مقدمه
فقه يكىاز ارزشمندترين علوم اسلامى و نمايانگر ديد وسيع و همه جانبه اسلام
است .احكام فقهى , آدمى را از قبل از ولادت تا بعد از وفات تحت برنامه قرار ميدهد.دوران كودكى , جوانى , پيرى
و حالات مختلف آدمى از خواب و بيدارى , سيرى و گرسنگى و فقر و غنا,
هريك , مورد حكم يا
احكامى از فقه است .تجارت , زراعت , معاشرت ,بهداشت , درمان , فرهنگ , اقتصاد,
سياست و اداره كشور
و هر چه بازندگى فردى يا جمعى انسان سر و كار داشته باشد, مورد حكمى از
احكام فقهى است و خلاصه اينكه فقه نظام زندگى و بهزيستى است .علم فقه به دليل اهميت
فوقالعاده و گستردگى آن همواره مورد عنايت مسلمانان بوده است .در عصر پيامبر اكرم (ص ) و امامان
اهلبيت (ع ) به ويژه در عصر امام باقر و امام صادق (ع ) , علم فقه
پژوهندگان بسيار و رونق چشمگيرى داشت .در همان اعصار, عده اى از شاگردان
امامان به توصيه آنها عهده دار بيان احكام الهى بودند.مردان با
فضيلتى مانند زراره ,محمد
بن مسلم , ابوبصير و ابان بن تغلب ,مسائل حلال و حرام و احكام دين را به
مردم ميآموختند.در دوران
غيبت نيز بيان حلال و حرام ورهنمودهاى دين يكسره واگذار به فقها شد
و موضوع فتوا و تقليد به صورت
خاصى رواج پيدا كرد.كتابهايى در فقه شيعه نوشته شد, كتابهايى
جامع همه ابواب فقهى و كتابهايى
حاوى قسمتى از ابواب فقه و كتابهايى مخصوص يك مسأ له فقهى
مانند نماز در لباس مشكوك يا نماز جمعه و يا نماز مسافر.در فروعى كه دليل
خاص دارد كتبى خاص و در فروعى كه نص خاصى ندارد كتبى جدا نوشتند كه
كتاب نهايه شيخ طوسى از نوع اول و كتاب مبسوط وى از نوع دوم است .در نقل اقوال فقها كتابهاى زيادى
تأ ليف شدكه مفتاح الكرامه از آن نمونه است .كتابهايى مختصر و
كتابهايى مفصل تأ ليف شد حتى
گاهى يك فقيه كتابهاى متنوع دارد از جمله آنها علامه حلى است كه
يك كتابش تبصره
است كه از متون فقهى مختصربه شمارميرود و كتاب ديگر او تذكره است كه
مفصل و مستوفى است .شايد
هيچ علمى مثل علم فقه حيات مستمر و مداومى كه بدون وقفه رابطه
استاد و شاگردى و تأ ليف كتاب در آن محفوظ باشد, نداشته باشد.خلاصه آنكه علماى دين با
تمام قوا كوشيدند تا تر و خشكى را مبهم نگذارند و كار را بر مردم آسان
سازند از اين رو درخور هر گونه تعظيم و ستايش اند.علامه حلى آن نابغه بزرگ در آغاز كتاب تذكره بر آنان درود ميفرستد:
اما بعد فان الفقهأ عليهم السلام هم
عمدة الدين و نقلة شرع رسول رب العالمين وحفظة فتاوى الائمة
المعصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين ...شيعيان با الهام از مكتب اهلبيت ,
همواره اهميت خاصى براى احكام شرعى و فراگيرى آن قائل بودند
و فقها را ابواب احكام
خداوند ميدانستند و در زندگى فردى و اجتماعى خود از آنان كسب تكليف
كرده و يا به رساله هاى آنان مراجعه ميكردند.شيوه رساله نويسى از همان اعصار دربين فقهاى شيعه رواج داشت .شايد به درستى ندانيم
