خردمندى و فرزانگى سياسى - شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خردمندى و فرزانگى سياسى

در اين باره نخست به اظهار نظر دو تن از شاگردان برجسته ايشان اشاره مى كنيم :

آيت اللّه مصباح مى گويد: « خداى متعال به ايشان يك ويژگيهاى شخصى و استعدادهاىذاتى عطا فرموده كه جنبه كسبى ندارد و خدادادى است .ايشان از فطانت و كياست خاصىبرخوردار هستند كه هم در مسائل فردى و هم درمسائل اجتماعى و سياسى يك روشن بينى هاى خاصّى دارند، يك تيزبينيهاى مخصوصىدارند كه آدم تعجب مى كند كه يك كسى كه در ژرفاىمسائل علمى و عبادى هست چگونه به اين نكته هاى دقيق توجّه داشته و آن را درك مى كند.شايد كسانى كه دورا دور، ايشان را فقط در حال عبادت و نماز يا درس ديده باشند فكرمى كنند آقاى بهجت به مسائل سياسى و اجتماعى توجهى ندارد. بنده عرض مى كنم كه :بزرگترين مشوّق لااقل خود بنده در پرداختن بهمسائل سياسى و اجتماعى ، ايشان بود و به صورتهاى مختلف دوستان و كسانى كه دردرس شركت مى كردند سفارش مى كردند كه به اينگونهمسائل اهميت بدهند، و اشاره مى كردند اگر كسانى كه تقيّد بهمسائل معنوى و علمى دارند به اين كارها نپردازند، روزگارى مى آيد كه جوّ سياست واجتماع به دست نااهلان مى افتد و آنان جامعه اسلامى را از مسير خود منحرف مى كنند.

ايشان با اينكه به ما تاءكيد مى كردند مثلاً درس فقه را بنويسيد دقت كنيد، يا توصيههاى اخلاقى مى كردند، در عين حال اهتمام داشتند كه ما دور ازمسائل سياسى و اجتماعى نباشيم و به ما توصيه مى كردند كه فعاليّتهايى را بهخصوص در بُعد فرهنگى انجام بدهيم ، و حتّى گاهى يك پيغام هاى خاصى براى حضرتامام رحمه اللّه در ارتباط با همين مسائل سياسى مى دادند كه يك مورد از اين پيامها را بندهبا يكى ديگر از دوستان واسطه در رساندن به حضرت امام بوديم . »

آيت الله مسعودى نيز درباره ديدگاههاى سياسى كه ايشان در درس خود مطرح مى كردند،مى گويد: « همواره آقا مى فرمودند: از صدر اسلام تاكنون اسلام را از بين بردند. وبرخى از اوقات نيز با تعريض به شاه مى فرمودند: كه اينها خراب كردند، دين رادارند از بين مى برند. همچنين يادم مى آيد درسال 41 و 42 كه امام خمينى قدّس سرّه مبارزاتش را شروع كرده بود شخصى به ايشانگفت : آقا! شما احتمال نمى دهيد كه آقاى خمينى خيلى تند مى رود؟ آقا در جواب فرمودند:شما احتمال نمى دهيد كه ايشان خيلى كند دارد مى رود؟!

به نظر مى رسد مقصود از « كند حركت كردن » با اينكه امام عليه شاه سخنرانى مى كرداين بود كه بايد اعلام جهاد بدهد.

حجة الاسلام والمسلمين فقهى نيز در اين باره مى گويد: « زمانى كه امام خمينى قدّس سرّهرا به تركيه تبعيد كرده بودند يك روز در درس آقاى بهجت فرمودند: آيا كسانى نيستندبروند بعضى از اين سران مملكت را بكشند. »

بدينسان ، بااينكه گروه هاى بسيار با گرايش هاى متفاوت سياسى گاه به محضرايشان مى رسيدند و احياناً مخالفت خويش را با برخى ازمسائل سياسى اظهار مى كردند، ولى ايشان هيچ گاه تحت تاءثير سخن آنان قرارنگرفته و پيوسته با حفظ استقلال خويش به راه راست ادامه دادند و هرگز از بدانديشان و مخالفان حمايت نكردند.

