ارکان عدالت موعود
عدالت موعود و يا به بيان ديگر عدالتي كه وعدة تحقق آن در زمان ظهور امام مهدي(ع) داده شده، از نظر دامنه، گستره و ژرفا بيهمتاست و درست به همين دليل است كه حكومتهاي بشري از ايجاد نظام عادلانهاي مشابه آنچه در عصر موعود، محقق خواهد شد عاجزند. براي درك ابعاد و زواياي مختلف عدالت مهدوي در اين مقاله نگاهي گذرا خواهيم داشت به بخشي از رواياتي كه به توصيف قيام ظلم ستيز و عدالت گستر امام مهدي(ع) پرداختهاند. 1. دامنة عدالت موعود
در فرهنگ اسلامي، ظلم معاني و مصاديق متعددي دارد و در آيات و روايات اين كلمه به سه مفهوم به كار رفته است:1. ظلم در معناي كفر و شرك نسبت به خدا 1 ؛
2. ظلم نسبت به خود (گناه و عصيان) 2
3. ظلم نسبت به ديگران (ستم و تجاوز)
3 . امام علي(ع) در بياني بسيار زيبا معاني متعدد ظلم را اينگونه تبيين كردهاند: ألا و إنّ الظلم ثلاثة: فظلم لايغفر، و ظلم لايترك، و ظلم مغفور لايطلب فأمّا الظلم الذي لايغفر فالشرك بالله، قالالله سبحانه: «إنّ الله لايغفر أن يشرك به» 4 و أمّا الظلم الذي يغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات و أمّا الظلم الذي لايترك فظلم العباد بعضهم بعضاً. بدانيد كه ستم سه گونه است: ستمي كه هرگز آمرزيده نشود و ستمي كه بازخواست گردد و ستمي كه بخشوده است و بازخواست نشود. امّا آن ستمي كه هرگز آمرزيده نشود، شرك به خداست. خداي تعالي گويد: «مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نميبخشايد» و ستمي كه آمرزيده شود ظلم بنده است به خود به ارتكاب برخي كارهاي ناشايست، و ستمي كه بازخواست ميشود ظلم كردن مردم بر يكديگر است. 5 همچنانكه «ظلم» مفاهيم و مصاديق متعددي دارد، كلمة مقابل آن؛ يعني «عدل» نيز از نظر معنا و مصداق بسيار گسترده است و حوزة وسيعي را شامل ميشود. به بيان ديگر براساس آموزههاي دين اسلام، عدالت و عدالتگستري تنها به صحنة حيات اجتماعي انسانها و روابط آنها با ديگران محدود نميشود، بلكه حوزة وسيعي شامل رابطة انسان با خدا، رابطة انسان با خود و رابطة انسان با ديگران را دربر ميگيرد. از همين روست كه ميبينيم در روايات اسلامي هر زمان كه از ظلمستيزي امام مهدي(ع) سخن به ميان ميآيد، همة مظاهر ظلم مورد توجه قرار ميگيرد و بر اين نكته تأكيد ميشود كه آن حضرت نه تنها رسم ستم و تجاوز را در روابط انسانها با يكديگر برمياندازد و اين روابط را بر محور عدالت سامان ميدهد، بلكه با هرگونه كژروي، كجانديشي و انحراف اخلاقي و اعتقادي نيز مبارزه ميكند و رابطة انسان با خود و با خداي خود را نيز به عدالت برميگرداند. براي روشنتر شدن آنچه گفته شد به بررسي برخي از روايتهايي ميپردازيم كه به توصيف ظلمستيزي و عدالتگستري امام مهدي(ع) پرداختهاند تا مشخص شود كه در هر يك از آنها كدام معنا از ظلم و كدام مصداق از عدالت قصد شده است:
1-1. عدالت در رابطة انسان با خدا
در برخي از روايات، به معناي نخست ظلم؛ يعني كفر و شرك، توجه شده و قيام عدالتگستر امام مهدي(ع) را به عنوان قيامي كه اين نوع از ظلم را از صحنة روزگار پاك ميسازد، تفسير كردهاند كه روايت زير از ابوبصير از آن جمله است: سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن قول الله تعالي في كتابه: «هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دينالحق ّ ليظهره علي الدين كلّه ولو كره المشركون». 6 از ابا عبدالله ] امام صادق [ كه درود بر او باد ـ در مورد اين سخن خداي تعالي در كتابش پرسيدم: «او كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند». آن حضرت در پاسخ فرمودند: والله ما أنزل تاويلها بعد قلت: جعلت فداك و متي ينزل؟ قال: حتي يقوم القائم إن شاء الله فإذا خرج القائم لم يبق كافر و مشرك إلاّ كره خروجه حتي لوكان كافر أو مشرك في بطن صخرة لقالت الصخرة يا مؤمن في بطني كافر أو مشرك فاقتله قال: فينحيّه الله فيقتله. 7 به خدا سوگند، هنوز تأويل اين آيه نازل نشده است. گفتم: فدايت شوم، پس كي نازل ميشود؟ فرمود: زماني كه به خواست خدا قائم به پا خيزد. پس هنگامي كه قائم قيام كند، هيچ كافر و مشركي نميماند مگر اينكه از قيام او ناخشنود است. حتي اگر كافر يا مشركي در دل سنگي باشد، آن سنگ ندا ميدهد كه: اي مؤمن! كافر يا مشركي در دل من است، او را بكش. فرمود: پس خدا او را آشكار ميكند ] و آن مؤمن [ او را ميكشد. در ذيل آية ياد شده روايات ديگري نيز وارد شده است كه همه آنها دلالت بر اين دارند كه در زمان ظهور امام مهدي(ع) جهان از همة مظاهر كفر و شرك پيراسته و دين حق بر سراسر گيتي حاكم ميشود. 8 در تفسير علي بن ابراهيم قمي، معروف به تفسير القمي، نيز در تفسير اين آيه چنين آمده است: إنّها نزلت فيالقائم من ال محمد عليهمالسلام و هو الاءمام الذي يظهره الله علي الدين كلّه فيملاء الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً و هذا ممّا ذكرنا أنّ تأويله بعد تنزيله. 9 اين آيه در مورد قائم از آل محمد ـ كه درود بر آنها باد ـ نازل شده است. او آن پيشوايي است كه خداوند او را بر همه اديان پيروز ميگرداند، و زمين را از قسط و عدل پر ميسازد. همچنانكه ] پيش از آن [ از جور و ستم پر شده بود. و اين آيه از جمله مواردي است كه گفتيم تأويل آن پس از تنزيلش خواهد آمد. از ديگر رواياتي كه در آنها مصداق اول ظلم ـ البته در معنايي وسيعتر كه شامل هرگونه بدعت و باطل نيز ميشود ـ اراده شده است، روايتي است كه از امام باقر(ع) در تفسير اين آية شريفه وارده شده است: الذين إن مكنّاهم فيالارض أقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبةالامور. 10 همان كسي كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا ميدارند و زكات ميدهند و به كارهاي پسنديده وا ميدارند و از كارهاي ناپسند باز ميدارند، فرجام همة كارها از آن خداست. آن حضرت در تفسير آية ياد شده ميفرمايد: فهذه لا´ل محمد صلّي الله عليهم إلي آخر الائمة و المهديّ و أصحابه يملّكهم الله مشارق الارض و مغاربها و يظهر ] به [ الدين و يميت الله به و بأصحابه البدع و الباطل كما أمات السّفهاء الحقّ حتّي لايري أين الظلم و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر. 11 اين آيه دربارة خاندان محمد ـ كه درود خداوند بر آنها باد ـ تا آخرين امام ] نازل شده [ است. خداوند مشرقها و مغربهاي زمين را در اختيار مهدي و ياران او قرار ميدهد و دين را به دست او آشكار ميسازد. خداوند به وسيله مهدي و يارانش همة ] مظاهر [ بدعت و باطل را ميميراند، همچنانكه ] پيش از آن [ نابخردان حق را ميرانده بودند. به گونهاي كه ظلم در هيچ جا ديده نميشود. و امر به معروف و نهي از منكر ميكنند. 2-1. عدالت در رابطة انسان با خود