كه نوشتن اين رساله ها به خصوص در عصر ما چه نقش مهمى در تبيين و
احياى حقوق شيعه
داشته است , آنهم در زمانى كه بسيارى از كشورهاى اسلامى با پذيرش چشم
بسته حقوق اروپائى عملا
بر انسداد باب اجتهادصحه گذاشته بودند.اهميت مطلب وقتى روشن
ميشود كه بدانيم قانون
مدنى ماخود عمدتا برگردان يكى ازرساله هاى عمليه است ( تبصره علامه )
در سده هاى اول رساله هاى عمليه
به اين شكل نبود بلكه روايات فقهى در مجموعه هائى كه هريك
اصل نام داشت جمع آورى ميشد
و همانها معيار عمل قرار ميگرفت تا آنكه شيخ مفيد (م 413 ه . ق )
كتاب المقنعه را نوشت و شيعيان
براى اولين باربا يك مجموعه تازه فقهى مواجه شدند كه متضمن
عين روايات ائمه (ع ) نبود بلكه
برگزيده اى بوداز آن روايات كه طبق فتاواى نويسنده آن به شيوه نوى
بيان شده بود.اين كتاب مبنائى شد براى پى
ريزى فقه استدلالى و فتوائى شيعه و مهمتر اينكه نمونه اى شد براى
طرح و توضيح مسائل مورد ابتلاى شيعيان .بعد از او شيخ طوسى
با نوشتن النهايه حد جديدى براى فقه فتوائى بنانهاد و سپس با نوشتن
المبسوط به تفريع
و شرح جزئيات عملى آن دو قرن پس از فوت شيخ طوسى و فروپاشى حوزه بغداد,
فقه اماميه درحوزه حله نضج گرفت .بعد از آن در اصفهان و نجف و در دوران نهائى در قم به اوج رسيد.در اين مجال در صدد بيان
تاريخچه فقه و فقهاى بزرگ شيعه و آثارگران سنگ آنهانيستيم بلكه
در صدد اشاره مختصرى به رساله هاى
فتوايى به زبان فارسى و اهميت و تأ ثير آنها در جامعه هستيم :
كتاب النهايه ,
ترجمه اى كهن دارد به زبان فارسى كه گويا سده 6 و 7 به نگارش درآمده است .كتاب المختصر النافع
محقق حلى كه گزيده همان شرايع است نيز ترجمه كهنى به فارسى دارد كه
در 696 يعنى بيست سال پس از فوت حلى نوشته شده است .پس از روى كارى آمدن
حكومت صفوى در ايران , علماى حوزه اصفهان فارسى نويسى را براى تحقق
بيشتر احكام لازم دانستند.جامع عباسى را شيخ بهائى
(م 1030 ه . ق ) براى اين منظور و به تشويق شاه عباس نوشت .اين كتاب
برگزيده برداشتها و فتاواى
مؤلف آن است كه براى تسهيل اجراى احكام شيعه به فارسى ساده نوشته
شده است .اين كتاب ناتمام
ماند و شاگرد شيخ بهأ , نظام الدين محمد بن حسين ساوجى در 1032 آن
را تكميل كرد.لوامع قدسيه را ملا
محمد تقى مجلسى (م 1077 ه . ق ) در شرح كتاب من لايحضره الفقيه نوشت .كار اصلى در اين زمينه را محمد باقر مجلسى (م 1111 ه . ق ) انجام داد.مجلسى دوم چندين كتاب فارسى
و عربى درزمينه هاى گوناگون آداب ومناسك و احكام فقهى نوشت .المتاجر
را مرحوم وحيد بهبهانى (م 1205 ه . ق ) در موضوع معاملات نوشت .بزرگانى مثل شيخ انصارى
و ميرزاى شيرازى و آخوند خراسانى و سيد محمد كاظم يزدى و فقهأ بزرگ
ديگرى بر آن حاشيه زدند.تحفه حسينيه رساله فارسى
ديگرى است از مرحوم وحيد بهبهانى كه مبحث طهارت و نماز و روزه را
دارد.رساله جعفريه تاليف
محقق كركى (م 917ه ق ) است كه توسطابوالمعالى پسر بدرالدين حسن
