غيبت و ديدگاهها
گفتگو با صاحبنظران
موضوع غيبت امام مهدي(ع) از ديرباز محل بحث و گفتوگوي فقها، متكلمان، محدثان و مورخان مسلمان بوده و هر يك از آنها با توجه به حوزة پژوهشي و مطالعاتي خاص خود، وجهي از وجوه مختلف موضوع يادشده را مورد بررسي قرار دادهاند، اما بايد اذعان داشت كه هنوز همة ابعاد اين موضوع بر ما روشن نشده و بسياري از پرسشهاي مطرح در اين زمينه پاسخهاي درخوري نيافتهاند. از اين رو ميتوان گفت كه بحث از غيبت هم چنان نياز روز جامعة ماست و با پرداختن مناسب به اين بحث ميتوان به راهكارهايي براي چگونگي سامان دادن زندگي فردي و اجتماعي در دوران غيبت و چگونگي پايان دادن به اين دوران دست يافت. با توجه به اين ضرورتها بوده است كه با طرح پرسشهايي در اين زمينه به سراغ تعدادي از دانشوران حوزه رفتيم و از آنها خواستيم كه به اين پرسشها پاسخ دهند. حاصل اين پرسش و پاسخ اقتراحي شد كه اكنون خدمت شما عرضه شده است.عزيزاني كه در اين اقتراح شركت كردهاند عبارتاند از: حججالاسلام و المسلمين آقايان سيد محمود بحرالعلوم ميردامادي، علي رهبر، مهدي طائب، علياكبر مهديپور و جعفر ناصري. به نظر ميرسيد پيش از هر چيز ضروري است كه معنا و مفهوم «غيبت» مشخص شود؛ از همين رو نظر حاضران در اقتراح را در اين رابطه جويا شديم. حجتالاسلام والمسلمين علي رهبر : دو تفسير در مورد غيبت در لسان روايات آمده است: تفسير اول اين كه امام زمان(عج) در دسترس مردم نيست. يكي از بزرگان اخلاقي ما در يك نطقي فرمودند كه حتي بعيد نيست آقا در يك نقطة دوردست زمين باشند. البته به عنوان يك احتمال با اين قضيه برخورد ميكردند. حالا اين در دسترس مردم نبودن يا به اين صورت است كه آن حضرت در نقطهاي در بيابانهاي دوردست يا منطقهاي كه مردم به راحتي نميتوانند به آن دسترسي داشته باشند، زندگي ميكنند. يا به تعبير آن عالم، بعيد نيست، اصلاً آن حضرت(ع) از زمين ما فاصله داشته باشند. كه اين ديدگاه مطلوب و پسنديده به نظر نميآيد. تفسير دوم از غيبت اين است كه حضرت در ميان مردم هستند ولي ايشان به گونهاي تصرف ميكنند كه شناخته نشوند. بسياري از ديدارهايي كه شخصيتهاي بزرگ با آقا امام زمان(عج) داشتهاند، همينگونه بوده است كه گاهي آقا تصرف ميكردند اما بعد از اتمام ملاقات، افراد متوجه ميشدند كه خدمت آقا رسيدهاند. اين استتار حضرت در اين شكل معجزه محسوب ميشود. وقتي به روايات سر ميزنيم ـ مخصوصاً جلد 51 و 52 بحارالانوار ـ و روايات را نگاه ميكنيم، اين ديدگاه تقويت ميشود كه آن حضرت از مردم دوري گزيدهاند. ولي اين منافات ندارد با تفسير دومي كه از غيبت كرديم. اگر با هم مروري بر اين روايت داشته باشيم، آن نكتة مورد نظر را توضيح خواهم داد. از امام سجاد(ع) نقل شده است كه فرمودند: قائم ما(ع) سنتهايي از سنن انبيا را دارد. سنتي از حضرت آدم، سنتي از حضرت نوح، سنتي از حضرت ابراهيم، سنتي از حضرت موسي، سنتي از حضرت عيسي، سنتي از حضرت ايوب و سنتي از حضرت محمد(ص). آن سنتي كه از آدم و نوح دارد، طول عمر است. سنتي كه از ابراهيم دارد مخفي بودن ولادت و دوري گزيدن از مردم (اعتزال) است. سنت مشابه حضرت موسي خوف و غيبت است. آن خوف لازم نيست خوف شخصي باشد، گاهي آدم به خاطر خدا بايد از خود مراقبت كند، و بترسد آن مراقبتي كه رسالت اوست آسيب نبيند. وقتي كه ما به امام زمان(ع) ميگوييم «خائف» نه اين كه بر خويشتن بترسند، بلكه ميترسند كه مبادا سنت الهي آسيب ببيند، زيرا آن سنت بايد محفوظ بماند. سنتي كه از حضرت عيسي(ع) دارند، اين است كه مردم در مورد او اختلاف دارند. سنتي كه از حضرت ايوب دارند اين است كه فرج ايشان بعد از فشارها و مشكلات است. و سنتي كه از حضرت محمد(ص) دارند قيام با شمشير است. حضرت رسول(ص) بالاخره درگير شدند و جنگهاي فراواني در زمان حضرت شكل گرفت تا بالاخره مشركين سركوب شدند. به نظر ميآيد تعبير دوري گزيدن از مردم يا «اعتزال» ديدگاه اول را تأييد ميكند كه آقا در دسترس مردم نيستند، ولي ما به روايات كه مراجعه ميكنيم گاهي تعبير «خورشيد پشت ابر» مطرح شده است؛ يعني شما مشكل داريد و چيزي مانع ديدار حضرت شده است؛
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
1. سورة يونس (10)، آية 20.2. شيخ صدوق، كمالالدين و تمام النعمه، ص340.3. سورة بقره (2)، آية 3. 4. تفسير امام عسكري(ع)، ص67.5. راغب اصفهاني، مفردات القرآن، ص366.6. شيخ طوسي، تفسير تبيان، ج1، ص55.7. امين الاسلام، طبرسي،مجمع البيان، ج1، ص121.8. فرائدالسمطين، ج2، ص335.9. شيخ صدوق، همان، ج2، ص253. 10. ان عذابي لشديد؛ سورة ابراهيم (14)، آية 7. 11. بحارالانوار، ج 52، ص91. 12. همان، ص90.13. سورة ابراهيم (14)، آية 27. 14. فرائدالسمطين، ج2، ص336. 15. كافي، ج1، ص331. 16. همان، ص342. 17. همان. 18. فرائدالسمطين، ج2، ص336. 19. لولا الحجة لساخت الارض باهلها. 20. سورة بقره (2)، آيه 155.