در پارهاي ديگر از رواياتي كه به ظلمستيزي امام مهدي(ع) پرداختهاند، دومين چهرة ظلم؛ يعني ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن، مورد توجه قرار گرفته و بر اين موضوع تأكيد شده است كه آن حضرت با هدف گسترش عدالت در جهان با هرگونه فساد و تباهي و گناه و نافرماني خدا، مبارزه و زمين را از هرگونه پليدي پاك ميكند: يفرّج الله بالمهدي عن الامّة يملاء قلوب در پارهاي ديگر از رواياتي كه به ظلمستيزي امام مهدي(ع) پرداختهاند، دومين چهرة ظلم؛ يعني ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن، مورد توجه قرار گرفته. برخي ديگر از روايات به سومين مصداق ظلم؛ يعني ستم و تجاوز به ديگران توجه كرده و از ميان برداشتن همة روابط ظالمانة موجود در جوامع انساني را به عنوان يكي ديگر از مظاهر عدل مهدوي برشمردهاند. العباد عبادة يسعهم عدله. به يمحق الله الكذب و يذهب الزمان الكلب و به يخرج ذلّ الرقّ من أعناقكم. 12 خداوند به وسيلة مهدي براي امت گشايش حاصل ميكند. او دلهاي بندگان را با عبادت پر ميكند و عدالتش را بر آنها دامنگستر ميسازد. خداوند به وسيلة او دروغ و دروغگويي را ريشهكن ميكند و خوي درندگي و ستيزهجويي را از بين ميبرد و طوق ذلت و بردگي را از گردن شما برميدارد. در روايت ديگري از امام علي(ع) تصريح شده كه در زمان ظهور امام مهدي(ع) عدالت بر جهان درون انسانها نيز حاكم ميشود و همه به صلاح و رستگاري روي ميآورند: ... يملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً، يدين له عرض البلاد و طولها، لايبقي كافر إلاّ امن، ولا طالح إلاّ صلح و تصطلح في ملكه السباع. 13 ... او زمين را از عدل و قسط و نور و برهان پر ميكند، طول و عرض جهان برابر او تسليم ميشود. هيچ كافري نميماند مگر اينكه ايمان ميآورد و هيچ نابكاري نميماند مگر اينكه به صلاح و پرهيزگاري ميگرايد. در دولت او درندگان نيز از در سازش با يكديگر درميآيند.
3-1. عدالت در رابطة انسان با ديگران
برخي ديگر از روايات به سومين مصداق ظلم؛ يعني ستم و تجاوز به ديگران توجه كرده و از ميان برداشتن همة روابط ظالمانة موجود در جوامع انساني را به عنوان يكي ديگر از مظاهر عدل مهدوي برشمردهاند. از جمله در روايتي كه از امام رضا(ع) نقل شده در توصيف «قائم اهلبيت» چنين آمده است: يطهّر الله به الارض من كلّ جور، و يقدّسها من كلّ ظلم... فإذا خرج أشرقت الارض بنور ربّها و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم أحد أحداً. 14 خداوند به وسيلة قائم، جهان را از هرگونه ناروايي پاكيزه و از هرگونه ستم پيراسته ميسازد... آنگاه كه او قيام كند زمين به نور پروردگارش روشن ميشود؛ ميزان عدل را در ميان مردم برپا ميسازد و هيچكس به ديگري ستم روا نخواهد داشت. 2. گسترة عدالت موعود
گسترة عدالت موعود را با دو نگاه ميتوان مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار داد: نخست با يك نگاه كلان؛ در اين نگاه آنچه مورد توجه قرار ميگيرد فراگيري عدالت آن حضرت و گسترش آن در جاي جاي كرة خاك است. دوم، با يك نگاه جزيي و موردي؛ در اين نگاه علاوه بر جهان شمولي و توسعه عام و فراگير عدالت موعود، حاكميت عدالت بر شئون مختلف حيات انسان نيز مورد توجه قرار ميگيرد. به بيان ديگر در نگاه دوم، حاكميت عدالت مهدوي بر هر يك از روابط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي جوامع انساني به تفكيك مطالعه و بررسي ميشود. در اينجا تلاش خواهيم كرد گسترة عدالت موعود را با توجه به دو نگاه ياد شده، از منظر روايات مورد بررسي قرار دهيم. 1-2. جهانشمولي