بلكه بنا به گفته يكى از علماى برجسته نظام مقدّس جمهورى اسلامى كه افتخارشاگردى ايشان را داشته اند: « بعضى از فضلاى برجسته حوزه ، در اثر تشويق وتاءكيد ايشان به فعاليت هاى سياسى و مبارزه با رژيم منحوس پهلوى پرداختند. »

آرى ، اظهار نظر پيرامون مسائل سياسى در درس ، دادن پيام به امام خمينى قدّس سرّه وپذيرايى و كشيدن دست نوازش بر نيروهاى انقلابى درطول انقلاب و دفاع مقدّس ، و بالاخره حضور امام خمينى قدّس سرّه و مقام معظم رهبرى ومسئولين نظام مقدّس جمهورى اسلامى در بيت ايشان ، و ارتباط مستمرّ آنان با اين فقيهژرف انديش ، همگى نشان دهنده دخالت ايشان درمسائل سياسى است .

صدور بيانيّه هاى ايشان بعد از مرجعيّت در ايّام انتخابات را نيز در همين راستا بايدارزيابى كرد. ايشان در اين اعلاميّه ها شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگانبراى رياست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى و مجلس خبرگان رهبرى را با دقّت بيانكرده اند، كه در اينجا براى استفاده بيشتر خوانندگان محترم متن دو بيانيّه ايشان را بعينهيادآور مى شويم :

پيام اوّل

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله ربّ العالمين ، و الصّلاة على سيّد الانبياء و آله السّادة الاوصياء الطاهرين .

و بعد، چنانكه مكرّراً از شركت در انتخابات سؤال شده ، در جواب آنها آنچه اظهار شده است بيان مى شود:

اينجانب جهات سلبيه و اثباتيه را متعرض مى شوم ، كسانى كه بنا دارند در راءى دادن ويا انتخاب شدن شركت نمايند، بايد متذكّر باشند كه كسانى حقّ انتخاب شدن و امينِ مردمبا ايمان در مورد دين و دنيا بودن را دارند، كه از رجالِ با عقلِ كاملِ كافى و با ايمانباشند.

و از آنهايى باشند كه در اظهارات و تروك ، (لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ)(58) باشند.

و از رشوه ها و تخويفات و نحو آنها دور باشند.

نظر نكنند كه تا به حال چه بوده بلكه نظر نمايند كه ازحال چه بايد بشود و چه بايد نشود.

و بايد پرهيزكار و خدا ترس باشند، اراده خداى تعالى را بر همه چيز ترجيح بدهند.

اگر فاقد بعض صفات باشند اهل ائتمان نيستند، و راءى دادن براى فاقدها بى اثر استبلكه جائز هم نيست ، مشكوك هم متروك است .

تفحّص هم بايد كامل باشد و بدون مداخله دوستى و دشمنى در امور نفسانيه باشد.

در حالِ راءى دادن و گرفتن خداى عظيم را ناظر به تمام خصوصيات همه بدانند.

كسانى هم كه واجِد خصوصيات مذكوره باشند - كه جائز باشد راءى دادن و گرفتندرباره آنها - واجب مى شود با توانايى ، اگر بداننديااحتمال بدهند كه فاقد بعض آنها خواهند راءى گرفت [ راءى خواهند آورد].

ملاحظه نماييد دُوَل كفر را -[كه ] چگونه انتخاب مى نمايند و انتخاب مى شوند و چهكسانى انتخاب مى شوند و از چه راه هايى انتخاب مى شوند و چه آرائى در مجلسهاىخودشان اظهار مى كنند و دولتهاى آنها چه عمليّاتى بر طبق قانون مملكت و بر خلافقانون عقل و دين - حتى اديان منسوخه آنها - انجام مى دهند كه فساد و افساد آنها بر همهعقلاى دنيا آشكار است ، -[و] مخالفت نماييد با چگونگى كارهاى آنها [و]وسائل و اسباب و مسبّبات آنها كه مطابقت با هيچ ديناصل دار و هيچ قانون عقل پسند ندارند.

عَصَمَكُمُ اللّهُ وَ إِيّانا مِنَ الزَّلاّتِ كُلِّهِا، بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِينَ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْأَجْمَعينَ(59)

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

العبد محمد تقى البهجة

پيام دوّم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدللّه ربّ العالمين ، و الصّلاة على سيّد الا نبياء محمّد و آله ، سادة الا وصياء المطهّرين.

در جوابِ سؤ الِ مكرّرِ مربوط به انتخابات ، [و] با اشاره به آنچه درسال گذشته تذكّر داده شده بود [كه ] از [آن جمله ] بياناتى [بود] كه اختصاص بهزمانى و مكانى ندارد و در آنها تعيين توصيفى - كه اتمّ و اعمّ و احسن واكمل و ادوم از تعيين اسمى است - شده بود، [گفته مى شود:]

/ 64