حسينى به فارسى ترجمه شده است .شارع النجاة فى ابواب
العبادات رساله اى است به فارسى تاليف محمد باقرداماد استرآبادى اصفهانى
(م 1040
ه ق )انيس التجار را ملا مهدى نراقى ( م 1209 ه . ق ) در معاملات نوشت .كه يك بار با حاشيه سيد
محمد كاظم طباطبائى و يكبار با حاشيه شيخ عبدالكريم يزدى به چاپ رسيد.مرحوم ملا مهدى نراقى رساله ديگرى نيزبه زبان فارسى درعبادات دارد.وسيلة النجاة نام دو رساله
عمليه از ملا احمد نراقى ( م 1244 ه . ق )صاحب كتاب مستند است , يكى
حجيم در
دو جلد و ديگرى كوچك در يك جلد.صراط النجاة نام دو رساله علميه است .يكى تأ ليف سيد ابوالحسن اصفهانى
و ديگرى تأ ليف حاج محمد على يزدى كه فتاواى شيخ انصارى را در
آن جمع آورى كرده
است .نخبه رساله فارسى محمد ابراهيم كلباسى (1180 - 1262) است كه ازارشاد
المستر شدين خود استخراج كرده است .تحفة الابرار رساله اى
است در نماز متعلق به محمد باقر شفتى گيلانى معروف به حجة الاسلام
اصفهانى
ميرزا حسن شيرازى (1230-1312)نيز رساله عمليه به فارسى داشته است .مرشد العوام نام رساله فارسى ميرزاى قمى است .مجمع المسائل را در سال 1310
قمرى شيخ مهدى خراسانى تأ ليف كرد.او فتاواى آية الله سيد ميرزا
محمد حسن شيرازى را در آن جمع آورى نمود.بعدا بزرگانى نظير ميرزا
محمد تقى شيرازى و آخوندمحمد كاظم خراسانى و سيدمحمد كاظم يزدى
و سيد صدرالدين عاملى بر اين كتاب حاشيه زدند.در سال 1331 چاپ سوم
اين كتاب باحواشى بيشتر و با نام مجمع الرسائل منتشر شد.حاج آقا بزرگ
طهرانى در كتاب الذريعه مينويسد:
تأ ليف رساله هاى عمليه
كه حاوى احكام شرعى مورد نياز عموم است در قرن يازدهم و دوازدهم و
سيزدهم زياد شد و در اين
قرن (قرن چهاردهم ) علمأ و در پيشاپيش آنها سيد بحرالعلوم و شيخ
انصارى به حاشيه زدن بر اين
رساله ها اكتفاكردند.اساتيد من گفتند كه شيخ انصارى به علت پرهيز
شديدش از فتوا دادن ومراعات
جانب احتياطهر چه به وى اصرار ميشد كه رساله عمليه تأ ليف كند,
نميپذيرفت .فقط حاشيه زدن به رساله هاى
اساتيد قبل را پذيرفت تا هم نسبت به آنان تواضع كرده باشد و هم نام
آنان را زنده نگه
دارد.بعد از اوبزرگترين شاگردش ميرزاى شيرازى نيز راه او را پيمود.(1)
تا آنكه در همين اواخر ( 1375 ه . ق ) يكى از فضلاى حوزه علميه قم معروف به علامه توضيح المسائل
را تأ ليف نمود, اين كتاب تحولى
درسبك و شيوه رساله نويسى فارسى پديد آورد و مورد استقبال عام و
خاص قرار گرفت .مؤلف محترم كه خود
با طبقات مختلف مردم ارتباط داشت چون وضع نامطلوب رساله هاى عمليه
سابق را ميديد وانتقادات افراد
تحصيل كرده را به عبارات پيچيده و كلمات نامأ نوس رساله ها ميشنيد,
به تدوين اين اثر اقدام ميكند
و آن را به نظر وتأ ييدمرحوم آية الله العظمى حاج آقا حسين بروجردى
ميرساند.اين
رساله در زمان حيات آية اللّه بروجردى بارها منتشر شد و پس از درگذشت ايشان