از بررسي رواياتي كه در زمينة ويژگيهاي عصر حكومت جهاني امام مهدي(ع) وارد شدهاند، چنين برميآيد كه در آن عصر، جهان با همه وسعتش در دايرة حاكميت عدل مهدوي قرار گرفته و هيچ كجاي جهان از حوزة نفوذ عدالت موعود خارج نميماند. از مهمترين روايتهايي كه با توجه به آنها ميتوان به جهانشمولي عدالت مهدي پي برد، روايتهاي متواتري است كه از شيعه و اهل سنت نقل شده و در آنها تصريح شده است كه امام مهدي(ع) جهان را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده از عدل و داد آكنده ميسازد. پيش از اين به چند مورد از اين روايات اشاره كرديم و از اين رو از تكرار آنها خودداري ميكنيم. پارهاي ديگر از روايات كه ميتوان جهانشمولي عدالت مهدوي را از آنها استفاده كرد، رواياتي است كه در آنها تصريح شده با ظهور امام مهدي(ع) همة زمين ـ و نه فقط قسمتي از آن ـ زنده ميشود و حيات دوباره مييابد. اين روايات خود كنايه از اين است كه با گسترش عدالت آن حضرت، جهان خسته از ظلم و ستم ـ كه رفته رفته به پيكري بيجان تبديل شده ـ حيات دوباره پيدا ميكند و نشاط و سرزندگي خود را باز مييابد. بخشي از اين روايات، رواياتي است كه در تفسير آية شريفه زير وارد شده است: إعلموا أنّ الله يحيي الارض بعد موتها قد بيّنا لكم الا´يات لعلّكم تعقلون. 15 بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده ميگرداند. به راستي آيات ] خود [ را براي شما روشن گردانيدهايم، باشد كه بينديشيد. در يك نمونه از اين روايات كه از امام باقر(ع) نقل شده چنين ميخوانيم: يحييها الله عزّوجلّ بالقائم عليهالسلام بعد موتها. 16 خداوند، صاحب عزت و جلال، به دست قائم ـ كه بر او درود باد ـ زمين را پس از مردنش زنده ميسازد. از ابنعباس نيز در تفسير آية مذكور چنين نقل شده است: يعني يصلح «الارض» بقائم ال محمد من «بعدموتها» يعني من بعد جور أهل مملكتها «قدبينّا لكم الا´يات» بقائم ال محمد «لعلّكم تعقلون». 17 ] خداوند [ به وسيلة قام آلمحمد «زمين را پس از مردنش»؛ يعني پس از ستم ساكنان آن، آباد و سرزنده ميسازد. «به راستي آيات را» به وسيلة قائم آلمحمد «براي شما روشن گردانيدهايم باشد كه بينديشيد». 2-2. همه جانبهنگري
با ظهور امام مهدي(ع) و استقرار حكومت آن حضرت، عدالت بر تمام روابط موجود در جوامع انساني حاكم شده و ساحتهاي مختلف حيات بشر رنگ عدل و قسط به خود ميگيرد. به بيان ديگر عدالت مهدوي به عدالت اقتصادي يا عدالت قضايي محدود نشده و همة حوزههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي را شامل ميشود. اگر چه همه جانبه نگري عدالت موعود را ميتوان از عموم يا اطلاق رواياتي كه بر حاكميت عدالت و نابودي ظلم در زمان ظهور امام مهدي(ع) دلالت ميكنند، به دست آورد، اما براي روشنتر شدن اين موضوع روايتهايي ناظر به گسترش عدالت در حوزههاي مختلف اجتماعي را به تفكيك مورد بررسي قرار ميدهيم. 1-2-2. عدالت فرهنگي و آموزشي
يكي از شاخصههاي مهم عدالت مهدوي فراهم شدن امكان رشد و اعتلاي فرهنگي، آموزشي براي همة مردم ـ صرفنظر از جنس، طبقه و يا رنگ و نژاد ـ است. در نظام حكومتي امام مهدي(ع) ناداني، بيسوادي و كمخردي به طور كلي ريشهكن شده همة انسانها به مقتضاي توانايي خود از بالاترين حد دانش و معرفت برخوردار ميشوند. در روايتي كه از امام باقر(ع) نقل شده در زمينة رشد و توسعه خردورزي در زمان امام مهدي(ع) چنين ميخوانيم: إذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به أحلامهم. 18 هنگامي كه قائم ما به پا خيزد خداوند دستش را بر سر بندگان ميگذارد و بدين وسيله عقول آنها افزايش يافته و خردهاي آنها به كمال ميرسد. در روايت ديگري كه از آن حضرت نقل شده در زمينة همگاني شدن دانش و معرفت در عصر حاكميت امام مهدي(ع) چنين آمده است: ... و تؤتون الحكمة في زمانه حتي أنّ المرأة لتقضي في بيتها بكتاب الله تعالي و سنّة به عدالت مهدوي به عدالت اقتصادي يا عدالت قضايي محدود نشده و همة حوزههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي را شامل