بخش دوم: نگاهى به مقاصد شريعت و مصالح احكام در برخى ابواب فقهى
مقصود اصلى شريعت در حوزه احكام غيرعبادى تعيين اصول و تشريع احكامى براى قوامبخشيدن به حيات دنيوى وتقويت ابعاد معنوى شخصيت انسانها براى دستيابى به حيات طيبه
در دنيا و آخرت است.
مقاصد و اهداف حاكم بر اين حوزه در چهار مقصد زير خلاصه
مى شود:
- تامين نيازهاى اصيل مادى و معنوى و ايجاد تعادل ميان اين دو نوع نياز - حفظ شخصيت و كرامت والاى انسان و تعالى بخشيدن به انديشه و روان ا
- تامين و حفظ حقوق انسانها و استقرار روابط عادلانه ميان آنها
- حفظ انتظام جامعه و ايجاد تعادل ميان حقوق فرد و اجتماع
انسانها بر حسب سائق هاى طبيعى و مقتضيات درونى و شرايط بيرونى با بكار گرفتن
عقل و خرد خويش راههايى را براى رفع نيازهاى طبيعى جستجو مى كنند . اسلام با
استقبال از اين تدابير عقلايى تلاش كرده است تا گرايشها و رفتار او را در مسير صحيح
و سالم و منطبق با فطرت و انديشه هدايت كند. اين تلاش اصلاحگرانه با اصلاح، تكميل و
يا امضاى اين تدابير و گاه با نفى شيوه ها و روشهاى ناسالم و انحراف زا صورت
مى گيرد. محصول اين تلاش، بنيان گذارى نظام هاى اقتصادى، اجتماعى و قضايى منطبق با
فطرت و نيازهاى اصيل انسانى است كه در قالب شريعت در دسترس انسانها قرار گرفته است.ولى اين نكته قابل تامل است كه تلاش شريعت در نفى و يا تاييد برخى شيوه هاى عمل
اقتصادى و غير اقتصادى بيش از آنكه معطوف به رد و امضاى يك صورت و شكل باشد كه در
گذر زمان در معرض تغيير و تحول قرار مى گيرد متوجه تبيين مبانى، اصول و چهارچوبهايى
است كه در همه زمانها و مكانها مى تواند راهگشاى زندگى انسانها و
همسو با فطرت انسانى و اهداف الهى باشد. آن دسته ازاهداف و مقاصد شريعت و مصالح و
مناطات احكام كه به صراحت و يا بطور ضمنى در روايات و آيات مطرح شده اند تبيين
كننده همين مبانى، اصول و چهارچوبهاى حاكم بر فضا و عرصه تشريع اسلامى مى باشند.