(1380 ه . ق ) همه مراجع تقليد بر آن حاشيه نوشتند.گونه ديگرى از نگارش فقهى
و فتوايى , پرسش و پاسخهايى است كه در ايران اسلامى پيشينه درازى
دارد و گويا يكى از ديرينه ترين
نگارش فارسى در اينباره همان بندى باشد كه از قطب راوندى به يادگار
مانده و در مجموعه
فرهنگ ايران زمين (3: 263 - 266) به چاپ رسيده وبراى زبان فارسى سند بسيار
با ارزشى است .همچنين
از نجم الدين دايه رازى كتاب سراج القلوب به فارسى به شيوه پرسش و پاسخ
دردست است .از مجلسى دوم نيز دو دفترچه پرسش و پاسخ به يادگارمانده است .بارى از زمان تأ ليف توضيح المسائل تا امروز حدود نيم قرن ميگذرد.در اين فاصله بسيارى از فقهأ
توضيح المسائل را الگو قرار داده و بادرج فتاواى خودبه همان سبك
رساله منتشر كردند بدون
آنكه عبارات و مثالهاى آن را تغيير دهند.با گذشت زمان و دگرگونى در
فرهنگ وزبان و مناسبات
اجتماعى و طرح نيازها و مسائل جديد, اين كتاب كه در زمان خود خيلى
روان و ساده به نظر ميرسيد امروزه پيچيده
ونامأ نوس مينمايد.و اين طبيعت هر زبان و فرهنگى است
كه در گذرزمان طراوت
خود را از دست ميدهد.نثرهاى فارسى و غير فارسى پس از گذشت چندقرن
ناخوانا ميشوند.بد
نيست يك مسأ له از همان پرسش و پاسخ هاى باقى مانده از قطب راوندى را
ملاحظه
كنيم تا به ضرورت بازنويسى رساله هاى فارسى بيشتر واقف شويم .مسأ له : آنكس را كى قضا
بر كردن بوذ نماز اداش بر طريقى كى اوليتربوذ و براة ذمة حاصل شوذ كى
توانذ كرد بفضل بكويذ.الجواب : آخروقت .(2)
غير از نواقصى كه به جنبه
شكلى رساله ها مربوط ميشود با مشكل عمركوتاه رساله ها مواجهيم .چنانكه ميدانيم فقها, تقليد
از ميت را جز درشرائطى خاص روا نميدانندو چون اغلب فقهأ در سنين
بالاى عمررساله منتشر ميكنند,
چندى نميگذرد كه مقلدان آنها با غم فقدان آنها وبلاتكليفى از جهت
تقليد روبرو ميشوند و عملا رساله آنها از دورخارج ميشود.مشكل ديگر, تشخيص
فقيه اعلم است كه امروزه جدا دشوار است .دربعضى اعصار مثل زمان شيخ
طوسى ,شيخ انصارى , آية الله بروجردى نوعى
تسالم و اتفاق نظربود كه اعلم فقها, همان يگانه فقيه
معروف زمان است .زمان مرحوم امام , آية الله خوئى و آية
الله گلپايگانى نيزاتفاق نظر بود كه فقيه اعلم يكى از اين سه
بزرگوار است .اما بعد ازرحلت
اين بزرگان و مطرح شدن شاگردان آنها تشخيص اعلم براى مردم مشكل
شد.شهرت و اتفاق نظرى نسبت به فرد خاص در بين نيست .فضلاى حوزه كه در درس خارج
مراجع حاضر ميشوند هرگروه استادخود را اعلم ميداننداز اينرو بينه
شرعى نيز مبتلا به معارض
است و شخص عامى هيچ راهى براى تشخيص اعلم در برابرخود نميبيند.از اين رو سزاوار است رساله اى
بر اساس احتياط تنظيم شود تا با فتاواى همه فقهاى طراز اول سازگار
باشد و عمل به آن موجب اطمينان خاطر عمل كنندگان به آن شود.اولين و آخرين ايرادى كه
به رساله مبتنى بر احتياط وارد ميشود اين است كه چنين رساله اى كار را