ميشود. حضرت تعدادي ا ز ياران خود را برميگزيند و براي قضاوت به سراسر جهان گسيل ميدارد. آنها در بالاترين مراتب تقوي و پرهيزگاري قرار دارند و ثانياً، در يك ارتباط مستقيم با امام خود، حكم كليه قضايايي را كه در آنها دچار شك و ترديد شدهاند دريافت ميكنند. رسولالله(ص). ... در دوران او شما از حكمت برخوردار ميشويد تا آنجا كه يك زن در خانة خود برابر كتاب خداي تعالي و روش پيامبر ـ كه درود بر او و خاندانش باد ـ ] همچون مجتهد با استنباط شخصي [ به انجام تكاليف شرعي 19 خود پردازد. 20 2-2-2. عدالت قضايي
در زمان حكومت امام مهدي(ع) عدالت به تمام معنا در مناسبات حقوقي و قضايي حاكم شده و داوري و قضاوت ميان مردم از هرگونه شائبه خطا، اشتباه، بيعدالتي، جانبداري و... پيراسته ميگردد كه اين امر به نوبه خود تأثير مهمي در عادلانه شدن همة روابط اجتماعي و جلوگيري از ظلم و تجاوز به حقوق ديگران خواهد داشت. در اين زمينه نيز روايتهاي فراواني وارد شده كه در اينجا به برخي از آنجا اشاره ميكنيم. امام صادق(ع) شيوة قضاوت امام مهدي(ع) را به شيوة پيامبراني چون حضرت داوود(ع) ـ كه قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آنها در تاريخ مشهور است ـ تشبيه كرده، ميفرمايد: إذا قام قائم آلمحمد عليهمالسلام حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج إلي بيّنة يلهمه الله تعالي فيحكم بعلمه و يخبر كلّ قوم بما استبطنوه... 21 زماني كه قائم ال محمد ـ كه بر آنها درود باد ـ به پاخيزد، در ميان مردم به حكم داود قضاوت خواهد نمود. او به بيّنه (شاهد) نيازي نخواهد داشت؛ زيرا خداي تعالي امور را به وي الهام ميكند و او بر پايه دانش خود داوري ميكند و هر قومي را به آنچه پنهان نمودهاند آگاه ميسازد. بديهي است قضاوتي كه با الهام خداوند صورت گيرد در آن هيچ اشتباه و بيعدالتي نخواهد بود؛ اما در اينجا چند سؤال مطرح است: اول اينكه آيا امام مهدي(ع) خود به تنهايي امر قضا را به عهده خواهد گرفت يا اينكهكساني ديگري را هم براي قضاوت برميگزيند؟ و دوم اينكه اگر امام مهدي(ع) كسان ديگري را هم براي قضاوت ميان مردم برميگزيند، چه تضميني وجود دارد كه آنها دچار اشتباه و خطا و يا قضاوت ناعادلانه نشوند؟ در پاسخ اين دو سؤال بايد گفت: آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه آن حضرت تعدادي از ياران خود را برميگزيند و براي قضاوت به سراسر جهان گسيل ميدارد، اما آنچه باعث مصون بودن آنها از اشتباه و قضاوت ناعادلانه ميشود اين است كه: اولاً، آنها در بالاترين مراتب تقوي و پرهيزگاري قرار دارند و ثانياً، در يك ارتباط مستقيم با امام خود، حكم كليه قضايايي را كه در آنها دچار شك و ترديد شدهاند دريافت ميكنند. در روايتي كه در اين زمينه از امام صادق(ع) نقل شده چنين ميخوانيم: إذا قام القائم بعث في أقاليم الارض، في كلّ إقليم رجلاً، يقول: عهدك في كفّك، فإذا ورد عليك أمر لا تفهمه، ولاتعرف القضاء فيه فانظر إلي كفّك و اعمل بما فيها. 22 هنگامي كه قائم قيام كند در كشورهاي روي زمين كساني را برميانگيزد، در هر سرزمين يك نفر را، و به او ميگويد: فرمان تو در كف دست تو است، هرگاه كاري براي تو پيش آمد كه آن را نفهميدي و ندانستي چگونه در آن حكم كني، به كف دست خود بنگر و به آنچه در آن (مكتوب) است عمل كن. 3-2-2. عدالت اقتصادي
