش را اسرائيل نبرد .

از خصوصيات امام اين است که هيچ گاه بدون سند حرفي نمي زند ، بر اين اساس ايشان تا 28 روز پيش از پيروزي انقلاب ، از اينکه اسرائيل در کشتار مردم ايران دست دارد چيزي نمي گويد ، اما در اين تاريخ سندي بدست مي آورند و مي فرمايند اينها ملت ما را با سربازهاي اسرائيلي کشته اند .

پاسخ مثبت امام به سوال خبرنگار نشريه لوموند پايان بخش مطالب اين مقاله است .

آيا سياست موافق شاه در قبال اسرائيل ، يکي از دلائل مخالفت شما با رژيم است ؟ امام مي فرمايند ، آري.

علي خليل اسماعيل (برادران)

1-پروتکلها شماره 10

2-پروتکلها شماره 9

3-پروتکلها شماره 10

4-پروتکلها شماره 6

5-پروتکلها شماره 11