براى مردم مشكل
ميكند و مردم بايد درهر مسأ له اى آراى همه مراجع را مراعات كنند.در پاسخ ميگوئيم :1. اين رساله براى كسانى
تنظيم شده است كه خواهان عمل به احتياطندنه براى عموم مردم (3).2. در وضعيت فعلى كه تشخيص
اعلم مشكل يا غير ممكن است , شايداحتياط يك وظيفه باشد چنانكه
خيلى از فقها نوشته اند در صورتى
كه اختلاف بين فقها و لو اجمالا معلوم باشد مكلف بايد احتياط كند.3. آنچه غالبا مشكل
است تشخيص موارد احتياط و چگونگى احتياطاست نه عمل به احتياط.4. اگر مقايسه اى بين اين رساله
و رساله هاى ديگر صورت گيرد معلوم ميشود با بقيه رساله ها تفاوت
چندانى
ندارد زيرا بيش از نيمى ازمسائل رساله ها مورد اتفاق نظر همه است .در خيلى از موارد هم
اختلاف در اين حد است كه بعضى از فقها كارى را حرام و بعضى ديگربنابر
احتياط حرام ميدانند.يعنى
اينطور نيست كه در مسائل زيادى عده اى قائل به حرمت و عده اى قائل
به حليت و اباحه باشند و
اين رساله منافى با آزادى عمل جمعى از مقلدان باشد.تقريبا در دو در صد
مسائل احتياط كامل ممكن نيست .كه در همان مسأ له تذكر داده ايم .5. بخشى از فتاواى هر يك
از فقها نسبتا مشكل است و در بسيارى ازموارد نيز فتوا نداده و احتياط
كرده اند, فقط در مبحث
طهارت و نمازتوضيح المسائل امام خمينى (ره ) بيش از صد مورد احتياط
واجب به چشم ميخورد.پس اينطور
نيست كه فتاواى بعضى فقها همواره آسان و فتاواى بعضى , همواره
مشكل باشد, چون فقيه تابع
دليل و ملتزم به نتيجه آن است خواه آسان باشد يا مشكل .پس اين اشكال
صرفا به اين رساله وارد
نيست هرچند واژه بنابر احتياط در اين رساله بيش ازرساله هاى ديگر است .6. اگر در بعضى موارد,
مسأ له مشكل به نظر برسد (مثل وجوب پرداخت خمس هديه ) اين در مقايسه با
ساير رساله هاست , نه آنكه
درواقع پرداخت خمس هديه امرى شاق و حرجى باشد.و الا بايد بگوئيم اصل
مسأ له خمس حرجى است .نكته ديگر اينكه اصل , بر
تقليد نيست .يعنى وظيفه اولى مسلمان عمل بر طبق دستورات دين است
و لازمه عمل , علم به احكام
و آداب دين است .ولى چون تحصيل علم براى عموم مردم ممكن نيست ,
عموم مردم مجازند از
تحقيقات ديگران بهره مند شوند.پس تقليد در نهايت جايز است نه واجب و در
كتب فقهى هم از جواز آن بحث شده است نه وجوب آن .آية اللّه حاج شيخ عبدالكريم
حائرى يزدى مؤسس حوزه علميه قم معتقد بود كه احتياط اصلا مشكل
نيست و هيچ محذورى در پى نخواهد داشت وى مينويسد:
((لايلزم من الاحتياط
فى تمام مواردها حرج بحيث يوجب اختلال النظام بل لايكون حرجا لايتحمل
عادة بالنسبة الى كثير من المكلفين الذين
ليس محل ابتلائهم الا القليل من التكاليف و اتفاق الحرج
فى بعض الموارد لبعض الاشخاص
يوجب دفع الاحتياط عنه لا عن عامة المكلفين فمقتضى القاعدة
الاحتياط فى الدين الا فى موارد
خاصة
مثل ان يوجب اختلال النظام او كان مما لايتحمل عادة او لم
يكن الاحتياطممكنا كما