عدالت اقتصادي يكي از مهمترين شاخصههاي عدالت اجتماعي است و به جرأت ميتوان گفت كه بسياري از تحولات و نهضتهاي اجتماعي، سياسي كه در طول تاريخ در جوامع مختلف رخ داده، به نوعي با اين موضوع مرتبط بوده است. اگر چه سوگمندانه بايد اذعان داشت كه هر چه انسانها براي تحقق عدالت اقتصادي بيشتر تلاش كردهاند، كمتر بدان دست يافتهاند و جز در مقاطعي محدود از حيات بشر در كره خاك، عدالت اقتصادي بر جوامع حاكم نبوده است. نگاهي اجمالي به تاريخ تحولات نظامهاي سياسي، اجتماعي نشان ميدهد كه در گذر زمان نظامهاي مختلفي با داعيه برقراري و گسترش عدالت اقتصادي به ميدان آمدهاند و پس از چند صباحي حاكميت، و اتلاف سرمايههاي مادي و معنوي ملتها صحنة سياست را ترك كردهاند، كه نظامهاي سوسياليستي آخرين نمونه از اين دست نظامها هستند. در دولت امام مهدي(ع) به عنوان آخرين دولتي كه بر كره خاك حكومت خواهد كرد، تأمين عدالت اقتصادي نقش و جايگاه برجستهاي دارد و در روايتهاي اسلامي نيز بر اين بعد از ابعاد عدالت موعود بسيار تأكيد شده است. با نگاهي گذرا به روايات اسلامي به روشني ميتوان دريافت كه با استقرار حكومت مهدوي، رفاه اقتصادي همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاكم شده و بشر به آرزوي ديرين خود دست مييابد. براي به دست آوردن تصويري اجمالي از عدالت و رفاه اقتصادي عصر ظهور، به چند نمونه از روايتهايي كه در اين زمينه وارد شدهاند، اشاره ميكنيم: يكون المهدي في أمّتي... تتنعّم أمّتي في زمانه تنعّماً لم يتنعّم (يتنعّموا) مثله قطّ، البرّ منهم والفاجر. يرسل السّماء عليهم مدراراً ولا تحبسالارض من نباتها، و يكونالمال كدوساً، يأتيه الرجل فيسأله فيحثي له في ثوبه ما استطاع أن يحمله. 23 مهدي در امت من است... . امت من، ] اعم از [ نيكان و بدان آنها، در عصر او به آنچنان رفاه و آسايشي دست مييابند كه هرگز مانند آن سابقه نداشته است. آسمان بر آنها بارش فراوان ميفرستد و زمين گياهانش را از آنها دريغ نميدارد. در آن زمان مال و ثروت چون خرمن برهم انباشته ميشود. مردي پيش آن حضرت ميآيد و از او درخواست ] كمك [ ميكند. ايشان هم به مقداري كه آن مرد ميتواند با خود بردارد در لباسش ميريزد. امام محمدباقر(ع) نيز عدالت اقتصادي دوران ظهور را چنين توصيف ميكنند: ...فإنّه يقسم بالسويّة و يعدل في خلق الرحمن، البرّ منهم والفاجر. 24 ...او مال و ثروت را به مساوات ] بين مردم [ تقسيم و در ميان آفريدگان ] خداي [ رحمان، ] اعم از [ نيكان و بدان آنها، عدالت برقرار ميكند. آن حضرت در روايتي ديگر در بيان رفاه عمومي و برابري اقتصادي كه در عصر حاكميت حضرت قائم(ع) ايجاد ميشود، ميفرمايند: ... و يعطي الناس عطايا مرتين فيالسنة و يرزقهم فيالشهر رزقين و يسوّي بينالناس حتي لاتري محتاجاً الي الزكاة و يجيء أصحاب الزكاة بزكاتهم إلي المحاويج من شيعته فلايقبلونها، فيصرّونها و يدورون في دورهم فيخرجون إليهم، فيقولون: لاحاجة لنا في دراهمكم،... و يجتمع إليه أموال أهل الدنيا كلّها من بطن الارض و ظهرها، فيقال للناس: تعالوا إلي ما قطعتم فيه الارحام و سفكتم فيه الدم الحرام، و ركبتم فيه المحارم. فيعطي عطاء لم يعطه أحد قبله. 25 ... او بخششهايش را دو بار در سال بر مردم ارزاني ميدارد و در هر ماه دو بار به آنها روزي ميدهد. او ميان مردم چنان برابري ايجاد ميكند ك هيچ نيازمند زكاتي يافت نميشود. صاحبان زكات با زكاتهاي خود به سوي مستمندان از شيعيان او روي ميآورند، اما آنها از پذيرش زكات خودداري ميكند. پس صاحبان زكات، زكاتشان را در هميان گذاشته، در خانههاي مستمندان ميگردانند و به آنها عرضه ميكنند، اما آنها ميگويند: ما را نيازي به دراهم شما نيست... همة اموال اهل دنيا، چه ] آنها كه [ از دل زمين ] به دست ميآيد [ و ] چه آنها كه [ از روي زمين ] حاصل