زيارت و توسل - شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اين نماز همواره مورد توجّه اولياى خدا بوده و هست ، علاّمه طباطبائى قدّس سرّه در آنشركت مى جسته ، و آيت الله بهاء الدينى قدّس سرّه نيز عنايت خاصّى به نماز جماعتايشان داشته اند. در اين ارتباط آيت الله محمّد حسن احمدى فقيه يزدى خاطره اى رانقل مى كنند كه ذكرش در اينجا مناسب است . وى مى گويد:

« شبهاى ماه رمضان آيت الله بهاء الدينى زودتر از آيت الله بهجت نماز مى خواندند،ايشان خواست يكى از نزيكان را به جايى بفرستد، آن شخص گفت : اگر بروم از نمازشما محروم مى شوم . آقاى بهاء الدينى فرمودند: برو اين كار را انجام بده و بعد ازافطار برو پشت سر آقاى بهجت نماز بخوان . »

آقاى مصباح نيز درباره سابقه نماز جماعت دل انگيز ايشان مى گويد: « آيت الله بهجت درحدود چهل سال قبل برنامه اى داشتند كه پيش از غروب قدم زنان به سوى صفائيه (كهآن وقتها هنوز در آنجا ساختمان احداث نشده بود و از نزديكهاىپل صفائيه ديگر زمين مزروعى بود)، مى رفتند و مقدار زيادى از زمينهاى مزروعى را مىگذشتند و در آنجا مى نشستند و بعد نماز مغرب و عشا را در آن زمينها مى خواندند و بعضىدوستان كه علاقه مند بودند خدمت ايشان مى رسيدند.

يكى از آن دوستان نقل مى كرد: آيت الله بهجت يك شب بعد از نماز فرمودند: « اگرسلاطين عالم مى دانستند كه انسان در حال عبادت چه لذّتهايى مى برد، هيچ گاهدنبال اين مسائل مادى نمى رفتند... »

وقتى كه اين منزلى را كه اينك در آن اقامت دارند خريدند، چون نزديكتر بود بيشتردوستان در همين منزل براى نماز خدمتشان مى رسيدند، بعد ايشان را به مسجد فاطميّهدعوت كردند و آنجا محلّ اجتماع كسانى بود كه علاقه مند بودند از نماز ايشان استفادهكنند، و تاكنون همچنان قريب به چهل سال است كه در مسجد فاطميه در سه وقت نماز جماعتاقامه مى كنند، و اخيراً درسشان را هم از منزل به همان مسجدمنتقل كرده اند و ديد و بازديدهاى اعياد و ايّام سوگوارى نيز در همان مسجد انجام مىگيرد. »

آيت الله شيخ جواد كربلايى درباره نماز شب و گريه هاى نيمه شب ايشان مى گويد: « جناب آيت الله بهجت در جدّيت در نماز شب و گريه در نيمه هاى شب مخصوصاً شبهاىجمعه كوشا بودند. يكى از علما و مشاهير به من فرمودند كه : شب جمعه در مدرسه سيد(ره) در نجف اشرف در نيمه شب شنيدم كه ايشان با صداى حزين و ناله و گريه در حالىكه سر به سجده گذاشته بود مكرّرَاً به حقّ تعالى عرضه مى داشت :

« إِلهى ! مَنْ لى غَيْرُكَ، أَسْاءَلُهُ كَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى أَمرى ؟! » .

- معبودا! من جز تو چه كسى را دارم كه از او بخواهم رنجورى مرا برطرف كرده و نظرىبه امورم نمايد.

زيارت و توسل

آيت اللّه بهجت حتّى با اين سنّ و سال برنامه روزمره خويش را به اين صورت آغاز مىكنند: هر روز با نهايت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه عليهاالسّلام شرفياب مىگردند. و با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضريح مطهر مى ايستند و بعد زيارتعاشوراى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السّلام را قرائت مى كنند.

مؤ لف كتاب انوار الملكوت از قول آيت الله شيخ عباس قوچانى ، وصّى مرحوم ميرزا علىآقاى قاضى نقل مى كند كه : « آيت الله العظمى بهجت بسيار به مسجد سهله مى رفتند وشبها تا صبح به تنهايى در آن جا بيتوته مى كردند. يك شب بسيار تاريك كه چراغىهم در مسجد روشن نبود، در ميانه شب احتياج به تجديد وضو پيدا كرده و براى تطهير ووضو به ناچار مى بايست از مسجد بيرون رفته و در محلّ وضو خانه كه بيرون مسجد درسمت شرقى آن واقع است وضو بسازند، ناگهان مختصر خوفى در اثر عبور اين مسافت ودر ظلمت محض و تنهايى در ايشان پيدا مى شود، به مجرّد اين خوف ناگهان نورى همچونچراغ در پيشاپيش ايشان پديدار مى شود، ايشان با آن نور خارج مى شوند و تطهيرنموده و وضو مى گيرند و سپس به جاى خود برمى گردند و در همه ايناحوال ، آن نور در برابر ايشان حركت مى كرده تا اينكه بهمحل خود مى رسند آن نور ناپديد مى شود. » (39)

تواضع و فروتنى

شهرت گريزى ، هوى ستيزى و فروتنى از ديگر ابعاد برجسته شخصيت معنوى ايشاناست ؛ با اينكه فقيهى شناخته شده و مجتهدى صاحب نام و از برجستگان حوزه علميّه قم مىباشند، نه تنها تا كسانى كه از ايشان مسّن تر بودند و يا جلوتر بودند، بلكه تا همدوره ايهاى ايشان در قيد حيات بودند هيچگاه اجازه انتشار توضيحالمسائل خود را نمى دادند، تا اينكه با درخواستهاى مكرّر عالمان راضى شدند فتاوايشانبه چاپ برسد، با اين حال اكنون نيز به هيچ وجه اجازه نمى دهند رساله شان را ازوجوهات شرعيّه چاپ كنند.

و نيز در مجالسى كه از طرف ايشان برگزار مى شده است ، ايشان به خطباى مجالستوصيه مى فرمودند كه : حتى از ذكر نام ايشان در مجلس خود دارى كنند. و اين ، خوددليل اوج هوى ستيزى و هوس پرهيزى اين مرجع بزرگ است .(40)

حاج آقا قدس درباره تواضع و شكسته نفسى ايشان مى گويد: « روزى با مهمان خودم ،مرحوم حجة الاسلام حاج شيخ نصر الله لاهوتى به خدمت آقا رفتيم . آقاى لاهوتى گفتند:آقا! من به مشهد مشرّف شده بودم ، كسى از شما انتقاد مى كرد و من عصبانى شدم . آقافرمودند: در روايات آمده است عالمى را كه رو به دنيا آورد متّهم سازيد. من خيلى ناراحتشدم كه خدايا! اگر زندگى اين آقا رو به دنيا آوردن است ، پس تكليف ما چيست ؟ »

/ 64