اذا دار الامر بين المحذورين او وقع التعارض بين الاحتياطين او اوجب
الاحتياط المخالفة القطعية لواجب
قطعى آخرفيجب العمل بالظن لانه لا طريق للمكلف اقوى منه
و الحاصل ان دعوى الحرج لاسيما
الموجب لاختلال النظام بالنسبة الى آحادالمكلفين الموجب لسقوط
الامتثال القطعى عن الكل فى
غاية الاشكال و مما يدل على ما ذكرنا ان بنأ سيد مشايخنا الميرزا
الشيرازى قدس اللّه نفسه الزكية كان
على ارجاع مقلديه الى الاحتياط و قل ما اتفق منه اظهارالفتوى
و المخالفة للاحتياط و كان مرجع
تمام افراد الشيعة مدة متمادية و مع ذلك ما اختل نظام العالم
بواسطة الرجوع الى الاحتياط
و ما كان تحمل هذا الاحتياط شاقا على المسلمين بحيث لايتحمل عادة
و كيف كان هذه الدعوى محل نظر بل منع .))(4)
احتياط در همه جا زحمت
و دشوارى ندارد به گونه اى كه زندگى را فلج كند.احتياط براى بسيارى از
مردم حرجى نيست زيرا
به بسيارى ازموارد احتياط دچار نميشوند و حرجى بودن آن براى شمارى از
مكلفان در پاره اى از
تكاليف باعث ميشود احتياط فقط از آنها برداشته شود نه از همه مردم .پس برابر قاعده , بايد در دين احتياط كرد به جز درمواردى خاص :
آنجا كه احتياط سبب
اختلال در چرخش زندگى شود يا ممكن نباشد يادوران بين محذورين باشد يا
بين دو احتياط تعارض
شود يا سبب مخالفت قطعى با واجب ديگرى شود.در اين موارد به جاى احتياط
بايد به گمان عمل نمود زيرا راه
قويترى وجود ندارد.نتيجه اينكه ,ادعاى رنج و سختى و حرج آن هم به
گونه اى كه زندگى فلج شود
وشيرازه زندگى از هم بگسلد و باعث شود وظيفه امتثال قطعى از دوش
مكلفان برداشته شود, بسيار اشكال دارد.و نكته اى كه نظر ما را تأ ييد
ميكند اينكه بزرگ اساتيد
ما, ميرزاى شيرازى , رحمة اللّه عليه , همواره به مقلدان خود دستور احتياط
ميداد و به ندرت بر خلاف
احتياط,اظهار فتوا مينمود.او مدت زيادى مرجع تمام شيعيان بود و
همين بود با اين
حال از عمل به احتياط هيچگونه سختى و دشوارى پديد نيامد و در چرخه
سيره اش زندگى اختلالى بروز نكرد و
تحمل چنين احتياطى بر مسلمانان دشوار و غير قابل تحمل نبود.پس اين
ادعا
كه احتياط براى همگان مشكل خواهد بود, جاى ترديد دارد بلكه مردود است .وانگهى احتياط دو گونه قابل
تصور است : احتياط كامل بين نظرات همه فقهاى عصر فعلى و اعصار
گذشته و احتياط بين
نظرات فقهاى عصر حاضر.آنچه ممكن است مشكل آفرين باشد مراعات نظرات
همه فقهاى گذشته
و حال در هر مسأ له است .اما مراعات نظرات فقهاى طراز اول عصر حاضر در
ضمن آنكه در اطمينان
بخشى (5) نسبت به عمل به وظيفه , اثر همان احتياط كامل را دارد دشوار
نيست .و اگر تاحدى
مشكل باشد در برابر جنبه هاى مثبت آن كه بدان اشاره شد, قابل تحمل است , به
خصوص اگر اين
اصل را هم بپذيريم كه زحمت بيشترموجب پاداش بيشتر است (افضل الاعمال
احمضها).گذشته از آنكه شيوه
احتياط, شيوه نيكويى است و به همگان توصيه شده است .حتى فقيه
جامع الشرائط نيز اگر