ميشود [ نزد او جمع ميشود؛ پس او به مردم ميگويد: بياييد به سوي آنچه در راه ] به دست آوردن [ آن پيوندهاي خويشي را گسستيد؛ خون به ناحق ريختيد و به محارم دست يازيديد. پس او آنچنان بخششي به مردم ارزاني ميكند كه پيش از آن هيچكس ارزاني نداشته است. نكته مهمي كه از اين روايات و برخي ديگر از روايات به دست ميآيد اين است كه در زمان امام مهدي(ع) مردم علاوه بر بينيازي ظاهري كه در اثر گسترش رفاه عمومي و توزيع عادلانه ثروتها، بدان دست مييابند؛ از نظر باطني نيز به بينيازي ميرسند و روحيه زيادهخواهي و زيادهطلبي در آنها از ميان ميرود تا آنجا كه از پذيرش مال و ثروتي كه احساس ميكنند نيازي بدان ندارند خودداري ميكنند. روايت زير كه از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده، اين نكته را به روشني بيان ميكند: إذا خرج المهديّ ألقي الله تعالي الغني في قلوب العباد، حتّي يقول المهديّ: من يريد المال؟ فلا يأتيه أحد إلاّ واحد يقول أنا. فيقول: أحث فيحثي فيحمل علي ظهره، حتي إذا أتي أقصي الناس. قال: ألا أراني شرّ من هاهنا، فيرجع فيردّه إليه، فيقول: خذ مالك، لاحاجة لي فيه. 26 هنگامي كه مهدي ظهور كند، خداوند تعالي بينيازي را در دلهاي بندگان جايگزين ميسازد، تا آنجا كه وقتي مهدي ميگويد: چه كسي مال و دارايي ميخواهد؟ جز يك نفر هيچكس به سوي او نميآيد. پس او ميگويد: ] هر چه خواهي [ برگير. آن مرد هم مقداري مال برگرفته بر دوش خود گذاشته ميرود، تا آنجا كه به دورترين مردم ميرسد. در اين وقت ميگويد: آيا من از اين مردم هم بدترم. پس باز ميگردد و آن مال را به مهدي برميگرداند و ميگويد: مالت را بگير نيازي به آن ندارم. در زمان امام مهدي(ع) مردم علاوه بر بينيازي ظاهري از نظر باطني نيز به بينيازي ميرسند و روحيه زيادهخواهي و زيادهطلبي در آنها از ميان ميرود تا آنجا كه از پذيرش مال و ثروتي كه احساس ميكنند نيازي بدان ندارند خودداري ميكنند. 3. ژرفاي عدالت موعود
عدالت مهدوي نه تنها نمودهاي مختلف روابط اجتماعي را تحت تأثير قرار داده و روابط فرهنگي، آموزشي، حقوقي، قضايي و اقتصادي جوامع انساني را عادلانه ميسازد، بلكه بر روابط فردي مردم نيز تأثير گذاشته و تا اندرونيترين و شخصيترين روابط مردم نيز نفوذ ميكند؛ كاري كه از عهدة هيچ نظام سياسي، اجتماعي ساخته نيست. براي روشنتر اين موضوع توجه شما را به روايتي كه از امام صادق(ع) نقل شده جلب ميكنيم. آن حضرت در توصيف عدالت قائم آلمحمد(ع) ميفرمايد: ... أما والله ليدخلنّ عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحرّ والقرّ. 27 به خدا سوگند، او عدالتش را تا آخرين زواياي خانههاي مردم وارد ميكند، همچنانكه سرما و گرما وارد خانهها ميشود. براساس اين روايت ميتوان گفت كه در زمان امام مهدي(ع) روابط خانوادگي، اعم از روابط زن و شوهر، روابط پدر و مادر و فرزندان و روابط ساير خويشان و بستگان با يكديگر بر پايه عدالت سامان مييابد و هرگونه ستم، تجاوز، بيعدالتي و تضييع حقوق از نهاد خانواده، به عنوان اساسيترين ركن اجتماع، رخت برميبندد. قطعاً در چنين شرايطي همة آسيبها و نابسامانيهاي اجتماعي كه در اثر نبود روابط عادلانه و انساني در كانون خانوادهها به وجود ميآيد، از بين ميرود. 4. اهداف عدالت موعود
