بخش هفتم : سرچشمه حكمت رهنمودهايى از محضر حضرت آيت الله بهجت - شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش هفتم : سرچشمه حكمت رهنمودهايى از محضر حضرت آيت الله بهجت

در اين بخش از كتاب به كلمات قصار و پرحكمت و پاسخهاى كوتاه و پرمحتوايى كهحضرت آيت الله العظمى بهجت پيرامون مسائل گونه گونى كه توسّط علاقمندان مطرحشده است ، اشاره مى كنيم :

علاج ريا و ارزش دانش

يكى از فضلاى حوزه علميّه قم چنين مى نگارد:

از محضر ايشان سؤ ال شد: گاهى انسان تصميم مى گيرد كار خيرى را براى خدا انجامدهد و اخلاص كامل را رعايت نمايد، اما وسوسه هاى شيطانى ديگر همچون شهرت طلبى ،ريا كارى در نزد مردم ، خوشنام شدن ، و... در ذهن انسان خطور مى كند آيا اين خطورات همريا محسوب مى شود و عمل را بى ارزش مى كند؟

در پاسخ فرمودند: ريا در عبادات است و عبادتى كه ريا دارد حرام است و بعضى گفتهاند: ريا در عبادات مبطل هم هست ، در غير عبادات ريااشكال ندارد.

ولى خود ريا مى تواند راه چاره و علاج ريا باشد. به اين صورت كه با تاءمّلاتصحيح ريا را بالا ببرد! مثلاً گاهى انسان مى خواهد پيش رئيس شهربانى احترامى پيداكند و توجّه او را به خودش جلب كند، پيش پاسبانى مى رود و سعى مى كند نظر او راجلب كند وسپس او را بين خود و رئيس شهربانى واسطه قرار دهد. در اينجا انسان خوباست با خود بگويد: اين پاسبان كه تنها واسطه است و اگر هم كاغذى بنويسد ووساطتى كند باز دست آخر خود رئيس شهربانى بايد پاى ورقه را امضا كند. پس خوباست مستقيماً نظر خود رئيس شهربانى را جلب كنم كه مقام بالاترى است و اصلاً كار خوبو عمل نيك را مثلاً به خود رئيس شهربانى نشان دهم . يعنى براى مقام بالاتر ريا كنم !

همچنين اگر انسان عاقلباشد و توجه پيدا كند كه مقامى بالاتر از رئيس شهربانى(مثل وزير، نخست وزير و رئيس جمهور) وجود دارد، مى گويد: خوب است كار خير وعمل نيك خود را به وزير يا به نخست وزير و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم ! يعنىهميشه انسان بايد ريا را براى مرتبه اقوى انجام دهد. اگر چنين باشد، در واقع مىتوان گفت ريا علاج ريا مى شود.

بنابراين ، اگر در عبادات نيز نسبت به اقوى و بالاترين موجود يعنى خداوندريا كنيماشكال ندارد و علاج ريا مى شود.

در زمينه ريا در روايت آمده است : « كسانى كه در هنگام نماز به اين سو و آن سو نگاه مىكنند تا مردم آنها را تماشا كنند، به صورت حمار محشور مى شوند. » واقعاً هم همينطوراست ، آيا اين حماريّت نيست كه آدم جلو وزير و رئيس شهربانى به پاسبان نگاه كند؟حماريّت است آقا. ولى خوشمان مى آيد، با اين حماريّت ساخته ايم ! از طرفى اگر بهما حمار بگويند ناراحت مى شويم و بدمان مى آيد! ولى بايد گفت : كار شبانه روزى توهمين است چرا بدت مى آيد؟!

لكن امان از بى سوادى و بى علمى ، اين بى سوادى آدم را به جاى مكّه به تركستان مىبرد، از روز اوّل همين بى سوادى ابليسِ دشمن ، آدم را بيچاره كرد. خود او هم گفت : اىخدا، همه بندگانت را گمراه مى كنم (اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ).(75) او نيزجاهل بود و با اينكه پيش از آن عابد بود، ولى علم نداشت و ناقص بود، در مورد سجده دربرابر آدم عليه السّلام به خدا گفت : سجده نمى كنم ، چون (خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُمِنْ طينٍ)(76)

خوب اين صغراى قضيّه بود. كبراى برهانش را ببين كه هر كس از آتش است بالاتر و هركس از خاك است پايين تر است ؟! خوب بايد پرسيد: به چهدليل و به چه برهانى چنين است ؟ اين لباس ظاهرى كه ملاك نيست ، شما ببينيد تناسب وزيبايى حيوانى مثل طاووس و ديگر حيوانات چه قدر است . روحانيت جنّ و ملك هم با روحانيتانسان مقايسه نمى شود، روح انسان هر چند لباسِ گِلى به تن دارد ولى بسيار مىتواند اوج بگيرد و بالاتر برود. اصلاً لباس كه ملاك نيست ، آيا اينكه يكى عباىنائينى داشته باشد و ديگرى عباى افغانى ، نشانهكمال و نقص است ؟ ما هم اگر بى سواد شديممثل ابليس مى شويم و به ضلالت مى افتيم ، لازمه ضلالت هم اين است كه تعدّى مىكند، يعنى انسان گمراه و ضالّ، مضلّ و گمراه كننده نيز مى گردد و مى خواهد ديگران راهم مانند خود كند، پس بترسيد از بى سوادى .

اين از بى سوادى است كه آن آقا مى گويد: قرآن فرموده ( وَ الاَْرْضَ وَضَعَها لِلاَْنامِ)(77) پس معنايش اين است كه هيچ مِيزى (تفاوت و اختلاف ) نيست و همه در مالكيّت و دربهره ورى از زمين يكسانند، او نمى داند كه اين « لام » لام عاقبت و انتفاع است ، و نمى داندبايد رواياتى را نيز كه مفسّر آيه است ملاحظه كرد. اين آدمهاى بى سواد، مردممثل خود را هم گمراه مى كنند، اوّل با قرآن جلو مى آيند ولى هدف اين است كه همين قرآن رااز دست مردم بگيرند، كار به جايى مى رسد كه مى گويد: قرآن را بسوزانيد.

البته ما به اين امر مى خنديم ، ولى واقع همين است كه اگر دراستدلال قوى نباشيم دشمنان بر ما غالب مى شوند، آنهاپول خرج مى كنند همين بى سوادها را با پول مى خرند. و در نتيجه اين بى سوادى ، ديندرست مى كند. آن بهائى گفته است كه : اصلاً در قرآنِ شما نيز به « سيد على محمد باب » اشاره شده است و همين (حم عسق )(78) يعنى « قائم سيد على محمد » البته بايد از چپبخوانيد!

آقا، پس ما براى تمام مطالب محتاج علم و استدلاليم و بيشتر از هر چيز به اينها محتاجيم؛ زيرا مسئله ، مسئله دين است ، بايد در مقابل اين بى سوادى وجُهّال وارداتى بايستيم . اينها روى افرادشان كار مى كنند، لازم نيست رسوا هم بشوندزيرا اين افراد بطور مخفيانه پول مى گيرند.

پس ما بايد علم كلام را خوب ياد بگيريم و در برابر اينها پاسخگو باشيم ، و گرنهگرگها ما را مى خورند آنچنانكه به هضم رابع برسد!!(79)

/ 64