بخواهد گزينش بهترى داشته باشد بايد به جاى عمل به فتواى خود, شيوه
احتياط را برگزيند.جالب
است بدانيم فتاوائى كه با فهم متعارف مردم ناسازگار است دراين رساله
ترميم شده است مثلا خلف وعده
يا بدقولى طبق نظر مشهورحرام نيست اما در اين رساله ميخوانيد
كه بنابر احتياط جايز
نيست .درعموم رساله ها اين مسأ له مطرح است كه قضاى حاجت در كوچه و
خيابان مكروه است يعنى
حرام نيست ولى در اين رساله به دليل فتواى بعضى فقها نوشته ايم
بنابر احتياط جايز نيست .يا در عموم رساله هانوشته اند خورانيدن غذاى نجس به اطفال جايز است
ولى به دليل وجود فتواى
دو تن از فقها بر حرمت , نوشته ايم بنابر احتياط جايزنيست .از اين دست
مسائل ميتوان از بدهيهايى
نام برد كه مثلا بيست سال از پرداخت آن گذشته است و بدهكار ميخواهد
هنوز همان مبلغ ناچيز را برگرداند
در اين رساله آمده است كه بنابر احتياط در اينگونه موارد بايد با
طلبكار مصالحه كرد.مثال ديگر احتكار كالاهايى مثل دارو است كه مورد نياز شديد مردم است و
مشهور فقها احتكار آن راحرام
نميدانند, اما در اين رساله ميخوانيم كه بنابر احتياط جايزنيست .حق تأ ليف و حق عابر
از درختان ميوه از مثالهاى ديگريست كه احتياط, مقتضى به رسميت شناختن
اولى و به رسميت نشناختن دومى است .براى بدست آوردن نظر مطابق
با احتياط, همه رساله هاى موجود را كه تعداد آنها بالغ بر صد رساله
ميشود, معيار قرار نداديم
بلكه فقط رساله تصحيح شده امام راحل و چهارده رساله ديگر از مراجع
معاصر راملاك قرار
داديم .بنابراين مسائل اين مجموعه احوط نظرات اين عده از فقهاست .اما نتيجه كار به گونه اى است كه
اگر آن را با رساله هاى ديگرنيز مقايسه كنيم آن را موافق با آنها
خواهيم يافت يعنى در هر مسأ له فتاواى
فقهاى ديگر يا همان است كه در اين رساله آمده است و يا
سهلتر از آن است و به ندرت
ميتوان مسأ له اى يافت كه فتواى فقيهى متباين با مطلبى باشد كه در
اين رساله است .فقهائى كه رساله هاى آنها
را ملاك كار قرار داديم به ترتيب حروف الفباعبارتند از حضرات آيات عظام :
امام راحل , اراكى , بهجت , تبريزى ,خوئى ,
شبيرى زنجانى , سيستانى , صافى , فاضل , گلپايگانى , مكارم
شيرازى , منتظرى , وحيد
خراسانى .آراى فقهى مقام معظم رهبرى نيز از كتاب استفتائات ايشان مد
نظربوده است .تلاش كرديم بعضى از كاستيهاى
رساله هاى سنتى را در اين رساله برطرف سازيم و مسائل مورد نياز
زيادى را به آن اضافه نموديم .درمجموع اميدواريم اين اقدام , گام مثبتى در سير رساله نويسى فارسى
باشد و در آينده موجب وحدت رويه و انسجام هر چه بيشتر شود.تأ كيد ما بر اين است كه تهيه
رساله اى مبتنى بر احتياط از رساله هاى فقهاى طراز اول شيعه كارى
ممكن و ميسور است و چنين
رساله اى بارساله هاى ديگر در مقام عمل تفاوت چندانى نخواهد داشت .آنچه بايد نسبت به آن نگران باشيم مهجور بودن رساله هاى عمليه است .امروزه كمتر كسى براى تنظيم