از مجموعه آنچه تا كنون گفته شد به تصوير جامعي از شرايط اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي عصر ظهور دست مييابيم و بر ما روشن ميشود كه عدالت موعود چگونه جوامع انساني را متحول ساخته و زمينة رشد و كمال معنوي انسانها را فراهم ميسازد. به بيان ديگر عدالت موعود، همه ابعاد وجود آدمي را هدف قرار داده و چون ميزاني دقيق، زندگي مادي و معنوي انسانها را به اعتدال ميكشاند. عدالت مهدوي ـ چنانكه در كلام پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز بر آن تأكيد شده ـ انساني را كه در پس قرون و اعصار از اصل خود دور و در حجابهاي ظلماني غوطهور شده بود، با حقيقت خود آشنا و به اصل خود برميگرداند: تأوي إليه أمّته كما تأوي النَّحلة ] إلي [ يعسوبها، يملاء الارض عدلاً كما ملئت جورا، حتّي يكون الناس علي مثل أمرهم الاوّل. 28 امت مهدي به سوي او پناه ميبرند، چنانكه زنبوران عسل به ملكة خود پناه ميآورند. او زمين را از عدالت پر ميسازد، همچنانكه از ستم انباشته شده بود؛ تا مردم آنگونه شوند كه در آغاز ] آفرينش [ بودند. با اين بيان ميتوان گفت كه در فرهنگ مهدوي، عدالت، مظهر همه خوبيها و ظلم، نماد همه بديهاست و از اين رو عدالت جامع همه هدفهايي است كه ميتوان براي انقلاب رهاييبخش امام مهدي(ع) تصور كرد. و به همين دليل است كه ميبينيم در روايات بيش از هر چيز بر عدالت گستري و ظلم ستيزي آن حضرت تأكيد شده است. 1 . قرآن كريم شرك را ستمي بزرگ برشمرده است: «... إنّ الشرك لظلم عظيم» (سوره لقمان(31) آيه 13). 2 . در آيات متعددي از قرآن از «ظلم به خود» سخن به ميان آمده است كه براي نمونه به اين موارد ميتوان اشاره كرد: «ثمّ أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و...» (سوره فاطر (35) آيه 32)؛ «... و من يتّعد حدود الله فقد ظلم نفسه» (سوره طلاق (65) آيه 1). 3 . يكي از آيات قرآن كه در آن از ظلم به مردم سخن گفته شده آيه زير است: «إنمّا السبيل عليالذين يظلمون الناس و يبغون فيالارض بغير الحق...» (سوره شوري (42) آيه 42). 4 . سوره نساء (4) آيه 48. 5 . نهجالبلاغه، ترجمه مهدي فولادوند، خطبه 174، ص228. 6 . سوره توبه (9) آيه 33. 7 . المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص60، ح58. 8 . ر.ك: همان، ص 60-61. 9 . القمي، ابوالحسن علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج1، ص228؛ بحارالانوار، ج51، ص50. گفتني است آنچه در بحارالانوار از تفسير ياد شده نقل شده، اندكي با متن نسخة چاپي اين تفسير تفاوت دارد و آنچه در اينجا آمده عبارت نقل شده در بحارالانوار است. 10. سوره حج(22) آيه 41. 11. بحارالانوار، ج51، ص47-48، ح9. 12. الطوسي، ابوجعفر محمدبن الحسن، كتاب الغيبة، ص114؛ بحارالانوار، ج51، ص75، ح29. 13. بحارالانوار، ج52، ص280، ح6. 14. همان، ص321-322، ح29. 15. سوره حديد(57) آيه 17. 16. الصدوق، ابوجعفر محمدبن الحسن، كمالالدين و تمامالنعمة، ج2، ص668، ح13. 17. بحارالانوار، ج51، ص53، ح31. 18. الكليني، ابوجعفر محمدبن يعقوب، الكافي، ج1، ص25، ح21. 19. برخي از نويسندگان اين روايت را اينگونه ترجمه كردهاند: «در زمان مهدي(ع) به همة مردم، حكمت و علم بياموزند. تا آنجا كه زنان در خانهها، با كتاب خدا و سنت پيامبر، قضاوت كنند» حكيمي، محمد، عصر زندگي و چگونگي آينده انسان و اسلام، ص191. 20. النعماني، ابن ابي زينب محمدبن ابراهيم، غيبت نعماني، ترجمه محمد جواد غفاري، باب 13، ص337، ح30. 21. بحارالانوار، ج52، ص339، ح86. 22. غيبت نعماني، باب21، ص443، ح8. 23. بحارالانوار، ج36، ص369. 24. همان، ج 51، ص29، ح2. 25. همان، ج52، ص390، ج12. 26. ابن حماد، الفتن، ص100، به نقل از: معجم احاديث الامام المهدي، ج1، ص240، ح145. 27. بحارالانوار، ج52، ص362، ح131. 28. الفتن، ص99 به نقل از: معجم احاديث الامام المهدي، ج1، ص220، ح130.