زندگى فردى و اجتماعى خود به رساله هاى عمليه مراجعه ميكند, به
عبارت ديگر فقه اسلام
در زندگى شخص مسلمان غائب است و مسلمانان در روابط فردى و اجتماعى
خود بيش از هر چيز از محيط
و فرهنگ رائج تبعيت ميكنند در حاليكه فلسفه اصلى انقلاب اسلامى
تحقق فقه در جامعه
است و به فرموده امام راحل1 حكومت , فلسفه عملى تمام فقه است .مهجور شدن رساله ها
و آسيب ديدن پيوند مردم و فقه عوامل آشكار وپنهان زيادى دارد.يكى
آن به روز نبودن محتوا
و شكل رساله ها و نگرش فردى و انتزاعى به مسائل است .رساله ها متناسب با
جامعه بسته و روستايى قديم تنظيم شده اند نه متناسب با جامعه امروز.اميدواريم حوزه هاى علميه كه متوليان
اصلى فرهنگ شيعه هستندبراى اين نقيصه چاره اى بينديشند
و در كنار صدها مؤسسه
كه كارهاى ارزشمند فرهنگى انجام ميدهند, يك مؤسسه معتبر براى سر و
سامان دادن به وضع
رساله هاى فارسى تأ سيس شود و كارش اين باشد كه مسائل مورد ابتلا در سطح
جامعه را شناسائى كند و از مراجع
معظم استفتأ نمايد و پاسخ آنها را با نثر روان و ارائه اى جذاب منتشر
كند.سعى كرديم در مواردى كه
بعضى فقها عملى را واجب يا حرام دانسته اند و بقيه فقها آن را واجب
يا حرام نميدانند, حكم مسأ له را درقالب
احتياط بيان كنيم .بنابر اين , واژه بنابر احتياط كه در اين رساله
به وفور ديده مشود, اشاره به
اين نكته است كه وجوب يا حرمت يا بطلان مورد اتفاق همه نيست معذلك
به علت بعضى محذورات
در پاره اى مواقع نكته اى مورد اتفاق در قالب احتياط و احتياط در قالب
فتوا بيان شده است .در مبحث معاملات
كه شرائط صحت ذكر شده است , به اين معنانيست كه اگر بعضى شرائط نبود
به نظر همه , معامله باطل
باشد, چه آنكه خواسته ايم دست بالاى شرائط را بگوييم .مثلا اگر دختر باكره
عمل به احتياط نكند و بدون
اجازه پدرش ازدواج كند چنين نيست كه اين عقد باطل باشد از اين رو اگر
بعد از عقد منصرف شود
بايد با طلاق از آن مرد جدا شود.در عبادات نيز در چنين مواردى بايد احتياط
كرديعنى مثلا نماز را تمام نموده و دوباره بخوانيم .مؤسسه تحقيقاتى امام رضا
پاورقى
1ـ الذريعه ,
ج 11, ص 211 و ج 6, ص 89.
2ـ فرهنگ ايرانزمين , ج 3, ص 264.
3ـ دين اسلام بسيار سهل و
آسان است و پيامبر اكرم شريعتى آسان آوردو انسان به تصريح قرآن موجود
ضعيفى است و تحمل احتياطهاى
تودر تو را ندارد.صاحب جواهر, ارباب فتاوا را از احتياطهاى زياد و
سختگيرى بر مردم بر
حذر ميداشت , روزى كه شيخ اعظم انصارى را به عنوان مرجع تقليد معرفى
ميكرد به او فرمود يا شيخ
قلل من احتياطاتك فان الاسلام شريعة سمحة .وانگهى احتياط هرچند به
خودى خود خوب است ولى نبايد
آن را از زندگى فردى به جامعه سرايت داد.يك كشور اسلامى يا دنياى
امروز را نميتوان با احتياطاداره نمود.4ـ درر الاصول , ص 66ـ67.
5ـ علم فقه همواره رو به رشد
بوده و فقهاى عصر ما با اشراف بر ادله فقهاى گذشته اجهتاد ميكنند.